18
فروردین
1385
آیت الله سیدمحمد باقر صدر
آیتالله سیدمحمد باقر صدر از علما و متفکران برجستة مجاهد شیعه عراق در قرن چهاردهم هجری، فرزند سید حیدر و نوه مجاهد معروف سید اسماعیل صدر و از خاندان معروف صدر بود. و در 25 ذیقعده 1353ق در شهر کاظمین، به دنیا آمد. در سه سالگی پدرش را از دست داد و مادر فاضلهاش (دختر شیخ عبدالحسین آل یاسین) تربیت و پرورش او را بر عهده گرفت و برادر بزرگش سید اسماعیل او را تعلیم داد. در پنج سالگی به مدرسه رفت و اندکی بعد آوازة نبوغ بینظیر و استعداد سرشارش در همه شهر پیچیده و به سفارش داییهای خود شیخ محمدرضا آل یاسین و شیخ مرتضی آل یاسین، به تحصیل حوزوی روی آورد.
منطق و معالم را در دوازده سالگی نزد برادرش خواند و بسیاری از کتب درسی دوره عالی فقه و اصول را بدون استاد مطالعه کرد و دروس دوره سطح را در مدت کوتاهی گذراند. در 1365 ق برای ادامة تحصیلات، از کاظمین عازم نجف اشرف گردید و در درس دایی خود شیخ محمدرضا آل یاسین وآیتالله خویی، حاضر شد و به واسطة نبوغ و هوشمندی کم نظیرش، مورد توجه خاطر او قرار گرفت.
وی تا پیش از رسیدن به سن بلوغ به مرحله اجتهاد رسید ودر پانزده سالگی صاحب فتوا گردید. او علاوه بر دروس جاری حوزه، فلسفه را نیز نزد شیخ صدرا بادکوبهای آموخت و فلسفههای متأخر اروپایی را نیز به دقت مورد مطالعه و تحقیق قرار داد.
سید محمدباقر صدر در بیست سالگی به تدریس کتاب کفایۀالاصول پرداخت و در بیست و پنج سالگی تدریس دوره خارج اصول و در بیست و هشت سالگی دوره خارج فقه را براساس کتاب عروۀالوثقی آغاز کرد و نوآوریهایی در هر دو حوزه فقه و اصول ارائه کرد. در کنار تألیف و تصنیف در اغلب رشتههای علوم اسلامی، به تعلیم و تربیت شاگردان فاضل و متعهد، توجه خاصی مبذول داشت. وی فقیهی دانشمند، آگاه به مسائل و نیازهای فکری و سیاسی جهان اسلام و شجاع و پرهیزکار بود.
در 1337 / 1958 که ژنرال عبدالکریم قاسم رژیم سلطنتی عراق را برانداخت و حکومت جمهوری در آن کشور اعلام نمود، کمونیستها با استفاده از آزادی عمل سیاسی که قاسم برای آنها به وجود آورده بود موجی از تبلیغات الحادی و ضد اسلامی در عراق به راه انداختند. از این رو گروهی از علمای شیعه عراق برای رویارویی با این هجوم تبلیغاتی، « جماعۀالعلماء نجف» را تأسیس کردند که هر چند سید محمدباقر صدر عضو آن نبود لکن نقش رهبری اصلی جمعیت را بر عهده داشت. جماعۀالعلماء برای مقابله با حرکتهای کفرآمیز حکومت عراق، اقدام به صدور بیانیه، اعلامیه و انتشار نشریات سیاسی و ایدئولوژیک نمود. مجلۀالاضواء که در 1961 منتشر شد از آن جمله بود و سرمقالههای پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم صدر بود.
به پیشنهاد آیت الله سید محسن حکیم و به منظور رد مکتب فلسفی کمونیسم و طرح مکتب فلسفی اسلام و برتریهای آن، کتاب فلسفتنا (فلسفه ما) را در 1379 ق تألیف کرد . پس از آن برای معرفی نظام اقتصادی اسلام و امتیازات آن نسبت به نظامهای اقتصادی سوسیالیستی و سرمایهداری، کتاب اقتصادنا (اقتصاد ما) را در 1381 ق تألیف و منتشر ساخت.
در ربیعالاول 1377ق، گروهی از علمای آگاه و مجاهد شیعه عراق در صدد برآمدند تا حزبی براساس ایدئولوژی اسلامی تأسیس کنند و آن را «حزب الدعوۀ الاسلامیۀ» (حزب دعوت اسلامی) نامیدند. آیتالله صدر علاوه برتأیید آن حزب، برنامه و اساسنامه آن را نیز تدوین کرد اما اعتقاد داشت که شأن روحانیت ایجاب میکند که در تشکیلات و سازمانهای سیاسی وارد نشوند و از جایگاه والای معنوی روحانیت ایفای نقش نمایند و خود نیز به توصیه آیتالله حکیم، از حزب کناره گرفت.
بعد از تبعید امام به ترکیه، او با امام ابراز همدردی کرد و پس از تبعید ایشان به نجف اشرف در 9 جمادیالثانی 1385 ق، به همراه گروهی از علمای نجف از امام به گرمی استقبال کرد. وی طی اقامت سیزده سالة امام در عراق، روابط نزدیک و دوستانهای با ایشان داشت.
پس از رحلت آیتالله حکیم در 1349، دوران مرجعیت آیتالله صدر آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند. در همان سالها وی کوشید تا اهداف و سازمان مناسب و شایستهای متناسب با تحولات فکری و اجتماعی جامعه ایجاد کند و جلسات منظمی نیز بدان منظور تشکیل داد. از نظر او حکومت آرمانی در عصر غیبت، حکومت اسلامی بود که بر دو پایه ولایت فقیه و شورا قرار داشت.
وی پس از رسیدن به مقام مرجعیت، در فتوای تاریخی خود، حزب بعث را تکفیر کرد. متن این فتوا چنین است: «به اطلاع عموم مسلمانان میرساند که پیوستن به حزب بعث، تحت هر عنوان، شرعاً حرام است و هرگونه همکاری با آن به منزلة یاری ظالم و کافر، و دشمنی با اسلام و مسلمین است.»
حدود دو سال بعد که رژیم بعث عراق از فعالیتهای حزب الدعوۀ و دیگر گروههای مبارزه به وحشت افتاد، بسیاری از مبارزان و مجاهدان را به زندان انداخت و در ماه رجب 1392 ق سید محمدباقر صدر را که در بیمارستان نجف اشرف بستری بود دستگیر نموده و به بیمارستان کوفه منتقل کرد اما به علت اعتراض گستردة علما و مردم ناگزیر شد که او را آزاد کند. رژیم عراق برای ارعاب آیتالله صدر و دیگر مجاهدان در 1394 ق، پنج تن از شاگردان وی را دستگیر و اعدام کرد. در اربعین 1397 ق به دستور آیت الله صدر، تظاهرات دهها هزار نفری عزاداران حسینی در شهرهای کربلا و نجف، به تظاهراتی بر ضد رژیم بعثی تبدیل شد. روز بعد مأموران امنیتی رژیم عراق، تعداد زیادی از تظاهرکنندگان را دستگیر، زندانی و شکنجه نمودند و آیتالله صدر نیز برای دومین بار دستگیر شد و پس از چند ساعت شکنجة جسمی و روحی آزاد گردید.
رژیم بعثی عراق برای خنثی کردن فعالیتهای آیتالله صدر، گروهی از روحانینمایان را به عنوان امام جماعت و واعظ به مساجد شهرها فرستاد، اما این بار نیز آیتالله صدر طی فتوایی این حرکت رژیم را ناکام گذارد و اعلام داشت: «به اطلاع عموم مسلمانان عراقی میرساند که شرکت در نماز جماعت کسانی که از سوی مراجع مسلمین تعیین نشدهاند، از نظر شرع مقدس اسلام، حرام است.»
با اوجگیری انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی در 1357، رژیم عراق که از ایجاد انقلاب مشابهی در عراق به شدت نگران بود، درصدد تخطئه انقلاب اسلامی ایران برآمد اما آیت الله صدر با آگاهی از اهداف بعثیهای عراقی، در نامهای که به امام در پاریس نوشت، از قیام شکوهمند و شجاعانة مردم مسلمان ایران به رهبری الشأن تجلیل کرد و با تمام اخلاص و شجاعت، آمادگی خود را برای همکاری با رهبر انقلاب و امت قهرمان ایران اعلام داشت. پس از آن نامههایی نیز به شاگردان و مریدانش در ایران نوشت و به آنان دستور داد که با مردم انقلابی ایران همگام شوند و از فداکاری در راه پیروزی انقلاب اسلامی دریغ نورزند و خود را در اطاعت از امام خمینی فانی سازند، همانگونه که او خود، در راه تحقق اهداف و آرمانهای اسلامی ذوب شده است. در فتوایی نیز شهدای انقلاب اسلامی ایران را همچون شهدای قیام امام حسین (ع) دانست. این فتوای مهم، تبلیغات سوء و مغرضانه رژیم بعثی را بر ضد انقلاب اسلامی خنثی کرد و موجب اظهار همدردی مردم مسلمان عراق با مردم ایران گردید.
در فردای پیروزی انقلاب اسلامی ایران (23 بهمن 1357)، آیتالله صدر که بسیار شادمان بود در میان انبوهی از مردم و طلاب انقلابی در مسجد جواهری نجف سخنرانی کرد. او پس از شکرگزاری از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نسبت به پیروی از اوامر امام خمینی و آگاهی از توطئههای دشمنان انقلاب اسلامی ایران، فردای آن روز تظاهراتی در شهرهای عراق برگزار شود و متعاقب آن، تظاهرات باشکوهی در شهرهای کربلا و نجف و سایر شهرها به راه افتاد. همزمان با آن آیت الله صدر، طی پیامی به امام خمینی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تبریک گفت و در پیامی دیگر به ملت ایران، از قهرمانیها و فداکاریهای آنان ستایش کرد و به ادامة تبعیت از امام سفارش نمود. مدتی بعد نیز به مناسبت شهادت آیتالله مطهری، مجلس ختم باشکوهی در مسجد جواهری نجف برگزار کرد که گروه کثیری از طبقات مختلف مردم در آن شرکت نمودند.
در 1358،آیتالله صدر، رسالة الاسلام یقود الحیاۀ را به عنوان مقدمهای برای قانون اساسی نوشت و نمایندهای به عنوان رابط میان خود و امام خمینی تعیین و روانه ایران کرد.
در همان سال طی فتوای مشهور و تکان دهندهای، مردم عراق را به براندازی رژیم بعثی عراق دعوت نمود و نوشت: «بر همه ملت مبارز و مسلمان عراق، واجب کفایی است که به قیام مسلحانه بر ضد حزب بعث و سردمداران آن، اقدام کنند و مسئولان این حزب کافر را ترور نمایند تا خود را از چنگال این دژخیمان خونخوار نجات دهند.»
به دنبال آن، خانه آیتالله صدر به محاصره مأموران امنیتی عراق درآمد و رفت و آمد به خانه وی ممنوع شد، حتی از ورود سفیر ایران به منزل وی جلوگیری به عمل آمد.
آیتالله صدر به منظور روشنگری سیاسی، درس تفسیر قرآن تشکیل داد که در آن گروه زیادی از عموم طبقات مردم شرکت میکردند که تا چهارده جلسه ادامه یافت. رژیم بعثی عراق که از تشکیل چنین جلسهای به شدت هراس داشت، بسیاری نمایندگان آیتالله صدر و دیگر افراد مؤمن و انقلابی را که تعداد آن به هزاران نفر میرسید در سراسر کشور دستگیر کرد. آیتالله صدربه منظور اعتراض به این اقدام ضد انسانی روز 16 رجب 1339ق را اعتصاب عمومی و اعلام نمود به دنبال آن بازارهای عراق تعطیل شد و مردم نجف به سمت خانه آیت الله صدر شتافتند. فردای آن روز آیتالله صدر دستگیر و به بغداد انتقال یافت، اما بر اثر تظاهراتی که در نجف، کاظمین و دیگر شهرها به طرفداری از او برپا شد، رژیم بعث به ناچار او را آزاد کرد و روز 18 رجب مردم نجف گروه گروه برای دیدار و بیعت با وی به منزل او رفتند.
رژیم بعث عراق که با وجود آیتالله صدر، پایههای قدرتش را در خطر جدی میدید، درصدد قلع و قمع آیتالله صدر و هواداران او برآمد.از این رو خانهاش در نجف محاصره گردید که مدت نُه ماه به طول انجامید. در طی این مدت، برخی از نمایندگان حزب بعث با او ملاقات کردند و تصمیم رژیم را مبنی بر همکاری با آن و یا شهادت وی، به اطلاعش رساندند. رژیم از او خواست تا از تأیید انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی دست بردارد، با صدور بیانیهای از مواضع حزب بعث حمایت کند، عضوت در حزب الدعوۀ را تحریم نماید و فتوای تحریم حزب بعث را پس بگیرد، اما او شهادت را بر تسلیم در برابر چنین شرایط ننگینی ترجیح داد.
در 19 جمادی الاول 1400 ق / 16 فروردین 1359 بار دیگر آیتالله صدر در شهر نجف اشرف دستگیر شد و به بغداد منتقل گردید. در بغداد از او خواستند تا چند کلمهای بر ضد انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی بنویسد تا از مرگ حتمی نجات یابد اما او آشکارا این تقاضا را رد کرد و بر راه مستقیم و خلل ناپذیرش تأکید نمود. در نتیجه پس از سه روز شکنجههای وحشیانه، در 22 جمادیالاول 1400 ق / 19 فروردین 1359 به شهادت رسید و تحت نظر شدید مأموران امنیتی در آرامگاه خانوادگی شرفالدین در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
پس از چند روز که خبر شهادت آیتالله صدر قطعی شد امام خمینی، طی پیامی که در 2 اردیبهشت 1359 صادر کرد از وی به عنوان «شخصیت علمی و مجاهد که از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود» یاد نمود و به همان مناسبت از روز 3 اردیبهشت سه روز عزای عمومی اعلام داشت.
آیتالله سید محمدباقر صدر در اغلب رشتههای علوم اسلامی تبحر داشت. وی معتقد بود که باید در دروس حوزههای علمیه تحولی پدید آید و طلاب و روحانیون نباید فقط به درس های معمول فقه و اصول اکتفا کنند بلکه باید به مسائل علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید آشنا شوند. به نظر وی کتاب های درسی مرسوم در حوزهها به ویژه در مبحث فقه و اصول، پیچیده و ناهماهنگ با شرایط روز بوده و به شیوة قدیمی است. در این کتابها مسائلی مطرح شده که امروزه به کلی منسوخ و متروک شده است و در این زمینه دست به تألیفاتی زد که ضمن ساده نویسی مطالب کتابهای قدیمی، آن رادر طرحی نو و روشی جدید برای طلاب فقه و اصول به نگارش درآورد و بدین وسیله توانست تحول عظیمی در حوزههای علمیه به وجود آورد. وی این کار را با دو تألیف الفتاوی الواضحۀ (در فقه)، و دروس فی علم الاصول ( در اصول) انجام داد.
آثار دیگر او از این قرار است : فدک فی التاریخ؛ غایۀالفکر فی علم الاصول؛ فلسفتنا؛ اقتصادنا؛ المعالم الجدیدۀلاصول؛ الاسس المنطقیۀ فی استقراء؛ بحوث فی شرح عروۀالوثقی؛ المدرسۀ الاسلامیۀ؛ بحث حول المهدی؛ بحث حول الولایۀ؛ الاسلام یقود الحیاۀ؛ دور الائمۀ فی الحیاۀ الاسلامیۀ؛ نظام العبادات فیالاسلام.
به نقل از علمای مجاهد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 296 ـ 293.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منطق و معالم را در دوازده سالگی نزد برادرش خواند و بسیاری از کتب درسی دوره عالی فقه و اصول را بدون استاد مطالعه کرد و دروس دوره سطح را در مدت کوتاهی گذراند. در 1365 ق برای ادامة تحصیلات، از کاظمین عازم نجف اشرف گردید و در درس دایی خود شیخ محمدرضا آل یاسین وآیتالله خویی، حاضر شد و به واسطة نبوغ و هوشمندی کم نظیرش، مورد توجه خاطر او قرار گرفت.
وی تا پیش از رسیدن به سن بلوغ به مرحله اجتهاد رسید ودر پانزده سالگی صاحب فتوا گردید. او علاوه بر دروس جاری حوزه، فلسفه را نیز نزد شیخ صدرا بادکوبهای آموخت و فلسفههای متأخر اروپایی را نیز به دقت مورد مطالعه و تحقیق قرار داد.
سید محمدباقر صدر در بیست سالگی به تدریس کتاب کفایۀالاصول پرداخت و در بیست و پنج سالگی تدریس دوره خارج اصول و در بیست و هشت سالگی دوره خارج فقه را براساس کتاب عروۀالوثقی آغاز کرد و نوآوریهایی در هر دو حوزه فقه و اصول ارائه کرد. در کنار تألیف و تصنیف در اغلب رشتههای علوم اسلامی، به تعلیم و تربیت شاگردان فاضل و متعهد، توجه خاصی مبذول داشت. وی فقیهی دانشمند، آگاه به مسائل و نیازهای فکری و سیاسی جهان اسلام و شجاع و پرهیزکار بود.
در 1337 / 1958 که ژنرال عبدالکریم قاسم رژیم سلطنتی عراق را برانداخت و حکومت جمهوری در آن کشور اعلام نمود، کمونیستها با استفاده از آزادی عمل سیاسی که قاسم برای آنها به وجود آورده بود موجی از تبلیغات الحادی و ضد اسلامی در عراق به راه انداختند. از این رو گروهی از علمای شیعه عراق برای رویارویی با این هجوم تبلیغاتی، « جماعۀالعلماء نجف» را تأسیس کردند که هر چند سید محمدباقر صدر عضو آن نبود لکن نقش رهبری اصلی جمعیت را بر عهده داشت. جماعۀالعلماء برای مقابله با حرکتهای کفرآمیز حکومت عراق، اقدام به صدور بیانیه، اعلامیه و انتشار نشریات سیاسی و ایدئولوژیک نمود. مجلۀالاضواء که در 1961 منتشر شد از آن جمله بود و سرمقالههای پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم صدر بود.
به پیشنهاد آیت الله سید محسن حکیم و به منظور رد مکتب فلسفی کمونیسم و طرح مکتب فلسفی اسلام و برتریهای آن، کتاب فلسفتنا (فلسفه ما) را در 1379 ق تألیف کرد . پس از آن برای معرفی نظام اقتصادی اسلام و امتیازات آن نسبت به نظامهای اقتصادی سوسیالیستی و سرمایهداری، کتاب اقتصادنا (اقتصاد ما) را در 1381 ق تألیف و منتشر ساخت.
در ربیعالاول 1377ق، گروهی از علمای آگاه و مجاهد شیعه عراق در صدد برآمدند تا حزبی براساس ایدئولوژی اسلامی تأسیس کنند و آن را «حزب الدعوۀ الاسلامیۀ» (حزب دعوت اسلامی) نامیدند. آیتالله صدر علاوه برتأیید آن حزب، برنامه و اساسنامه آن را نیز تدوین کرد اما اعتقاد داشت که شأن روحانیت ایجاب میکند که در تشکیلات و سازمانهای سیاسی وارد نشوند و از جایگاه والای معنوی روحانیت ایفای نقش نمایند و خود نیز به توصیه آیتالله حکیم، از حزب کناره گرفت.
بعد از تبعید امام به ترکیه، او با امام ابراز همدردی کرد و پس از تبعید ایشان به نجف اشرف در 9 جمادیالثانی 1385 ق، به همراه گروهی از علمای نجف از امام به گرمی استقبال کرد. وی طی اقامت سیزده سالة امام در عراق، روابط نزدیک و دوستانهای با ایشان داشت.
پس از رحلت آیتالله حکیم در 1349، دوران مرجعیت آیتالله صدر آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند. در همان سالها وی کوشید تا اهداف و سازمان مناسب و شایستهای متناسب با تحولات فکری و اجتماعی جامعه ایجاد کند و جلسات منظمی نیز بدان منظور تشکیل داد. از نظر او حکومت آرمانی در عصر غیبت، حکومت اسلامی بود که بر دو پایه ولایت فقیه و شورا قرار داشت.
وی پس از رسیدن به مقام مرجعیت، در فتوای تاریخی خود، حزب بعث را تکفیر کرد. متن این فتوا چنین است: «به اطلاع عموم مسلمانان میرساند که پیوستن به حزب بعث، تحت هر عنوان، شرعاً حرام است و هرگونه همکاری با آن به منزلة یاری ظالم و کافر، و دشمنی با اسلام و مسلمین است.»
حدود دو سال بعد که رژیم بعث عراق از فعالیتهای حزب الدعوۀ و دیگر گروههای مبارزه به وحشت افتاد، بسیاری از مبارزان و مجاهدان را به زندان انداخت و در ماه رجب 1392 ق سید محمدباقر صدر را که در بیمارستان نجف اشرف بستری بود دستگیر نموده و به بیمارستان کوفه منتقل کرد اما به علت اعتراض گستردة علما و مردم ناگزیر شد که او را آزاد کند. رژیم عراق برای ارعاب آیتالله صدر و دیگر مجاهدان در 1394 ق، پنج تن از شاگردان وی را دستگیر و اعدام کرد. در اربعین 1397 ق به دستور آیت الله صدر، تظاهرات دهها هزار نفری عزاداران حسینی در شهرهای کربلا و نجف، به تظاهراتی بر ضد رژیم بعثی تبدیل شد. روز بعد مأموران امنیتی رژیم عراق، تعداد زیادی از تظاهرکنندگان را دستگیر، زندانی و شکنجه نمودند و آیتالله صدر نیز برای دومین بار دستگیر شد و پس از چند ساعت شکنجة جسمی و روحی آزاد گردید.
رژیم بعثی عراق برای خنثی کردن فعالیتهای آیتالله صدر، گروهی از روحانینمایان را به عنوان امام جماعت و واعظ به مساجد شهرها فرستاد، اما این بار نیز آیتالله صدر طی فتوایی این حرکت رژیم را ناکام گذارد و اعلام داشت: «به اطلاع عموم مسلمانان عراقی میرساند که شرکت در نماز جماعت کسانی که از سوی مراجع مسلمین تعیین نشدهاند، از نظر شرع مقدس اسلام، حرام است.»
با اوجگیری انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی در 1357، رژیم عراق که از ایجاد انقلاب مشابهی در عراق به شدت نگران بود، درصدد تخطئه انقلاب اسلامی ایران برآمد اما آیت الله صدر با آگاهی از اهداف بعثیهای عراقی، در نامهای که به امام در پاریس نوشت، از قیام شکوهمند و شجاعانة مردم مسلمان ایران به رهبری الشأن تجلیل کرد و با تمام اخلاص و شجاعت، آمادگی خود را برای همکاری با رهبر انقلاب و امت قهرمان ایران اعلام داشت. پس از آن نامههایی نیز به شاگردان و مریدانش در ایران نوشت و به آنان دستور داد که با مردم انقلابی ایران همگام شوند و از فداکاری در راه پیروزی انقلاب اسلامی دریغ نورزند و خود را در اطاعت از امام خمینی فانی سازند، همانگونه که او خود، در راه تحقق اهداف و آرمانهای اسلامی ذوب شده است. در فتوایی نیز شهدای انقلاب اسلامی ایران را همچون شهدای قیام امام حسین (ع) دانست. این فتوای مهم، تبلیغات سوء و مغرضانه رژیم بعثی را بر ضد انقلاب اسلامی خنثی کرد و موجب اظهار همدردی مردم مسلمان عراق با مردم ایران گردید.
در فردای پیروزی انقلاب اسلامی ایران (23 بهمن 1357)، آیتالله صدر که بسیار شادمان بود در میان انبوهی از مردم و طلاب انقلابی در مسجد جواهری نجف سخنرانی کرد. او پس از شکرگزاری از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نسبت به پیروی از اوامر امام خمینی و آگاهی از توطئههای دشمنان انقلاب اسلامی ایران، فردای آن روز تظاهراتی در شهرهای عراق برگزار شود و متعاقب آن، تظاهرات باشکوهی در شهرهای کربلا و نجف و سایر شهرها به راه افتاد. همزمان با آن آیت الله صدر، طی پیامی به امام خمینی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تبریک گفت و در پیامی دیگر به ملت ایران، از قهرمانیها و فداکاریهای آنان ستایش کرد و به ادامة تبعیت از امام سفارش نمود. مدتی بعد نیز به مناسبت شهادت آیتالله مطهری، مجلس ختم باشکوهی در مسجد جواهری نجف برگزار کرد که گروه کثیری از طبقات مختلف مردم در آن شرکت نمودند.
در 1358،آیتالله صدر، رسالة الاسلام یقود الحیاۀ را به عنوان مقدمهای برای قانون اساسی نوشت و نمایندهای به عنوان رابط میان خود و امام خمینی تعیین و روانه ایران کرد.
در همان سال طی فتوای مشهور و تکان دهندهای، مردم عراق را به براندازی رژیم بعثی عراق دعوت نمود و نوشت: «بر همه ملت مبارز و مسلمان عراق، واجب کفایی است که به قیام مسلحانه بر ضد حزب بعث و سردمداران آن، اقدام کنند و مسئولان این حزب کافر را ترور نمایند تا خود را از چنگال این دژخیمان خونخوار نجات دهند.»
به دنبال آن، خانه آیتالله صدر به محاصره مأموران امنیتی عراق درآمد و رفت و آمد به خانه وی ممنوع شد، حتی از ورود سفیر ایران به منزل وی جلوگیری به عمل آمد.
آیتالله صدر به منظور روشنگری سیاسی، درس تفسیر قرآن تشکیل داد که در آن گروه زیادی از عموم طبقات مردم شرکت میکردند که تا چهارده جلسه ادامه یافت. رژیم بعثی عراق که از تشکیل چنین جلسهای به شدت هراس داشت، بسیاری نمایندگان آیتالله صدر و دیگر افراد مؤمن و انقلابی را که تعداد آن به هزاران نفر میرسید در سراسر کشور دستگیر کرد. آیتالله صدربه منظور اعتراض به این اقدام ضد انسانی روز 16 رجب 1339ق را اعتصاب عمومی و اعلام نمود به دنبال آن بازارهای عراق تعطیل شد و مردم نجف به سمت خانه آیت الله صدر شتافتند. فردای آن روز آیتالله صدر دستگیر و به بغداد انتقال یافت، اما بر اثر تظاهراتی که در نجف، کاظمین و دیگر شهرها به طرفداری از او برپا شد، رژیم بعث به ناچار او را آزاد کرد و روز 18 رجب مردم نجف گروه گروه برای دیدار و بیعت با وی به منزل او رفتند.
رژیم بعث عراق که با وجود آیتالله صدر، پایههای قدرتش را در خطر جدی میدید، درصدد قلع و قمع آیتالله صدر و هواداران او برآمد.از این رو خانهاش در نجف محاصره گردید که مدت نُه ماه به طول انجامید. در طی این مدت، برخی از نمایندگان حزب بعث با او ملاقات کردند و تصمیم رژیم را مبنی بر همکاری با آن و یا شهادت وی، به اطلاعش رساندند. رژیم از او خواست تا از تأیید انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی دست بردارد، با صدور بیانیهای از مواضع حزب بعث حمایت کند، عضوت در حزب الدعوۀ را تحریم نماید و فتوای تحریم حزب بعث را پس بگیرد، اما او شهادت را بر تسلیم در برابر چنین شرایط ننگینی ترجیح داد.
در 19 جمادی الاول 1400 ق / 16 فروردین 1359 بار دیگر آیتالله صدر در شهر نجف اشرف دستگیر شد و به بغداد منتقل گردید. در بغداد از او خواستند تا چند کلمهای بر ضد انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی بنویسد تا از مرگ حتمی نجات یابد اما او آشکارا این تقاضا را رد کرد و بر راه مستقیم و خلل ناپذیرش تأکید نمود. در نتیجه پس از سه روز شکنجههای وحشیانه، در 22 جمادیالاول 1400 ق / 19 فروردین 1359 به شهادت رسید و تحت نظر شدید مأموران امنیتی در آرامگاه خانوادگی شرفالدین در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
پس از چند روز که خبر شهادت آیتالله صدر قطعی شد امام خمینی، طی پیامی که در 2 اردیبهشت 1359 صادر کرد از وی به عنوان «شخصیت علمی و مجاهد که از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود» یاد نمود و به همان مناسبت از روز 3 اردیبهشت سه روز عزای عمومی اعلام داشت.
آیتالله سید محمدباقر صدر در اغلب رشتههای علوم اسلامی تبحر داشت. وی معتقد بود که باید در دروس حوزههای علمیه تحولی پدید آید و طلاب و روحانیون نباید فقط به درس های معمول فقه و اصول اکتفا کنند بلکه باید به مسائل علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید آشنا شوند. به نظر وی کتاب های درسی مرسوم در حوزهها به ویژه در مبحث فقه و اصول، پیچیده و ناهماهنگ با شرایط روز بوده و به شیوة قدیمی است. در این کتابها مسائلی مطرح شده که امروزه به کلی منسوخ و متروک شده است و در این زمینه دست به تألیفاتی زد که ضمن ساده نویسی مطالب کتابهای قدیمی، آن رادر طرحی نو و روشی جدید برای طلاب فقه و اصول به نگارش درآورد و بدین وسیله توانست تحول عظیمی در حوزههای علمیه به وجود آورد. وی این کار را با دو تألیف الفتاوی الواضحۀ (در فقه)، و دروس فی علم الاصول ( در اصول) انجام داد.
آثار دیگر او از این قرار است : فدک فی التاریخ؛ غایۀالفکر فی علم الاصول؛ فلسفتنا؛ اقتصادنا؛ المعالم الجدیدۀلاصول؛ الاسس المنطقیۀ فی استقراء؛ بحوث فی شرح عروۀالوثقی؛ المدرسۀ الاسلامیۀ؛ بحث حول المهدی؛ بحث حول الولایۀ؛ الاسلام یقود الحیاۀ؛ دور الائمۀ فی الحیاۀ الاسلامیۀ؛ نظام العبادات فیالاسلام.
به نقل از علمای مجاهد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 296 ـ 293.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات