قهرمان مقاومت شهید محمد منتظری


 قهرمان مقاومت شهید محمد منتظری

مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان
شهید محمد منتظری همواره تاکید می کرد که به جای برخورد با شاخ و برگ ها باید ریشه ها و سرکرده های انحراف را شناخت و ریشه را از بین برد . او می گفت هیچ گاه عناصر اصلی و سرخط های توطئه خود را در معرض دید قرار نمی دهند ، آنها شناخته نمی شوند و سالم می مانند ولی آنها که شناخته می شوند و آسیب می بینند ، همان در خط افتاده ها هستند .
محمد منتظری متولد سال ۱۳۲۳ ش یکی از روحانیون مبارزی است که از آغاز جریان نهضت روحانیت یکسره به مبارزه ای فعال و جدی مشغول بود. وی در سال ۴۴ و سپس در سال ۴۵ دستگیر و در نوبت دوم به سه سال حبس محکوم شد. پس از آزادی در اواخر سال ۴۷ بار دیگر به مبارزات خود ادامه داد.
پس از آزادیش در سال ۴۷ و به دلیل ادامه مبارزات، ساواک مرتب در پی وی بود اما به دلیل فرار وی از ایران موفق به دستگیری او نشد. وی در دمشق و لبنان و عراق توانست پایگاهی برای فعالیت جوانان مبارزی که از ایران می‌آمدند، ایجاد کند. تشکیلات وی در دمشق و لبنان، محل استقرار بسیاری از جوانان مبارز بود. به خصوص پس از آن که سازمان مجاهدین خلق گرفتار کودتای کمونیست‌ها شد جوانان مسلمانی که از ایران می‌رفتند در حاشیه شهید محمد منتظری به فعالیت می‌پرداختند.
از همان زمان کودکی ویژگی های برجسته ای داشت که بعدها در عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی در وی بارز شد . شیخ محمد انسانی سخت کوش و جدی و اهل استدلال بود او از وقتی که وارد طلبگی و حوزه شد ، با برخورداری از همین ویژگی ها و استعدادو ذکاوت سرشاری که داشت خیلی سریع پیشرفت کرد و پیشرفت درسی او فراتر از سن او بود ، و اگر درگیر شدن ایشان با فعالیت گسترده نهضت از همان زمان نوجوانی نبود و شهید نشده بود ، یقینا امروز یکی از درخشان ترین چهره های علمی کشور بود ، او در تحصیل علم و کسب هرگونه اطلاعاتی که برای پیشبرد نهضت امام ( ره ) مفید بود ، هیچ فرصتی را از دست نمی داد و علاوه بر آشنایی در مسائل دینی و سیاسی ، مطالعات و تحقیقاتی هم در مکاتب اقتصادی و شناخت سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی داشت و اهتمام خاصی هم به فراگیری زبان های مختلف و رایج دنیا داشت .
شهید محمد منتظری همواره همه دوستان را به تدبر در قرآن و روایات تشویق می کرد و نکات مهمی که مرتبط با مسائل روز ، به خصوص مسائل سیاسی و شناخت توطئه های دشمنان اسلام بود ، توجه می داد . اولین بار پیرامون این جمله از آیه ۱۰۲ سوره نساء « ودّ الذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم و امتعتکم فیمیلون علیکم میلة واحدة » بحث جالبی را از ایشان شنیدم . کافران دوست دارند که مسلمانان از سلاح ها و سرمایه هایشان غافل گردند تا آنان با یک شبیخون ، کار مسلمانان را یکسره کنند . سلاح اعم از مادی مثل سلاح های نظامی، و معنوی مثل سلاح ایمان ، شهادت طلبی و … و سرمایه و امکانات اعم از مادی یا سرمایه معنوی از قبیل سرمایه وحدت و ولایت . این خواست دشمنان است که مسلمانان از این سلاح ها و سرمایه ها غفلت کنند تا دشمن با کمترین هزینه ، ضربه مهلک خود را به مسلمانان وارد کند .
با شهید منتظری در قم
شهید محمد منتظری از آغاز نهضت امام ( ره ) جزو فعال ترین و پر تحرک ترین طلاب و در عمده عرصه های نهضت فعال بود . امضا گرفتن در ذیل بسیاری از اعلامیه ها علیه رژیم توسط او انجام می گرفت . از جمله در نوروز سال ۴۳ که امام ( ره ) در زندان بودند و یا نوروز ۴۴ که امام ( ره ) در ترکیه تبعید بودند ، با مدیریت شیخ قرار شد در لحظه سال تحویل که تمام صحن ها و رواق ها وحرم حضرت معصومه « سلام الله علیها » مملو از جمعیت مردم بود از ده ها نقطه ، انبوهی از تراکت ها و اعلامیه ها یی که علیه رژیم شاه و به طرفداری از حضرت امام ( ره ) بود در فضا پرتاب و پخش شود .
ساده زیستی و زهد
شهید محمد منتظری در همه شرایط ،زندگی بسیار ساده و بی آلایش داشت هیچ گاه اسیر غذا و لباس و وسایل آسایش خود نبود . آن وقتی که در قم بودیم ، یعنی سال های اول دهه ۴۰ که هنوز معمم نشده بود ، کت بلندی شبیه پالتو می پوشید . بسیاری از اوقات لقمه نانی در جیب می گذاشت و در اثنای کارهایش و آنگاه که گرسنه می شد ، همان نان خالی را از جیب در می آورد و می خورد و مثلا ناهار او به حساب می آمد .
هیچ گاه هیچ چیز را برای خود نمی خواست و زندگی اش با کمترین هزینه سپری می شد . هرچه را که به دستش می رسید ، سخاوتمندانه و بی دریغ برای کارهای نهضت خرج می کرد و یا به دوستان و دیگران می بخشید . اگر هدیه ای به او داده می شد ، به خانه نمی برد و برای خودش نگه نمی داشت و بلافاصله در اختیار دوستان قرار می داد .
بعد از پیروزی انقلاب
بعد از پیروزی انقلاب ، شیخ محمد تشکیلاتی را به نام « ساتجا » که اختصار سازمان انقلابی توده های جمهوری اسلامی بود ، در تهران پایه گذاری کرد .
در روزگار پیروزی انقلاب اسلامی ، حکومت لیبی قوی ترین علاقه را نسبت به انقلاب و حضرت امام ( ره ) ابراز می کرد و اگر نبود ماجرای آقای سید موسی صدر و تبعات آن ، این کشور در صف اول حمایت از ایران قرار داشت ، به همین دلیل شیخ محمد متقابلاً ارتباط ویژه ای با رهبران لیبی و مشخصا با قذافی و عبدالسلام جلود – نخست وزیر – داشت .
شیخ محمد معتقد بود اگر ما در مرزهای فلسطین اشغالی در جنگ با اسرائیل و صهیونیست های غاصب پیشدستی نکنیم ، صهیونیست ها در مرزهای ما برای براندازی جمهوری اسلامی وارد جنگ خواهند شد ، بر همین اساس او مصمم بود با سازماندهی صدها نیروی داوطلب و انتقال آنان به جنوب لبنان در کنار مبارزان لبنانی و رزمندگان فلسطینی علیه اسرائیل قیام کند .
سفر به لیبی و پاریس
مورد دیگر سفری بود که با همراهی حدود ۵۶ نفر در اوائل شهریور ۵۸ بعد از کارشکنی های فراوان و معطلی زیاد در فرودگاه انجام شد . این سفر هم به دعوت رهبران لیبی و به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب لیبی بود و از آنجا که می دانستیم در این مراسم علاوه بر مردم لیبی هزاران نفر از نهضت ها و گروه های مبارز از کشورهای اسلامی و آفریقایی و دیگر قاره ها حضور دارند ، مقدار زیادی از تصاویر امام ( ره ) ، شهید سعیدی ، شهید مطهری ، شهید بخارایی و … و نسخه هایی از مجلات صوت الشهید و مجلة الشهید که در آن زمان تنها نشریات به زبان عربی بود و … برای توزیع در آنجا ، تهیه و بسته بندی شده بود . هنوز در پیچ و خم کارشکنی ها بودیم که شایع کردند ، محمد منتظری در حال خارج کردن انبوه طلا و جواهرات از کشور است و بالاخره پس از بازرسی دقیق ، کارتن های حاوی تصاویر امام ( ره ) و شهدا و مجلات عربی ، به هواپیما منتقل شد و بعد از طی تمام مراحل سوار هواپیما شدیم و آنگاه که با توقف در سوریه در حال انتقال به هواپیمای دیگری بودیم ، تازه به دلیل معطلی در فرودگاه مهرآباد پی بردیم و معلوم شد که تمام محموله تبلیغاتی انقلاب را بعد از سوار شدن ما به هواپیما در مهرآباد از هواپیما خارج کرده اند . البته هنگامی که به ایران باز گشتیم متوجه شدیم که منعکس کرده بودند ، اوراق مضره ای که محمد منتظری می خواست به خارج ببرد توقیف شد .
جالب اینجاست که تعبیر اوراق مضره دقیقا همان تعبیری بود که در رژیم شاه و عناصر ساواک در مورد تصاویر و اعلامیه های امام ( ره ) و … به کار می بردند ، جالب اینکه در حاشیه هر حرکتی که شیخ محمد انجام می داد ، جریان نفاق و لیبرال ها انبوهی از تهمت ها را به او نسبت می دادند ، اما او عموما بی اعتنا به این موارد ، راه خود را ادامه می داد و در پاسخ دوستانی که اعصابشان از این تهمت ها و کارشکنی ها خرد می شد و از او می خواستند جواب بدهد ، می گفت : « ما راهی طولانی را برای پیشبرد نهضت در پیش داریم . آنهایی که در این راه به ما سنگ پرانی می کنند ، می خواهند ما را از پیمودن این راه باز دارند و همین که ما به جای ادامه دادن راه با سرعت ، برای پاسخگویی به آنها توقف کنیم ، آنها موفق شده اند . » او معتقد بود بالاخره چهره حق ، خود را نشان خواهد داد و خدا باطل و اهل باطل را رسوا خواهد کرد . او همواره به جای دفاع از خود ، دفاع از اسلام و خط امام را وجهه همت خود قرار داده بود .
اوج مظلومیت
روند شایعه پراکنی و جوسازی علیه شیخ محمد منحصر به فعالیت های بین المللی او نبود ، بلکه در سطح داخل نیز با شدت هرجه تمام تر ادامه داشت . یک روز که به اتفاق شیخ محمد به دفتر امام ( ره ) رفته بودیم ( در آن زمان یعنی سال ۵۸ امام ( ره ) هنوز در قم بودند ) یکی از همین افراد که آن وقت در دفتر امام ( ره ) شاغل بود ، به گونه ای که شیخ محمد متوجه نشود ، من را کنار کشید و انگار که با مجرم ضدانقلابی به دفتر امام ( ره ) رفته ایم ، با عتاب به حقیر گفت : « هر چه زودتر محمد را خودت زودتر از اینجا بیرون ببر که اگر امام ( ره ) متوجه حضور او در اینجا بشود ، اعصابش خورد می شود ! » در حالی که این ادعا کاملا خلاف واقع بود و در مراحل بعد شاهد عنایت فوق العاده امام ( ره ) نسبت به شیخ محمد بودیم .
برخورد با ریشه های انحراف:
در اینجا لازم است نکته مهمی را درباره شیخ محمد متذکر شوم ، او معتقد بود بعضی افراد خطند و عده ای در خط افتاده اند ، منظورش از این تقسیم بندی این بود که تفاوت است بین کسانی که خود ، خط انحراف ، نفاق و جاسوسی اند ، با کسانی که فریب خورده اند و در این خط افتاده اند . او همواره تاکید می کرد که به جای برخورد با شاخ و برگ ها باید ریشه ها و سرکرده های انحراف را شناخت و ریشه را از بین برد . گناه اصلی آنهایی را که در خط اند ، به گردن پایه گذاران و عوامل اصلی خط انحراف می دانست ، لذا برخورد او با عوامل اصلی آشتی ناپذیر ، سر سختانه و قاطع بود ، اما در برخورد با در خط افتاده ها به خصوص آنجا که پای شخص خودش درکار بود ، همراه با گذشت و هدایت گری و جذب بود .
او معتقد بود آنها که در صحنه آشوبگری ها حضور دارند ، معمولا از طیف فریب خورده های خط ها هستند ، او می گفت هیچ گاه عناصر اصلی و سرخط های توطئه خود را در معرض دید قرار نمی دهند ، آنها شناخته نمی شوند و سالم می مانند ولی آنها که شناخته می شوند و آسیب می بینند ، همان در خط افتاده ها هستند .
در این مقطع در هر جا که شیخ محمد سخنرانی داشت ، طیف در خط افتاده ها تحت تأثیر القائات لیبرال ها یا به تحریک مستقیم عناصر ضد انقلاب برای به هم زدن سخنرانی او به هر کاری دست می زدند که نمونه آن را در مسجد سید اصفهان شاهد بودیم ، در آن جلسه سر دسته شعار دهنده های علیه شیخ محمد فرزند یکی از شخصیت های درجه اول اصفهان بود ! شیخ محمد با سختی توانست از دست مهاجمین از طریق در پشت مسجد سید خلاص شود .
تحصن:
از مهمترین اقدامات وی، ترتیب تحصن در کلیسای «سان ماری» پاریس در سال ۵۶ بود که نظر جهانیان را به مبارزات گسترده مردم ایران جلب کرد. اخبار این تحصن در سطحی گسترده در رسانه‌های غربی انعکاس یافت و دردسر زیادی برای رژیم پهلوی ایجاد کرد.
گفتنی است، شهید منتظری که از چهره‌های مبارز پیش از انقلاب به شمار می‌رفت، در مقطعی از ماه‌های پس از انقلاب اختلافاتی با شهید دکتر بهشتی پیدا نمود، اما این اختلافات مدتی بعد برطرف شد و روابط وی با شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی آنچنان گسترده شد که وی در جمع ۷۲ تن شهید حزب در هفتم تیرماه ۶۰ به شهادت رسید.
شگرد جاسوس ها
او اعتقاد داشت عمده تلاش جاسوس ها و سازمان های جاسوسی روی نفوذ در کانون ها و شخصیت هایی است که دایره و عمق نفوذ آنها در جامعه بیشتر باشد . نفوذ روی مراجع و بیوت آنها، نفوذ روی چهره ها و شخصیت های برجسته و اطرافیان نزدیک و نزدیکان آنها و … را استراتژی اصلی دستگاه های جاسوسی وابسته به آمریکا و صهیونیست ها می دانست . شگردی که در بسیاری از کشورهای اسلامی و جهان سومی به کار گرفته اند و موفق به تغییر همه چیز به نفع خودشان شده اند و نیز شگردی که شیاطین در صدر اسلام به کار بردند و مسیر تاریخ را عوض کردند .
اطلاعیه شیخ حسینعلی منتظری درباره فرزندش (محمد منتظری) :
جریان نفاق و جاسوسی با این نوع شگردها بود که علاوه بر فریب عده ای از مردم عادی با جوسازی ها ، بسیاری از شخصیت ها و حتی پدر شیخ محمد را تحت تأثیر قرار دادند تا جایی که توانستند اطلاعیه نامناسب زیر را درباره شیخ محمد از آقای حسینعلی منتظری بگیرند :
باسمه تعالی
برادران و خواهران گرامی :
پس از سلام این سومین بار است که برای آگاهی ملت مسلمان درباره فرزندم شیخ محمدعلی منتظری مطالبی می نویسم . انتظار دارم دوستان با کمال بی طرفی نسبت به آنچه می نویسم ، بنگرند . فرزند اینجانب از ابتدای مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خمینی مدظله در متن مبارزات قرار داشت و در این راه چقدر زندان و شکنجه و آوارگی تحمل نمود و در داخل و خارج کشور دائما برای پیشبرد انقلاب تلاش می کرد و به شهادت دوستان و نزدیکش ، گاهی بیشتر روزهای متوالی از خواب و خوراک و استراحت باز می ماند و در اثر همین شیوه و به علاوه ضربه های روحی مداوم و نابسامانی های حاکم بر جو ایران پس از پیروزی انقلاب دچار نوعی بیماری عصبی و کوفتگی شدید اعصاب شده و تصور می کند که با دست زدن به کارهای بی رویه و جنجال آفرین ، به قصد و هدف خود دست خواهد یافت . کنترل و مهار کردن و معالجه او همواره فکر مرا مشغول کرده و تا کنون چند مرتبه دست به اقداماتی زده ام و حتی اخیراً مدتی وی را برای معالجه اجباراً در قم نگاه داشتم ، ولی متأسفانه سودی نبخشید و در این میان عده ای سوء استفاده کرده و او را تحریک می کنند تا دست به کارهای جنجالی بزند و خوراکی برای تبلیغات دشمن گردد .
من از دولت و نیز همه دوستان و علاقه مندان و افراد مسلمان تقاضا دارم اگر می توانند با اینجانب تشریک مساعی نموده تا بلکه او را حاضر به معالجه و استراحت نمایند ، به امید اینکه این عنصر پرتلاش و فعال پس از سال ها تحمل رنج و زحمت ، به یاری خدای متعال بهبود یابد و بار دیگر به صحنه مبارزات بازگشته ، خدمتگزار دین و کشور گردد . ضمنا از دادستان محترم انقلاب تقاضا می شود حادثه اخیر فرودگاه را دقیقا بررسی نموده و عوامل آن را شناخته و تعقیب نماید و در صورتی که فرزند اینجانب مقصر بود به هیج نحو ملاحظه این جانب را نکنید و فقط طبق ضوابط اخیر اسلامی عمل نمایید .
والسلام علی من اتبع الهدی
حسینعلی منتظری
جای شگفتی و عبرت است که در همان سال اول پیروزی انقلاب نفوذی ها و خط نفاق و جاسوسی کار را به آنجا رساندند که لیبرال های وابسته و جاسوسانی همچون امیرانتظام شدند عقلای قوم و در جایگاه مدیریت های کلیدی نشستند و زجر کشیده نابغه ای همچون شیخ محمد را با تهمت ها و جوسازی های گوناگون به جایی رساندند که مشابه روزگار حاکمیت طاغوت به زندگی پنهانی روی آورد که ادامه این روند به حوادثی همچون هفتم تیر و هشتم شهریور و … رسید .
در چنین فضایی بود که شیخ محمد مخفیانه به اصفهان آمد و بعد از اطلاع آقای منتظری یک شب که به اتفاق شیخ محمد به منزل دکتر واعظی رفته بودیم ، زنگ خانه زده شد و شیخ حسن ابراهیمی و سعیدیان فر که فرمانده سپاه قم بود وارد شدند . آنها اعلام کردند از سوی آقای منتظری آمده اند و مأمور بردن شیخ محمد هستند ، از آنها اصرار توأم با تحکم و از شیخ محمد استنکاف قاطعانه . این روند کم کم به جدال و سپس نزاع کشیده شدو آنگاه که آنها خواستند با زور شیخ محمد را ببرند ، مقاومت سر سختانه او موجب زخمی شدن یکی از آنها شد و سر انجام با تهدید شیخ محمد در حالی که شیخ حسن هم مرا به خاطر عدم همکاری برای غلبه بر شیخ محمد تهدید می کرد ، با دست خالی برگشتند .
اینک بنگریم که حضرت امام ( ره ) نسبت به همین شیخ محمد که حتی نزدیک ترین بستگان و دوستانش با او آن چنان کردند ، چگونه رفتار کرد ؛ رفتاری که با صدور احکام بسیار حساس و مهم برای شیخ محمد و پیام کم نظیر با تعبیرات فوق العاده برای شهادت او ، هم شخصیت واقعی شیخ محمد در جامعه و تاریخ انقلاب را آشکار ساخت و هم عمق بینش و هوشمندی فوق العاده امام ( ره ) را در مقابله با جوسازی ها و توطئه های دشمنان به منصه ظهور گذاشت .


روزنامه جوان