وقتی "ملیجک دربار" نقش قاتل را ایفا می کند
مقدمه
اسدالله علم را باید یکی از مشهورترین و در عین حال تاثیرگذارترین رجال دوران پهلوی دوم نامید. هرچند وی شهرتش را بیشتر مرهون مفاسد اخلاقی و رفتارهای ملیجک گونه اش در دربار پهلوی است لکن با مروری بر تاریخ معاصر کشور می توان ردپای وی را در بسیاری از وقایع مهم به ویژه در دهه 40 شمسی به نظاره نشست. قیام 15 خرداد 42 یکی از مهمترین وقایعی است که اسدالله علم در وقوع و به خاک و خون کشیدن آن نقش اساسی را ایفا نمود. وی که در دوران وقوع قیام 15 خرداد با پس نهادن علی امینی بر کرسی نخست وزیری تکیه زده بود یکی از تاثیرگذارترین اقدامات تاریخ معاصر ایران را از خود به یادگار گذاشت. توضیح آنکه به باور بسیاری از مورخین انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 را باید محصول جوشش خونهای پاکی دانست که در آغاز نهضت خمینی در نیمه خرداد سال 1342 خاک میهن را آبیاری نموده بود. کشتاری که علم در آن نقش اساسی ای را ایفا نموده بود. در این نوشتار ضمن مروری بر زندگینامه سیاسی علم به نقش آفرینی این چهره منفور تاریخ معاصر ایران پرداخته ایم.
مروری بر زندگینامه سیاسی
علم در سال 1298 شمسی در بیرجند متولد شد. وی متعلق به خاندان علم خزیمه[1] از کهن ترین خاندانهای خراسان و پسر محمدابراهیم علم «محمد ابراهیم خان علم امیر قاینات» «شوکت الملک دوم» بود. پدرش در کودتای 1299 شمسی از متحدین اصلی رضاخان به حساب می آمد. او در پی این کودتا حکمران قائنات و سیستان و بلوچستان شد و چند دوره نیز وزارتخانه پست و تلگراف وتلفن را برعهده داشت. اسدالله علم در مرداد 1321 با دختر ابراهیم قوام ( قوام الملک شیرازی )[2] از رجال دوره رضاخان ازدواج کرد. امیراسدالله با اعمال نفوذ پدرش، در 1323، پیشکار مخصوص محمدرضا شاه شد و این سمت را تا اواسط 1326 حفظ کرد. به طور خلاصه زندگی سیاسی علم را میتوان اینگونه برشمرد:
- در سال 1326 از سوی قوام السلطنه به فرمانداری کل سیستان وبلوچستان منصوب شد
- در سال 1327 در کابینه دوم ساعد مراغهای سمت وزارت کشاورزی را عهدهدار شد. او این سمت را در کابینه رجبعلی منصور نیز حفظ کرد ودر کابینه رزمآرا وزیر کار شد. با قتل رزمآرا ونخست وزیری مصدق، علم از سوی شاه سرپرست اداره املاک ومستغلات پهلوی شد.
- او درجریان کودتای 28 مرداد 1332 که به سقوط دولت مصدق انجامید، با عوامل جاسوسی انگلیس ازجمله برادران رشیدیان و شاپور ریپورتر هماهنگ بود و پس از کودتا وقدرت گرفتن شاه نیز در حلقة مشاوران شاه درآمد.
- در فروردین 1334، علم در کابینه حسین علاء وزیر کشور شد. او در این سمت که تا فروردین 1336 ادامه داشت، استانداران و فرمانداران سراسر کشور را تعویض کرده و عناصر مورد اعتماد شاه را جایگزین ساخت. لایحه تأسیس ساواک در همین دوره تهیه و تقدیم مجلس شد.
- علم در 27 اردیبهشت همان سال حزب مردم را درچارچوب تحقق سیاستهای انگلیس در ایران تشکیل داد. اما ریاست وی بر این حزب تنها تا پایان دوران نخست وزیری اقبال ـ شهریور 1339 ـ دوام یافت و به دنبال افتضاحات انتخابات تابستان 1339 ـ مجبور به استعفا از دبیرکلی حزب مردم شد.
- امیراسدالله علم پس از عزل علی امینی از مقام نخست وزیری، در تیر 1341 مأمور تشکیل کابینه شد و تا اسفند سال بعد عهدهدار این سمت بود. مهمترین رویداد این دوره تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. این لایحه به دلیل آنکه ماهیت ضداسلامی داشت مورد اعتراض شدید روحانیون به ویژه امام خمینی(ره) قرار گرفت و اوجگیری مخالفتهای مردمی سبب شد تا علم از اصرار بر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی عقب نشینی کرده و لغو آن را در آذر 1341 اعلام نماید.
- برگزاری رفراندم ششم بهمن 1341 و تحریم آن توسط مردم
- کشتار طلاب در مدرسه فیضیه قم در فروردین 1342
- بازداشت حضرت امام خمینی در 15 خرداد 1342 و سپس سرکوب خونین قیام پانزده خرداد
- علم پس از استعفا از نخست وزیری، در اسفند 1342، به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز منصوب شد واین سمت را تا 1345 حفظ کرد .
- وی در 19 آبان 1345 وزیر دربار پهلوی شد. وی همزمان چندین مقام تشریفاتی دیگر از جمله آجودانی مخصوص محمدرضا شاه، نمایندگی ویژه شاه در هیأت مدیره بنیاد پهلوی، عضویت درهیأت مدیره بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مدیریت عامل کمیته پیکار با بیسوادی، عضویت در هیأت مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و دبیرکلی «حزب مردم» را به تدریج برعهده گرفت.
- در سال ۱۳۴۷ پزشکان متوجه شدند که علم به گونهای از سرطان خون مبتلا است و بین ۵ تا ۱۵ سال زنده میماند.
- علم برای معالجه بیماری سرطان خون در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۶ کشور را ترک کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۵۶ هنگامی که دوران نقاهت را در جنوب فرانسه سپری میکرد شاه تلفنی از او خواست که استعفا دهد و به جای او امیرعباس هویدا به وزارت دربار منصوب شد که باعث شگفتی علم شد.
- وی در ساعت 11 روز جمعه 25 فروردین 1357 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت. روز بعد جسدش به تهران انتقال یافت و روز یکشنبه 27 فروردین 1357 در اقامتگاه خانوادگی خاندان علم در حرم مطهر حضرت رضا(ع) به خاک سپرده شد.
جایگاه علم در دربار پهلوی و نفوذ اخلاقی و سیاسی بر شاه
علم را باید صاحب نفوذترین فرد در دربار پهلوی دوم دانست به باور بسیاری قرابت شاه با علم از حد نزدیکی های کاری گذر کرده بود به نحوی که آنها قرابتهای روحی با یکدیگر دست پیدا کرده بودند. جایگاه علم در دربار به نحوی بود که بسیاری از عزل و نصبهای شاه تحت تاثیر تحریک اسدالله علم به وفوع می پیوست. بر این اساس وی در دوران مسئولیت خود در دربار در بسیاری از امور کشور به صورت غیرمستقیم دخالت می کرد. به اعتفاد بسیاری از ناظرین و حاضرین در دربار پهلوی برکناری سرلشکر پاکروان رئیس ساواک و انتصاب سپهبد نصیری به ریاست این سازمان تنها یکی از تاثیرات علم بر تصمیمات مهم شاه بوده است. البته در پرداختن به چرایی این قرابت میان شاه و علم نقلهای گوناگونی مطرح شده است. تهیه بساط فساد محمدرضا شاه چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه اخلاقی توسط علم به عنوان یکی از اصلی ترین دلایل نزدیکی میان دو مطرح شده است.
توضیح آنکه علم تمام توان خود را برای تثبیت دیکتاتوری محمدرضا به کار بسته بود به گونه ای که دوران وزارت درباری علم بسیاری از نهادهای کشور که باید به لحاظ قانونی حداقل استقلال را از دربار می داشتند به تلاشهای خبیثانه علم و حمایتهای شاه در نفوذ کامل دربار قرار گرفته بودند. تغییر رئیس ساواک را باید از بدیهی ترین نمونه های اینگونه از تلاشها قلمداد نمود. با انتصاب نصیری به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور این نهاد به مراتب بیشتر از گذشته تحت کنترل و نظارت مستقیم دربار شاه درآمد. در مراحل بعد به تدریج وزارتخانههای خارجه، دفاع، کشور و نفت نیز تحت نفوذ و کنترل مستقیم دربار درآمدند. علم به عنوان تنظیم کننده این نوع ارتباط، در تمام سالهای وزارت خود در دربار، رابطه با مأموران سیاسی و اطلاعاتی انگلیس را در ایران حفظ کرد. او در این سالها عامل تحکیم منافع انگلیس در ایران بود و بادولتمردان و سفرای امریکا نیز رابطه صمیمانهای برقرار کرده بود.
اکثر مورخان و نویسندگانی که راجع به مفاسد اخلاقی امیر اسدالله علم وزیر پیشین دربار شاهنشاهی قلم زدهاند، به تبعات این مفاسد و از جمله برخوردهائی که گهگاه میان وی با اعضای خانواده و یا با بعضی درباریان پیش میآمده اشاره کردهاند. یکی از این تبعات، سیلی محکمی است که علم از ثریا همسردوم شاه دریافت کرد. به گفته مورخان وقتی از ثریا راجع به این سیلی سؤال شد، وی به فساداخلاقی علم و نقش او در تشدید مفاسد اخلاقی شاه اشاره کرد. یکی از جنبههای زندگی خصوصی علم، اشتهار وی به فساد اخلاقی است. بنابر آنچه از فحوای اسناد و نوشتههای آن دوره بر میآید اسدالله علم به رغم تأهل هیچگونه تعهد اخلاقی رادر برابر همسرش نداشته و از همان اوایل ورودش به دربار به فساد اخلاقی روی آورده است. گو اینکه به شهادت نوشتههای خود او در سالهایی هم که هنوز در بیرجند و قاینات به سر میبرد به این گونه اعمال غیر اخلاقی دست مییازیده است. در همان آغاز ورودش به خدمت محمدرضا شاه، نام علم را در لیست گروه کثیری از افراد مییابیم که با اشرف پهلوی رابطه نامشروع داشتهاند.
علم و کشتار مردم در 15 خرداد 42
قیام 15 خرداد و نقش آفرینی جنایتکارانه اسدالله علم در آن را باید یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی زندگی سیاسی اسدالله علم به شمار آورد. با کنار گذاشتن علی امینی از کرسی نخست وزیری دیگر تمام شرایط برای ارتقاء اسدالله علم وفادارترین نوکر شاه به پست مهم نخستوزیری آماده شده بود. علم از تیر 1341 تا اسفند 1342 در یک برهه بسیار حساس و بحرانی بر مقام نخستوزیری تکیه زد تا چنانکه مطلوب آمریکائیان بود برنامه اصلاحات پیشنهادی آنان را به مورد اجرا بگذارد و مخالفان سیاسی حکومت را از پیش رو بردارد. اجرای برنامه انقلاب به اصطلاح سفید در همین دوران آغاز شد و برغم مخالفتهای گسترده مردمی، در 6 بهمن 1341 علم با برپایی رفراندوم نمایشی خون مردم را بیش از پیش به خروش آورد. همزمان با اعتراض مردم و روحانیت به این اقدام دولت شاه در ششم خرداد 1342 طی نطقی در کرمان روحانیون را به دزدان، غارتگران و حیوانات نجس تشبیه کرد. امام خمینی در 13 خرداد، شاه را مورد حمله قرار داد و انقلاب سفید وی را، انقلاب سیاه خواند. با اقدام انقلابی امام سیاست خشونت آمیز دستگاه پهلوی توسط اسدالله علم به مرحله اجرا گذارده شد. با دستور اسدالله علم تمام مراسم مذهبی و سوگواری محرم درشهرهای قم و تهران مورد تهاجم قرار گرفت و .طی روزهای 13 و 14 خرداد 1342 تعداد زیادی از وعاظ و روحانیون دستگیر شدند. [3]
علینقی عالیخانی درباره چگونگی برخورد اسدالله علم نخستوزیر با تظاهرکنندگان 15 خرداد 1342 مینویسد: «علم در روزهای حساس قیام 15 خرداد با مقامهای انتظامی پیوسته در تماس بود و خود از کلانتریهای مناطق حساس شهر سرکشی میکرد و به همه مسئولان هشدار میداد خود را برای رویارویی با آشوبی بزرگ آماده کنند. به این سان هنگامی که در بامداد روز 15 خرداد 1342 تظاهرات در اطراف بازار تهران آغاز شد علم آمادگی کامل داشت و به رئیس شهربانی وقت سپهبد نصیری تلفنی دستور تیراندازی داد و در برابر تردید نصیری یادآور شد که این دستور را به عنوان نخستوزیر میدهد و نامة مؤید این دستور را نیز بیدرنگ برای او خواهد فرستاد. خود نیز پس از ساعتی به دفتر نصیری رفت و از نزدیک شاهد وضع روز بود. این خونسردی و قاطعیت علم اثر بسیار مثبتی داشت و مسئولان انتظامی توانستند در چند ساعت به این غائله پایان دهند و تظاهرکنندگان را به شدت سرکوب کنند.»
پی نوشتها
[1] - خاندان خزیمه علم یا خاندان علم، حکمرانان عرب تباری بودند که قرنهای متمادی، در منطقه قهستان (قاینات) و سیستان حکمرانی میکردند. در میان با نفوذترین افراد این طایفه میتوان از اسماعیل خان خزیمه، امیر علم خان اول، امیر علم خان سوم، امیر اسماعیل خان شوکت الملک، امیر محمد ابراهیم خان علم و امیر اسدالله علم نام برد
[2] - وی از اعیان و اشراف و مالکین عمدهى فارس بود. در حالیکه تنها بیست ساله بود پدرش کشته شد و تمام مناصب و القاب پدر به او داده شد و قوامالملک نام گرفت. در فارس مرجعیت پیدا کرد و مامورین عالىرتبهى دولت ناچار بودند براى حفظ و ابقاء خویش، با وى از در دوستى و مودت برآیند. وی در سال 1348 در سن 80 سالگى در تهران درگذشت. از وى دو دختر و دو پسر باقى ماند. دامادهاى وى عبارت بودند از امیراسدالله علم و دکتر علىاصغر نفیسى استاد دانشگاه و فرزندان ذکور وى على و محمدرضا نام داشتند که اولى مدت کوتاهى همسر اشرف پهلوى بود و دومى به مصاهرت سرلشکر ظفرالدوله مقدم درآمد. خانواده قوامالملک که از مالکین عمده فارس بودند وابستگى کامل به انگلستان داشتند. نزدیکى قوامالملک به انگلیسها به حدى بود که رضاشاه روز هشتم شهریور 1320 براى تحصن در سفارت انگلیس قوامالملک را نزد ریدرز بولارد وزیر مختار انگلیس فرستاد و از وى براى او تقاضاى پناهندگى کرد ولى بولارد به این تقاضا روى خوش نشان نداد و گفته بود در ایران نقاطى وجود دارد که روس و انگلیس هرگز وارد آنجا نخواهند شد مانند یزد و اصفهان و کرمان و بهتر است شاه به یکى از این شهرها سفر کند.
[3] - برخی از دستگیرشدگان عبارت بودند از : مرتضی مطهری، مکارم شیرازی، حسین غفاری، محمد تقیواحدی، مصطفی طباطبائی قمی، عباسعلی اسلامی، حسین خندقآبادی، عزالدین زنجانی، علیاصغر اعتمادزاده، عبدالکریم هاشمینژاد، فرجالله واعظی، احمد حسینی همدانی، علی موحد ساوجی، محمدحسن بکایی، عیسی اهری، اثنیعشری و سیدمحمد صدری.
منابع:
- مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول، اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379.
- مظفر شاهدی،زندگانی سیاسی خاندان علم، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1377.
- سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
- سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
- حسین فردوست، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، 2 جلد، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1370.
- خبرگزاری فارس
- سایت باشگاه اندیشه
نظرات