بلوای نان


جمال رزمجو
5805 بازدید

بلوای نان


پدیده قحطی یکی از بحران‌‌‌های جانگداز بشری است که بیشتر اوقات معلول تغییرات آب و هوایی بوده و گاه برآمده از سیاست‌‌‌های غلط اقتصادی یا جنگ و تجاوزهایی است که بشر زیاده‌طلب و خونریز به پا می‌‌‌کند. طی سال1320 نشانه‌‌‌های قحطی در ایران پدیدار شد که در سال 1321 به اوج خود رسید و کم و بیش تداوم داشت. این قحطی در مقایسه با قحطی‌‌‌ بزرگ سال 1298ـ1296ش، شدت کمتری داشت اما بیش از آن‌که معلول عوامل طبیعی باشد در پی نابسامانی اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور ایجاد شد. علت عمده آن اشغال ایران به دست متفقین در سال‌‌‌های جنگ جهانی دوم بود.
در سوم شهریور 1320 ارتش شوروی از جانب شمال و شمال شرقی و نیروهای انگلیس از جنوب و غرب به ایران یورش آوردند و ظرف مدت کوتاهی ایران را اشغال کردند. با ورود متفقین به ایران سراسر مملکت را آشفتگی و نگرانی عمومی فراگرفت. گذشته از جنبه‌‌‌های سیاسی و اجتماعی، حیات اقتصادی نیز بر اثر این واقعه متزلزل شد و کالا کمیاب شد.
در این اوضاع و احوال عرضه و تقاضای خوار‌ بار نا متعادل گردید و قیمت‌‌‌ها به سرعت رو به افزایش گذاشت. گفته شده: «در فاصله یک سال از شهریور 1320 تا 1321بهای بعضی از اقلام خوار‌‌بار 4 تا 8 برابر شد و طی 21 روز (15 مهر تا 6 آبان 1321) بین 20 تا 80 درصد افزایش یافت. برای مثال‌ قیمت آرد گندم در مدت مذکور از خرواری 1600 ریال به 2100 ریال افزایش یافت.»(1) بنا بر نقلی دیگر بین سال‌‌‌های 1318 تا 1322 قیمت‌های مواد غذایی به میزان 555‌ درصد افزایش یافت. (2 )در این میان کمبود شدید نان و کیفیت نامطلوب آن بیش از همه مایه نگرانی بود. در آن زمان نان، خوراک اصلی بیشتر مردم ایران بخصوص طبقات پایین جامعه بود. مهم‌ترین عوامل در پیدایش این شرایط چنین بود:
1‌- حضور نیروهای متفقین در ایران: طبق ماده 7 قرارداد سه‌جانبه مورخ 19 اسفند 1320 نمایندگان دول متفق متعهد شده بودند احتیاج غذایی قوای نظامی خود را در ایران از طریق واردات تامین کنند، تا بدین طریق از کمیابی بیشتر ارزاق در ایران اجتناب شود. اما بزودی عدم پایبندی به تعهد مزبور آشکار گردید. روشن است که حضور یک نیروی صرفا مصرف کننده و غیر مولد، موجب بر هم خوردن تعادل در عرضه و تقاضا می‌‌‌شود. منطقه آذربایجان یکی از مراکز اصلی تولید گندم بود. مازاد تولید غله این بخش به‌صورت انحصاری در اختیار شوروی قرار گرفت.(3 )بنا بر گزارشی وزارت خوار‌بار 1500 تن گندم و 4000 تن جو در آذربایجان، 500 تن گندم در خوی و 1500 تن گندم در تبریز به نیروهای شوروی تحویل داده است.(4 )
روس‌‌‌ها علاوه بر مقادیر زیاد غله که رسما تحویل می‌‌‌گرفتند، به وسیله کارگزاران خود و با همکاری برخی تاجران سودجو بدون این‌که مشکلی در حمل و نقل داشته باشند مقادیر زیادی غله و خوار‌بار تهیه می‌‌‌کردند.(5 ) بولارد سفیر کبیر انگلیس در ایران در گزارش هفتگی خود به لندن در 3 تیر 1321 با استناد به آمارهای دریافتی از منطقه تحت اشغال روس‌‌‌ها‌ از برداشت فراوان گندم در مناطقی مانند خراسان، مازندران، گیلان و آذربایجان خبر می‌‌‌دهد. اگر چه او اعتقاد دارد که گندم منطقه شمال بایستی به دیگر مناطق نیازمند حمل شود اما روس‌‌‌ها را مایل به این کار نمی‌‌‌بیند.(6 )گزارش شهربانی اصفهان به وزارت کشور در تاریخ 10/9/1320 چنین است: «چندی است افسران و نمایندگان ارتش انگلیس چه خود مستقیما و مستقلا و چه توسط ایرانیان مشغول خرید کالا و ارزاق از هر نوع جنس هستند. بهای ارزاق عمومی به نحوی بالا رفته که بیشتر طبقات برای معاش روزانه خود قادر به تهیه و خرید نبوده و بالاخره وحشت و اضطراب زیادی بین اهالی ایجاد و در توده اهالی نفرتی ایجاد شده...»(7) به موجب سندی دیگر یک کمپانی انگلیسی غله‌‌‌های خریداری شده از ایران را در انباری در اهواز ـ محل استقرار قوای انگلیسی ـ ذخیره می‌‌‌کرد. در آبان ماه 1321 که کمبود گندم بالا گرفت دولت انگلیس تحت فشار ایالات متحده آمریکا متعهد شد که 3500 تن گندم را از انبارهای خود در عراق‌ به تهران ارسال دارد تا کمبود نان در تهران اندکی جبران شود اما در عمل به بهانه‌های مختلف از تحویل آن خودداری می‌‌‌کرد. در همان زمان سازمان جاسوسی ارتش آمریکا کشف کرد که مقامات انگلیسی گندم مورد نظر را از عراق به اهواز حمل کرده ولی به مقامات ایرانی تحویل نداد. بدین ترتیب سفیر آمریکا در ایران چنین اظهار داشت ‌: «احساس می‌‌‌شود که دولت انگلستان عمدا نمی‌‌‌خواهد از قحطی و گرسنگی در ایران جلوگیری به عمل آورد. (8) دو سازمان متفقین یعنی: شرکت تجاری ممالک متحد بریتانیا و مرکز ملزومات خاورمیانه نظارت بر تجارت خارجی ایران را در دست گرفتند و با درنظر گرفتن اولویت‌‌‌های متفقین و نه اولویت‌‌‌های ایرانیان به اداره آن پرداختند.»(9 )
2 -کمبود کلی غله در کشور: در سال‌‌‌های 1318و 1319 محصول غله ایران در حد کفایت نبود. دریفوس – وزیر مختار وقت آمریکا- به کمبود شدید گندم که از پاییز 1319 در سراسر ایران شایع بود اشاره می‌‌‌کند(‌10 )و علت آن را چنین برمی‌‌‌شمرد که اولا محصول گندم آن سال اصلا خوب نبود و دیگر این‌که قبل از شروع جنگ مقداری گندم به آلمان صادر شد.(11)در این سال‌‌‌ها به سبب پایین بودن نرخ دولتی خرید گندم و الزام به تحویل آن به دولت رغبت چندانی نسبت به کاشت گندم وجود نداشت. علاوه بر این رضا شاه درپی سیاست صنعتی کردن کشور مقداری از محصول گندم را در مقابل واردات صنعتی به خارج صادر کرد. حکومت وقت همچنین نتوانست میان تولید و مصرف غله در مناطق پر محصول و نقاط کم محصول تعادل برقرار سازد و این زمینه سود جویی و سوء استفاده‌هایی را فراهم آورد. بعد از خروج رضاشاه هم اقدام موثری در جهت بالا بردن نرخ گندم صورت نگرفت. بر اثر فاصله‌ای که بین قیمت آزاد گندم و نرخ رسمی آن به وجود آمده بود زمینه برای احتکار و عدم عرضه فراهم شده بود.(12)
واقعه بلوای نان و اوضاع قحطی‌، گرانی و کمیابی خوار‌ بار‌ بستری برای تسویه حساب سیاسی فراهم کرد. بی آبی و آفت زدگی محصول نیز در برخی مناطق ایران موجبات کمبود غله را تشدید کرده بود. بنا بر اسناد موجود در فاصله سال‌‌‌های 1320 تا 1324گزارش‌‌‌هایی از نقاط مختلف همچون‌کازرون، اهر، زرند، بیرجند و شهرهای اطراف آن مبنی بر کمبود محصول وجود دارد.(13) تا آنجا که در این اوضاع نامساعد میزان محصول به یک دهم سال‌‌‌های قبل رسیده(14) و امید دولت برای خرید مازاد محصول بیهوده بود.
3 - مشکل حمل و نقل غله: دولت ایران به موجب پیمان «اتحاد سه‌گانه» تمامی وسایل حمل و نقل زمینی و خطوط راه آهن کشور را در اختیار متفقین قرار داده بود. بدین ترتیب توزیع به موقع و مناسب غله در سرتاسر کشور به خوبی صورت نمی‌‌‌گرفت. در تایید مدعای مذکور کافی‌است‌ به یادداشتی اشاره کنیم که در تاریخ 1/10/1321 (برابر با 13 دسامبر 1942) خطاب به بی.تی.جی بودو در وزارت خوار‌‌‌بار فرستاده شده است: «سمت جنوبی راه آهن تحت نظارت کامل انگلیسی‌‌‌ها و قسمت شمالی آن در دست روس‌‌‌ها قرار گرفته است. از تعداد 3500 کامیونی که به حساب ما در این مملکت وجود داشت، 2500 عدد آن به وسیله یو.ک.سی.سی ایران سوترانس روس‌‌‌ها و ارتش انگلیس ضبط گردیده است و از 1000 کامیون دیگری که باقی می‌‌‌ماند، بیشتر آنها بدون لاستیک و لوازم یدکی است، دولت ایران در تمام اوقات فقط توانسته است با دادن لاستیک از 150 عدد آن استفاده کند...»(15) برخی محققان کمبود خوراک در سال 1321 در تهران را بیش از هر چیز معلول ناتوانی نظام حمل و نقل و توزیع‌ می‌‌‌دانند. (16) بعلاوه ضعف قدرت دولت مرکزی و عدم ثبات سیاسی، زمینه ظهور اشرار و راهزنان را فراهم آورده بود؛ در نتیجه حمل و نقل غله در سطح کشور با مشکلات مضاعف همراه بود.
4 - احتکار: اگر چه خشکسالی و جنگ خود می‌‌‌توانست آغازگر قحطی باشد اما احتکار که ناشی از فضای روانی این حوادث بود قحطی را شدت بخشیده و بدان دامن می‌‌‌زد. موضوع کمبود غله و حضور قوای متفقین در ایران کشاورزان و ملاکان را واداشت تا غله خود را به امید فروش با قیمتی بالاتر‌ انبار کنند. در این شرایط تاجران سودجو نیز به‌صورت گسترده به احتکار غله پرداختند؛ اینچنین بود که ذخیره غله از سوی دولت بخصوص در تهران تقلیل یافت. بنا بر نقلی از دریفوس کشاورزان خرده‌‌‌پا مقادیر زیادی از محصول خود را سه برابر قیمت خرید دولت به محتکرین بزرگ فروختند. (17) بدین ترتیب دولت نمی‌‌‌توانست گندم کافی ذخیره کند.
به منظور رفع این معضل قانون منع احتکار که ‌ اواخر دولت فروغی به مجلس ارائه شده بود در 27 اسفند 1320 به تصویب رسید. به موجب این آیین‌نامه غرامت و مجازات‌‌‌هایی برای افراد محتکر در نظر گرفته شد، اما نه این قانون و نه تهدیدهای مقامات دولتی هیچ یک نتوانست مانع از احتکار شود. گفته شده نظام اجرایی وقت، کارایی لازم برای اجرای آن را نداشت. (18) مثلا از سوی ماموران وقت، احتکار گندم در نواحی صحرای ترکمن گزارش شده است.( 19) بنا بر گزارشی دیگر، مردم رشت به کاروانسراهایی که انبار اجناس احتکاری بود هجوم آورده و مقداری از کالاها را غارت کردند. (20) البته یکی از دلایلی که مردم را به احتکار وامی‌‌‌داشت قیمت پایین خرید دولتی در مقایسه با بازار آزاد بود. میلسپو، مستشار آمریکایی در مقام رئیس کل دارایی ایران چنین گزارش داد: «تا اوایل مهر 1321 دولت تلاش می‌‌‌کرد گندم را تنی 125 تومان بخرد اما با این حال احتکار ادامه یافت. من اجازه گرفتم قیمت خرید را تا 325 تومان افزایش دهم. این کار باعث شد تا زارعان مقدار زیادی گندم در اختیار دولت بگذارند (21)...»
واکنش‌‌‌های مردمی
گذشته از واکنش‌‌‌های صنفی و واقعه 17 آذر 1321 که قدری جنبه سیاسی داشت در طول دوره قحطی 15 حرکت اعتراض‌‌‌آمیز در نقاط مختلف ایران گزارش شده است.(22) بیشتر این حرکت‌‌‌ها با برخورد قهری و حضور نیروهای نظامی و دخالت بیگانگان سرکوب ‌‌‌شد و در مواردی کشته نیز به همراه داشت. اینچنین بود که زمینه دلزدگی مردم از حاکمیت بیش از پیش فراهم شد. در 6 آبان 1320 مردم کرمانشاه در اعتراض به کمبود نان و گرانی و کمیابی کالاهای مورد نیاز‌ تجمع کردند. در آذر همان سال مردم داراب فارس لب به اعتراض گشودند. سال 1321 اعتراض‌‌‌های مردمی بیشتر شد و نشانه‌‌‌ای از بدتر شدن اوضاع بود. 18 تیر همان سال مردم رشت به انبارهای غله و کالا حمله‌‌‌ور شده موجودی آنجا را غارت کردند. در 14 مرداد شورش مردم بروجرد رخ داد. پس از چندی در قصبه آشتیان، از توابع اراک نیز شورش دیگری رخ داد. در شهریور اعتراض‌‌‌ها و درگیری‌های مردم قزوین به وقوع پیوست. در مهرماه، مردم دهستان‌‌‌های اطراف گلپایگان که از سختی معیشت به تنگ آمده بودند رو به سوی شهر نهادند و سر به شورش برداشتند. در آذرماه مردم ملایر در تلگراف‌‌‌خانه شهر متحصن شدند. شورش مردم اراک از شهریور تا اسفند به‌صورت پراکنده تداوم داشت و بیش از پیش دولت را به زحمت انداخت. در اسفند ماه تبریز سر به طغیان برداشت و مردم خشمگین به ساختمان‌‌‌های دولتی و انبارهای غله هجوم آوردند و در سال 1322 پنج شورش گسترده در شهرهای نجف‌‌‌آباد، کرمانشاه، زنجان، سنندج و تبریز به وقوع پیوست . بدیهی است که در شرایط بحران و نابسامانی اجتماعی، گروه‌‌‌هایی به‌دنبال منافع خود بوده و از آب گل‌آلود ماهی می‌‌‌گیرند. مصداق‌‌‌های بسیاری از این قاعده را در تاریخ ایران می‌‌‌توان یافت. از این نمونه واقعه بلوای نان در آذر 1321 بود که اوضاع قحطی، گرانی و کمیابی خوار‌ بار‌ بستری برای تسویه حساب سیاسی فراهم کرد؛ بدین نحو که محمدرضا شاه جوان ـ که هنوز پایه‌‌‌های قدرتش تثبیت نشده بودـ با کمک هواداران کوشید تا از قدرت قوام‌السلطنه ـ نخست وزیر وقت (23) ـ کاسته و دامنه قدرت وی را محدود کند. نخست وزیر خواستار نوعی حکومت سلطنتی بود که در آن شاه نقش محدودی داشته باشد. انگلیس نیز از گرایش قوام به دولت آمریکا که با استخدام مستشاران آمریکایی نمود بارز یافته بود، خوشایند نبود و با دربار پهلوی همراه شد تا زمینه سقوط دولت قوام را فراهم کند. در بامداد این روز ابتدا دانش‌آموزان برخی مدارس تهران به صورت سازمان‌‌‌یافته راهی میدان بهارستان شده و جلوی مجلس شورای ملی تجمع کردند و شعار «ما نان می‌‌‌خواهیم» سر ‌‌‌دادند. عده زیادی از مردم محروم و گرسنه نیز متاثر شده به آنها پیوستند. بنا بر نقل روزنامه باختر «نزدیک ظهر شعارها به تدریج سیاسی شد و به طرح برکناری دولت تغییر جهت داد. (24)»حوالی ظهر جمعیت وارد صحن مجلس شد. از ساعت 3 به بعد چهره تظاهرات تغییر یافت. با حضور عده‌‌‌ای از اراذل و اوباش چوب به دست، شعارهای بدتری علیه قوام برخاست و مغازه‌‌‌ها غارت شد. گروهی نیز خانه قوام را غارت کردند ولی خود او را نیافتند.
دامنه این درگیری خیابانی به روز بعد نیز کشیده شد. محمد تدین در جلسه 2 خرداد 1329 مجلس سنا، تعداد کشته‌شدگان در این بلوا را 54 تن ذکر کرد.(25) واقعه 17 آذر در اصل واکنش مردم به فشارهای اقتصادی بود که مورد سوءاستفاده و بهره‌برداری قرار گرفت. در حقیقت دربار و دولت انگلستان مهم‌ترین عاملان این واقعه بودند که زمینه استعفای قوام در بهمن همان سال را فراهم کردند.
مساله تامین خوار ‌ بار و بخصوص نان یکی از اصلی‌‌‌ترین مسائل دولت‌‌‌های فروغی، سهیلی اول، قوام و سهیلی دوم بود. سقوط زودهنگام کابینه هریک‌ به نوعی به موضوع نان و ناتوانی آنها در تامین آن ارتباط داشت. آنها برای حل مساله به مستشاران خارجی نیز تکیه کردند. میلسپو آخرین حلقه از زنجیره مستشاران خارجی بود که اقدامات سختگیرانه‌‌‌ای برای بهبود وضع نان به اجرا گذاشت و پس از 2 سال فعالیت در اواخر سال 1323ایران را ترک گفت. با پیروزی متفقین در جنگ جهانی، اوضاع ایران نیز رو به بهبود گذاشت و مساله نان دیگر اولویت اول دولت‌‌‌های وقت نبود.

پی نوشت :
1‌ . احمد کتابی، قحطی‌‌‌های ایران، دفتر پژوهش‌‌‌های فرهنگی، 1384، ص59.
2‌ . استیفن ل. مک فارلند، کالبدشکافی یک تجمع سیاسی در ایران: بلوای نان دسامبر 1942 / آذر 1321 در تهران، ترجمه: نادر میرسعیدی، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، شماره: 31، پاییز 1383، صص 102-75.
3‌ . شهلا آذری، قحطی و گرانی نان 24-1320 شمسی، گنجینه اسناد، بهار و تابستان 1371، شماره 5 و6، ص4.
4‌ . اسناد نخست وزیری، کد: 101008، گزارش تحویل گندم به شوروی در تاریخ 24/10/1321.
5‌ . شهلا آذری، همان، ص5.
6‌ . بهزاد کریمی، بحران نان در ایران از مشروطیت تا پایان جنگ جهانی دوم، پایان‌‌‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، ص152و 151.
7‌ . محمد عتیق‌‌‌پور، بلوای نان، نشر شریف، 1379، ص 13و14.
8‌ . شهلا آذری، همان، ص5.
9‌ . استیفن ل. مک فارلند، همان.
10‌ . محمد قلی مجد، رضاشاه و بریتانیا، موسسه مطالعات و پژوهش‌‌‌های سیاسی، بهار 1389، ص 456.
11‌ . پیشین، ص 458.
12‌ . به عنوان مثال در سال‌‌‌های قبل از 1322 بهای گندم در بازار آزاد هر تن 5000 ریال بود ولی اداره غله محصول مازاد را به قیمت هر تن 3750 ریال می‌‌‌خرید. در سال 1323 این فاصله بیشتر شد تا آنجا که گندم در بازار آزاد هر تن 7000 ریال معامله می‌‌‌شد ولی قیمت دولتی آن هر تن 2900 ریال بود؛ (شهلا آذری، همان، ص6).
13‌ . پیشین، ص12و 14.
14‌ . همانجا.
15‌ . اسناد نخست وزیری، کد: 101008، یادداشت به
آقای بی.تی.جی بودو به نقل از: شهلا آذری ص5.
16 . استیفن ل. مک فارلند، همان.
17‌ . محمد قلی مجد، همان، ص 457.
18‌ . استیفن ل. مک فارلند، همان.
19‌ . شهلا آذری، همان، ص6.
20‌ . روزنامه اطلاعات، 22 تیر 1321، شماره 4937.
21‌ . روزنامه اطلاعات، 10 فروردین 1322، شماره 5132، ص1.
22‌ . بهروز طیرانی، جنگ جهانی دوم، قحطی و واکنش‌های مردمی در قبال آن، گنجینه اسناد، شماره 9، ص21.
23‌ . وی کابینه‌اش را مرداد 1321 تشکیل داد اما به علت فشارهای سیاسی در 25 بهمن همین سال استعفا داد.
24‌ . بهروز طیرانی، همان، ص25.
25‌ . بهزاد کریمی، همان، ص 163.
 

 

 
 


جام جم آنلاین ، 2 دی 1389