توافقات و منازعات شرکت نفت ایران ـ انگلیس و خوانین بختیاری
فعالیت شرکت نفت ایران ـ انگلیس در مناطق تحت سلطه خوانین بختیاری همواره با تنشهایی نیز مواجه بود بهرغم قراردادها و توافقهای کلی و جزیی، باز هم گاه و بیگاه پیش میآمد که میان این شرکت انگلیسی و ایلات بختیاری مخالفتهای جدی بروز میکرد.
ازجمله با آنکه هنوز چند ماهی از توافق بین خوانین، رینولدز مسئول محلی شرکت نفت ایران و انگلیس برای تنظیم امور حراست و نگهبانی از تأسیسات و مناطق نفتی نگذشته بود که مشکلات جدیدی بین دو طرف بروز کرد. این مشکلات از آنجا ناشی شد که دو تن از خوانین بختیاری، یعنی لطفعلیخان امیرمفخم و محمدجوادخان سردار اقبال طی نامهای به ویلانز ــ جانشین مدیر میادین نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس در میدان نفتون ــ به اقدامات شرکت اعتراض کردند.
این دو تن اذعان کرده بودند که مطلع شدهاند شرکت نفت ایران و انگلیس علاوه بر احداث جاده، درصدد است تا خط لوله انتقال نفت احداث کند و قصد دارد مقداری از اراضی زراعی بختیاریها را به تصرف خود درآورد. از دیدگاه این خوانین، اقدام شرکت خلاف قرارداد بود؛ زیرا شرکت حق نداشت بدون رضایت صاحبان اراضی، اقدام به احداث جاده و خط لوله کند.
آنها مدعی مالکیت اراضی بطوند و راهداران بودند ؛ از این رو درصدد جلوگیری از ادامه فعالیت شرکت برآمدند:
محترمانه شما را آگاه میکنیم که بدون رضایت ما شما حق ندارید در اراضی متعلق به ما جاده و خط لوله بسازید... از کلانترهای این دو بخش خواستهایم که متعهد شوند و التزام سپارند که به شما اجازه جادهسازی و... ندهند.
در پایان نامه شرط اجازه کار به شرکت، کسب رضایت خوانین موصوف ذکر شده بود. نمایندگان محلی و ایرانی شرکت نفت در منطقه، ضمن ارسال نامه لطفعلیخان و محمدجوادخان برای رؤسای خود، به آنها یادآور شدند که خوانین یادشده تهدید به مانعتراشی کردهاند: «آنها تهدید میکنند مشکلاتی بر سر راه شرکت جهت کارهای مربوط به جادهسازی یا لولهگذاری بدون اجازه آنها ایجاد میکنند....»
لطفعلیخان و محمدجوادخان برای شرکت ناشناخته بودند و از همینرو پیشنهاد کردند موضوع با صمصامالسلطنه و سردار محتشم در میان گذاشته شود. آنها با تکیه بر قرارداد خوانین بختیاری و دارسی و سندیکای امتیازات، معتقد بودند چون در قرارداد، پرداخت وجه و خسارات برای اراضی زراعی پیشبینی شده و قرار بر آن بوده که در صورت پیشامد هرگونه مشاجرهای راجع به تعیین میزان خسارت، موضوع به کنسول بریتانیا در محمره ارجاع شود، بنابراین، نمیبایست هیچ اشکال یا دخالتی در لولهگذاری رخ میداد.
از نظر انگلیسیها اقدام این دو خان بختیاری به تحریک افرادی صورت گرفته بود که مترصد بودند تا مشکلاتی را بر سر راه فعالیت شرکت به وجود آورند. به همین دلیل لوید، اسکات و شرکا ــ عاملان شرکت نفت ایران و انگلیس در منطقه نفتی ــ در نامهای
به صمصامالسلطنه، ضمن ارسال کپینامه محمدجوادخان و لطفعلیخان، خاطرنشان ساختند که چون این دو تن برای شرکت نفت ایران و انگلیس ناشناختهاند، ترجیح داده شده است به جای مذاکره مستقیم با آنها، موضوع به او ارجاع داده شود. آنها افزودند: «ما پیشبینی نمیکنیم که هر جاده یا خط لولهای که نیاز داریم، بسازیم، از بین اراضی کشاورزی بگذرد؛ اما اگر چنین کاری ضروری باشد، البته خسارت آن را خواهیم پرداخت....» در این نامه از صمصامالسلطنه خواسته شده بود تا به لطفعلیخان و
محمدجوادخان و همه افراد ایل بختیاری دستور داده شود که به هیچوجه در کارها دخالت نکنند و به آنها اطمینان پرداخت خسارت کافی در ازای استفاده از اراضی کشاورزی داده شود.
تنشهای موجود در میادین نفتی منحصر به استفاده شرکت از اراضی کشاورزی و اعتراض خوانین بود. اما برخی اوقات، تنشهایی نیز در منطقه به وجود میآمد که ریشه در برخوردهای محلی داشت؛ چنانکه شرکت نفت ایران و انگلیس در 18 اکتبر 1909 به وزارت خارجه آن کشور اطلاع داد که بین ویلانز ــ جانشین و معاون رینولدز در منطقه ــ و رئیس نگهبانان بختیاری اختلاف شدیدی روی داده است؛ زیرا رئیس نگهبانان از کارگران بومی رشوه و حقحساب دریافت میکرده و تحمیلی و غیرقابل پرداخت بودن مبلغ درخواست شده از سوی کارگران نیز باعث ایجاد موقعیت خطرناکی در محل شده بود.
به همین دلیل و به واسطه نگرانی از بروز درگیری بین بخشهایی از نگهبانان بومی بختیاری با یکدیگر، از رینولدز خواسته شده بود تا سریعآ خود را به محل برساند. همچنین از رنکینگ ــ کنسول بریتانیا در اهواز ــ نیز خواسته شد تا بدون معطلی با محافظان خود به میدان نفتون برود. ولی با سعی ویلانز و سپس رینولدز، مشکل به شکل منصفانهای رفع شد و این حادثه نشان داد که در آن زمان بردباری بسیاری برای فعالیت و کار در آن منطقه لازم بوده است.
پس از مذاکرات اولیه بین دو طرف برای حل مشکل غرامت و بهای اراضی، خوانین بختیاری یکی از افراد مورد اعتماد محلی به نام شیخ محمدحسین اهل مالمیر را برای مذاکره با شرکت نفت ایران و انگلیس انتخاب کردند. شیخ محمدحسین به نزد رینولدز فرستاده شد. او در ملاقات با رینولدز، قیمت هر جریب زمین کشاورزی را پنجاه تومان تعیین کرد، اما رینولدز بر قیمت سی تومان برای هر جریب زمین تأکید کرد. شیخ محمدحسین حامل نامهای از سوی لطفعلیخان امیرمفخم از خاندان حاجیایلخانی و یوسفخان امیرمجاهد از خاندان ایلخانی برای رینولدز بود. در این نامه، ضمن اشاره به گزارش ظلم و تعدی اجزای شرکت نفت به کشاورزان و مردم محلی، تعلل و تأخیر شرکت نفت را در رسیدگی به آسایش و رفاه طوایف نیز متذکر شده و ضمن اشاره به بالاتر بودن قیمت زمینهای کشاورزی، بیتوجهی رینولدز را به بقیه اراضی مورد استفاده از جمله اراضی مرتع یا چِرا یادآوری کردند. خوانین معتقد بودند: «زمینهای چِرا برای ایلات ارجحتر و باارزشتر از زمینهای کشاورزی است. ما به خاطر احساسات دوستانه خود نسبت به شرکت ]تلاش برای[ توافق را متعهد شدهایم.» آنها منتظر بودند تا ببینند رینولدز و شرکت نفت چه اقدامی برای حل مشکلات انجام میدهند. پاسخ رینولدز
مبهم بود؛ زیرا او به خوانین چنین نگاشت: «... لطفآ این مسئله را درک کنید که من فقط نماینده شرکت هستم و بدون مشورت با آنها نمیتوانم بیش از غرامتی که پیشنهاد کردهام، تعیین کنم....»
لحن رینولدز و نگرانی او از اینکه مبادا خوانین بختیاری مبادرت به جلوگیری از ادامه کار و پیشرفت امور کنند، به خوبی پیدا بود و لذا از آنها فرصت خواست تا با رؤسای خود در لندن گفتوگو کند و به آنها تذکر داد هرگونه حرکت عجولانه مایه تخریب روابط دو طرف خواهد شد: «در شش ساله گذشته با چندتن از اعضای خانواده شما از نزدیک در تماس بوده و کار کردهام و اجازه نمیدهم هیچ اقدام عجولانهای، همانطور که شما گفتهاید، دوستی ما را خدشهدار کند....» و به آنها حق جلوگیری از فعالیت و کار در منطقه در صورت حلوفصل نشدن موضوع در طی یک ماه داده شده؛ امری که بعدآ مورد تأکید خوانین نیز قرار گرفت.
رینولدز که در خلال اقامت شیخ محمدحسین، متوجه شده بود خوانین خواستار دریافت پول هستند، مقدار اراضی مورد نیاز شرکت را بر اساس جریب در میدانهای نفتی همچون نفتون، نفتک و... و زمینهای لازم برای احداث خط لوله و جاده و لزوم تعیین محدوده آن را برای خوانین تشریح کرد و به اطلاع آنها رساند که شرکت نفت درصدد است بهای این اراضی را یکجا و یکباره پرداخت کند و لذا به آنها مبلغ دوهزار پوند معادل دههزار تومان پیشنهاد کرد و از خوانین خواست تا برای رسیدن به توافق از منطقه نفتی دیدن کنند.
بر اساس دیدگاه طرف بختیاری، منظور از اراضی کشاورزی، زمینهایی بود که گرچه در آن زمان زیر کشت نبودند، ولی در سالهای قبل کشت شده بودند. به عبارت دیگر، رهاسازی برخی از اراضی بر اساس شیوه کشت دیم برای یک یا چند سال، به معنای غیرکشاورزی بودن اراضی نبود. اما شرکت نفت و به طور کل، طرف انگلیسی تنها اراضی و زمینهایی را مدنظر داشت که در طول سالهای متمادی و پیدرپی، مورد کشت قرار گرفته بودند. به نظر میرسد که در این مورد، طرف انگلیسی بر اساس عرف
رایج در کشاورزی به شیوه اروپایی و در کشورهای اروپایی که دارای منابع آب کافی بودند، قضاوت میکرد. ولی خوانین بختیاری بر اساس عرف رایج در ایران که با فقدان منابع آب کافی روبهرو بودند، استدلال میکردند. با توجه به این مطلب میتوان نظر خوانین را مورد تأیید قرار داد.
به هر روی، بر اساس دعوت رینولدز، خوانین بختیاری در اول ربیعالاول سال 1328/13 مارس 1909 وارد مناطق نفتی شدند و از سیر فعالیت و محدوده کار و تأسیسات شرکت نفت بازدید کردند. در این بازدید، رینولدز که خوانین را همراهی میکرد، توضیحات کافی را درباره میزان اراضی مورد نیاز و طرحهای خود همچون ایجاد بازار محلی به خوانین ارائه داد. این دیدار در نوع نگاه و نظر خوانین نسبت به ارزش اراضی و نیاز شرکت نفت به آن اراضی تأثیر گذاشت.
آنچه این امر را در خلال مذاکرات آشکار ساخت، ارائه کپی یا نسخهای از نامههای رد و بدل شده بود. مذاکرات بین دو طرف با گذشت روزها، بینتیجه ماند و جو حاکم بر مذاکرات رو به سردی گرایید؛ به گونهای که خوانین تهدید کردند چنانچه مشکل پرداخت غرامت اراضی مورد نیاز شرکت نفت حل نشود، جلوی اقدامات شرکت را گرفته و کار را متوقف خواهند کرد. مکاتبات دو طرف سودی نبخشید. خوانین معترض بودند که با دعوت قبلی برای مذاکره آمدهاند تا به یک راهحل مسالمتآمیز و قابل قبول برای دو طرف دست یابند. اما تأخیر در دستیابی به نتیجه مورد نظر، باعث شد تا خوانین مناطق نفتی را به سوی رامهرمز ترک کنند. بینتیجه ماندن مذاکرات را میتوان معلول چند مطلب و علت دانست:
نخست آنکه، خوانین با وجود احتیاج به پول، پس از آگاهی به نیاز و اهداف شرکت، زمینه را برای دریافت بهای بیشتر در ازای اراضی مورد نیاز شرکت مساعد دیدند و این امر باعث اختلاف دیدگاه دو طرف درباره بهای اراضی شد.
دوم آنکه، بین رنکینگ دیپلمات سفارت انگلیس و رینولدز هم از جهت دیدگاه و هم از جهت شیوه عملکرد اختلافنظر وجود داشت. رنکینگ به جهت بیاطلاع ماندن از محتوای مکاتبات با خوانین و گمشدنهای عمدی و سهوی این مکاتبات از سوی طرف انگلیسی (رینولدز) خشمگین بود؛ زیرا بیاطلاعی و نداشتن سابقه مکاتبه باعث میشد تا در جریان مذاکرات، خوانین از مکاتبات در اثبات دعاوی خود استفاده کنند.
خشم و گلایه رنکینگ تنها به بیاطلاعی او از مکاتبات و عدم دسترسی به نسخه یا کپی آن محدود نمیشد؛ نکته مهم از نظر او این بود که رینولدز در مکاتبات خود پرداخت غرامت اراضی مورد نیاز برای خطوط لوله، جادهها و غیره را پذیرفته بود، در حالی که طبق نظر رنکینگ، بر اساس قرارداد 1905م، این اراضی میبایست به ایشان واگذار میشد.
آنچه برای رنکینگ غیرقابل قبول بود و برخشم و اعتراض او میافزود، این نکته در مکاتبات رینولدز با خوانین بود که به بختیاریها حق داده بود، اگر در طی زمان مشخصی اختلافات حل نشود، کار و فعالیت شرکت نفت را متوقف کنند. این امر به نظر رنکینگ بسیار خطرناک و فاجعهآمیز بود. به نظر او طی سه سال گذشته، خوانین بختیاری سعی داشتند تا چنین حقی را به دست آورند که در صورت عدم توافق طرفین، بتوانند مانع از فعالیت و ادامه کار شرکت شوند. علاوه بر مطالب فوق، از دیدگاه رنکینگ قبول پرداخت مبلغ سی تومان برای هر جریب از اراضی زیرکشت و پنج تومان در ازای هر جریب اراضی قابل کشت، نادیده گرفتن مواد قرارداد 1905م بود.
مذاکرات و مکاتبات دو طرف منجر به عقد یک توافق مقدماتی شد که در سلخ (آخرین روز) ربیعالاول سال 1328/9 آوریل 1910 به امضای لوید، اسکات و شرکا به نمایندگی از شرکت نفت ایران و انگلیس و یوسفخان امیر مجاهد ــ فرزند حسینقلیخان ــ و لطفعلیخان امیر مفخم ــ فرزند امامقلیخان ــ از خانوادههای ایلخانی و حاجیایلخانی رسید. بر اساس این توافقنامه مقرر شد:
الف. طرف انگلیسی مبلغ پنجهزار پوند، معادل 000,25 تومان به عنوان بیعانه اراضی نفتی و اراضی مورد نیاز به خوانین بختیاری بپردازد.
ب. یک ماه قبل از عید نوروز (اول اسفند ماه) اجلاسی مرکب از سه نماینده، یعنی کنسول انگلیس در اهواز، نماینده خوانین بختیاری و نماینده شرکت نفت ایران و انگلیس در مناطق نفتی تشکیل شود که در آن اجلاس، درباره تعیین قیمت اراضی مورد نیاز شرکت توافق قطعی حاصل شود.
ج. شرکت نفت ایران و انگلیس اختیار تام در حفر چاه نفت، خانهسازی، احداث راه، نصب خطوط انتقال نفت و غیره دارد.
د. هیچیک از افراد طوایف بختیاری یا سکنه بومی از جمله سادات قیری (قیلی) و عقیلی شوشتر حق ممانعت و اعتراض ندارند و اگر خسارت یا زیانی از طریق آنان وارد شد، غرامت آن به عهده خوانین بختیاری خواهد بود.
ه . اگر مبلغ پرداختشده به عنوان بیعانه، بیش از مبلغ تعیینشده برای اراضی باشد، میبایست خوانین آن را نقدآ بازپرداخت کنند.
بدینترتیب، این توافق مقدماتی راه را برای یک توافق کلی و درازمدت باز کرد تا علاوه بر خاتمه دادن به اختلافات دو طرف بختیاری و شرکت نفت مربوط به اراضی، جلوی هرگونه اعتراضی از طرف خوانین بختیاری گرفته شود و در عین حال، شرکت نفت خود را از درگیری احتمالی با سکنه بومی و سایر مدعیان رهانید.
نسخهای از این قرارداد مقدماتی پس از چند روز از سوی لوید، اسکات و شرکا برای حسین اعتلاءالدوله ــ کارگزار دولت ایران در خوزستان ــ ارسال شد تا در دفتر کارگزاری ثبت شود. این اقدام از آن جهت صورت گرفت که ضمن اطلاع دولت ایران از توافق دو طرف، خوانین بختیاری نتوانند نسبت به اجرای مواد قرارداد استنکاف ورزند و شرکت نیز متهم به دخالت در امور داخلی ایران بدون اطلاع دولت مرکزی ایران نشود. اعتلاءالدوله نیز نسبت به ارسال نسخهای از آن قرارداد برای وزارت امورخارجه اقدام کرد. مقارن این اقدام نامهای نیز از سوی وزارت فواید عامه به وزارت امورخارجه ارسال شد که طی آن، ضمن آگاهی دادن از عقد قرارداد جهت تحصیل اراضی مورد نیاز، احداث لوله نفت، از وزارت خارجه درخواست دقت در رعایت حقوق دولت شده بود:
لازم است وزارتخانه محترمه این تفصیل را به کارگزار محمره اطلاع دهند برای اینکه صرفه دولت و مملکت موقع بستن این قراردادها رعایت شود و مقرر فرمایید که کارگزاری قبل از اینکه آن قراردادها را امضا نماید، آن را به وزارت فواید عامه اطلاع دهند که چنانچه ضرر نداشته باشد،... آن وقت امضا شود.
خبر عقد قرارداد علاوه بر وزارت خارجه و وزارت فواید عامه، به سادات قیری شوشتر نیز رسید. آنها که از ابتدای فعالیت شرکت نفت، نسبت به اراضی مناطق نفتخیز ادعاهایی داشتند، درصدد اعتراض برآمدند و تلاش کردند تا از طریق وزارت خارجه و مجلس شورای ملی، اعتراض خود را مطرح و پاسخ آن را پیگیری کنند. به همین دلیل نامهای از سوی سادات شوشتر، خطاب به وزارت خارجه نگاشته شد که طی آن مالکیت خود را بر اراضی مورد بحث مورد تأکید قرار داده بودند:
... معادن نفت مسجدسلیمان و اراضی اطراف آن به موجب قبالجات معتبر و تصرفات مالکانه، قرنهاست که ملک بلامنازع داعیان است... امساله که اراضی اطراف مسجدسلیمان برای لولهکشی، محل حاجت آنها شده است، از قرار معلوم خوانین بختیاری اراضی داعیان را به آنها ]شرکت نفت[ اجاره دادهاند؛ در صورتی که هیچوقت ادعایی بر ]آن اراضی نداشتهاند[... عموم اهالی عربستان از این فقره مطلعند... در اینکه دوره مشروطیت، ظلمی به این وضع راضی نباشند به داعیان وارد شود؛ ]اگر[ خوانین ادعایی بر این اراضی دارند، داعیان حاضریم در عدلیه تهران یا هر جایی ]که[ اولیای دولت امر فرمایید، اثبات حقانیت خود را بنماییم. نمایندگان محترم عربستان در مجلس... از این مسئله مسبوق هستند.
سید آقا، آقا سیدمحمود، سیدابوالفضل و سیزده تن دیگر از سادات شوشتر این نامه را امضا کرده بودند. وزارت خارجه در پاسخ، آنها را به عدلیه رجوع داد:
... در مسئله اراضی مسجدسلیمان که اشعار داشته بودید خوانین بختیاری به کمپانی نفت اجاره دادهاند، اطلاع حاصل شده، این فقره را به عدلیه رجوع نمایید. پس از ثبوت حقانیت شما با خوانین بختیاری، اگر اقدامی از طرف وزارت خارجه ضروری شد، به عمل خواهد آمد....
سوابق نشان میدهد که سادات شوشتر قیری نتوانسته بودند ادعای خود را به اثبات برسانند. به ویژه اینکه در خلال مذاکرات بعدی بین خوانین و شرکت نفت، هرگونه اعتراضی از طرف سادات قیری شوشتر مردود اعلام شد و خوانین بختیاری در برابر شرکت نفت متعهد شدند که در صورت اعتراض آنها، پاسخگو باشند.
اعتلاءالدوله ــ کارگزار ایران در خوزستان که در آن زمان عربستان نیز خوانده میشد ــ نسخهای از قرارداد اولیه خوانین بختیاری و شرکت نفت ایران و انگلیس را برای وزارت امور خارجه ارسال کرد. وزیر امور خارجه ــ محمدعلیخان علاءالسلطنه ــ در پاسخ به گزارش اعتلاءالدوله، او را مورد عتاب قرارداد که چرا اطلاعات ارسالی ناقص و مبهم است و از او خواسته شد تا گزارش مشروح و مفصلی ارسال دارد:
خودتان مینویسید معلوم نیست مقدار اراضی چقدر است و مشخص نکردهاید، فروختهاند یا اجاره دادهاند؛ سادات راضی هستند یا اعتراض دارند. از این اظهارات شما تعجب واصل شد؛ زیرا این تحقیق و توضیحات از تکالیف حتمیه شماست... در هر صورت این قرارداد مبهم است؛ فورآ معلوم نمایید مالکین این اراضی چه اشخاصند و مساحت آن چقدر است و در چه مدت اجاره میخواهند بدهند....
در حاشیه نامه بخش کارگزاری وزارت خارجه اینگونه نوشته شده است: «وزارت خارجه باید به کارگزار توضیح بدهد که بختیاری حق انعقاد قرارداد با کمپانی دارد یا خیر...» اگر به متن قرارداد دارسی مراجعه شود، میتوان پاسخ سؤال مذکور را مثبت
ارزیابی کرد؛ زیرا بر اساس ماده سوم قرارداد، به صاحب امتیاز اجازه و حق خریداری اراضی دایر و مزروعی به قیمت عادلانه داده شده بود.
با توجه به روند حوادث، میتوان اینگونه برداشت کرد که پس از فتح تهران و اتمام دوران استبداد صغیر نفوذ خوانین بختیاری رو به تزاید گذاشت. قرارداد اصلی مربوط به اراضی به امضا رسید و دولت، سادات شوشتر و ... از انجام واکنش قاطع و مؤثر بازماندند؛ زیرا مشروطهخواهان در ایام فتح تهران و پس از آن به شدت درگیر امور مختلف از جمله خلع محمدعلیشاه و انتخاب احمدشاه به عنوان شاه جدید بودند و عدم توجه به چنین اقداماتی یا پاسخگویی به اعتراضات، امری عادی به نظر میآمد.
قرارداد اصلی معامله اراضی
در هر صورت با وجود آنکه در هنگام امضای قرارداد مقدماتی، دو طرف ذیحجه سال 1328ق/ فوریه 1911م را برای برگزاری اجلاس و مذاکرات نهایی تعیین کرده بودند، ولی تشکیل اجلاس به تعویق افتاد و وقفه در مذاکرات طولانی شد. علت این وقفه، تشدید اختلافات بین دو خانواده ایلخانی و حاجیایلخانی بود؛ زیرا دو ماه پس از عقد قرارداد مقدماتی بین نمایندگان خوانین بختیاری از هر دو خانواده، با دستور خوانین بزرگ از جمله سردار اسعد، دو تن از خوانین خانواده ایلخانی، یعنی یوسفخان سردار مجاهد و حاج خسروخان سردار ظفر تصمیم گرفتند که با صولتالدوله قشقایی وارد جنگ شوند.
در این بین، خانواده حاجیایلخانی یعنی فرزندان امامقلیخان مجبور بودند بین خانواده ایلخانی و صولتالدوله که متحد آنها به حساب میآمد، یکی را انتخاب کنند. قبل از شروع حمله و درگیری بین بختیاریها و صولتالدوله، خانواده حاجیایلخانی با اطلاع از لغو تصمیم خوانین بزرگ در تهران برای حمله به صولتالدوله، از همراهی با خسروخان سردار ظفر و یوسفخان امیرمجاهد که بر جنگ با صولتالدوله اصرار داشتند، خودداری کردند.
دو خانواده ایلخانی و حاجیایلخانی در حالت خصومتآمیز نسبت به یکدیگر قرار گرفتند. یوسفخان امیرمجاهد درصدد بود تا لطفعلیخان امیرمفخم را از خانواده حاجیایلخانی به تلافی قتل عزیزالله خان ــ پسر رضاقلیخان ایلبیگی ــ در هنگام فتح تهران به دست نیروهای امیرمفخم که از محمدعلیشاه پشتیبانی میکردند، مخفیانه به قتل رساند. اخبار و اطلاعات این رویارویی، نصیرخان سردار جنگ ــ برادر لطفعلیخان ــ را به منطقه کشانید و او محل حکمرانی خود را در یزد برای کمک به لطفعلیخان به سوی منطقه بختیاری ترک کرد. نزدیک بود بین دو خانواده درگیری رخ دهد که با وساطت خوانین بزرگ در تهران و دخالت علمای اصفهانی از جمله حاجآقا نورالله ثقهالاسلام ــ از علمای معروف و مشروطهخواه اصفهان ــ از وخامت بیشتر اوضاع جلوگیری شد و طرفین به مواضع و اماکن سنتی سکونت خود بازگشتند.
ز همینرو، وقفهای نسبتآ طولانی در مذاکرات خوانین و شرکت نفت ایجاد شد. ولی تلاش برای برگزاری اجلاس به نتیجه رسید. قبل از شروع مذاکرات، چارلز گرینوی ــ مدیرعامل شرکت نفت ایران و انگلیس ــ در یادداشتی تمایل شرکت نفت را برای پرداخت مبلغ 5/23 تومان در ازای هر جریب از زمینهای اطراف میدان نفتون، نفتک و منطقه پمپاژ تمبی و اراضی مربوط به خط لوله و جاده ارابهرو به اطلاع رنکینگ ــ کنسول انگلیس در اهواز ــ رسانید. بر همین اساس، اختیار تام به دکتر یانگ ــ نماینده شرکت نفت ایران ـ انگلیس ــ جهت اقدام و تصمیمگیری داده شد. سقف پرداخت نیز از نظر شرکت همان پنجهزار لیره یا اندکی بیش از آن بود. اشکال کار در اینجا بود که سقف موردنظر، جهت استفاده کفایت نمیکرد؛ زیرا مبلغ نهایی که تصور میشد باید در صورت توافق پرداخت شود، کم بود. به همین دلیل، دکتر یانگ پس از مشورت با رنکینگ و نماینده آقای اسکات و شرکا ــ پیامی به لندن مخابره کرد و خواستار سقف بالاتری برای معامله شد. رؤسای شرکت با سقف معامله تا مبلغ هجدههزار لیره موافقت کردند.
هنگامی که رنکینگ در 13 آوریل سال 1911 / صفر 1329ق وارد منطقه شد، متوجه شد که برخلاف انتظار، دستورات لازم برای تهیه نقشه و اوراق مربوطه صادر نشده و به جز نقشه میدان نفتون، نقشههای میادین نفتی دیگر آماده نشده بودند. به همین دلیل، رنکینگ نقشهبردار شرکت را برای تهیه نقشههای مورد نظر تحت فشار قرار داد و نقشهها تا قبل از ورود خوانین بختیاری به منطقه در 17 آوریل آماده شد.
خوانین پس از ورود به منطقه دو روزی را به اتفاق رنکینگ و دیگران برای تعیین محدوده موردنظر شرکت و مرزگذاری، به سواری و گشت در اطراف گذراندند و پس از دو روز گشت و بررسی، مشخص شد که مرزهای دو میدان نفتی نفتون و نفتک حدود 25 مایل مربع را در برمیگیرد. آن گاه مذاکرات آغاز شد. در هنگام آغاز مذاکره، خوانین وکالتنامهای را از سوی نجفقلیخان صمصامالسلطنه، علیقلیخان سردار اسعد، خسروخان سردار ظفر، یوسفخان امیرمجاهد از خانواده ایلخانی و نصیرخان سردار جنگ از خانواده حاجیایلخانی، که در ذیحجه سال 1328ق / فوریه م1911 تهیه و تنظیم شده بود، ارائه دادند.
بر اساس این وکالتنامه، غلامحسینخان سردار محتشم به نیابت از خاندان حاجیایلخانی و جعفرقلیخان سردار بهادر به نیابت از خاندان ایلخانی، به عنوان نمایندگان خوانین معرفی شده بودند. آنها اختیار داشتند در مورد فروش زمینهایی که شرکت در آن اراضی ماشینآلاتی را نصب کرده و یا برای لولهگذاری احتیاج داشت، به هر صورت که مناسب و عاقلانه میدانند، عمل کنند. مواضع اولیه خوانین عبارت بود از:
الف. شرکت میتواند اراضی مورد نظر را به مقدار دلخواه به دست آورد.
ب. بهای هر جریب زمین زراعی پنجاه تومان و اراضی مرتعی و تپهای پنج تومان پیشنهاد شد که در مجموع با چنین قیمتی، شرکت میبایست 000,63 لیره پرداخت کند.
ج. اراضی هموار دارای ارزش یکسانی هستند و بنابراین، نرخ و قیمت آن اراضی یکسان نیست.
د. اراضی ناهموار، شامل زمینهای مرتع و تپهای که برای افراد ایل به منظور استفاده به عنوان چراگاه برای دامهای خود ارزش دارد.
ه . در موافقتنامه اولیه هیچ بندی وجود ندارد که دالّ بر واگذاری اراضی به صورت رایگان باشد.
و. خوانین آمادهاند طبق قرارداد اراضی مورد نیاز زمینها شرکت را به آنها بدهند؛ به شرط آنکه شرکت در ازای اخراج افراد ایل از آن اراضی، پول آن زمینها را بپردازد.
پیداست که مواضع خوانین، مواضع مشخص و دقیقی بوده و میدانستند که چه هدفی را دنبال میکنند. در واقع، این ادعا که در قرارداد هیچ بندی برای واگذاری اراضی به صورت رایگان وجود ندارد، ادعایی درست بود؛ زیرا طبق مواد قرارداد اصلی که به زبان فارسی تهیه شده بود، به هیچوجه اشاره مستقیم یا غیرمستقیمی در تأیید آن وجود نداشت. عبارت قرارداد چنین است:
... هرقدر زمین که لازم میشود برای این کار و مقصود ]اکتشاف و تولید نفت[، خوانین عظام بختیاری بدهند و زمین به جهت ساختن مسکن اشخاص هرقدر لازم شود، اگر زمین مزروع آبی یا دیمی است، شرکای کمپانی قیمت عادله وقت آن را بدهند....
توجه به عبارت فوق نشان میدهد که شرکت میبایست طبق قرارداد برای اراضی مزروع آبی و دیمی مورد نیاز خود، بهای آن را به قیمت روز محاسبه کرده و میپرداخت. عبارت فوق هیچگونه تعهدی را در واگذاری رایگان اراضی از سوی خوانین بختیاری در برنداشت. ضمن آنکه در قرارداد، مطلقآ سخنی راجع به اراضی غیرمزروعی و نحوه واگذاری آن به میان نیامده و در این مورد ابهام وجود داشت. این همان نکتهای بود که رنکینگ نیز به آن اذعان داشت: «... متاسفانه، این کاملا حقیقت دارد که کلمه رایگان در قرارداد وجود ندارد.» متون بعدی به زبان انگلیسی، چه به صورت آزاد و چه به صورت
لغت به لغت از روی متن فارسی تهیه شده بود و در هنگام عقد قرارداد هیچ نسخه دیگری به زبان انگلیسی که به امضای طرفین رسیده باشد، تنظیم نشده بود.
به هر روی طرف انگلیسی تا آنجا که میتوانست در برابر درخواست پرداخت هرگونه وجهی در ازای اراضی بایر، مقاومت کرد و در نتیجه مذاکرات ناکام ماند؛ زیرا از یک سو دست کشیدن از اراضی ناهموار و تپهای به جهت اینکه این اراضی جزو مناطق نفتخیز محسوب میشد، نامطلوب بود و از سوی دیگر، طبق نقشههای تهیه شده، این اراضی جزئی از طرح کلی برای گسترش اقدامات شرکت و تهیه فضای لازم برای احداث خطوط انتقال نفت به حساب میآمد و چشمپوشی از آن غیرممکن بود.
خوانین نیز از پذیرش مبلغی به صورت یکجا در ازای معامله اراضی در حد هجدههزار لیره خودداری میکردند و خواستار محاسبه پرداخت بر اساس قیمت هر جریب زمین شدند. هنگامی که مذاکرات در سراشیبی شکست افتاد، خوانین متقاعد شدند که با محاسبه هر جریب زراعی 25 تومان و هر جریب مرتع و تپهای پنج تومان موافقت ورزند و مبلغی بالغ بر 000,38 لیره دریافت کنند. ولی فاصله بین قیمتهای پیشنهادی بسیار زیاد بود و مذاکرات در روز 23 آوریل 1911 / صفر 1329ق شکست خورد. خوانین پس از شش روز مذاکره آماده شدند تا منطقه را ترک گویند.
رنکینگ از اینکه خوانین مناطق نفتخیز را بدون دستیابی به یک تفاهم مشخص ترک کنند، به دلیل مشکلات بعدی هراس داشت و این امر را غیرعاقلانه میدید. به همین دلیل در روز 26 آوریل از فرصت به دست آمده در میهمانی شام مدیر مناطق نفتی، استفاده کرد تا با غلامحسینخان سردار محتشم ایلبیگی صحبت کند. او سردار محتشم را ترغیب کرد تا هنگام ارجاع موضوع به لندن و رسیدن پاسخ در منطقه بماند و از سابقه دوستی و نفوذش بر خان بختیاری نهایت استفاده را ببرد تا او را وادار سازد که به قیمت بیست تومان برای هر جریب زمین زراعی و سه تومان برای هر جریب زمین مربوط به نواحی ناهموار و تپهای تن در دهند.
رنکینگ در این مذاکرات از سردار محتشم قول گرفت تا بکوشد نظر جعفرقلیخان سردار بهادر ــ همتای بختیاریاش ــ را در مذاکرات به پیشنهاد جدید معطوف سازد. البته رنکینگ پیشنهاد دیگری نیز با سردار محتشم در میان نهاد که بر مبنای آن، قیمت ثابتی در حد 23 تومان برای همه اراضی مزروعی در نظر گرفته شده و اراضی تپهای و مراتع و چراگاه به کناری گذاشته میشدند.
سردار محتشم هرگونه اظهارنظر نهایی درباره پیشنهادات را به مشورت با سردار بهادر موکول کرد. در صورت پذیرش این پیشنهاد، مبلغ نهایی برای اراضی مورد نیاز شرکت بالغ بر 000,22 لیره میشد.
تلاش رنکینگ مؤثر بود و خوانین پذیرفتند که تا دریافت جواب از لندن صبر کنند. این نخستین باری نبود که غلامحسینخان سردار محتشم به دلیل روابط نزدیک با نمایندگان سیاسی شرکت نفت و دولت بریتانیا، تمایل بیشتری برای مصالحه و همراهی نشان میداد. در نوبتی دیگر نیز تأثیر مثبت معالجه فرزند سردار محتشم به وسیله دکتر یانگ، در حل مشکلات شرکت نفت و خوانین و نحوه تعیین حقوق نگهبانان و پرداخت آن بسیار مؤثر واقع شده بود.
در روز 27 آوریل خوانین اظهار داشتند که از نظر آنها کمترین مبلغی که حاضر به پذیرش آن هستند، مبلغ 000,24 لیره است. رنکینگ موضوع را به دکتر یانگ اطلاع داد. دکتر یانگ نیز رنکینگ را آگاه ساخت که چنانچه خوانین را به پذیرش مبلغ 000,22 لیره و در صورت امکان به صورت قسطی راضی کند، اختیار عقد قرارداد به وی داده خواهد شد.
روز بعد رنکینگ خوانین را ملاقات کرد و درباره مبلغ 000,22 لیره با آنها به بحث پرداخت. سردار محتشم، مبلغ پیشنهادی را پذیرفت؛ ولی به شرط آنکه مبلغ بیست هزار لیره برای اراضی و دوهزار لیره برای او و سردار بهادر درنظر گرفته شود. با وجود موافقت خوانین با مبلغ نهایی، آنها با پرداخت قسطی مبلغ مورد توافق مخالفت کردند. ولی به هرحال، در ملاقاتهای بعدی با پرداخت دو قسط به مبلغ پانزده هزار لیره، یکی در اول ژوئن 1911 / جمادیالاخر 1329ق به مبلغ دههزار لیره و قسط دوم به مبلغ پنج هزار لیره در اول سپتامبر همان سال موافقت کردند. پنجهزار لیره نیز قبلا در هنگام امضای قرارداد مقدماتی توسط شرکت پرداخت شده بود.
بدینترتیب شرکت نفت موفق شد با پرداخت 000,22 لیره، مساحتی معادل 5/9 مایل مربع از اراضی موردنظر را به دست آورد. رنکینگ در گزارش خود به بارکلی ــ وزیر مختار انگلیس در تهران ــ چنین نوشت: «... به نظر من شرکت معاملهای کرده است که ارزش آن را سالهای آینده میفهمد....» سخن رنکینگ درست بود؛ زیرا در همان موقع یکی از مدیران منطقه شرکت نفت گفته بود که پرداخت بیست هزار لیره برای اراضی مورد نیاز پول زیادی نیست و مقداری به مراتب کمتر از این اراضی، قبل از آن در باکو به قیمت پانصدهزار لیره در مناطق نفتی معامله شده بود. متن قرارداد توافقنامه خوانین بختیاری و شرکت نفت راجع به زمین قراردادی که پس از مدتها چانهزنی و مذاکره به امضا رسید، دارای چهارده بند بود:
بند اول: فروش تمامی اراضی میدان نفتون، نفتک و تامبی
بند دوم: فروش معبر عبور گاری و حدود اراضی بر اساس نقشه
بند سوم: واگذاری این اراضی با تمام متعلقات و چشمه و آب و هرچه در آن یافت شود، به کمپانی نفت بختیاری و کمپانی ابتدایی ]بهرهبرداری اولیه[ به مبلغ 000,22 لیره
بند چهارم: تقسیط مبلغ مورد معامله و پرداخت قسط اول به مبلغ دههزار لیره در اول ماه ژوئن
بند پنجم: پرداخت قسط دوم مبلغ مورد معامله به ارزش پنجهزار لیره در اول ماه سپتامبر
بند ششم: پرداخت مبلغ دوهزار لیره به سردار محتشم و سردار بهادر به عنوان وکیل و تعیین اصفهان ]به عنوان[ محل پرداخت
بند هفتم: دارا بودن حق مالکانه بر اراضی و ملک قلمداد کردن آن اراضی برای شرکت و حق تصرف، حفر چاه و نصب آلات کارخانه و بنای عمارات و عمل زراعات و احداث باغ
بند هشتم: تمام حقوقی که به موجب قرارداد ثابت شده، تا زمان انقضای مدت امتیاز باقی خواهد بود و پس از اتمام مدت امتیاز اراضی با عمارات عاید خوانین خواهد بود.
بند نهم: هیچیک از ]افراد ایل بختیاری[ حق معارضه یا ایجاد مانع ندارند و خوانین ضامن پرداخت هرگونه خسارت خواهند بود.
بند دهم: اگر در آینده خوانین ادعای غبن در باب زمین نمایند، ادعای آنها باطل است.
بند یازدهم: هیچیک از ]افراد ایل بختیاری[ حق سکونت، فلاحت و چراندن حیوانات و مواشی خود را ندارند و در صورت بروز چنین امری و وارد شدن هرگونه خسارتی، خوانین مکلف به جبران خواهند بود.
بند دوازدهم: نقشههای مربوط به اراضی در دو نسخه مرتب شده است.
بند سیزدهم: از دو نقشه تنظیم شده، یکی نزد کمپانی و دیگری با امضای کمپانی نزد خوانین خواهد بود.
بند چهاردهم: زمین مخصوص به لوله آهن و تلفن دارای مساحتی به طول هفده میل انگلیسی و دوازده یارد انگلیسی و زمین مخصوص عبور گاری از ابتدای میدان نفتون تا حدود بختیاری و 25 میل طول و یازده یارد عرض خواهد بود.
در پایان به تعریف و مشخص کردن جریب اشاره شده بود. جریب عبارت از قطعه زمینی است که 25 ذرع شاه در 40 ذرع شاه باشد که جمعآ هزار ذرع مربع است. هر ذرع شاه معادل 42 اینچ انگلیس است.
قرارداد در روز 11 ماه می سال 1911 / جمادیالاول 1329 به امضای جعفرقلیخان سردار بهادر، غلامحسینخان سردار محتشم و نماینده شرکت نفت بختیاری و شرکت ابتدایی (بهرهبرداری اولیه) رسید. به موازات عقد قرارداد بین دو
طرف، غلامحسینخان و جعفرقلیخان طی دستور مکتوبی از طوایف بطوند خواستند که هرگاه افسران و کارکنان شرکت از بین محل سکونت آنها گذر کنند، به آنها احترام گذارند و آنها حق دارند هر جا که خواستند، چادر یا اردو برپا کنند و هیچکس حق ندارد مانعی بر سر راه اجزای شرکت نفت ایجاد کند. علاوه بر این، اگر آنها چیزی لازم داشتند، بطوندیها باید در اختیارشان میگذاشتند. در پایان این دستور مکتوب که در جمادیالاول 1329/ می 1911 صادر و به وسیله غلامحسینخان و جعفرقلیخان مهر شده بود، افرادی که از دستور آنها تخلف کنند، تهدید به مجازات سخت شده بودند.
علاوه بر تصریح مسئولیت خوانین در برخورد با هرگونه اعتراضی از سوی سکنه محلی و تعهد پرداخت غرامت هرگونه خسارت احتمالی در متن قرارداد، خوانین موصوف طی سندی جداگانه متعهد شدند که چنانچه سادات قیری شوشتر ادعای مالکیتی نسبت به اراضی مورد معامله داشته باشند، خود پاسخگو باشند. در این سند تأکید شده بود که «... تحت هر شرایطی، مسئولیت امر با ما ]خوانین[ است و به شرکت بههیچوجه مربوط نمیشود....» این سند نیز در همان تاریخ به مهر و امضای سردار محتشم و سردار بهادر رسید.
از دیدگاه رنکینگ تعهدات طرف بختیاری در قرارداد، تا حد ممکن جامع و محکم بود؛ زیرا خوانین علاوه بر متن قرارداد، با دادن ضمانتنامههایی نسبت به تخلیه اراضی و عدم تعرض سکنه محلی و طایفه بطوند و سرکردگان محلی همچون آقاحیدر از طایفه ببرست، شیخ ویس از طایفه الاسوند، عبدالکریم از شهنی، آقا سلطان و مشهدی حسن از نصیری، به شکل مکتوب نیز خود را متعهد به اجرای موارد مورد توافق کردند.
رنکینگ در گزارش خود، رفتار خوانین و مواضع آنها را همچون جنتلمنها ارزیابی کرد که با آگاهی از سرمایهگذاری 000,500,1 لیرهای شرکت در اراضی مورد بحث، و با وجود اینکه میدانستند شرکت نفت باید اراضی مورد بحث را خریداری کند و نمیتواند از آن اراضی چشمپوشی کرده و دست بردارد، گرایش منصفانهای داشتند. از دیدگاه او، رفتار خوانین، از رفتار مالکان غربی در شرایط مشابه بهتر بود؛ به ویژه اینکه در هنگام مذاکرات معلوم شد خوانین قبل از فروش اراضی، با روسها و همچنین ادوارد کتابچی درباره قیمت اراضی نفتخیز در ارتباط بودهاند. ادوارد کتابچی به خوانین گفته بود: «... این قانون ثابتی در چنین معاملاتی است که مالک زمین به هر قیمتی که دلش میخواهد، باید راضی شود....»
این قرارداد تا سال 1339ق/ 1921م مبنای عمل طرفین بود تا اینکه قرارداد جدیدی به امضا رسید.
در دهم شعبان سال 1339ق قرارداد جدیدی مبنای عمل شرکت نفت و خوانین بختیاری قرار گرفت. رئوس این قرارداد عبارتند از:
ماده اول: هرگاه کمپانی زمینی را برای توسعه اداره لازم داشته باشد، به قیمت هر جریب قابل ذرع دیمی واقع در خاک گرمسیر بختیاری، به استثنای محوطه مال امیر ]مالمیر[، گتوند، بهآببید ولایی و کلیه قطعات املاک آبی از قرار جریبی ده تومان و آنچه زمین غیرقابل زرع است به استثناء نقاط ذکر شده، جریبی پنج تومان خواهد بود؛ اعم از اینکه این قبیل اراضی املاک شخصی خوانین یا املاک ایلاتی باشد. اگر در آینده کمپانی نفت به انتقال قطعه زمینی از نقاط مستثنی شده احتیاج پیدا کرد، اینگونه اراضی در تعیین قیمت باید تفاوت و تناسب منصفانه داشته باشد.
ماده دوم: زمینهایی که به موجب این قرارداد در آتیه، کمپانی نفت در گرمسیر بختیاری خریداری مینماید تا زمان انقضاء مدت امتیازنامه، دولت علّیه هرگونه تصرفاتی را در این قبیل اراضی محق خواهد بود و بعد از انقضاء مدت امتیاز دولت علّیه ایران، کلیه اراضی مذکوره با کلیه عمارات به خوانین عظام مسترد خواهد شد.
ماده سوم: اراضی خریداری شده کمپانی نفت به وسیله مهندسین کمپانی پیمایش شده و پس از تعیین میزان اراضی به جریب، با ستونهای گچی علامتگذاری و نشانهگذاری شود. از اراضی دو نقشه تهیه شد که یکی با امضای کمپانی و دیگری بدون امضا خواهد بود. نسخه بدون امضا برای حکومت وقت ارسال میشود و پس از آنکه حکومت وقت نسخه بدون امضا را مهر و امضا نمود، به کمپانی عودت دهد و نسخه امضا شده کمپانی را ضبط نماید.
ماده چهارم: در صورتی که کمپانی بخواهد در اراضی مزروعی و مسکونی، مشغول عملیاتی شود، باید به حکومت وقت اعلان نماید. حکومت وقت موظف است متوفقین این اراضی را در عرض سه ماه بکوچاند. ولی این شامل طوایف ایلاتی است، نه دهات.
ماده پنجم: کلیه املاک ایلاتی، اعم از مزروع و غیرمزروع، مسکونی و غیرمسکونی که کمپانی نفت از حکومت وقت خریداری میکند، باید تمام قیمت آن را به حکومت وقت تسلیم کند و حکومت وقت ملک یا قیمت آن را در عوض به رعیت بپردازد.
ماده ششم: راجع به اراضی شخصی فامیلی، قرار شد نصف قیمت اراضی را کمپانی با اطلاع و امضای دولت وقت به صاحبان اراضی، تسلیم و نصف دیگر را به حکومت وقت بپردازد.
ماده هفتم: اراضییی را که کمپانی با شرایط ذکر شده خریداری میکند، پس از تصرف، طوایف حق چراندن احشام خود ]را[ برای چرا و تعلیف ندارند. و در صورت تخلف، حکومت وقت باید درصدد تأدیب و جلوگیری آنها برآید و هرگاه در ضمن رها کردن احشام و اغنام در اراضی مذکوره، بعد از اعلان کمپانی، حوادثی از قبیل تأثیر گاز و غیره پیش آمد، کمپانی مسئولیتی نخواهد داشت.
ماده هشتم: شرایط قرارداد تا زمان انقضاء مدت امتیازنامه دولت علّیه ایران باقی و برقرار خواهد بود. و قسمتی که برای اراضی معین شده، پانزده سال بعد از تاریخ عقد قرارداد نسخ شده و موکول به تجدیدنظر طرفین است.
پس از تغییر سلطنت در ایران از قاجار به پهلوی، از آنجا که ماده دوم قرارداد را مخالف با روح امتیازنامه میدانست، در سال 1305ش به ترتیب زیر اصلاح شد:
اینجانبان امضاکنندگان ذیل، فصل دوم قرارداد مورخه دهم شعبان 1339 را که بین خوانین و شرکت انعقاد یافته، راجع به قسمت عمارات (که مفاد آن به موجب امتیازی که به مستر دارسی در 1319]ق[ اعطا شده و مخالف با حقوق دولت علّیه ایران تعبیر شده است) به موجب این ورقه در آتیه ملغی دانسته و از درجه اعتبار ساقط و باطل و کأنلمیکن خواهیم شناخت.
بدینترتیب، در این قرارداد علاوه بر ترتیب مخصوص برای تحصیل اراضی و تعیین قیمت معین برای انواع زمین، قرار بر این شد که سهامی اراضی به حکومت ایل پرداخته شده و حکومت ایل تعهد میکرد به صاحبان آن بپردازد. همچنین حکومت ایل مسئول رسیدگی به دعاوی راجع به اراضی تحت تصرف شرکت شناخته شد.
مدتی بعد در سال 1307ش، وزارت فواید عامه طی نامهای به تاریخ 29 اردیبهشت 1307، ترتیب سابق در خرید و فروش اراضی را لغو کرد. ولی ترتیب و مقررات جدیدی برای واگذاری یا خرید اراضی از طرف شرکت نفت ایران و انگلیس تعیین نشد. شرکت نفت نیز مراتب را به تیمورتاش ــ وزیر دربار پهلوی ــ گزارش کرد. وزیر دربار از سرتیپ حبیبالله شیبانی ــ فرمانده لشکر خوزستان ــ خواست تا با آقای ژاکس ــ مدیر مقیم شرکت نفت در ایران ــ مذاکره کند و ترتیب قطعی برای آینده دهند.
شرکت نفت معترف بود که به جز آنچه در امتیازنامه نفت آمده است، تقاضایی ندارد و با کمال میل حاضر است اصول و مقرراتی را که دولت تعیین میکند، رعایت کند. شرکت انتظار داشت ترتیبی اتخاذ شود که در خرید اراضی تعویق و اختلالی روی ندهد.
شرکت نفت از آن بیم داشت که الغای مقررات سابق از سوی وزارت فواید عامه، بدون آنکه ترتیب جدیدی جایگزین آن شود، اشکالات و تعویق بسیاری در پی داشته باشد و به عنوان نمونه چنین اظهار داشت که در سیماه قبل، درخواستی به دولت جهت واگذاری چند قطعه زمین در آبادان ارائه کرده است که هنوز حتی یک قسمت از اراضی موردنظر نیز به شرکت واگذار نشده است. به هر روی این وضعیت ادامه یافت تا آنکه
پس از الغای قرارداد دارسی از سوی دولت ایران و عقد قرارداد جدید، طرفین به توافقات جدیدی دست یافتند.
با توجه به متن قراردادها میتوان فهمید که اراضی عمدتآ دو دسته بودند؛ اراضی متعلق به خوانین، که ملک شخصی آنها به حساب میآمد و از طریق خرید، معاوضه، واگذاری ارث و یا حتی تصرف در اختیار آنها قرار میگرفت و گاهی اوقات نیز بخشهایی از اراضی از سوی حکومت مرکزی به خوانین واگذار میشد. خرید و فروش این اراضی و وجوه حاصله و نحوه تقسیم آن در حیطه اختیارات مالکانه خوانین بود. ولی بخشی از این اراضی، به عنوان اراضی ایلاتی یا محل استفاده افراد ایل به صورت دستهجمعی بود مطالعه یادداشت مفصل دکتر یانگ ــ پزشک و نماینده سیاسی شرکت نفت ایران و انگلیس در منطقه نفتخیز ــ وضعیت منطقه بختیاری و تعهدات متقابل نصیرخان سردار جنگ و سفارت انگلیس را نشان میهد و به نظر میرسد سفارت انگلیس از سردار جنگ در هنگام عقد قرارداد 1912م/1330ق اطمینان خواسته بود تا نسبت به دعاوی رعایا و زارعین پاسخگو باشد؛ زیرا آنها وجوه اراضی خود را مطالبه میکردند، ولی سردار جنگ پولی در بساط نداشت که به آنها بپردازد. دکتر یانگ از یک سو کوشید منابع مالی سردار جنگ (اسهام نفتی) را در گرو نگه دارد و از واگذاری اوراق مربوط به اسهام خودداری کرد و از سوی دیگر سعی کرد تا زارعین و رعایا را آرام نگه دارد. بنابراین با سرکردگان و رؤسای محلی به گفتوگو پرداخت. از نظر دکتر یانگ، بهترین راه، انتقال افراد طایفه مدعی یا آسیبدیده در جریان نزاعهای خانوادگی به مناطق نزدیک بود که مجبور شده بودند اراضی و محل سکونت خود را ترک کنند. در این صورت، زارعین با استقرار در اراضی جدید تا حدی راضی میشدند و سردار جنگ نیز لازم نبود نسبت به خرید اراضی جدید و واگذاری آن به رعایا و زارعین، به دعاوی آنها پاسخ گوید.
اسنادی وجود دارد که نشان میدهد خوانین در دورههای مختلف به ویژه پس از کودتای 1299ش، درصدد برآمدند تا با خرید اراضی از سرکردگان محلی نسبت به فروش و واگذاری اراضی خریداری شده به شرکت نفت اقدام کنند. به طور مثال، در سندی 21 نفر از سرکردگان محلی که اسامی آنها به همراه مهرشان در پایین سند وجود دارد، مقداری از اراضی ایلاتی را به جز چشمهها، دکانها، کاروانسراها و باغهای موجود در آن اراضی در سال 1344 و 1345ق در ازای دریافت سههزار تومان به حاج خسروخان سردار ظفر ایلخانی و امیرخان سردار جنگ ایلبیگی، واگذار کردهاند.
اسامی چند نفر از کسانی که نام و مهر آنها در پایین این سند وجود دارد، عبارت است از: تیمور، حسنعلی، علیداد، ملک محمد، فرجالله و محمد نصیر.
در سند دیگری، قطعه زمینی نزدیک به محل فعالیت شرکت نفت که حدود چهل زرع طول و 340 زرع عرض داشت، از سوی افراد و سرکردگان طایفه شهنی در ازای دریافت مبلغ یکهزار تومان پول نقد به سردار ظفر ایلخانی و سردار جنگ ایلبیگی واگذار شده است. این معامله در تاریخ 16 فروردین سال 1306 برابر با 3 شوال 1345 انجام شده و افرادی همچون کدخدای شهنی، شیخ شهنی و افراد دیگر به نامهای خواجه تراب، دلاور، فرهاد، اسفندیار آن را امضا یا مهر کردهاند.
در معامله دیگری، ملکی موسوم به چوب سرخ که مورد احتیاج شرکت نفت بود، به مبلغ 450 تومان به سردار ظفر ایلخانی و سردار جنگ ایلبیگی بختیاری فروخته شده است. در هر سه این معاملات، طرف فروشنده متعهد شده است معامله را شرعی، صحیح و غیرقابل برگشت برای خود و خانواده و اطرافیان محسوب کند و از هرگونه اعتراض خودداری ورزد. ضمن آنکه هرگونه اعتراضی بر اساس مطالب اسناد باطل و عاطل خوانده شده است.
این اقدامات در پاسخ به فشارهایی بود که از هنگام کودتای 1299ش به بعد، آرامآرام بر خوانین وارد میشد و نمونه آن، ابطال بند دوم قرارداد منعقده در سال 1339ق بود که خوانین را از تملک و واگذاری اراضی و عمارات در پایان مدت امتیاز دارسی محروم میساخت. این روند پس از استقرار حکومت رضاخان شتاب فزایندهای به خود گرفت.
پی نوشت:
1. . لطفعلیخان امیرمفخم، فرزند امامقلیخان حاجیایلخانی بود. محمدجوادخان سردار اقبال ــ فرزنداسفندیارخان صمصامالسلطنه ــ نیز بعدآ سردار اسعد اول شد.
2. . Willans
3. . Great Britain, Foriegn Office. No 249, Anglo Persain Oil Company to Foreign Office,Winchister House, Old Broad Street. London, 13 December 1909. F.O.416/42.
4. . Ibid. No 249, Inclosure 3. Anglo Persian Oil Company to Samsam-us-saltaneh. Mohammareh,19 November 1909. F.O.416/42.
5. . Ibid. No 249, Inclosure 1. Extract from letter from the Persian Agents of Anglo-Persian OilCompany. 20 November 1909. F.O.416/42.
6. . Loyd, Scott and Co.
7. . Ibid. No 249, Inclosure 3. 19 November, 1909. F.O. 416/42.
8. . Ibid. No 249, Anglo Persian Oil Company to Foreign Office. 13 December 1909. F.O. 416/42.
9. . Ibid. No 69, Inclosure 1. Consul Ranking to. Mr. Marling. Ahwaz, 18 May 1910. F.O. 416/45.
10. . Ibid. No 69, Inclosure 2 and 3. F.O.416/45.
11. . Ibid. No 69, Inclosure 4. Mr Reynolds to Amirs Mofakham and Mujahid. 16 March 1910. F.O.416/45.
12. . Ibid. No 69, Mr Marling to Sir Edward Grey. Gulhak, 24 June 1910. F.O. 416/45.
13. . Ibid. No 69, Inclosure 1. Consul Ranking to Mr Marling. Ahwaz, 18 May 1910. F.O. 416/45.
14. سادات قیری شوشتر کسانی هستند که در آن شهر به کار تولید قیر میپرداختند و در لهجه شوشتری قیلی تلفظمیشود. هنگامی که قرار بر صدور شناسنامه برای افراد در دوران حکومت پهلوی اول گذارده شد، فامیلقیری برای این سادات ماندگار گردید. البته سادات عقیلی نیز در اطراف شوشتر بوده و هنوز در این منطقهساکنند که با سادات قیری تفاوت دارند، توضیحات از طرف آقای مهندس محمدحسین مطّهر که خود ازسادات قیری هستند در اختیار نویسنده قرار گرفت.
15. . مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه. پوشه 6¡ کارتن 54/1328ق.
16. . همان منبع. نمره 12045¡ پوشه 6¡ کارتن 54/1328ق، 6 جمادیالاول 1328ق.
17. . همان منبع. نمره 8363¡ پوشه 6¡ کارتن 54/1328ق، سرطان ایتئیل 1328ق.
18. . همان منبع. پوشه 6¡ کارتن 54/1328ق، 24 جمادیالثانی 1328ق.
19. . همان منبع، نمره 13111¡ پوشه 6¡ کارتن 54/1328ق، 10 رجب 1328ق.
20. . همان منبع. همان سند.
21. . Great Britain, Foriegn Office. No 4, Sir G.Barclay to Sir Edward Grey. Tehran, 6 December1910. F.O. 416.47; Inclosure in No 4, Lieutenant Ranking to Sir G.Barclay. Ahwaz,28”October 1910. F.O. 416/47.
22. . Ibid. No 7, Inclosure 1, Consul Ranking to Sir G.Barclay. Ahwaz, 2 May 1911. F.O. 416/46.
23. . Ibid. No 7, Inclosure 3. Power of Ahorney. 25 Zilhijeh 1328/ (1910). F.O. 416/49.
24. . Ibid.
25. . Ibid.
26. ,2. Ibid.
27. . سازمان اسناد ملی ایران. سند شماره 240022364¡ جمادیالاول 1329/ می .1911
28. . همان منبع. همان سند.
29. . Great Britain, Foriegn Office. No 7, Inclosure 4. Khan's Order to Bat Wandis Jamad-ul-Awal1329. May 1911. F.O. 416/49.
30. . Ibid. No 7, Inclosure 5. Bakhtiari Khans under taking re Kili Seyyids. May 1911. F.O. 416/49.
31. . Ibid. No 7, Inclosure 1 Consul Ranking to Sir G. Barclay. Ahwaz. 7 May 1911. F.O. 416/46.
32. . مرکز اسناد ریاست جمهوری. اسناد نفت. سند 1/14¡ گزارش به وزیر دربار پیرامون قراردادهای مربوط بهتحصیل اراضی در خاک بختیاری. صص 45-.48
33. . همانجا.
34. . همانجا.
35. . Great Britain, Foriegn Office Inclosure in No 386, Anglo Persian Oil Company to ForeignOffice, Memorandum to the governorship of Bakhtiaristan. Winchester House. Old Broadstreet. London, 16 December 1912. F.O. 416/54.
36. . سازمان اسناد ملی ایران. سند شماره 40/1002¡ 20 رمضان .1345
37. . همان منبع. سند شماره 43/1002¡ 3 شوال 1345/16 فروردین .1306
38. . همان منبع. سند شماره 44/1002¡ 7 شوال 1345/ 20 فروردین .1306
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات