ماهیت صهیونیستی جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی
توضیحی بر سخنان امام خمینی پیرامون مصایب جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در مهر ۱۳۵۰ هـ . ش ) هنگامی که امام خمینی در ۲۸ مهر ۱۳۴۸ هـ . ش به رژیم شاه هشدار داد که « علمای اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالف با شرع ساکت نخواهند ماند. » , سردمداران رژیم پهلوی این موضوع را چندان جدی نگرفتند , زیرا نمی دانستند که پشت سر این جمله کوتاه چه اراده بزرگ و محکمی ایستاده است .
گرچه چهل روز بعد , سردمداران رژیم شاه در اثر مبارزات پیگیر و بی امان امام خمینی مجبور به عقب نشینی شدند و تصویب نامه هیئت وزیران را درباره انجمن های ایالتی و ولایتی (که ضدیت آشکار با اسلام داشت ) لغو کردند , ولی حوادث بعدی نشان داد که رژیم شاه , هشدار امام خمینی را آن طور که باید جدی نگرفت و از راه های دیگری , دست به اجرای برنامه ها و سیاست های ضددینی زد. شاید اگر سردمداران رژیم شاه مبهوت قدرت ارباب بزرگ خود (آمریکا) نمی شدند و عوامل دیگری غیر از قدرت اربابان خود را در استمرار حاکمیت خود موثر می دانستند , به آن شدت و ذلت , تحت فرمان آن ها برای مقابله با دین و میهن نمی رفتند و کمی هم از خود مقاومت نشان می دادند, ولی محاسبات دنیایی شاه و سایر سردمداران رژیم پهلوی غلیظ تر از آن بود که به عوامل دیگری نیز بیندیشند. درست مثل برخی افراد و جریان های کنونی که هر مساله یی در روابط جمهوری اسلامی ایران با جهان استکبار و غرب پیش می آید , پیش از آن که به فکر مقاومت و تهاجم سیاسی و… بیفتند , انفعال , امتیازدادن و سازگاری تسلیم طلبانه را پیشنهاد می کنند و گمان می نمایند برای ماندگاری , راهی غیر از پذیرش ذلت تسلیم در برابر استکبار غرب نیست .
به هرحال , نخستین فصل مبارزات امام خمینی با رژیم شاه و اربابش (آمریکا) , در مهر ۱۳۴۱ ورق خورد و بنیان مبارزات طولانی و پرفراز و نشیب امام خمینی در این ماه نهاده شد.
بعد از مهر ۱۳۴۱ هـ . ش , دو مهرماه دیگر نیز داریم که فصل سرمستی رژیم شاه و اوج پلیدی ها و جنایت های این رژیم است . در دهه سوم مهر ۱۳۴۳ هـ ش , کاپیتولاسیون در مجلس شورای شاه تصویب شدو این واقعه, زمینه اوج گیری مبارزات امام خمینی را فراهم کرد. اما اوج سرمستی رژیم شاه به پشتوانه آمریکا , در مهر ۱۳۵۰ هـ. ش نمود پیدا کرد . در این زمان , پس از سال ها مقدمه چینی و صرف هزینه های بسیار حیرت انگیز , رژیم شاه جشن های منحوس ۲۵۰۰ ساله را در پاسارگاد و تخت جمشید برگزار کرد. شاه جاهل و جنایتکار که به پشتوانه قدرت اربابانش , چنان سرمست شده بود که نمی دانست هفت سال دیگر به چه سرنوشتی گرفتار خواهد شد , در جریان جشن های مذکور , بر سر گور کورش چنین گفت : کورش ! شاه بزرگ شاهان ! آزاده ترین آزادگان ! قهرمان تاریخ ایران و جهان ! آسوده بخواب ! زیرا ما بیداریم و پیوسته بیدار خواهیم ماند!
این شاه بیچاره نمی دانست که همین ادعای بیداربودنش نیز از جهالت و حماقت محض است , زیرا حوادث سال های بعد نشان داد که او نه مردم و خواست ها و نیازها و روحیات آن ها را می شناخت و نه به عوامل و علل تحولات جوامع آشنا بود , و نه این که به اراده ای بالاتر و قوی تر از اراده اربابانش ایمان داشت تا مسائل را اندکی خارج از چارچوب های اربابان استکباری اش تجزیه و تحلیل کند , همچنان که امروز نیز افراد و جریان هایی هستند که مسائل و پدیده های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی داخل و خارج را به روش محمدرضاخان تجزیه و تحلیل می کنند و گمان می نمایند که نمی شود خارج از چارچوب اراده جهان استکبار , کاری انجام داد و دنیا را برخلاف جهت اراده استکبار دگرگون نمود.
در آن زمان که بسیاری از افراد و جریان های سیاسی , برگزاری جشن های منحوس ۲۵۰۰ ساله را نشانه ای از قدرت و ثبات داخلی و خارجی رژیم شاه می دانستند , امام خمینی در این باره به روشنگری و مبارزه پرداخت تا برگزارکنندگان آن جشن های منحوس , نه تنها نتوانند از اقدامات خود بهره ببرند بلکه در داخل و خارج مفتضح شوند. امام خمینی جشن های ۲۵۰۰ ساله را جشن منحوس , امر مبتذل , جشن عیاشی ها و خیانت ها , اقدامی سراپا مضحکه , جشن تسلیم در برابر آمریکا و اسرائیل , جشن زهرماری , جشن کثیف و… نامیدند و از مردم خواستند با این جشن ها مبارزه کنند (تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی , ص ۲۳۷ تا ۲۴۰ )
جشن های ۲۵۰۰ ساله در اساس یک حرکت صهیونیستی بود و ربطی به ملت ایران نداشت شاه به تحریک عوامل صهیونیستی درصدد برآمد برای بزرگداشت کورش از هزینه ملت صرف کند و آن جشن های کذایی را برپا نماید. توضیح آن که صهیونیست ها و یهودیان در طول تاریخ , خود را به نوعی مدیون کورش می دانند , زیرا کورش بود که پس از فتح بابل , به یهودیانی که بخت النصر آن ها را به طور دسته جمعی به بابل منتقل کرده و به اسارت درآورده بود , اجازه بازگشت به فلسطین داد. کورش از اموال عمومی مردم ایران و اموال سایر مللی که تحت سیطره درآورده بود , برای بازگشت یهودیان به فلسطین , هزینه بسیار هنگفتی صرف کرد و علاوه بر آن که هزینه بازگشت آن ها راتامین نمود , اموال بسیار زیاد و کالای فراوانی هم در اختیارشان نهاد تا پس از بازگشت به فلسطین بتوانند زندگی خود را رونق و سروسامان بدهند. بالاتر این ها , کورش از قوم یهود حمایت سیاسی به عمل آورد و هزینه بازسازی معابدشان در فلسطین را نیز به طور کامل پرداخت نمود , زیرا در جریان حمله بخت النصر به فلسطین , نه تنها همه یهودیان تارومار شده و به طورکامل در فلسطین متلاشی شده بودند , بلکه معابد آن ها نیز به طور کامل ویران گشته بود. در نتیجه , اگر حمایت هاو کمک های مالی و سیاسی کورش نبود , یقینا قوم یهود به طور کامل مضمحل شده بود و آن ها به هیچ وچه نمی توانستند , وضعیت متلاشی شده خود را سامان بدهند.
بنابر آن چه ذکر شد , صهیونیست ها , دوست داشتند برای کورش که او را نجات دهنده خود می دانند , مراسم بزرگداشتی در سطح جهان و با سروصدا و تبلیغات زیاد برپا کنند , ولی هرگز تمایل نداشتند هزینه سنگین مالی چنین مراسمی را پرداخت نمایند. آن ها ترجیح دادند که عامل خود و عامل استکبار غرب , یعنی محمدرضاخان را به این کار تشویق نمایند تا این که نه تنها از جیب خود چیزی خرج نکنند , بلکه با فرستادن کارشناسان و مهندسان خود برای آماده سازی مقدمات جشن های مذکور , لقمه چرب و نرمی هم دست وپا کنند و از این طریق , پول کلانی به اسرائیل منتقل نمایند.
البته آن چه ذکر شد تنها بخشی از دلایل تمایل صهیونیست به برگزاری مراسم بزرگداشت برای کورش بود. بخش دیگر این دلایل با منافع و اقتضائات کنونی صهیونیست ها ارتباط داشت . توضیح آن که صهیونیست ها دوست داشتند رابطه کورش با یهودیان را به عنوان الگویی برای رابطه کنونی آن ها با رژیم شاه و مردم ایران مطرح کنند و چنین وانمود نمایند که مردم ایران ار روزگار کهن با صهیونیست ها و یهودیان پیوند مستحکم و دیرینه ای دارند و اساسا باید نوع رابطه مردم ایران با صهیونیست ها , با نوع رابطه اعراب و مسلمانان با صهیونیست ها تفاوتی آشکار داشته باشد و در این زمینه , ایرانیان باید خود را از اعراب و سایر مسلمانان جدا و متفاوت تلقی نمایند و هرگز به این موضوع که رابطه ایرانیان با صهیونیست ها , باید مثل رابطه اعراب و مسلمانان با صهیونیست ها باشد , نیندیشند!
صهیونیست ها گمان می کردند با برگزاری مراسم پرسروصدا برای کورش و ایجاد موج گسترده تبلیغاتی درباره این موضوع , به اهداف زیردست می یابند : ۱ ـ با تبلیغ رابطه کورش با یهودیان , ذهنیت مردم ایران را به سوی همدلی با صهیونیست ها سوق خواهند داد . ۲ ـ برای پیوند رژیم شاه با صهیونیست ها , پشتوانه تاریخی علم خواهند کرد . ۳ ـ ذهنیت مردم ایران را به سوی جدایی از اعراب و مسلمانان و یگانگی و همسویی با صهیونیست ها , جهت دهی خواهند نمود . ۴ ـ بافته های مستشرقین یهودی و صهیونیستی درباره پیوند آریایی ها با یهودی ها را از میان کتاب های به اصطلاح تاریخی به میان مردم خواهند کشید و…
خلاصه این که صهیونیست ها می خواستند با برگزاری مراسم یادبود برای کورش , فرصت تبلیغی گسترده و عمومی مناسبی پیدا کنند تا نه تنها همسویی و اتحاد رژیم شاه با صهیونیست ها را توجیه نمایند , بلکه اساسا چنین القا کنند که باید همه مردم ایران در ارتباط با رژیم صهیونیستی , همان روشی را در پیش بگیرند که رژیم شاه در پیش گرفته است .
آمریکایی ها نخستین کسانی بودند که حدود ۱۳ سال پیش از زمان برگزاری جشن های منحوس شاهی , در سال ۱۳۳۶ هـ ش به محمدرضاخان توصیه کردند که جشنی برای شاهان برگزار کند! در این زمان , صهیونیست ها نیز به طور پنهانی مشغول زمینه سازی برای برگزاری جشن بودند و در این باره به محمدرضاخان القائاتی می نمودند. در سال ۱۳۴۰ هـ ش , صهیونیست ها , عملیات پنهانی خود را آشکارتر کردند و داودبن گورین , صهیونیست مشهور و متعصب , طی سخنانی در فلسطین اشغالی , از کورش تجلیل فراوان کرد و به طور غیرمستقیم لزوم برگزاری مراسم یادبود برای او را ضروری دانست .
امام خمینی که می دانست ماهیت و اهداف صهیونیستی جشن های منحوس ۲۵۰۰ ساله , پررنگ است, در این زمینه روشنگرهایی نمودند و اظهار فرمودند که آیا امری که کارشناسان اسرائیل مشغول به پاداشتن آن هستند , شادی و جشن دارد آیا امری که دشمنان اسلام حاضر و دست اندرکار هستند , جشن است آیا در جشنی که اسرائیل دارد بساط آن را درست می کند , باید شرکت کرد به ممالک اسلامی بگویید به چنین جشنی نروند و در آن شرکت نکنند (تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی , ص ۲۳۹ و ۲۴۰ )
همان طور که اشاره شد , فکر برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله , بیش از یک دهه ذهن سردمداران رژیم پهلوی را مشغول کرده بود و آن ها درباره تامین هزینه این جشن ها , چگونگی برگزارکردن جشن ها , چگونگی عقد قرارداد با شرکت ها و موسسات استعماری برای آماده سازی مقدمات جشن ها , چگونگی تبلیغ درباره این جشن ها , چگونگی جهت دهی این جشن ها برای مبارزه با اسلام و… پیوسته می اندیشیدند و از مشاوران خارجی با هزینه های سنگین کمک می گرفتند تا بتوانند پس از برگزاری آن جشن های کذایی , به درصد بالایی از اهداف خود برسند و با موج گسترده تبلیغاتی وجنگ روانی , تاثیر انتقادهای احتمالی را نیز از بین ببرند.
امام خمینی که از اهداف پلید و ضداسلامی رژیم در برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله آگاه بود , از همان سال ۱۳۴۹ هـ . ش در این باره به روشنگری پرداخت و از هزینه سرسام آور این جشن ها , در غارت کشور توسط بیگانگان تحت عنوان این جشن ها , مبارزه با اسلام به بهانه برگزاری این جشن ها و… سخن به میان آورد و فرمود : از همه مصیبت ها بالاتر , جشن منحوس دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی است که خدا می داند چه مصیبت و سیه روزی برای مردم و چه وسیله اخاذی و غارت گری برای عمال استعمار به بار آورده است . بودجه هنگفت و سرسام آوری که در این امر مبتذل صرف می شود , اگر برای سیرکردن شکم های گرسنه و تامین زندگی سیه روزها خرج می شد , تا اندازه ای از مصیبت های ما می کاست , لکن استفاده جویی و خودکامگی نمی گذارد که اینها به فکر ملت باشند. دستگاه جبار با پول ملت مسلمان برای شاهانی که در هر عصر ملتها را در زیر چکمه های نظامی خود خرد کرده اند , شاهانی که همیشه با مذاهب حقه دشمنی داشتند , شاهانی که دشمن سرسخت اسلام بوده و نامه مبارک حضرت رسول (ص ) را پاره کردند , شاهانی که نمونه آنان در عصر حاضر پیش چشم همه است , جشن می گیرد و چراغانی می کند , دنیا بداند که این جشنها و عیاشیها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دایرکننده و شرکت کننده این جشنها خائن به اسلام و ملت ایران می باشند. …
برای ملت ایران چه جشنی مانده است ملت ایران موظف است که با این جشن مبارزه منفی بکند , مثبت نه , لازم نیست , از خانه بیرون نیایند , وقتی که این جشنها هست , شرکت نکنند در جشنها , جایز نیست شرکت کردن در این جشنها , هر چه می توانند از زیربار اینطور چیزها بیرون بروند. …(تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی , ص ۲۳۷ و ۲۳۸ )
در توضیح سخنان امام خمینی درباره هزینه سرسام آور جشن های منحوس ۲۵۰۰ ساله که در عین گرسنگی مردم برگزار شد , باید گفت که رژیم شاه میلیاردهاتومان برای برگزاری جشن های مذکور صرف کرد و اگر هزینه های مربوطه را با ارزش و معیار کنونی پول بخواهیم بسنجیم , رقم نجومی بزرگ و بسیار حیرت انگیز خواهد شد. برای این که تصور روشن تری از هزینه سنگین جشن های منحوس شاهنشاهی داشته باشیم , بایدبگوییم که هزینه های جشن های مذکور و هزینه هایی که در حاشیه این جشن ها صورت گرفت , در مجموع بیش از درآمد سالانه دوونیم میلیون (۲۵۰۰۰۰۰ ) نفراز توده مردم معمولی و کارگر و کشاورز و… بود , یعنی این که اگر حدود ۲,۵ میلیون نفر از مردم , همه درآمد سالانه خود را به طور کامل جمع آوری می کردند و خود و خانواده آن ها نیز در طول سال حتی یک ریال از درآمد خودشان را مصرف نمی کردند , باز هم نمی توانستند همه هزینه جشن های منحوس شاهنشاهی را بپردازند. در آن زمان جمعیت شهرهایی مثل قم , حدود ۲۰۰۰۰۰ (دویست هزار) نفر بود , بنابراین اگر مردم شهرهایی مثل قم می خواستند هزینه جشن های منحوس شاهنشاهی را بپردازند , لازم بود که بیش از دوازده شهر که جمعیتی به اندازه قم دارند , جمع شوند و همه درآمد سالانه خود را یکجا صرف جشن هایی مثل جشن های ۲۵۰۰ ساله نمایند .
البته این توضیحات ومحاسبات که برای مجسم کردن هزینه جشن های منحوس شاهنشاهی ارائه شد. براساس آمار و داده ها و رقوم رسمی است در مدارک مالی واجتماعی آن زمان موجود است و ما براساس درآمد سالانه ای که برای مردم آن زمان در منابع ذکر شده است و با توجه به هزینه ای که برای برگزاری جشن ها و امور حاشیه ای آن نوشته شده است , این توضیحات و محاسبات را ارائه دادیم , ولی اگر بخواهیم هزینه جشن های منحوس شاهنشاهی را با واقعیت های عینی آن زمان که ملموس و مشهود خود ما و بسیاری از مردم دیگر است , بسنجیم, هزینه ای که برای جشن های ۲۵۰۰ ساله صرف شد . بسیار تکان دهنده تر خواهد بود. توضیح آن که دستمزد و درآمد قشر عظیمی از توده مردم در آن سال ها , چیزی حدود ۲۰۰ تومان در ماه برای یک خانواده بود , یعنی این که در میان بخش بزرگی از کارگران و سایر اقشار کم درآمد , سرپرست خانواده چیزی حدود ۲۰۰ تومان و یا کم تر دستمزد می گرفت و با این وجه , به طور متوسط با پنج نفر دیگر از اعضای خانواده اش زندگی می کرد. به عبارت دیگر , در میان اقشار و توده های معمولی جامعه , هر نفر با ۴۰ تومان درماه (حدود ۵۰۰ تومان در سال ) زندگی می کرد. بنابراین , با توجه به هزینه چندین میلیارد تومانی جشن های منحوس شاهنشاهی , هزینه معیشت سالانه حدود ده میلیون ایرانی صرف برگزاری جشن های مذکور شد , یعنی این که هزینه معیشت سالانه حدود یک سوم کل جمعیت ایران (کل جمعیت ایران در سرشماری سال ۱۳۴۵ هـ . ش حدود ۳۳ میلیون اعلام شد . در نتیجه سال برگزاری جشن های شاهی جمعیت ایران حدود ۳۰ میلیون بوده است ) و یا هزینه معیشت سالانه مردم ۵۰ (پنجاه ) شهر با جمعیت ۲۰۰ هزار نفری , صرف برگزاری جشن های شیطانی و صهیونیستی گردید.
آن چه درباره درآمد سالانه مردم و نسبت آن با هزینه های سنگین جشن های ۲۵۰۰ ساله گفته شد , مربوط به درآمد آن دسته از مردم بود که اهل درآمد و دستمزد بودند و نسبت به بخش بزرگی از مردم که در فقر حیرت انگیز به سر می بردند و اساسا درآمد و کاری نداشتند , انسان های خوشبخت محسوب می شدند. اگر بخواهیم درآمد قشر اخیر , یعنی بیکاران , فقرا و فرودستان جامعه را نیز با هزینه سرسام آور جشن های ۲۵۰۰ ساله مقایسه کنیم , بیش از این دچار حیرت خواهیم شد , زیرا در همان زمان که سردمداران رژیم شاه در پی برگزاری جشن بودند و مقدمات آن را فراهم می آوردند و… جمع کثیری از افراد جامعه در چنان فقر و فلاکتی بودند که برای سیرکردن شکم خود , راهی غیر از این نداشتند که رهسپار کوه و بیابان شوند و مثل گوسفند بچرند. درست مثل حالتی که در زمان پدر محمدرضاخان روی داد و در همان حال که رضاخان مشغول غارت کشور بود و درآمد سالانه اش از بودجه چند وزارتخانه افزون تر بود , بسیاری از مردم شکم خود را با علف سیر می کردند. این وضعیت در زمان محمدرضاخان نیز اتفاق افتاد و در حالی که فکر برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله ذهن شاه را اشغال کرده بود , بسیاری از مردم , چریدن را تنها راه رفع گرسنگی می دانستند. دراین باره یکی از مولفین تاریخ معاصر می گوید : گرسنگی مردم را من شخصا دیدم و درک کردم . در جریان بازدیدی که از تنها مدرسه شهرستان خاش داشتم , با صحنه عجیبی روبه رو شدم .
وقتی با همه همراهانم به مدرسه مذکور رفتیم , غیر از یک مرد ژنده پوش , شخص دیگری در مدرسه دیده نمی شد, این مرد , مدیر آن مدرسه بود. از او پرسیده شد بچه های مدرسه کجا هستند مرد ژنده پوش (مدیر مدرسه ) پاسخ داد : اکنون ساعت تفریح و استراحت دانش آموزان است . آن ها گرسنه بودند و برای خوردن علف به صحرا رفته اند!
در این جا مجالی نیست تا بیش از این درباره ماهیت و آثار مصیبت بار جشن های منحوس ۲۵۰۰ ساله سخن بگوییم و اهداف و مقاصد شوم و ضداسلامی جشن های مذکور روشن نماییم . بنابراین پیرامون اهداف دین ستیزانه جشن های ۲۵۰۰ ساله به همین نکته اکتفا می کنیم که به بهانه این جشن ها , حجم وسیعی از ظرفیت رسانه های رژیم شاه به مطالب ضداسلامی اختصاص یافت . حتی معلمان و دبیران نیز موظف شدند به بهانه جشن های مذکور , سر جلسات درس , از صهیونیست ها و شاهان خونخوار و… تا می توانند تعریف و تمجید کنند و به شدت علیه اسلام و فرهنگ دینی سخن بگویند. بالاتر از این , به بهانه برگزاری جشن های منحوس ۲۵۰۰ ساله , کتابی نیز درباره « نام ها » چاپ و منتشر شد. عوامل رژیم شاه از قلب شهرها تا دورافتاده ترین روستاها به تکاپو افتادند تا مردم را وادار کنند برای نوزادانشان به جای نام « محمد » , « علی » , « حسن » , « حسین » , « مهدی » و… نام هایی مثل کورش , داریوش , اردشیر , آرش , خشایار و… برگزینند.
به هرحال به تعبیر امام خمینی جشن های منحوس ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی چیزی غیر از فضاحت و جشن تسلیم در برابر سلطه استکبار و صهیونیسم نبود و برای مردم نیز چیزی غیر از فقر و فلاکت هولناک نیاورد.
در سال ۱۳۵۰ , مجموع درآمد و هزینه معیشت سالانه ده میلیون ایرانی که ۱۳ جمعیت کل کشور را تشکیل می داد, صرف برگزاری جشن های صهیونیستی ـ شاهنشاهی شد; به عبارت دیگر , اگر مردم پنجاه شهر دویست هزار نفری , مجموع درآمد سالانه خود را روی هم می گذاشتند و یک ریال هم مصرف نمی کردند , نمی توانستند هزینه سنگین آن جشن های منحوس را بپردازند. درحالی چنین هزینه سرسام آور صرف جشن های شاهنشاهی می شد که طبق مدارک موجود , در همان سال ها , بسیاری از مردم در گوشه و کنار کشور برای سیر کردن شکم خود , مجبور به علف خواری بودند.
جشن های ۲۵۰۰ ساله , در اساس یک حرکت صهیونیستی بود و چندین سال پیش از برگزاری جشن های مذکور , آمریکایی ها و صهیونیست ها در این زمینه به شاه القائاتی کردند. صهیونیست ها با برگزاری این جشن ها , از یک سو می خواستند از کورش به عنوان منجی قوم یهود تجلیل کنند و از سوی دیگر , با تبلیغات زیاد چنین وانمود نمایند که در زمان کنونی نیز باید مردم ایران در کنار اسرائیل قرار گیرند و از اعراب و مسلمانان روی برگردانند.
http://www.emamroohollah.ir
نظرات