غائله 14 اسفند ، نقطه عطف پیوند بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق
در پی چالش ها و فراز و نشیب های مربوط به معرفی کابینه و دولت به مجلس شورای اسلامی ، بنی صدر در سخنرانی 17 شهریور 1359 در میدان شهدا ، سخنانی ایراد کرد که منشأ بسیاری از مسائل بعدی شد . وی با اشارات و کنایات روشن ، نیروهای پیرو خط امام ، به ویژه رهبران قوای مقننه و قضائیه و روحانیون منتقد خود را مورد حمله قرار داد و فضای سیاسی کشور را به شدت ملتهب و متشنج ساخت (1) . چندی بعد بنی صدر در سخنرانی روز عاشورا ، که در میدان آزادی انجام شد ، هماهنگ با تبلیغات سازمان مجاهدین خلق و سایر گروه های معاند ، اتهام شکنجه در زندان ها را به شکلی کاملاً تهییج آمیز و تحریک کننده مطرح ساخت (2) . جنجالی که بنی صدر در مورد زندان ها و شکنجه به پا کرد ، در روزنامه ها ، به خصوص نشریات گروه ها گسترش یافت . در این میان نیروهای تغذیه کننده بنی صدر یعنی مجاهدین خلق ، حداکثر بهره برداری را از این امر کردند و تا ماهها بعد فضای کشور را به این مسئله و بحران آفرینی های خود آلودند . پس از انتشار بیشتر گزارش های ادعایی مربوط به شکنجه و اوج گیری تبلیغات سیاه داخل و خارج در این خصوص ، آیت الله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور نتیجه دیدار با امام خمینی را چنین اعلام نمود :
«امام اینجانب را مأمور فرمودند تا هیئتی را برای رسیدگی به وضع زندان ها تشکیل دهم و نماینده ای نیز از جانب ایشان در این هیئت عضویت دارند . امام از شایعه شکنجه سخت ناراحت بودند و فرمودند : هیئت باید با قاطعیت از تمام زندان ها بازدید نموده ، در صورت ثبوت شکنجه باید شکنجه گر قصاص شود .... ما انقلاب کردیم تا آنچه در زندان های زمان شاه معدوم می گذشت ، دیگر صورت نگیرد ، اگر چنین چیزی درست باشد ، یقیناً امام و ملت ایران این موضوع را نخواهند بخشید .» (3)
هیئت تحقیق تشکیل شد و به بررسی امر پرداخت . اعضای آن عبارت بودند از : حجت الاسلام محمد منتظری از جانب امام ، علی محمد بشارتی جهرمی از جانب مجلس ، دکتر افتخار جهرمی از سوی شورای نگهبان و حسین دادگر دادستان تهران از سوی شورای عالی قضایی . کار هیئت مزبور ماهها به طول انجامید و همه زندان های کشور بدون استثناء مورد بازدید آن قرار گرفت . در پایان تحقیقات ، شهید منتظری نماینده امام چنین اظهار نظر کرد :
« نظام حاکم بر بازجویی ها و بازپرسی و دادگاه ها و زندان های ما ، به هیچ وجه مبتنی بر شکنجه نیست و اگر موارد معدودی دیده شده به طور استثنایی و از سوی افراد غیر مسئول بوده است . اتهام وارده به روش بازجویی و بازپرسی از طرف یکی از مقامات کشور به هیچوجه صحیح نیست .» (4)
دادستان عمومی تهران نیز در خاتمه تحقیقات اظهار داشت :
« زندانیان پیش از هر چیز از بلاتکلیفی و یا در انتظار عفو بودن خودشان می گفتند و این که اصلاً شکنجه وجود ندارد و چرا این سؤال را می کنید » (5)
در پاییز و زمستان سال 59 به رغم گسترش ابعاد جنگ دفاعی ایران در مقابل تجاوز همه جانبه عراق ، فضای سیاسی کشور با تشنجات و درگیری های سازمان و دفتر بنی صدر و سایر گروه های مؤتلف وی به شدت بحرانی شده بود . حوادث و اتفاقات مشکوکی در مناطق مختلف موجب افزایش هیجان ها و دشمنی ها در تمام سطوح و اقشار جامعه می گشت . در تهران و کرمان دو نفر در خلال اینگونه درگیری ها به قتل رسیدند . در تبریز در بیست و سوم بهمن ، طی یک درگیری شدید در یک دبیرستان خسارات زیادی وارد گردید و عده ای مجروح شدند (6). یک عضو سابق سازمان بدون ذکر نام طی سلسله مقالاتی در روزنامه کیهان ، به افشای پشت پرده درگیری های شهری و برنامه ریزی و اهداف سازمان از این درگیری ها پرداخت . در این مقالات طرح ایجاد جنگ داخلی و شورش مسلحانه منافقین با ذکر نمونه ها و موارد مشخص و مستندی تشریح و تحلیل شده بود (7). جریان سخنرانی آیت الله لاهوتی در کوچصفهان (گیلان) به زد و خرود و تیراندازی انجامید و در نتیجه دو محافظ وی و یک تن از مخالفان مجروح شدند . بنی صدر پس از این حادثه در جهت حمایت از آقای لاهوتی دست به اقداماتی زد که به تشدید اختلاف کمک کرد ؛ کار بالا گرفت و مطبوعات هوادار طرفین ، یکدیگر را مورد حمله قرار دادند . چهل نماینده مجلس نیز طی نامه ای به رئیس مجلس ، آقای هاشمی رفسنجانی ، ماجراهایی مانند درگیری کوچصفهان را محکوم کردند . آیت الله شهید دکتر بهشتی نیز رویه کسانی را که باعث درگیری و بر هم زدن نظم سخنرانی ها می شوند ، محکوم نمود (8). در کنار تشدید جنگ عراق و حملات جدید گروه های دموکرات و کومله به قرارگاه ها و محل استقرار نیروهای نظامی و انتظامی و جهادگران سازندگی در مناطق کردنشین ، دو انفجار مهیب در دوم اسفند در تهران 3 نفر کشته و زخمی های بسیاری را بر جای گذارد ؛ انفجار نخست در ترمینال میدان آزادی و انفجار دوم در مقابل حسینیه ارشاد در خیابان دکتر شریعتی روی داد (9). هواداران گروه ها به خصوص چریک های فدایی و مجاهدین خلق ، فعالیت های خود را در مدارس تشدید کردند ، برخی از مدارس به آشوب کشیده شد و چند مدرسه تعطیل گردید . از جمله دبیرستان دخترانه خوارزمی در تهران به تعطیلی کشیده شد (10). تظاهرات و درگیری ها در خیابان های برخی شهرهای بزرگ و کوچک ادامه پیدا کرد . هواداران سازمان غالباً در پوشش طرفداران بنی صدر یک پای اصلی این درگیری ها بودند ، در پنجم اسفند یک بمب ساعتی قوی در تبریز خنثی گردید (11). در اجتماع هفتم اسفند در امجدیه ، در حین سخنرانی چهار تن از نمایندگان مجلس عضو نهضت آزادی (مهندس بازرگان ، دکتر سحابی ، دکتر یزدی و مهندس صباغیان) و در پس سخنرانی های تحریک آمیز نامبردگان که در حمایت از مواضع بنی صدر و مخالفت با روحانیت و نیروهای پیرو خط امام ابراز شد ، اغتشاشاتی بروز کرد . پیش از این مراسم ، وزارت کشور در اطلاعیه ای اعلام نمود که اخلالگران در اجتماع امجدیه دستگیر و مجازات خواهند شد (12). چالش بین بنی صدر و مخالفانش در مجلس بار دیگر اوج گرفت . نمایندگان مجلس یک طرح دو فوریتی ارائه دادند تا دولت بتواند تکلیف وزارتخانه های بی سرپرست را روشن نماید . گفتگوهای مجلس بین موافقان و مخالفان طرح ، باب جدید را در سیر انتقاد و دفاع از بنی صدر گشود . به دنبال این مباحث و مسکوت ماندن طرح مورد نظر ، در یازدهم اسفند ماه ، دادستان کل کشور ، آیت الله موسوی اردبیلی ، جلسه ای با حضور مسئولان طراز اول کشور (دکتر بهشتی ، بنی صدر ، رجایی ، هاشمی رفسنجانی ، باهنر ، مهدوی کنی و خامنه ای) در خانه خود تشکیل داد تا به بحران تکمیل کابینه پایان داده شود. در چنین زمینه و فضای سیاسی ملتهبی مراسم 14 اسفند در دانشگاه تهران با مشارکت فعال طرفداران بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق ، برنامه ریزی و اجرا شد .
• شرکت کنندگان در مراسم 14 اسفند
بخش سازماندهی شده و متشکل جمعیتی که در 14 اسفند در دانشگاه تهران اجتماع کردند ، هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند . روز قبل از مراسم به وسیله سر تیم ها از تمام افراد میلیشیا و هواداران سازمان خواسته شد که از صبح پنجشنبه برنامه خود را شروع کنند . تیم ها با فرماندهی مشخص و آمادگی کامل برای درگیری تقسیم شده بودند . از جمله شعارهایی که از طرف سازمان با تمرکز بر حملات شدید به حزب جمهوری اسلامی به عنوان نماد متشکل نیروهای پیرو خط امام ، به میلیشیا و دیگر هواداران ابلاغ شده بود چنین بودند : بنی صدر ، بنی صدر ، افشا کن، مرگ بر چماقدار ، مگر بر حزب چماق به دستان ، حزب چماق به دستان ، باید بره گورستان ، نصر من الله و فتح قریب ، مرگ بر این حزبک مردم فریب، تا حزب سقط نشود ، این وطن وطن نشود، صدا و سیمای ما از انحصار حزبی آزاد باید گردد، مرگ بر بهشتی، بهشتی ، بهشتی ، طالقانی را تو کشتی ، تا بهشتی کفن نشود ، این وطن وطن نشود ....
میلیشیا و دیگر هواداران سازمان به صورت منسجم و منظم قبل از شروع مراسم وارد دانشگاه شدند ، جلوی تریبون را اشغال کرده و قسمت های در نظر گرفته شده زمین چمن را پوشاندند . (13) پس از شروع سخنرانی بنی صدر و از آغاز برنامه ریزی شده درگیری ها ، گروه ضربت سازمان که از افراد قوی متشکل بود ، با کلیه توان و نیرو در درگیری و هدایت آن شرکت کردند . همانگونه که در کتاب غائله چهاردهم اسفند 1359 آمده است : " ... گروه عظیمی از حزب الله از صبح روز چهارده اسفند در دانشگاه فعالانه حضور داشتند . حتی تا پاسی از شب نیز در صحن و اطراف دانشگاه به فعالیت مشغول بودند . مأمورین کمیته های اطراف به ویژه پس از آغاز درگیری ها ، آن روز علیه بنی صدر فعالانه در تکاپو بودند . تعدادی از پاسداران نیز که در آن روز در دانشگاه کلاس داشتند به این جمع پیوستند . هم اینان بودند که در سطح دانشگاه در میان آن همه جمعیت مراسم نماز جماعت به پا داشتند . آنان شعار می دادند : مرگ بر لیبرال، بنی صدر ننگت باد، ابوالحسن پینوشه ، ایران شیلی نمی شه... (14)
با درگیری وسیع نیروهای گارد ریاست جمهوری علیه مردم و ضرب و شتم بسیاری از آنان توسط نیروهای سازماندهی شده میلیشیا و گارد بنی صدر با فرماندهی مستقیم شخص رئیس جمهور ، اغتشاش 14 اسفند چالش سیاسی اجتماعی وسیع و گسترده ای حول مشروعیت و صلاحیت سیاسی و فکری رئیس جمهور پدید آورد . عدم حمایت اکثریت مردم از فراخوان های بعدی بنی صدر و گروه های سیاسی مؤتلف وی ، غائله 14 اسفند را به نقطه عطف سرنوشت سیاسی بنی صدر تبدیل نمود و پس از آن رئیس جمهور کاملاً به رئیس جمهور یک جبهه محدود گروه های سیاسی برای مقابله با نیروهای پیرو خط امام مبدل گردید .
دکتر حبیب الله پیمان در نشریه امت در مقاله ای تحت عنوان «سراب پایگاه توده ای جبهه متحد لیبرالی ، خط امپریالیسم و مشکل توده ها» ، ارزیابی و تحلیل خود را از ماجرای 14 اسفند اینگونه ارائه داده است :
«هدف مشترک همه عناصر و گروه های تشکیل دهنده این جبهه (جبهه متحد لیبرالی) که در روز پنجشنبه (14 اسفند) متفقاً در دانشگاه حضور یافتند ، ساقط کردن دولت (رجایی) و بیرون کردن حزب جمهوری (اسلامی) از صحنه حیات سیاسی جامعه و روی کار آمدن یک حاکمیت لیبرالی به رهبری رئیس جمهور (بنی صدر) است . تا این مرحله همه اتفاق نظر دارند ، اگر چه پس از آن هر گروه و شخصیت راه و هدف خاص خود را دنبال خواهد کرد . سازمان مجاهدین خلق بعد از یک تردید کوتاه مدت ، در ادامه حمایت از بنی صدر ، مجدداً در ائتلاف کامل با وی و دیگر اعضای جبهه متحد لیبرال ها قرار گرفت و همان طور که قبلاً بارها تحلیل کردیم ، در حقیقت جایگزینی بنی صدر و لیبرال ها را در مرحله اول پذیرفته و جایگزینی خود را به مرحله دوم موکول کرده اند . نهضت آزادی که چندان بی میل نیست ، مستقلاً نقش رهبری جبهه را مانند پیش به دست گیرد ، با وجودی که سعی می کند که گاه به طور مستقل ابراز وجود نماید و با بنی صدر مرزبندی کند (سخنرانی بازرگان در مجلس و میتینگ امجدیه) ، ولی مطمئن است که بدون قبول رهبری بنی صدر در این مرحله راه نجاتی ندارد . به همین جهت مانند سازمان مجاهدین خلق به طور کامل در میتینگ 14 اسفند دانشگاه شرکت جست . تکلیف بقیه گروه ها نظیر جبهه ملی روشن است ، اینها و کوچک ترها در حقیقت پیچک هایی شده اند که جز با تکیه بر تنه درخت دفتر هماهنگی ، قدرت خودنمایی و حیات ندارند ... این که این جبهه همان جبهه متحد انقلابی ادعایی سازمان مجاهدین خلق در برابر ارتجاع می باشند ، آنان باورشان شده بود که پایگاه عظیم توده ای دارند و به این سراب دل خوش بوده و نقشه ها طرح می کردند . ما مطمئن بودیم که در اولین فرصت که مرزبندی قاطع تری به عمل آید ، اکثریت توده ها در صف انقلاب قرار گرفته ، لیبرال ها و متحدین آنها را به کلی تنها می گذارند و تنها همان اقشار سرمایه دار و متوسط برایشان باقی می ماند . اجتماع روز پنجشنبه 14 اسفند ، این پیش بینی را ثابت کرد و دیدیم که زمین چمن دانشگاه را عمدتاً همین اقشار به اضافه هواداران سازمان مجاهدین خلق پر کردند و از آن توده های میلیونی و چند صد هزار نفری خبری نبود . » (15)
پی نوشت :
1- روزنامه کیهان ، 18/6/59 ، ص 1 و 20
2- همان ، 29/8/59 ، ص 11
3- همان ، 19/9/59 ، ص 1 و 11
4- همان ، 30/1/60 ، ص 1 و 2
5- همان منبع ، همان صفحه
6- همان ، 25/11/59 ، ص 16
7- همان ، 6/10/59 تا 13/10/59 سلسله مقالات کاندیدای امپریالیسم آمریکا کدام یک از جریان های سیاسی است ؟ در شش قسمت
8- همان ، 30/11/59 ، ص 14
9- همان ، 3/12/59 ، ص 2
10- همان ، 4/12/59 ، ص 12 . 5/12/59 ، ص 2
11- همان ، 7/12/59 ، ص 2
12- همان ، 9/12/59 ، ص 15 . 7/12/59 ، ص 2
13- غائله چهاردهم اسفند ... ، ص 459 – 460 . روزنامه جمهوری اسلامی ، 16/12/59 ، ص 3
14- همان ، ص 488 – 489 با تلخیص
15 - هفته نامه امت ، ش 100 ، 25/12/50 ، سر مقاله
سازمان مجاهدین خلق ، پیدایی تا فرجام ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ج 2 ، ص 519 تا 524
نظرات