بازخوانی سخنرانی تاریخی امام خمینی پس از فتنه ۳۰ خرداد ۶۰


2208 بازدید

شما مى خواهید به کجا بکشانید این کشور را؟ در آغوش امریکا؟ /۱۱ میلیون رأی را تباه کردید/ شما توبه کن و یک قدم بیا خدا آبروی تو را اعاده می‌دهد.

 

حوادث ۳۰ خرداد ۶۰ و فتنه میلیشیای سازمان منافقین آن‌قدر به فتنه‌های پس از انتخابات شباهت دارد که بیانات مهم امام خمینی در روز اول تیرماه همان سال یعنی دو روز پس از ۳۰ خرداد و توصیه‌های ایشان به بنی‌صدر گویی برای امروز و هشدارهایی برای سران فتنه پس از انتخابات است.

 

بخش‌هایی از این سخنرانی تاریخی به نقل از صحیفه امام خمینی در ادامه آمده است:

 

"…این آقایانى که باز رابطه شان را با اسلام قطع نکرده اند، اینها به هوش بیایند و حساب خودشان را از آنهایى که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملا عام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروه‌هایى که چند روز پیش آنقدر جنایت کردند، محکوم کنند.

 

...این اختلافاتى که شما مى خواهید درست کنید، و در سخنرانی‌هایتان درست مى شود و در نوشته هایتان ایجاد مى شود. اینها به صلاح اسلام، به صلاح کشور، به صلاح ملت، نیست.

 

شما مى خواهید به کجا بکشانید این کشور را؟ کوشش شما متدینین این است که این کشور کجا برود؟ در آغوش امریکا برود؟ در آغوش شوروى برود؟… شما آقایان که از اینها تایید مى کنید، طرفدارى از اسلام مى کنید؟! طرفدارى از کشور اسلامى مى کنید؟! کارهاى اینها را اسلامى مى دانید؟! شما کارهاى حکومت اسلامى ما را اسلامى نمى دانید... دین شما را وادار کرده است که بر خلاف یک دولتى که اینهمه گرفتارى دارد عمل بکنید و چوب لاى چرخ یک دولتى که دارد براى این ملت شب و روز زحمت مى کشد بگذارید؟! این براى اسلام است؟ یا براى ملت اسلامى است؟! به نفع کشور است؟!...

 

من باید بگویم که شماها با اینکه در سیاست بزرگ شدید، شم سیاسى ندارید. چنانچه آقاى بنی صدر هم شم سیاسى نداشت. من الان هم نصیحت مى کنم آقاى بنی صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگ‌هایى که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویى که از دست دادید، بدتر بشود.

 

من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنى. چنانچه توبه کنى و برگردى و علاقه خودت را از این گروه‌هاى مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنى، و در یک کنارى بنشینى مشغول تصنیف و تالیف بشوى، صلاح تو است.

 

...و این دلیل این بود که شما قدرت سیاسى ندارید، بزرگتر دلیل این است که انسان یازده میلیون رأى را تباه کند! این گذشت و ناگوار گذشت، من نمى خواستم اینطور بشود.

 

لکن باز براى هر کس، هر کار بکند، جاى توبه هست... شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بکن، خداوند مى پذیرد تو را. آبروى تو را اعاده مى دهد. حیثیت تو را اعاده مى دهد. "

 

"امروز بحمداللّه ملت ایران ملتى است مؤمن و رزمنده و داراى عقیده و جهاد براى عقیده است.

 

ومادامى که این روح بزرگ در کالبد ملت ماست، از توطئه ها و کج‌رویها و سایر چیزهایى که براى ملت ما بوده است و در پیش است هراسى نیست. آن ملت باید از مشکلات هراس داشته باشد که ایمان نداشته باشد.

 

آنهایى که توطئه گر هستند و با توطئه خودشان مى خواهند بین ملت نفاق ایجاد کنند، و گمان کردند که مى توانند بین ملت یکپارچه اسلامى ایران نفاق ایجاد کنند و گروه‌ها را در مقابل هم قرار بدهند، آنها در اشتباه اند.

 

آنها ملت ایران را نشناختند. ملت امروز یکپارچه در صحنه است و مراقب، مراقب توطئه ها، مراقب تبهکاری‌ها. و به مجرد اینکه احساس کند گروهى، یا اشخاصى، بر خلاف آن مسیرى که ملت دارد، که آن مسیر انسانیت و مسیر حق است و مسیر جهاد براى ایمان وعقیده است، به مجرد احساس مخالفت اشخاص یا گروه‌ها با این راه، خود ملت، بدون اینکه احتیاج به این داشته باشد که کسانى ملت را دعوت بکند یا تجهیز بکند، خود ملت مجهز است.

 

... این گروه‌هایى که مع الاسف عده اى از جوانان ما و بچه هاى عزیزى را که اینها باید براى میهن خودشان واسلام خودشان عمل کنند، بازى مى دهند و بر ضد این انقلاب اسلامى، که دست قدرت‌ها را از این کشور قطع کرده است، بسیج مى کنند و در خیابان‌ها مى آورند و در مقابل ملت مى خواهند بایستند در اشتباه اند.

 

و من باید به این جوان‌هاى گول خورده، که از چند نفر گرگ اینها گول خورده اند، نصیحت کنم و به پدر و مادر این عزیزان نصیحت کنم که شما فرزندان خودتان را و جوان‌هاى خودتان را از دست این گرگ‌هایى که به صورت آدمیزاد درآمده اند و شما را منحرف مى خواهند بکنند، بگیرید توجه داشته باشید این امرى که در دو روز پیش از این اتفاق افتاد این را مطالعه کنید ببینید چه بود، براى چه بود، و براى که بود.

 

آیا شما در مقابل امریکا ایستادید و مى خواهید جهاد کنید؟! در مقابل شوروى ایستادید و مى خواهید جهاد کنید؟! مى خواهید کشور خودتان را از دست امریکا بگیرید! مى خواهید کشور خودتان را از دست شوروى بگیرید؟! شما که بازى خوردید و سران خیانتکار منافقین، شما را بازى داده اند و خودشان در پناهگاه‌ها نشستند و شما را به خیابان آوردند...

 

شما در مقابل این ملت مى خواستید قیام بکنید! شما را وادار کردند به آن کارهایى که روى تاریخ را سیاه کرد، فکر این را کردید که شما دارید چه مى کنید و متحرک به تحریک چه اشخاصى هستید؟ آنهایى که شما را به قیام و استقامت دعوت کردند و جا را خالى گذاشتند و رفتند! قیام و استقامت در مقابل کى؟ در مقابل اسلام؟ در مقابل جمهورى اسلامى؟ در مقابل قرآن کریم؟ با اسم قرآن، مجاهده در مقابل اسلام و قرآن؟! با اسم اسلام، قیام بر ضد اسلام؟! با اسم آزادى، قیام بر ضد آزادى؟! بیدار بشوید! جوانهاى خودتان را نصیحت کنید.

 

شما تمام قواى خودتان را هم که روى هم بگذارید، در مقابل این سیل خروشانى که ملت مسلمان و ارزنده ایران به راه مى اندازد، قطره اى بیش نیستید، چرا خودتان را به تباهى مى کشید و با اسم استقلال ایران مى خواهید ایران را به چنگال گرگ‌هاى قدرتمند مبتلا کنید؟ یک قدرى تفکر کنید.

 

ملت ما یک قدرى در حال این افراد تفکر کند. پدر و مادرهاى این جوانهاى گول خورده، این دخترهاى گول خورده، این پسرهاى گول خورده، تفکر کنند و آنها را هدایت کنند.

 

ما خیر شما را مى خواهیم. جمهورى اسلامى خیر دنیا و آخرت شما را مى خواهد. جمهورى اسلامى استقلال واقعى شما را مى خواهد. جمهورى اسلامى آزادى شما را از دست این گرگ‌هاى شرق و غرب مى خواهد.

 

این گروهک‌هاى بدبخت، این گروهک‌هاى جنایتکار، جوان‌هاى ما را بازى مى دهند، خودشان در پناهگاه‌ها مى نشینند، و جوان‌هاى این ملت را بسیج مى کنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابرقدرت‌ها و خصوصا امریکا.

 

آشکار شدن دست طرفداران امریکا این نقشه اى که مدت‌هاست در کار است، و نقاشان بى خبر از خدا دنبال شکل دادن آن بودند، و من مطالعه مى کردم در حال آن‌ها و در وضع آن‌ها، بالاخره با ناشی‌گرى خودشان را لو دادند و باطن‌شان را ظاهر کردند و ملت فهمید که این‌ها چه کاره اند، با یک صورت اسلامى و حق به جانب در این مملکت آمدند، و نقشه شوم قدرت‌هاى بزرگ را، یعنى امریکا را، مى خواستند در این کشور پیاده کنند.

 

اینها ملت را نشناخته بودند. اینها ملت اسلامى را نمى شناختند. اینها با همه هوششان و با همه علمشان این علم را نداشتند که ملت اسلام یعنى چه و قدرت اسلام یعنى چه. اینها خواستند راه را براى امریکا باز کنند و امریکاییان همه دور پرچمشان جمع شدند. نصیحت من را گوش نکردند و مصلحتى که من براى آنها مى اندیشیدم و براى کشور خودمان، از آن غفلت کردند و آنچه که من مى خواستم نشود، شد.

 

...اینها خیال مى کردند که همان‌طورى که در غرب یا در شرق گروه سیاسى، بازی‌هاى سیاسى مى کنند و مردم را با بازیهاى سیاسى گول مى زنند و بسیج مى کنند، مى توانند در ایران هم با آن بازیهاى سیاسى، مردم را متفرق کنند و جدا کنند و در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى بسیج کنند، و مردم را وادار کنند که این مجلس را خودشان منحل کنند و این دولت را خودشان بر کنار کنند و این قوه قضائیه را خودشان منحل کنند و جمهورى اسلامى را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند، و راه را باز کنند از براى قدرتهایى که طعمه هاى خودشان را از دست داده اند، تا این مملکت باز طعمه امریکا و دنبال او شوروى شود.

 

... من با زبان‌هاى مختلف آنها را دعوت کردم به اینکه رها کنند این راهى را که در پیش دارند و با ملت ایران اینطور نکنند. من مى خواستم که تمام این کسانى که در کار دولتمردى هستند تا آخر انقلاب و پیروزى انقلاب، همه در محل خودشان باقى باشند و این جمهورى اسلامى را همه باهم به آخر برسانند و به پیروزى مطلق، لکن دست‌هایى در کار بود و گرگ‌هایى بود در بین اینها که نگذاشتند آن مطلبى را که مى خواستیم نشود، نشود.

 

وقتى احساس شد که اینها با نقشه شیطانى اتحاد با منافقینى که دیروز، پریروز ریختند در خیابان‌ها و جوان‌هاى ما را سر بریدند، اموال مردم را آتش زدند و خیابان‌ها را به فساد کشاندند، با اینها دست در دست هم داده بودند و با گروه‌هاى منحرف دیگر دست به دست هم داده بودند براى اینکه این کشور را به تباهى بکشند، وقتى که احساس همچو خطرى شد... من قبلا هم گفته بودم که اگر من احساس خطر بکنم، آن چیزى را که به شما داده ام، پس مى گیرم.

 

... مع الاسف چون مى بینم در بین اینها بسیاریشان گول خورده اند، جوانان پاکدلى بودند که این گرگ‌ها آنها را منحرف کردند، و من امید این را دارم که این جوان‌ها برگردند، اینها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از این جهت، من موعظه مى کنم آنها را، موعظه مى کنم پدر و مادر اینهایى را که گول خورده اند، که جوانان خودشان را نگذارند براى ایده هاى چند نفر خائن که مى خواهند در این کشور حکومت کنند، و پشتیبان آنها هم امریکاست یا شوروى، نگذارید جوانان شما تباه شوند.

 

اینها نشناخته بودند ملت ایران را، و نشناخته بودند قواى مسلح ملت ما را. اینها مقایسه مى کردند این زمان را با زمان شاه مخلوع. اینها گمان مى کردند که ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهى است. اینها گمان مى کردند که ملت ما هم ملتى است که دیگر مى شود گولشان زد با تمام قوا براى گول زدن ملت قیام کردند. و مع الاسف گروههاى مختلفى که بعضیشان هم متدین هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در این میدان وارد بودند و هستند.

 

...این گرگ‌هایى که اطراف تو جمع شده اند الا بعض معدود آنها، همه آنها گرگ‌هایى هستند که مى خواهند تو را به تباهى بکشند، اینها را از خود بران.

 

و براى اینکه نتوانست بفهمد اسلام یعنى چه و کشور اسلامى یعنى چه و ملت اسلام یعنى چه و ارتش اسلام یعنى چه و سایر قواى مسلح اسلام یعنى چه، این خودش را به تباهى کشاند.

 

من امروز هم علاقه به این دارم که این گروه‌هایى که مسلمان هستند، این جمعیتى که نمازخوان هستند، این جمعیتى که با خدا باز قطع مراوده نکرده اند، این آقایانى که باز رابطه شان را با اسلام قطع نکرده اند، اینها به هوش بیایند و حساب خودشان را از آنهایى که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملا عام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروه‌هایى که چند روز پیش آنقدر جنایت کردند، محکوم کنند.

 

از آن اشخاصى که با پشتیبانى این گروه‌ها و با اساسى که مى خواست درست کند و مى خواستند درست کنند که ملت ایران را تکه تکه کنند، و شهرهاى ایران را یکى بعد از دیگرى به تباهى بکشند، اینها بروند و از آنها تبرى کنند و حساب خودشان را از توطئه گران فاسد و از کسانى که به اسلام هیچ عقیده ندارند، و آن غائله پریروز را ایجاد کردند، بروند اینها از آنها تبرى کنند، از آنهایى که اسلام را براى امروز صحیح نمى دانند و احکام اسلام را مال هزار و چهار صدسال پیش مى دانند! اینها از آنها تبرى کنند.

 

من صلاح شما را مى دانم. نگذارید خداى نخواسته آن چیزى که به سر دیگران آمد به سر شما بیاید. من علاقه دارم به اینکه همه شما دور پرچم اسلام باهم بایستید، در مقابل امریکا، در مقابل شوروى، نه در مقابل خودتان. جبهه گیرى نکنید در مقابل هم. اهم دست به هم بدهید تا این کشور را نجات بدهید. این اختلافاتى که شما مى خواهید درست کنید، و در سخنرانیهایتان درست مى شود و در نوشته هایتان ایجاد مى شود،‌اینها به صلاح اسلام، به صلاح کشور، به صلاح ملت، نیست.

 

شما مى خواهید به کجا بکشانید این کشور را؟ کوشش شما متدینین این است که این کشور کجا برود؟ در آغوش امریکا برود؟ در آغوش شوروى برود؟ شما نمى دانید که اگر به فرض محال، ایجاد اختلاف بتوانید بین گروههاى اسلامى بکنید، این به جز اینکه امریکا بیاید و این کشور را به دست بگیرد یا شوروى این کار را بکند نتیجه دیگرى دارد؟ شما غفلت از این دارید؟ شما دانشمندان هستیدو از این معنا غافلید؟! شما همه این ملت را به امریکا مى خواهید بفروشید؟ من باز، با کمال علاقه اى که به این دارم که همه باهم متحد باشید، نصیحت مى کنم به شما که شما از این تجربه نصیحت و عبرت بگیرید،... هستید شما، آدمهاى تحصیلکرده متدین، شما را غافل کردند شیاطین؟ یا خداى نخواسته با توجه یک همچو کارهایى انجام مى دهید؟ شما متنبه بشوید! این حوادثى که در دنیا واقع مى شود این حوادث براى تنبه ما لازم است واقع بشود و کافى است متنبه بشوید و بر خلاف این سیل خروشان اسلام و ملت اسلامى شنا نکنید.

من خیر شما را مى خواهم. من خیر همه شان را مى خواستم. من خیر این گروهک‌ها را هم مى خواهم، این گروهک‌ها دست بردارند و در مقابل اسلام و کشور اسلامى قیام نکنند، آنهایى که قیام نکردند توبه کنند برگردند به دامن اسلام. و این جوانهایى که به دام اینها افتادند تنبه پیدا کنند و برگردند به دامن اسلام. بیخود جان خودشان را فداى شیطان نکنند. جان برادرانشان را فداى هواهاى شیطانى نکنند. سران اینها شیاطینى هستند که آن شیاطین مى خواهند جوانهاى ما را دخترهاى بیچاره مارا، پسرهاى بیچاره مارا، مى خواهند در مقابل ملت نگه دارند و قیام کنند در مقابل ملت، و همه را به باد فنا بدهند.

 

اینها یک گروه‌هاى کوچکى هستند که چنانچه این مصلحت، که عبارت از این است که جوان‌هاى گول‌خورده ما برگردند به آغوش اسلام و ملت، اگر نبود این، خوب، تکلیف آنها زود معلوم مى شد. ملت هم فریاد مى زنند و از من مى خواهند که تکلیف آنها را معین کنم. لکن من مصلحت همه مسلمین را و غیر مسلمین را هم مى خواهم، که اینها همه رها کنند این شرارتها را، و جوانها و دخترها و پسرهاى عزیز ما گول اینها را نخورند. از دام اینها فرار کنند، و به آغوش اسلام برگردند، که اینها براى ملت نمى خواهند کار بکنند، دلیل این است که اینها در هر جا دارند قیام به ضد ملت مى کنند.

 

... شما آقایان که از این اینها تایید مى کنید طرفدارى از اسلام مى کنید؟! طرفدارى از کشور اسلامى مى کنید؟! کارهاى اینها را اسلامى مى دانید؟! شما کارهاى حکومت اسلامى ما را اسلامى نمى دانید، و کارهاى این گروهک‌ها را که در میدان‌ها و در خیابان‌ها با سلاح به جنگ مردم برخاسته اند اسلامى می‌دانید؟! نباید یک دفعه هم تفکر کنید؟! تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه اگر شما هفتاد سال هم عبادت کردید، بنشینید یک ساعت هم تفکر کنید، فکر کنید که دارید چه مى کنید، فکر کنید که براى خودتان دارید چه غائله اى به‌پا مى کنید.

 

... این کارهایى که شما مى کنید، مع الاسف شمایى که طبقه مسلم و اسلامى هستید، این کارها براى کشور شماست؟ براى اسلام است؟ دین شما را وادار کرده است که بر خلاف یک دولتى که این‌همه گرفتارى دارد، عمل بکنید و چوب لاى چرخ یک دولتى که دارد براى این ملت شب و روز زحمت مى کشد بگذارید؟! این براى اسلام است؟ یا براى ملت اسلامى است؟! به نفع کشور است؟! چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد باید من متاسف باشم از این مسائل که گرفتارش هستیم.

 

من نمى خواهم که شماها هم به سر نوشت دیگران مبتلا بشوید. من نمى خواستم که آنها هم این سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همه تان مطالعه کردم و مى کنم و نمى خواهم که منتهى بشود آن رایى که من دارم به اینکه شما -خداى نخواسته- دیگر در فکر اسلام نیستید، و همه فکر خود هستید.

 

مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چه قدر مى خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامى هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و محمدرضاخان بیشتر مى شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است. تعلیم بگیرید از این حوادثى که در دنیا واقع مى شود.

 

شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست، چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد، ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. مثل این سربازهایى که در مرزها کشته مى شوند بمیرید. این وصیتنامه هایى که این عزیزان مى نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.

 

...چرا من به شما عرض کردم که یک مطلبى که بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است، و از یک گروهى صادر شده است با اسم و رسم، من دعوت کردم که از اینها حسابتان را جدا کنید، نکردید؟ آن آقا، من کرارا به او گفتم که حسابت را از این منافقین جدا کن و اعلام کن به اینکه شماها از اسلام نیستید و شماها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت، و دید آنچه دید.

 

و من امیدوارم که توبه کند تا خداى تبارک و تعالى او را بیامرزد و در آن عالم روسیاه نباشد. شما الان وقت دارید. وقت توبه باقى است وقت جدایى از گروههایى که به ضد اسلام قیام کرده اند باقى است. یک قدم روى هواى نفس بگذارید، یک قدم روى خواستهاى شیطانى خود بگذارید...

 

شما از اینهایى که دیروز پریروز ریختند در خیابانها و آنهمه جنایت کردند... شما از اینها تبرى کنید. من صلاح شما را مى خواهم. من علاقه دارم به بسیارى از شما و شما توجه ندارید. من باید بگویم که شماها با اینکه در سیاست بزرگ شدید، شم سیاسى ندارید. چنانچه آقاى بنی‌صدر هم شم سیاسى نداشت.

 

توصیه و نصیحت به بنى صدر من الان هم نصیحت مى کنم آقاى بنى صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگ‌هایى که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویى که از دست دادید بدتر بشود. من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنى. من علاقه دارم که همه اشخاصى که در این مملکت زندگى مى کنند یک زندگى انسانى - الهى باشد.

 

مبادا یک وقت در دام اشخاصى بیفتى که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است، و آنها از تو پشتیبانى کنند و تو هم در دام آنها بیفتى، که هم دنیا به باد رفته است تا آخر، و هم آخرت. اگر نصیحتهاى من را گوش کرده بودى، این مسائل پیش نمى آمد.

 

لکن نگذاشتند، آنهایى که به تو اظهار علاقه مى کردند آنها به اسلام علاقه نداشتند، و تو را کشاندند به جایى که تباه کردند، بیش از این خودت را تباه نکن، به دام این اشخاصى که مثل اژدها دهان باز کرده اند تا همه حیثیت تو را به باد فنا بدهند وببلعند نیفت.

 

چنانچه توبه کنى و برگردى و علاقه خودت را از این گروههاى مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنى، و در یک کنارى بنشینى مشغول تصنیف و تالیف بشوى، صلاح تو است.

 

اگر شما آن نصیحتى را که آن روز من با حال بیمارى در بیمارستان به شما کردم، گوش کرده بودید، امروز اینطور نبود و من نمى خواستم باشد، آن روز من در یکى از حرف‌ها، که اساس همه گرفتاری‌هاى بشر است، تنبه دادم که حب الدنیا راءس کل خطیئه تمام خطاهایى که از ماها صادر مى شود روى این حب نفس و جاه و مال و منال است، اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهاى نفسانى را زیر پا گذاشته بودید، اینطور نمى شد که همه گروهها، همه دوستان شما، از شما منفصل بشوند، الا این گروههایى که مى خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند.

 

دوست‌هاى درجه اول شما پشت به شما کردند. گروه‌هایى که با شما بودند و براى شما شعار مى دادند پشت به شما کردند. و این دلیل این بود که شما قدرت سیاسى ندارید، بزرگتر دلیل این است که انسان یازده میلیون راى را تباه کند! این گذشت و ناگوار گذشت، من نمى خواستم اینطور بشود.

 

لکن باز براى هر کس، هر کار بکند، جاى توبه هست. در توبه باز است. رحمت خدا واسع است. شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بکن، خداوند مى پذیرد تو را. آبروى تو را اعاده مى دهد. حیثیت تو را اعاده مى دهد. "