معماری قاجار و بنای شمس العماره


1905 بازدید

معماری قاجار و بنای شمس العماره

هنر ایرانی در زمان قاجار به واسطه ارتباط این دوره با غرب پیشرفت چشم گیری داشته و هنرمندان زیادی در این دوران به اروپا و کشورهای غربی سفر می کنند. به خاطر همین به نوعی قاجاریه را سرآغاز مدرنیته در ایران می دانند. روند این پیشرفت در زمان ناصرالدین شاه سریع تر می شود و هنر ایرانی گام های بلندی در زمان این شاه قاجار بر می دارد

اساسا به چه نوع معماریی، معماری دوره قاجار گفته می شود.؟

معماری دوره قاجار، با توجه به خود معماران و شاید کارفرماها در شهرهای مختلف و بر اساس اقلیم آن شهرها متفاوت است. مثل تمام دوران ها، در مناطق بیابانی و کویری به یک شکل بوده، و در مناطق کوهستانی به شکل دیگر. غرب و شرق و شمال و جنوب از لحاظ معماری با هم متفاوت بودند، هر چند مربوط به یک دوره باشند. این یک قاعده است و ما وقتی بناها را با هم مقایسه می کنیم بیشتر متوجه این تفاوت ها می شویم. به عنوان مثال مصالح یکی از موارد تاثیر گذار در معماری هر منطقه بوده است. مثلا در مناطق کویری بر اساس مصالحی که آن منطقه دارد از «کاه گل»‌استفاده شده است، و وقتی به شهرستانک می روید بناها و مصالح متفاوت می شود. و یا در تهران به خاطر این که پایتخت هم بوده نه تنها مصالح تغییر می کرده، که از بهترین معماران نیز استفاده می شده است. معماری دوره قاجار در کنار تاثیرپذیریی که از معماری دوره اسلامی داشته، یک سری ابتکاراتی هم به خرج داده است.
مثلا در دوره قاجار برای پوشش بام، نیاز به یک سری ابتکاراتی داشتند و با توجه به دهانه ساختمان و مصالحی که داشتند این ابتکارات را به خرج می دادند. در دوره قاجار اگر توجه کنید متوجه می شوید که بیشتر از پوشش شیروانی استفاده شده است تا بتوانند دهانه های بزرگ را هم پوشش بدهند. مثلا در مجموعه کاخ گلستان، «سفره خانه» را داریم که دهانه آن 16 متر است. معماری آن زمان تا آن موقع چنین دهانه وسیعی نداشته است و فلز هم موجود نبود تا از آن طریق این دهانه پوشش داده بشود. اما وقتی به عقب بر می گردیم، به زمان معماری اسلامی و حتی قبل تر، می بینیم که پوشش ها را به شکل گنبد در می آوردند. برای این کار ضلع های دهانه را آن قدر زیاد می کردند، مثلا اگر چهار ضلعی بود، هشت ضلعی می کردند یا هشت را شانزده تا به دایره نزدیک بشود و بتوانند گنبد را روی آن سوار کنند.
آن چه که از شکل شمس العماره می توان تشخیص داد این است که معماری آن کمی از معماری اسلامی فاصله گرفته و تا حدودی از معماری غربی تاثیر پذیرفته. و البته این به جا هم بوده زیرا در زمان ناصرالدین شاه این تاثیرپذیری وجود داشته است.


تاثیراتی که در آن دوران (قاجار) از معماری اروپا و غرب گرفته شد، تاثیراتی در فرم معماری است و در روش کار و ساخت بنا تاثیری نگذاشته است. ناصرالدین شاه در سفری که به اروپا داشته است با مشاهده ساختمان های بلند و بعدها عکس های آنها علاقه مند می شود که یک بنایی مثل آن ساختمان ها بسازد. اما در این میان نکته جالب توجه این است که معمار ایرانی دانش اروپایی ها را نداشته است، و این دانش را خودش به وجود می آورد که چگونه می تواند ساختمان به این مرتفعی به وجود بیاورد آن هم با توجه به مصالحی که ما در ایران داشتیم و این که چگونه می توان با مصالح سنتی مان پنج طبقه ساختمان را روی هم بنا کنند. اما این کار را یک معمار ایرانی انجام داد به نام «محمد کاشی»، و به هیچ وجه از مهندس و معمار اروپایی استفاده نشد. آن زمان، زمانی بود که تازه فلز وارد ایران شده بود و بنا بر گفته های دیگران شمس العماره اولین بنایی بود که در آن از فلز استفاده شده است.
باقی خانه ها از «توفان» و چوب و کاه گل استفاده می کردند. از آن جایی که ما در ایران تا آن زمان بنایی به این بلندی نداشته ایم در شمس العماره برای سوار کردن طبقات از شیروانی استفاده کرده اند.

که صرفا برای تفکیک طبقات استفاده شده است. نکته جالب این معماری در همین است. برای نگهداری ساختمان از «خرپا» استفاده کرده اند و بعد بالای آن خرپا را سطح مسطح گذاشتند که طبقه بالایی را روی آن بنا کنند. این از نکات بسیار بسیار جالب معماری شمس العماره است در واقع آن جا از «خرپا» برای برپایی صرفا شیروانی ای که بارش باران و برف را هدایت کند استفاده نشده است و از این طریق می خواستند فشاری که از بالا هدایت می شده را به دیوارها منتقل کنند. این خیلی جالب است که در آن زمان به وسیله چند چوب و خرپایی که بنا کرده اند طی محاسباتشان آن را به شکلی قرار داده اند که تا امروز این ساختمانرا برپا نگه داشته است. برای ساخت اتاق های طبقه بالاتر نیز از تکنیک معماری مناره استفاده شده است. شما اگر به مناره های مساجد نگاه کنید متوجه این موضوع می شوید که در ابتدای مناره از قطرها بزرگ استفاده کرده اند و هر چه قدر که بالاتر رفته اند قطر دیوارها کمتر می شود. این به خاطر ایجاد وزن کمتر روی مناره است، چون آنها حساب زلزله را هم می کردند و از این طریق استحکام بنا را بیشتر می کردند. در شمس العماره نیز چنین کاری انجام داده اند، و هر چه قدر ساختمان به طرف بالا می رود جمع تر می شود. یعنی یک سری محاسبات مقاومت در برابر زلزله هم انجام داده اند. باید اعتراف کنم که ما امروز هم در محاسباتمان راجع به این که آنها چگونه فکر می کردند حیران می مانیم. این خیلی عجیب است که چگونه یک بنای پنج طبقه ای مثل شمس العماره را با مصالح سنتی مثل آجر، کاه گل و ساروج بنا کرده اند و تا امروز هیچ چیز نتوانسته آن را تخریب کند.

معماری دوران قاجار با معماری دوران زندیه چه تفاوت هایی داشته است؟

 

معماری دوران زندیه با معماری دوره قاجاریه خیلی بهم نزدیک اند طوری که در دوران قاجار تخت مرمر را که می سازند، «آقا محمدخان» دستور می دهد به شیراز بروند و قصر وکیل را ویران کنند و تمام اجزا و تزیینات آن را به آن جا بیاورند و نصب کنند. ستون ها و درهای خاتمی که در تخت مرمر می بینید مربوط به همان دوران است. در زمان قاجار ما آینه کاری های زیادی می بینیم که در زمان زندیه خیلی کمتر استفاده می شده است. کاشی کاری را که ابتدا در هر دو دوران داشتیم ولی نوع آن فرقی می کرده است. مثلا در زمان قاجار رنگ «زرد» رنگ شاخص کاشی های آن دوره بوده است. یعنی شما با دیدن رنگ زرد در کاشی می فهمید که این کاشی قاجاری است. در حالی که رنگ شاخص کاشی در دوره زندیه‌ «صورتی» است. ولی از لحاظ ظرافت کاشی ها در دوره قاجار، طراحی آنها کمی ضعیف تر می شود. البته مواردی را داریم که خیلی خوب هم کاشی کاری شده اند، مثل مسجد «سپه سالار» که کاشی کاری قاجاری با کیفیت و ظریفی دارد. کاشی کاری هفت رنگ شمس العماره خیلی کیفیت عالی ندارد. ولی حجاری های دوره قاجار بسیار عالی بود و حجارهای قابلی داشتند. البته از قبل هم حجاری در ایران بود، و کسانی بودند که این کار را می کردند، اما در دوره قاجار، به خصوص ناصرالدین شاه هنرمندان بسیار خوبی در بخش حجاری وجود داشتند و خیلی ظریف و عالی کار می کردند. منفکر می کنم برجسته ترین هنرمندان آن زمان که روی ابنیه ها کار می کردند حجارها بودند. در کنار حجارها، هنرمندان خوبی هم بودند که روی چوب خاتم کاری و معرق کاری می کردند. اینها جزو هنرهای بسیار خوب زمان قاجار بود. در کنار آینه کاری گچ بری هم در کاخ شمس العماره استفاده شده است. نقاشی های بسیار خوبی هم از آن زمان به جا مانده است که در زمان قاجار صورت می گرفته و بسیار عالی بودند.

آیا نامی از هنرمندان این کارها هم ذکر شده است؟

در این بنا (شمس العماره) تنها نام معمار آمده است، و نام هنرمندان دیگر به ندرت ذکر شده است. در واقع در زمان قاجار به ندرت دیده شده است که نام هنرمندان دیگر روی بنا ذکر شده باشد، مگر این که روی کارشان نامشان ذکر شده و به ثبت رسیده باشد. اما در شمس العماره غیر از چند نمونه معدود نامی از هنرمندان تزیینی کاخ نیامده است.

در معماری دوره اسلامی با شکلی از بنای ساختمان به صورت بداهه مواجه هستیم. با توجه به این موضوع که شمس العماره از لحاظ معماری کمی با معماری اسلامی متفاوت است، آیا هنگام ساخت آن نقشه ایی هم طراحی شده بود؟

ناصرالدین شاه سفری به اروپا داشته و در بازگشتش به ایران بنایی را با ارتفاع زیاد درخواست می کند ( همان گونه که در اروپا دیده بود). ولی مشخصه آن را که چگونه و چه شکلی بایدداشته باشد ذکر نمی کند. در کنار این موضوع معماران ما در آن زمان از ابتدا می دانستند که چه چیزی می خواهند بسازند و چیزی را روی کاغذ نمی آوردند. در واقع انتهای کار در ذهنشان بود و شاید در ابتدای کار چهار تا خط هم می کشیدند، اما انتهای کار را می دانستند و آن خط ها هم هیچ گاه نمی توانست حکم نقشه را داشته باشد. معماری آن زمان معماری ای بود که به واسطه روش کار به استاد کار توضیح داده می شد که چگونه عمل کند، نه با نقشه و این قبیل چیزها.

شمس چقدر ارتفاع دارد؟

ارتفاع این بنا بدون حساب کلاه فرنگی 25 متر و با کلاه فرنگی 30 متر است. و ما تا آن زمان در تهران چنین بنای بزرگی نداشتیم. در ضمن شمس العماره بلندترین بنای این مجموعه، یعنی کاخ گلستان نیز هست. خصوصا آن زمان که دود و آلودگی نبوده و وقتی داخل کلاه فرنگی می نشستند می توانستند کل تهران را ببینند. در حال حاضر هم وقتی به کلاه فرنگی می روید می توانید همه جار را ببینید.

عمارت شمس العماره به چه منظور ساخته شد و اساسا کارکرد آن چه بود؟

 

فضایی که ما اکنون در مجموعه کاخ گلستان شاهد آن هستیم، بر اساس همان اصطلاح آن زمان که فضای اندرونی و بیرونی گفته می شد، فضای بیرونی است و فضای اندرونی برای خانواده بود و فضای بیرونی برای مهمان. اندرونی که حرم سرا هم شامل آن می شده همان بخشی است که در حال حاضر وزارت دارایی در آن قرار دارد که تخریب شده و چیزی از آن باقی نمانده است. در بیرونی بیشتر مسایل تشریفاتی برای مهمان ها در نظر گرفته شده است.

شمس العماره هم به همین منظور ساخته شد و جالب است بدانید در پشت عمارت دری وجود دارد که به خیابان ناصرخسرو منتهی می شد. در واقع، در مجموعه کاخ گلستان بناهای موجود بر اساس یک کارکردی ساخته شده اند. مثلا عمارت بادگیر (که البته قبلا هم در معماری ما وجود داشت) از چندین مناره تشکیل شده است که در قسمتی به واسطه وجود دریچه های ضربدری ما را به داخل ساختمان هدایت می کرده و به نوعی تهویه هوا بوده است. از این عمارت برای روزهای تابستان استفاده می کردند. مثلا تاج گذاری مظفرالدین شاه به خاطر این که در تابستان بوده و در عمارت بادگیر صورت گرفته است.

به خاطر همین غیر از تابستان در فصل های دیگر دلیلی نداشته که از آن جا استفاده کنند. اما شمس العماره یک چنین چیزی نداشت. شمس العماره برای تشریفات مهمان ها استفاده می شده و بیشتر از طبقات پایین آن استفاده می کردند. و طبقات بالایی بیشتر به خاطر این ساخته شده بود که می گویند عصرها ناصرالدین شاه از طریق آن به کلاه فرنگی می رفته و در حالی کهبستنی ای می خورده اطراف را هم نگاه می کرده و بیشتر جنبه تفرج گاه داشته تا رفت وآمد. چون رفت و آمد آن هم خیلی سخت است و پله های خیلی مرتفعی دارد که حدود چهل یاچهل و پنج سانت است. البته این هم دلیل داشته با توجه به عرضی که این پله ها دارد باید به پاگردها و پله ها یکسان می اندیشیدند به خاطر همین اگر می خواستند ارتفاع پله ها را کمتر کنند مجبور می شدند که عرض پله ها را زیاد کنند که به آنها جواب نداده است.

در شمس العماره برای ورود به تالار اصلی از گوشواره استفاده شده است که مشابه آن را در عمارت خلوت کریم خانی هم می بینیم. چرا در شمس العماره با این که رو به روی عمارت ایوانی ساخته شده باز هم در گوشواره استفاده کردند؟

همان طور که می دانید دو تا گوشواره دارد که در دو طرف بنا قرار دارد و تالار و فضای اصلی وسط این گوشواره های قرار گرفته است. ما مشابه این معماری را در تخت مرم داریم که از دوران زندیه باقی مانده است و این همان تاثیری است که معماری دوره قاجار از زندیه گرفته است. در تخت مرمر یک ایوانی را می بینید که از دو طرف به وسیله گوشواره ها به این ایوان راه دارد. همین شکل معماری را در عمارت بادگیر هم داریم. در واقع سه عمارت با یک شیوه معماری: تخت مرمر یا همان خلوت کریم خانی که برای دوران زندیه است، عمارت بادگیر که فتحعلی شاهی است و شمس العماره که در زمان ناصرالدین شاه ساخته می شود. اما گفتنی است که ابتدا وقتی ناصرالدین شاه این عمارت را می سازد به تبعیت از معماری غربی ورودی اصلی از طریق پله هایی که در مقابل ایوان ساخته شده بودند انجام می گرفته با این که گوشواره ها هم بودند. ولی وقتی از حیاط می آمدید از طریق پله های وسیعی که جلوی ایوان قرار داشته وارد تالار اصلی می شدید. همان زمان با توجه به این که همیشه فرهنگ بر روی معماری ما تاثیر گذاشته است این پله ها را حذف می کنند تا کسی مستقیما وارد فضای اصلی نشود. این مساله در خانه های معمولی هم رعایت می شده است.

وقتی وارد این خانه ها می شوید ابتدا یک هشتی وجود دارد، و این هشتی طوری ساخته شده است که وقتی شما وارد آن می شوید نمی توانید داخل ساختمان را ببینید، و حتما باید از داخل هشتی عبور کنید تا داخل را ببینید. در عمارت شمس العماره به جای آن هشتی از این گوشواره ها استفاده شده که همان کارایی را دارد.

از آن جایی که عمارت شمس العماره جهت دار است، گوشواره های شمالی و جنوبی دارد، و از یکی از گوشواره ها مسیری دارد که می توانید از طریق آن وارد طبقات بالاتر شوید. این هم دلیل داشته است. زمین شمس العماره مستطیل کامل نیست و یک مقداری قناسی دارد. همین کجی باعث شد تا در آن قسمتی که عرض بیشتر دارد پله ها را بگذارند و از بقیه فضا برای ساختن اتاق ها استفاده کنند. به خاطر همین برای رفتن از این طرف شمس العماره به آن طرف در طبقات بالایی باید از پشت بام ها بگذریم.

با توجه به این نکته که شمس العماره بر اساس بعضی از طرح های ساختمان های مرتفع اروپایی ساخته شده، اما از مصالح سنتی در آن استفاده شده است. چرا؟

مصالحی که در ساختن شمس العماره از آن استفاده شده است عبارتند از آجر ، خشت، کاه گل، ساروج و... که ساروج نوعی ملات ترکیبی از گرد آهک خالص _ خاکستر _ ماله بادی و مقدار کمی لویی (گل نی) بوده است و خیلی محکم عمل می کرده و شاید استحکام آن به اندازه سیمان باشد. از آهک در معماری شان خیلی استفاده می کردند، مخصوصا در پی ساختمان ها، چون این شفته آهک باعث استحکام بیشتر ساختمان می شود و هر چه رطوبت به آن بخورد محکم تر می شود. بر خلاف گچ که هر چه رطوبت به آن بخورد زودتر از بین می رود. مثلا ما در حمام هایمان آهک بری داریم و این به خاطر همان رطوبت است که باعث استحکام هر چه بیشتر آهک می شود. از دیگر مصالح استفاده شده چوب است که حتی برای اتصال دیوارها نیز از چوب استفاده می کردند. روی پوشش هایشان از ورق استفاده می کردند که به صورت مس بوده و آن را به وسیله کوبیدن به دست می آوردند. البته جلوتر و در زمان پهلوی از ورق گالوانیزه استفاده می کردند.

سوالی که این جا پیش می آید این است که شمس العماره تماما در نمای بیرونی از آجر استفاده شده است. آجر از چه زمانی وارد مصالح ساختمانی ما شده است؟

ساخت آجر به سال های بسیار دور باز می گردد. چادرنشین هایی که در کنار رودها به کار گله داری مشغول بودند می دیدند که در اثر نفوذ آتش گل های کنار آتش پخته شده و در واقع نحوه پیدایش آجر چنین بوده است. هم زمان در ساخت برج بابل خشت زدن و پختن آجر به وسیله بابلی ها ابداع شد و به همین سبب نام آجر که یک واژه بابلی است در اغلب زبان ها به همین نام مشهور گشت؛ سپس توسط کلدانی ها پخت آجر به تکامل رسید. قابل ذکر است که آجرهای اولیه بدون قالب و نظیر بالش ساخته می شدند. بنای «چغازنبیل» مربوط به 1250 سال قبل از میلاد، اسکلت اش از آجر و سنگ و خشت است. به طور کلی صنعت آجرپزی در عهد پیش از هخامنشی در ایران تکامل یافت و در دوره هخامنشی پخت آجرهای لعاب دار معمول گردید. ودر دوره سلجوقی از آجر به عنوان مصالح اصلی برای کلیه بناهایی چون کاروانسراها، آب انبارها، بناهای شاهی، مساجد، برج ها و مقبره ها استفاده می شده است. آجر در دوره ایلخانی‌ برای پوشش طاق ها و گنبد ها استفاده می شده و در دوره های بعدی نیز به عنوان مصالح اصلی در بناهای ایرانی کارکرد داشته که همچنان هم ادامه دارد.

با توجه به سطح مسطح شمس العماره چرا در ساختن این عمارت گنبد که از نشانه های معماری اسلامی است حذف شده و دیگر اثری از آن نیست؟

بنا کردن گنبد کار خیلی مشکلی است، و ما امروز کسانی که بتوانند گنبد را بنا کنند نداریم و اگر باشند هم خیلی عده کمی هستند و همه آنها پیر شده اند. به هر حال گنبد زدن یک سری محاسباتی می خواهد که شاید همه ما بتوانیم روی کاغذ بیاوریم، اما اجرای بسیار دشواری دارد. وقتی می خواستند مسجد دانشگاه شریف را بسازند، قصد بنا کردن گنبدی را داشتند که خیلی به شکل بر می خورند. نهایتا رفتند و یک استاد کار آوردند تا بتواند این کار را انجام بدهد. البته در این مجموعه هم گنبد وجود دارد، مثل «تالار سلام» که از این پوشش استفاده شده است ولی کاملا گنبد نیست و روی آن را پوشش شیروانی زده اند. البته شیروانی راحت تر آب را هدایت می کند و نیازی به رسیدگی ندارد. گنبد به لحاظ عایق کردن بسیار دشوار است و با عایق های قیرگونی نمی توان آن را عایق کرد. در پوشش شیروانی دوره قاجار آب از طریق شیروانی ها به راحتی حرکت می کرده و از طریق ناودان هایی ورقی به زمین هدایت می شده است و در جایی که این پوشش ورق را نداشتند، مثل زمان زندیه از فضایی با پوشش سنگی استفاده می کردند.

ما می توانیم شمس العماره را آخرین اثر معماری ایرانی و سرآغاز معماری تاثیر گرفته از غرب بدانیم؟

تقریبا البته باید بدانیم که آیا آخرین بنا بوده یا نه. ولی می توانیم آن را سرآغاز معماری تاثیر گرفته از غرب بدانیم. چون قبل از آن عمارت بادگیر را داریم که کاملا یک معماری ایرانی است. ما قبلا در معماری ساختمانهایمان از ستون های سنگی و گچی استفاده می کردیم، ولی در شمس العماره حتی ستون فلزی داریم، و این دقیقا برمی گردد به همان زمانی که فلز وارد معماری اروپایی می شود. در معماری قبل از شمس العماره برای ساختن حفاظ ها از چوب استفاده می کردند، ولی در شمس العماره ریخته گری و چدن استفاده شده است. اینها به ما نشان می دهد که این عمارت به شدت از غرب تاثیر گرفته است. همین ارتفاع دادن به ساختمان یکی دیگر از نشانه های این تاثیرپذیری است. در واقع در زمان قاجار هنر و فرهنگ ایران شروع به تاثیر پذیری از غرب می کند. مثل نقاشان و دیگر هنرمندان ما در آن زمان. مثل کمال الملک که به اروپا می رود و پرسپکتیو را وارد نقاشی ما می کند. شمس العماره هم شروع این تاثیرپذیری است ولی همچنان بر خلاف کاخ ابیض، معماری آن ایرانی است.

ساختن این عمارت چقدر به طول انجامیده است؟

معیرالممالک به وسیله معماران و استادکاران آن زمان به مدت دوسال یعنی از سال 1282 ه.ق ساخت این عمارت را شروع کرده و تا سال 1284 ه.ق به طول می انجامد. این بنا حدود 140 سال پیش ساخته شده است.

مرمت این کاخ از چه زمانی آغاز شد، و برای مرمت آن چه کارهایی انجام دادند؟

طبق مدارک و تصاویر و عکس هایی که دیده شده و گزارش های مکتوب مرمت این جا تقریبا مربوط به سال 1360 است. البته قبل از این هم یک دوره ای مرمت شده است، ولی نه به آن صورت، در دهه 60 یک سری کار اساسی روی آن انجام می دهند. بخش هایی که داشته تخریب می شده را دوباره بازسازی کردند و در بخش هایی با تیر آن از فرو ریختن دیوارها جلوگیری می کنند. برج ساعت در حال ویرانی بوده که محتویات داخلی اش را فلز می کنند و دوباره دورش را آجر می چینند.

آن بخشی که پوشش چوبی داشته را تعویض می کنند و طاق ضربی می کنند. این کارها در سال های 60 تا 65 انجام می گیرد. بخش مرمت این کاخ هم در همان زمان انجام گرفت و بعد از آن کار خاصی روی آن انجام نشد. تا سال 1377 یا 78 که یک سری پله هایی که در زمان پهلوی به بنا اضافه شده بود (مقابل ایوان) حذف کردند. چون اصلا به معماری این بنا هم نمی خورد. بعد از حذف این پله ها طبق همان کاشی هایی که در زمان قاجار بعد از حذف آن پله های ابتدایی روی دیوار کار شده بود آن مقدار کاشی را که در انبار داشتیم نصب کردیم، و بقیه را نیز سفارش دادیم تا به همان شکل برایمان بسازند.