مروری بر صلح کمپ دیوید، ترور انورسادات و پیامدهای آن


مروری بر صلح کمپ دیوید، ترور انورسادات و پیامدهای آن

در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸، خبری مهم در جهان مخابره شد: مصر به‌عنوان نخستین کشور عربی - اسلامی با اسرائیل پیمان صلح امضا کرد. همان روز عکسی تاریخی ثبت شد؛ جیمی کارتر، مناخیم بگین و انورسادات در کنار هم ایستاده‌اند. سادات با لبخندی آشکار دست بگین را می‌فشارد؛ تصویری که بلافاصله به نماد صلح بدل شد. اما او هرگز تصور نمی‌کرد که کمتر از سه سال بعد، در ۶ اکتبر ۱۹۸۱، تقاص این صلح را با خالی‌شدن یک خشاب کامل گلوله بر سینه‌اش خواهد پرداخت.

 

صلح کمپ دیوید، آتشی که انورسادات را سوزاند

در سال 1977 مصر در تنگنای شدید مالی قرار داشت و در پی مدر کشور مصر شورش به پا شد، به‌طوری‌که صدها کشته و زخمی برجا گذاشت. پس از این شورش سه‌روزه، انورسادات تصمیم گرفت به‌عنوان اولین نفر از سران عرب به فلسطین اشغالی سفر کند و با مقامات اسرائیل دیدار و راه صلح را پیش گیرد.

انورسادات به‌خوبی می‌دانست هیچ‌کدام از سران عربی از او حمایت نخواهند کرد؛ او به حمایت حافظ اسد امید داشت ولی حافظ اسد به‌شدت با این تصمیم انورسادات مخالفت کرد و رادیو دمشق اعلام کرد: «هر کس قدم به بیت‌المقدس اشغالی بگذارد، به اعراب خیانت می‌کند و خون تمام اعرابی به گردن اوست که در راه آزادی فلسطین جان‌فشانی کرده‌اند»[1]. حتی مخالفت با سفر به اسرائیل در کابینه دولت هم دیده می‌شد و در اقدامی وزیر امور خارجه مصر «اسماعیل فهمی» از سمت خود استعفا داد.

در نوزدهم نوامبر، بگین نخست‌وزیر اسرائیل مقدمات سفر انورسادات را به مصر فراهم کرد و در روز عید قربان انورسادات به سرزمین فلسطین اشغالی سفر کرد. ابتدا نماز عید قربان را در مسجدالاقصی خواند و بعد از آن به کلیسای قیامت و سپس برای ایراد سخنرانی به کنست رفت.

بلافاصله بعد از سخنرانی انورسادات، دفتر روابط سیاسی مصر در لیبی به آتش کشیده شد، قذافی مناسبات سیاسی‌اش را با مصر قطع کرد، مؤذنان دمشق خواستار لعن و نفرین انورسادات شدند، فلسطینی‌های ساکن اردوگاه نزدیک دمشق عکس انور را پاره کردند و بمبی به سمت سفارت مصر پرتاب شد. در یونان، دسته‌ای از دانشجویان عرب به سفارت مصر حمله کردند، در اسپانیا فلسطینی‌ها سفارت مصر را اشغال کردند و سفیر را مدتی گروگان گرفتند.

انورسادات فکر می‌کرد به صلح نزدیک است؛ اما هیچ خبری از صلح نبود و اسرائیل مدام توافق‌های دو کشور را نادیده می‌گرفت و عملاً به شهرک‌سازی خود در کرانه باختری ادامه می‌داد.

در سال ۱۹۷۸ روند صلح به بن‌بست رسید و مصر از طرف کشورهای عربی طرد شد و شوروی هم مذاکرات انورسادات و اسرائیل را بایکوت کرد. اما انورسادات به تلاش خود برای مذاکرات ادامه داد؛ چراکه اعتقاد داشت آمریکا به‌هیچ‌وجه نمی‌گذارد اسرائیل شکست بخورد و مصر ضعیف است و توانایی شکست آمریکا را ندارد. [2]

در سپتامبر ۱۹۷۸ طرح اولیه صلح کمپ دیوید با وساطت جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، امضا شد. در مارس سال ۱۹۷۹ مهم‌ترین قرارداد صلح بین اسرائیل و مصر با واسطه‌گری آمریکا امضا شد که مفاد آن شامل «تخلیه صحرای سینا و استرداد آن توسط اسرائیل به مصر» و «آغاز مذاکره جهت خودمختاری کشور فلسطینی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه» می‌شد.

به دنبال این قرارداد، دو کشور اقدام به تبادل سفیر و آغاز عادی‌سازی روابط دیپلماتیک کردند. [3]

در پی امضای این پیمان، مصر به‌شدت در جهان عرب منزوی شد، از اتحادیه عرب تعلیق و مقر این اتحادیه از قاهره به تونس منتقل گردید. این تعلیق تا سال ۱۹۸۹ ادامه داشت. سازمان آزادی‌بخش فلسطین نیز پیمان را خیانت به آرمان فلسطین دانست.

 

رژهٔ پیروزی و ترور انورسادات

از سال ۱۹۷۳، هر سال در ۶ اکتبر، به مناسبت عبور ارتش مصر از کانال سوئز و بازپس‌گیری بخش‌هایی از سرزمین‌های اشغالی، رژهٔ پیروزی در این کشور برگزار می‌شد. در ۶ اکتبر سال ۱۹۸۱ نیز این رژه در قاهره به مناسبت هشتمین سالگرد آن پیروزی برگزار شد؛ رژه‌ای که سرنوشت مصر را تغییر داد.[4]

پیش از این، انور سادات به‌دلیل امضای قرارداد صلح کمپ دیوید و سرکوب گروه‌های مخالف، از سوی بسیاری مورد هجمه قرار گرفته بود. فشارها به حدی بود که شیخ عمر عبدالرحمن، مفتی سرشناس مصری، حکم قتل او را صادر کرد. [5]

 

تشکیل و سازمان‌دهی عملیات

خالد اسلامبولی[6]، عضو سازمان «جهاد اسلامی مصر»، در واحد توپخانه خدمت می‌کرد. او به دستور فرمانده‌اش برای شرکت در رژه، فراخوانده شد و پس از مشورت با عبدالسلام فرج[7]، تصمیم گرفت عملیات ترور را اجرا کند.

نقشه ساده بود: خالد و سه نفر از هم‌رزمانش هنگام عبور از مقابل جایگاه شلیک کنند. روز رژه، خالد و همراهانش بدون بازرسی در مسیر حاضر شدند. هنگامی‌که اسکادران جت‌های فانتوم در حال نمایش هوایی بود، یگان توپخانه به محل جایگاه رسید. خالد و همراهانش از جرثقیل پایین پریدند و به سمت جایگاه دویدند. بمب‌ها پرتاب شد اما تنها یکی عمل کرد. جایگاه به رگبار بسته شد و گلوله‌ها سینه سادات را شکافت. خالد فریاد زد: «من فرعون مصر را کشتم!». سادات را با بالگرد به بیمارستان «المعادی» منتقل کردند، اما دقایقی بعد جان سپرد. پخش زنده تلویزیونی مراسم رژه نیز در این بین قطع شد و نهایتاً هفت ساعت بعد، حسنی مبارک[8] مرگ سادات را اعلام کرد. [9]

 

 

پیامدهای ترور و مسیر صلح تا پیمان ابراهیم

پس از شکست اعراب در جنگ ۱۹۶۷ و مرگ جمال عبدالناصر، انورسادات با گرایش به غرب و اعتمادی که به واشینگتن داشت، مسیر تازه‌ای را امتحان کرد که صلح با اسرائیل و امضای پیمان کمپ دیوید، از نتایج این چرخش به شمار می‌رفت؛ توافقی که در ظاهر صلح‌آمیز اما در باطن، راهبردی برای انزوای اعراب و مشروعیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی بود.

امام خمینی در همان مقطع ضمن هشدار دوباره نسبت به تفاهم دولت‌های عربی با رژیم صهیونیستی، کمپ دیوید را طرحی استعماری پنداشته آن را خیانت به مسلمانان دانستند:

«این‌جانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کرده‌ام و به دوَل و ملل عرب این حقیقت را اعلام نموده‌ام. اکنون با طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل، این خطر بیشتر و نزدیک‌تر و جدی‌تر شده است. سادات با قبول این صلح، وابستگی خود را به دولت استعمارگر آمریکا آشکارتر نمود. از دوست شاه سابق ایران بیش از این نمی‌توان انتظار داشت. ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیم‌گیری‌های آنان شریک می‌داند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب می‌داند و موضع‌های سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تأیید می‌کند.

والسلام علیکم و رحمةاللَّه – 05/01/1358 - روح‌اللَّه الموسوی الخمینی»[10]

محمدابراهیم کامل، وزیر خارجه وقت مصر نیز بعدها درباره کمپ دیوید و کلاهی که بر سر مصر و انورسادات گذاشته شد، نوشت: «آنچه اعراب و مردم فلسطین از این معاهده به دست آوردند، با آنچه از دست دادند قابل مقایسه نیست. تنها دستاورد اعراب و فلسطینی‌ها از کمپ دیوید، وعده پوشالی صلح بود. درحالی‌که اسرائیل توانست از مفاد ماده دو اصولِ مورد توافق، بدین شرح برخوردار گردد:

1. شناسایی کامل شامل روابط دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی

2. لغو تحریم‌های اقتصادی و محدودیت‌هایی که مانع عبور و مرور کالا و مردم است.

3. تضمین‌هایی برای اختیارات قانونی شهروندان دیگر کشورها در برخورداری از حمایت های حقوقی و قانونی»[11]

همچنین او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید که از جمله مشخصات توافق کمپ دیوید آن بود که منجر به حل‌وفصل همه‌جانبه اختلافات اعراب و اسرائیل نمی‌شد و سرانجام آن صلحی جداگانه میان مصر و اسرائیل بود. کرانه باختری و نوار غزه و جولان زیر نفوذ و اشغال اسرائیل باقی ماند و این امر عواقب وخیمی به دنبال داشت که مهم‌ترین آن انزوای مصر و جدایی آن از دنیای عرب و آزاد گذاشتن دست اسرائیل در منطقه بود.[12]

حسنین هیکل، روزنامه‌نگار معروف مصری نیز دراین‌رابطه می‌نویسد: وقتی سادات در جریان سفر به قدس صراحتاً اعلام کرد که دیگر جنگی میان مصر و اسرائیل نخواهد بود، نمایانگر تعهد یک‌جانبه مصر به اسرائیل بود که دیگر یکی از طرف‌های کشمکش اعراب و اسرائیل نخواهد بود. در حقیقت اگر مصر همچنان جزئی از معادله توازن قوای خاورمیانه بود، اسرائیل جرئت انجام بسیاری از اقدامات بعدی خود از جمله لشکرکشی به لبنان را پیدا نمی‌کرد. اکثر تحلیل‌گران سیاسی محاصره بیروت را نتیجه منطقی قراردادهای کمپ دیوید می‌دانند. به تعبیر هیکل همه اعراب آسیایی، بی‌دفاع و از همه اعراب آفریقا جدا ماندند. لبنان بخش اعظم هزینه‌ها را پرداخت کرد. اما سوریه هم سنگینی سلاح‌های اسرائیل را حس کرد. عراق هم رها شد تا اسرائیل جرئت انجام بمباران هوایی را علیه رآکتور اتمی در بغداد پیدا کند. صلح با مصر نه فقط سلاح مصر را در مقابل اسرائیل بلااستفاده نمود بلکه دیگر اعراب را نیز عملاً خلع سلاح کرد.[13]

اسرائیل، با رئالیسم سیاسیِ لیکود و اندیشه‌ای که آریل شارون آن را «زدن بی‌وقفه» می‌خواند، پیمان صلح را به ابزاری برای پیشروی نرم بدل کرد.[14] خروج مصر از معادلهٔ مقاومت، فرصتی تاریخی برای اسرائیل بود تا نفوذ خود را از سینا تا خلیج‌فارس بگستراند.

از دل همین منطق بود که دهه‌ها بعد، پیمان وادی عربه و پیمان ابراهیم، زاده شد؛ تکرار همان صلح بی‌عدالت، با چهره‌ای تازه و زبانی دیپلماتیک‌تر. اسرائیل در همهٔ این موارد، از کمپ دیوید تا ابراهیم، صلح را نه برای رفع اشغال، بلکه برای تداوم سلطه معنا کرد.

در دههٔ 90 میلادی، پیمان «وادی عربه» (1994) میان اردن و اسرائیل، همان مسیر کمپ ‌دیوید را دنبال کرد.اردن در ازای تضمین‌های اقتصادی و امنیتی، به عادی‌سازی روابط تن داد. گزارش‌های موجود در سال‌های بعد از انجام توافق نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از قراردادهای انرژی اردن با شرکت‌های اسرائیلی بسته شد[15]؛ این درحالی است که توافق مذکور دستاورد ملموسی برای حل مسئله‌ی فلسطین نداشته است.

همچنین در سال‌های اخیر، «پیمان ابراهیم» (۲۰۲۰) میان اسرائیل و چند کشور عربی از جمله امارات، بحرین و مراکش نیز ادامهٔ طبیعی همان مسیر بود. این پیمان با ادبیات اقتصادی و فناورانهٔ جدیدی معرفی شد، اما در عمل، هدف آن تثبیت جایگاه اسرائیل در ساختار اقتصادی و امنیتی منطقه بود. بر پایهٔ داده‌های مؤسسه [16]RAND و گزارش مرکز مطالعات خاورمیانه[17] در دوحه، از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ ارزش همکاری‌های تجاری اسرائیل با کشورهای امضاکننده بیش از ده میلیارد دلار افزایش یافته، در حالی‌که هم‌زمان، شمار شهرک‌سازی‌ها در کرانه باختری حدود ۴۰ درصد بیشتر شده است.

به این ترتیب، پیوند میان کمپ‌دیوید و پیمان ابراهیم صرفاً تاریخی نیست، بلکه ساختاری است. در هر دو، اسرائیل توانست از مسیر دیپلماتیک و به‌واسطه‌ی حمایت آمریکا، فشارهای سیاسی را کاهش داده و دامنه‌ی نفوذ خود را گسترش دهد؛ بدون آنکه امتیاز واقعی به فلسطینی‌ها بدهد. تداوم این الگو در قالب «عادی‌سازی تدریجی» عملاً نظم منطقه را به سود اسرائیل تغییر داد و مسئله‌ی فلسطین را از محور منازعه به حاشیه‌ی روابط اقتصادی محدود کرد. به طور کلی می‌توان گفت از کمپ‌دیوید تا پیمان ابراهیم، اسرائیل با زبان صلح به نفوذ در خاورمیانه پرداخت، نه با جنگ.[18]

 

 

 

[1] . جهان سادات (1397)، زنی از مصر ترجمه مریم بیات، تهران: نشر نو، صفحه 493

[2] زنی از مصر، صفحات 480 تا 536

[3] اشرفی، لیلا (1392)، خالد اسلامبولی، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 43.

[5] خالد اسلامبولی، ص 77.

[6] خالد اسلامبولی در ۱۵ ژانویه ۱۹۵۵ میلادی در مصر زاده شد. او در مدرسهٔ فرانسوی نوتردام قاهره تحصیل کرد و سپس به ارتش مصر پیوست. او در سن ۲۰ سالگی با درجهٔ ستوانی در واحد توپخانه ارتش مصر مشغول خدمت شد. خالد اسلامبولی مدتی با جهاد اسلامی مصر که مخفیانه فعالیت می‌کرد، همکاری داشت.

[7] عبدالسلام فرج ازجمله اندیشمندانی عربی بود که باب جهاد در اسلام را ازجمله مهم‌ترین و همچنین مهجورترین احکام اسلامی دانست و گفت باید هرچه زودتر آن را احیا کرد. او موسس سازمان «الجهاد» است.

[8] محمد حسنی سید مبارک زاده ۴ مه ۱۹۲۸ – درگذشته ۲۵ فوریه ۲۰۲۰. سیاست‌مدار و افسر نظامی مصری بود که به‌عنوان چهارمین رئیس‌جمهور مصر از ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۱ خدمت کرد. وی معاون انورسادات بود.

[9] زنی از مصر، صفحات 6 تا 37

[10] (1392 ) ، پرتال امام خمینی، http://www.imam-khomeini.ir/fa/n2138/%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9_%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9

[11] کامل، محمد ابراهیم (1368). «صلح موعود در توافقنامه‌های کمپ دیوید». ترجمهٔ محمد رخشنده، تهران: انتشارات امیرکبیر، ص 530-531.

[12] کریمی، محمد (1380). «پشت نقاب صلح». تهران: کیهان، ص 46-47

[13] «پشت نقاب صلح»، ص 48

[14] آریل شارون در مصاحبه با یدیعوت آحارونوت این‌گونه می‌گوید: «باید زد و بدون انقطاع هم زد! باید تروریست‌ها (فلسطینی‌ها) را در هر جا سرکوب کرد. چه در اسرائیل، چه در کشورهای عرب و چه در جاهای دیگر. من می‌دانم چگونه آنها را می‌زنند، خودم زده‌ام. نباید فقط بعد از عملیات تروریست‌ها اقدام کرد؛ بلکه هر روزه و در هر جا باید آنها را کشت. اگر بفهمی که بعضی از آنها در فلان کشور عرب هستند یا در اروپا، باید همان جا آنها را گیر آورد... اما نه در روز روشن. کسی به طور ناگهانی ناپدید می‌شود... یا او را مرده می‌یابند.» (گارودی، روژه (1364). «پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی». ترجمه نسرین حکیمی، تهران: اداره کل انتشارات و تبلیغات وزارت ارشاد اسلامی، ص 163)

[15] Schenker, David (2024). “30 Years of Israel-Jordan Relations”. The National Interest, https://nationalinterest.org/feature/30-years-israel-jordan-relations-213402

[16] Egel, Daniel. Efron, Shira. Robinson, Linda(2021). Peace Dividend “Widening the Economic Growth and Development Benefits of the Abraham Accords”. Rand, https://www.rand.org/pubs/perspectives/PEA1149-1.html

[17] Feierstein, Gerald M. Guzansky, Yoel. “A mixed report card: The Abraham Accords at three”. The Middle East Institute (MEI), https://www.mei.edu/publications/mixed-report-card-abraham-accords-three

[18]کو‌ه‌کن, میلاد؛ لطفی، علیرضا (1403). «توافق ابراهیم و تاثیر آن بر اقتصاد سیاسی منطقه خلیج فارس». تهران: دانشکده حقوق و علوم سیاسی علامه طباطبایی، ص 6.