یاور صدیق امام و رهبری و پدری که بعد از 31 سال چشمانتظاری، به فرزند شهیدش پیوست/ عالمی که مزدش را از حضرت زهرا(س) گرفت
مرحوم آیت الله شکر الله فهیمی (1302 تا 1393) عالم و مجتهد، نماینده آیت الله حسین وحید خراسانی و آیت الله سید علی سیستانی در قوچان و قبلا نیز نماینده مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی بوده، امام جماعت مسجد تاریخی یساولباشی قوچان، مسجد علویه، موسس خیریه جواد الائمه(ع) و عضو موثر و از بنیانگذاران خیریه انصارالحجه (ع) ، از بانیان نخستین صندوق قرضالحسنه قوچان در سال 1358 به نام صندوق قرضالحسنه امام زمان(عج) پدر شهید پاسدار و طلبه محمد جواد فهیمی و روحانی مردم دار و ساده زیست در روز شهادت حضرت زهرا (ع) بعد از شررکت در دو مجلس روضه ، در حالی که با پای برهنه و با عصا و سینه زنان در عزای بانوی دو عالم شرکت کرده بود، بعد از مراسم در مراجعت به منزل در سن 91 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد و مزدش را از حضرت زهرا(س) گرفت ، به فرزند شهیدش پیوست و معبود خویش شتافت.
مراسم چلهم این عالم بزرگوار نیز روز پنج شنبه 25 اردیبهشت 93 در قوچان برگزار شد.
پاسدار و طلبه شهید محمد جواد فهیمی فرزند مرحوم شیخ شکرالله که در 19 سالگی در سال 62 در عملیات خیبر شهید شد
محمد صادق فهیمی فرزند این عالم در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس ، ضمن بیان خاطراتی از پدر گفت: بعد از فوت مرحوم پدرم شیخ شکر الله فهیمی به دیدار آیت الله وحید خراسانی رفتیم، ایشان فرمودند خوش به سعادتش که در روز شهادت حضرت زهرا (س) و در عزاداری با پای برهنه به رحمت خدا رفتند، عاش سعیدا و مات سعیدا.
وی گفت: همچنین قبلا نیز مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی در مورد شیخ شکرالله فهیمی گفته بود: ایشان هوا(هوای نفس) ندارد و بر هوای نفس غالب شده است.
صادق فهیمی به خواب یکی از مومنان شب قبل از شهادت حضرت زهرا(س) اشاره کرد که در عالم خواب دیده بود مردم قوچان به همراه علما در مراسم شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) شرکت کرده اند و حضرت زهرا(س) به همراه حضرت علی(ع) هم به مراسم نظر دارند، فردا خبر رسیده بود که شیخ شکر الله فهیمی در روز شهادت حضرت زهرا (س) از دنیا رفته و با حضور پر شکوه مردم و علما تشییع شد که به گفته آن مومن آن موقع متوجه تعبیر خوابش شده بود.
آخرین عکس مرحوم آیت الله شکرالله فهیمی پدر شهید محمد جواد چند ساعت قبل از ارتحال در مراسم پیاد روی با پای برهنه در عزاداری حضرت زهرا(س) قوچان
ویژه نامه
خاطرات و ویژگی های شخصیتی و اخلاقی
عالم ربانی، عماد الاعلام، ابوالشهید، ابوالایتام، روحانی مردمی و انقلابی
آیت الله حاج شیخ شکرالله فهیمی قوچانی (ره)
تدوین: محمد صادق فهیمی قوچانی (صدیق قوچانی)
بنام خدا
"اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لا یسدها شیء"
"من مات علی حب آل محمد مات شهیداً"
آغازین سخن
عالم ربانی، عبد صالح خدا، روحانی انقلابی و مردمدار، پناه و خدمتگذار محرومین، ابوالشهید، ابوالایتام، آیة الله حاج شیخ شکرالله فهیمی (ره) در سال 1302 هجری شمسی در خانواده ای متدین و متوسط در شهرستان قوچان دیده به جهان گشود و در 14 فروردین 1393 روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) چشم از جهان فروبست.
مرحوم آیت الله شکرالله فهیمی پدر شهید محمد جواد و عالم قوچان
*پوستین دوزی که عالم شد
ایشان در سنین کودکی پدر و در نوجوانی مادرشان را از دست داده و از پشتیبانی و مهرورزی این دو سرمایه بزرگ زندگی محروم شدند، به همین دلیل در کنار تحصیل در مدرسه، برای گذران زندگی ناچار به کار از همان سنین نوجوانی بودند، در آن ایام کارهای مختلفی از جمله پوستین دوزی و نمدمالی را تجربه کرده اند.
علیرغم فعالیت و کار روزانه در کنار تحصیل، از همان سنین نوجوانی اهل مسجد، نماز جماعت و جلسات قرائت قرآن بوده اند بنا به نقل خودشان علیرغم مخالفت برخی، همیشه کوشا بودند حتی نماز صبح را در مسجد بخوانند لذا نیمه های شب با وجود اینکه اهل خانه درب خانه را قفل می کردند راهی برای رفتن به مسجد می یافتند و زودتر از وقت نماز صبح به مسجد می رفتند و با تهجد و قرائت قرآن، آماده نماز صبح می شدند.
از سال 1324 با عشق و آگاهی پای به عرصه سربازی امام زمان(عج) و شاگردی مکتب امام صادق (ع) نهاده و در گام اول در حوزه علمیه مشهد مقدس، سالها در محضر اساتید بزرگ خراسان، دروس مقدماتی و سطح را گذرانده و در سال 1335 وارد حوزه مقدسه نجف اشرف شدند. بیش از 15 سال ضمن بهره مندی از انوار معنوی حرمین شریفین ائمه ی هدی در نجف، کربلا، کاظمین و سامرا در محضر اساتید بزرگی همچون آیت الله العظمی خوئی، سید محمود شاهرودی و سید محسن حکیم و دیگر بزرگان بهره های علمی و عملی فراوانی برده و در شرایط دشوار حزب بعث، در سال 1351 توسط حکومت بعثی صدام از عراق بیرون رانده شدند.
پس از اقامت اندکی در قم راهی مشهد مقدس شده و تا سال 1356 در مشهد مقدس ضمن تدریس دروس سطح، به انجام وظایف دینی و خدمت به مردم پرداختند، در جریانات انقلاب دوشادوش مردم مشهد و قوچان حضوری فعال داشته و با تقاضای مردم قوچان از دفتر آیت الله العظمی دامغانی بزرگ(ره)، مأمور به رجعت به وطن و خدمت به مردم خطه ی قوچان می شوند، در سالهای حساس 56 و 57 تا تحقق انقلاب اسلامی و پس از آن در همه صحنه ها دوشادوش مردم و همراه انقلاب بودند، مسئولیت های مختلفی را در کنار وظایف دینی و راهنمایی و ارشاد علمی و عملی مردم، اقامه نماز جماعت، خدمات عام المنفعه در خیریه انصارالحجه و صندوق قرض الحسنه امام زمان (عج) را بر دوش گرفتند که از آن جمله می توان به همکاری در جمعیت هلال احمر، نهضت سوادآموزی و ... اشاره نمود.
مرحوم آیت الله شکرالله فهیمی امام جماعت مسجد تاریخی یساولباشی قوچان در حیاط مسجد
پس از عمری مجاهدت علمی و عملی، خدمت خالصانه به مردم، دفاع و مرزبانی از عقاید حقه قران و مکتب اهل بیت، مبارزه با وهابیت و کج اندیشی ها و انحرافات، ترویج معارف حقه اهل بیت(ع)، تقوا و صیانت نفس و عشق به اهل بیت(ع)، نهایتاً در 14 فروردین ماه 1393 سالروز شهادت صدیقه اطهر حضرت زهرا (س) در حالیکه سینه اش سرشار از محبت فاطمی بود پس از اقامه عزای جانانه (با پای پیاده و برهنه) دعوت حق را که فرمود: "یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیة مرضیه، فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی" لبیک گفته و به لقاءالله پیوست.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
خاطرات و ویژگی های شخصیتی و اخلاقی
انسان دوست داشتنی
مهربانی، اخلاق خوب، پاکی روح و امین بودن آیة الله فهیمی از همان سنین کودکی موجب شده بود که مورد توجه و احترام همگان در بین دوست و آشنا باشد بگونه ای که صاحب پوستین دوزی و خانواده اش، او را همچون فرزند خود بدانند و با اصرار زیاد از او بخواهند که دائماً پیش آنها باشد اما محذوریت هایی او را از دلبستگی به این مهرورزی ها منع می کرد تا وقتی عشق سربازی امام زمان (عج) و ورود به حوزه علمیه در وی ایجاد شد که هیچ چیز نمی توانست مانع این شور و عشق شود.
از همه طرف با این تصمیم شکرالله مخالفت می شد از طرف خانواده، فامیل، آشنایان و ... حتی استاد پوستین دوزی و خانواده اش هم علیرغم علاقه ای که به وی داشتند با تمسخر وی قصد داشتند وی را از این مسیر منصرف کنند اما او دل به راهی بسته بود که گویا بدان دعوت شده بود.
مرحوم آیت الله شکرالله فهیمی پدر شهید در مراسم عزاداری حضرت زهرا(س) در مدرسه و مسجد عوضیه (جامع قوچان)
بی تابی در ارتحال آقانجفی قوچانی(ره)
مرحوم آیت الله سید حسن آقا نجفی قوچانی 1252 تا 1320 شمسی صاحب کتاب سیاحت شرق و سیاحت غرب
مرحوم حاج شیخ شکرالله از دوران نوجوانی اش بسیار تعریف می کرد، در یکی از خاطراتش می گفت: من در طول عمرم چند باری بسیار و خیلی شدید و بی تابانه گریستم یک دفعه ی آن در مراسم تشییع جنازه عالم ربانی و حکیم صمدانی مرحوم آقا نجفی قوچانی (ره) بود بگونه ای که می گفت: من به ایشان خیلی علاقمند بودم و این علاقه در حد عشق و رابطه ای معنوی در نهاد من شکل گرفته بود در طول تشییع جنازه از گریه آرام نمی شدم و حتی پس از تشییع جنازه آن مرد الهی در حالیکه همه مردم متفرق شده بودند من کماکان بی تاب و ناآرام، همچون کسی که گویا گمشده ای داشته و یا حیران و سرگردان است می گریستم و این حالت من تا به شب ادامه داشت.
مرحوم پدر (حاج شیخ شکرالله) در ادامه می افزود: حالت من در روز رحلت آقانجفی قوچانی(ره) شبیه همان حالتی بود که تو، همچون دیگر ارادتمندان امام خمینی (ره) در زمان رحلت ایشان تجربه کردید.
تحت تأثیر تربیت جدشان
مرحوم حاج شیخ شکرالله از جدشان مرحوم حاج عباس همیشه به نیکی یاد می کردند که در تربیت ایشان بسیار موثر بوده اند از ان جمله در آموختن قرآن، اخلاق عملی، خیررساندن به مردم، دستگیری و کمک به محرومان، تقوا و وارستگی بسیار توصیه می نمودند و خودشان هم عامل بودند. نقل می کنند روزهای جمعه ما را برای آب دادن زمین به قریه شهرکهنه در 9 کیلومتری قوچان می فرستادند، همیشه توصیه می کردند در هر سفری که می روید حتی مسافت کمی مثل شهرکهنه و اگر احتمال گرسنگی هم نمی دهید مقداری نان و غذا بهمراه بردارید. گاهی می گفتیم: ما که صبحانه خورده ایم و ناهار هم در منزل فلانی هستیم نان و غذا برای چه بهمراه برداریم، جدمان می گفت: شاید گرسنه ای در مسیر راه باشد به او بدهید و اگر هم نبود به حیوانی، سگ گرسنه ای می دهید و از اجر و ثواب انفاق برخوردار می شوید. و اگر هیچ کدام هم نبود، بدلیل نیت خیری که کرده اید از اجر و ثواب الهی بهره مند می شوید.
مرحوم آیت الله شکرالله فهیمی پدر شهید در جمع عزاداران حضرت زهرا (س) فروردین 93 مسجد جامع قوچان
وقف خدمت به محرومان
مرحوم آیت الله فهیمی خود را وقف خدمت به مردم محروم قوچان کرده بود و از هیچ خدمتی به مردم این خطه ی محروم دریغ نمی ورزید، ایشان در خدمت به مردم، قائل به هیچ قاعده و نظم و چارچوب خاصی نبودند، یک خادم 24 ساعته؛ مردم قدرشناس قوچان، تشییع جنازه بی نظیر ایشان در قوچان، در و دیوار منزل ایشان، خیریه امام جواد (ع) و تلفن منزل شان بهترین شاهد این خدمت رسانی است، گویا انتظار می کشیدند که زنگ خانه و تلفن بصدا در آید و ایشان بتوانند خدمتی که از دست شان بر می آید انجام دهند و گرهی از مشکلات مؤمنین باز کنند. گاهی رفت و آمدها و تماسهای مکرر مردم، ما فرزندان را مستأصل می کرد و ما به ایشان اعتراض می کردیم که چرا وقت مشخصی را برای مراجعه مردم مقرر نمی کنید که ناچار نباشید با این کهولت سن و ضعف جسمانی بارها به درب خانه رفت و آمد کنید، می فرمود: شما از مشکلات مردم چه می دانید، مشکل و گرفتاری که خبر نمی کند؛ زمان نمی شناسد؛ این بندگان خدا هم پناهی ندارند تا هستیم و توانی هست باید به درد مردم بخوریم.
آماده برای تبلیغ دین و پاسخگویی به مردم
آیت الله فهیمی در پاسخگویی به سؤالات و مراجعات شرعی مردم نیز همیشه اماده بود، درب منزل، علیرغم محدودیت ها و نبودن بیرونی مستقل برای پاسخگویی به مراجعات شرعی، همیشه بروی مردم باز بود، به هر کجا که برای محافل و مجالس مذهبی، خصوصاً تعظیم شعائر دینی و یا رسیدگی به امور و محاسبات شرعی و یا جلسات خیریه دعوت می شد آماده و پیشقدم بود، در مسیر تبلیغ و احیاء معارف دینی و محافل و مجالس قرآنی و ویژه ی اهل بیت (ع) و نیز توجه به امور خیریه و خدمت به محرومان و پاسخگویی به سؤالات دینی و شرعی مردم خستگی ناپذیر بود، بی شک این راهی که برگزیده بود را ثمره و نتیجه یک عمر مجاهدت علمی و عملی خود در تحصیل معارف الهیه می دانست.
اقامه نماز توسط مرحوم شیخ شکرالله فهیمی در مسجد یساولباشی قوچان
انجام ابتدایی ترین کارها در راه خدمت به محرومان
مرحوم آیت الله فهیمی سالها از عمر شریف خود را وقف خدمت به محرومان نموده بود و با وجود کهولت سن هیچگاه در این مسیر از پای ننشست، در راه خدمت به محرومان از هیچ کاری اِبا نداشت و ابتدایی ترین کارها را که بسیاری از انجام انها پرهیز می کنند را شخصاً انجام می داد. مایحتاج و مواد غذایی که برای تقسیم بین فقرا تهیه دیده بود با دستان خود در پاکت بسته بندی می کرد؛ با ساطور و چاقو ساعت ها با زحمت بسیار گوشت ها را خورد کرده و بسته بندی می کرد، کاغذهای کارت نان را برش زده و ممهور به مهر نان و اماده تحویل می کرد و خودش شخصاً اقلام آماده شده را بین محرومان و نیازمندان تقسیم می نمود.
گاهی می گفتیم این قبیل کارها برای سن و سال شما دشوار است کمی به فکر سلامتی خودتان باشید می فرمود: اگر من انجام ندهم چه کسی انجام می دهد گویا اعتقاد راسخ داشتند که چه اجر و ثوابی بالاتر از اینکه آدمی بتواند ذره ذره توان باقیمانده وجودش را صرف خدمت به محرومان و فقراء از اهل ایمان کند و به برادران دینی اش نفع برساند. همچون اولیاء الهی می خواست با دستان خود و با استفاده از توان خویش به یاری محرومان بشتابد، مصداق روایت شریف امام عسگری (ع) بود که فرمودند: "خصلتان لیس فوقهما شیء الایمان بالله و نفع الاخوان, دو خصلت است که بالاتر از آن خصلتی نیست؛ ایمان به خدا و نفع رسانی به برادران دینی."
عزم نماز زودتر از هنگامه اذان
مرحوم آیت الله فهیمی بشدت به حضور در بین مردم و همراهی با ایشان تقید داشتند، بارها با وجود کهولت سن و ناراحتی پاهاشان در این سالهای اخیر، اصرار می کردیم برای رفت و آمد به مسجد با وسیله نقلیه همراهی شان کنیم می فرمودند: من معمولاً 20 دقیقه گاهی نیم ساعت زودتر از وقت نماز با قدمهایی آهسته به مسجد می روم به 2 منظور؛ اول آنکه حضور یک عالم دینی در بین مردم، خودش نوعی تبلیغ عملی دین است و رفتن من به سوی مسجد در یک ساعات مشخصی، یک اذان و اعلام زود هنگام برای وقت نماز است و مردم را آهسته آهسته برای فریضه آماده می کند. و دوم آنکه؛ مردم، کسبه و روستائیانی که یا بدلیل مشغله و گرفتاری فرصت نمی کنند و یا همیشه امکان دسترسی به عالم دینی ندارند در این فرصت، سؤالات شرعی شان را بپرسند. ایشان بشدت به این طریقه معتقد بودند و به شاگردان و فضلاء به مناسبت های مختلف این طریقه، یعنی حضور در بین مردم، در دسترس آنها بودن و تواضع با مردم را توصیه می کردند.
تواضع و فروتنی در برخورد با مردم
در بین مردم به تواضع و فروتنی شهره بود با مردم عادی اعم از آشنا و ناآشنا با احترام و تواضع برخورد می کرد نسبت به اهل معرفت، خیرین و مؤمنان احترام و تواضع بیشتری داشت حتی می توان گفت به اهل معرفت و تقوا بطوری مثال زدنی عشق می ورزید. بگونه ای محسوس که مردم متوجه رفتار متفاوت وی می شدند و به ارزش تقوا و فضیلت و صاحبان فضیلت، توجه پیدا می کردند. با این شیوه، در حقیقت، ایشان بصورت عملی، روح نیکی و فضیلت را تبلیغ می کردند. در نقطه مقابل از اهل گناه و تزویر، روی بر می گرداند و در حقیقت از گناه و زشتی و ضدارزشها روی بر می تافتند و با این شیوه، نهی از منکر عملی می نمودند. همچنین از توصیه های اکید ایشان به اطرافیان، شاگردان و فضلاء در مناسبت های مختلف، توصیه به تواضع و فروتنی در برابر مردم، خدمت به ایشان و ترویج عملی نیکی و فضیلت بود.
شهید محمد جواد فهیمی (محمد حسن زاده فهیمی) فرزند مرحوم شکر الله در سال 62 در عملیات خیبر در 19 سالگی شهید شد
پرهیز از جلوس در بالای مجلس
از خصیصه های این مرد الهی این بود که بر خلاف برخی که در هنگام ورود به مجالس بدنبال جایی مناسب در بالا و اطراف مجالس می گردند، و گاهاً موجب زحمت دیگران شده و جای دیگران در صدر و اطراف مجالس را می گیرند، این مرد خدا بمحض ورود به مجالس بدون مقدمه و بی اعتنا به تعارفات دیگران، در اولین جایی که بین مردم می یافتند می نشستند و حاضر نبودند که کسی بخواهد از جای خویش برخاسته و جای خود را در صدر مجلس به وی بدهد، این روحیه انسانی و عالی، در کنار دیگر فضائل وی بود که از ایشان یک روحانی مردمی و خالص ساخته بود.
تقید بسیار به قرائت قرآن
به قرآن و قرائت قرآن بسیار تقید و تعلق خاطر داشت، هر فرصتی را که می یافت قرآن بدست می گرفت، نیمه شب، در مسجد قبل و بعد از نمازهای فریضه، در منزل بعد از نماز صبح، عصرها و شب ها قبل از خواب، دوره های مختلف، با نیت های مختلف از طرف پیامبران اولواالعزم، به نیت تک تک 14 معصوم (ع) جداگانه، برای مادران امامان معصوم (ع)، به نیت برخی صحابه خاص، به نیت ملائکه مقرب الهی و ... گاهی به دوستان و مؤمنان به جهت گشایش در مشکلات شان و برآورده شدن حاجت شان، بسته به نوع گرفتاری و مشکل شان، توصیه می کردند یک ختم قرآن به نیت فاطمه زهرا (س) یا مادر امام رضا (ع) و دیگر ائمه (ع) و یا ... قرائت کنند.
اقامه نماز بر پیکر آیت الله فهیمی در قوچان توسط ایت الله هاشمی شاهرودی
عشق وافر به توسل و زیارت مشاهد مشرفه
پس از سالهای طولانی همجواری و توفیق زیارت مشاهد مشرفه در نجف و کربلا، همیشه در آتش فراغ زیارت مولا امیرمؤمنان و امام حسین (ع) می سوخت، برای آرام کردن ذره ای از این حرارت و شعله فروزان محبت علوی و حسینی به بارگاه قدسی امام علی بن موسی الرضا(ع) پناه آورد و آنگاه که از سر تکلیف برای خدمت به مردم محروم خطه قوچان مأموریت یافت، تا سالها شبهای جمعه همچون عاشقی واله آستان بوس آن حریم ملکوتی بود و با تعدد مسئولیت ها و مشغله های مختلف، گرچه ان توفیق اولیه (شبهای جمعه) سلب شده بود اما به هر بهانه ای خود را به ان بارگاه منور رسانیده، خوشه چینی می کرد و با قرائت زیارت امین الله کمی از درد هجران دیار مولا را می کاست. و یا در هر فرصتی به عشق آستان بوسی و جیره خواری آستان سراسر نور کریمه اهل بیت، فاطمه معصومه (س) عازم قم می شد. هنگام ورود به قم بسیار شکر خدای را بجای می آوردند از این باب که توفیق دوباره ای بر زیارت عمه سادات یافته اند و علیرغم خستگی مفرط راه طولانی قوچان به قم، قبل از هر کاری و دیدار فرزندان، به آستان بوسی بی بی دوسرا فاطمه معصومه (علیهاسلام) مشرف می شدند. در و دیوار و نیمه شب های زیادی شاهد اشک ها و مناجات های عاشقانه و توسلات آن مرد خدائی در حرم این خواهر و برادر کریم است.
پس از باز شدن راه عتبات عالیات، گاهی که صحبت از زیارت کربلا و نجف می شد علیرغم عشق بی اندازه ایشان، نمی پذیرفت و دلیلش را محدودیت زمانی و کوتاه بودن مدت سفر بیان می کرد و به سفر کمتر از یک ماه راضی نمی شد تا در این سالهای اخیر، به لطف الهی و دعوت آن استوانه های فضل و کرم، توفیق زیارت یک ماهه ایشان فراهم گردید. پس از مراجعت، بسیار از سفری که حاصل شده بود به نیکی یاد می کرد، گویا به غایت محظوظ شده بود.
حضور علما و مردم قوچان در تشییع آیت الله شکرالله فهیمی پدر شهید محمد جواد
تقید به زود خوابیدن، به عشق تهجد و سحرخیزی
در حالیکه عموما مردم تا پاسی از شب و حتی پس از نیمه شب بیدارند و با برنامه های تلویزیون و شب نشینی اوقاتشان را سپری می کنند مرحوم ابوی سالها بود که معمولاً ساعت 10 شب آماده خواب می شدند، ما فرزندان و آشنایان و بسیاری دیگر اطرافیان می دانستیم این ساعت، وقت استراحت حاج آقا است و به هیچ وجه مگر بضرورت، در آن ساعت به ایشان تماس نمی گرفتیم. تقید ایشان به زود خوابیدن بر ما پوشیده نبود زیرا می دانستیم که عشق مفرط ایشان به دعا و نماز و تهجد در نیمه شب بود که موجب می شد زود خوابیدن را با هیچ برنامه دیگری عوض نکند. ایشان معمولاً یکساعت و گاهی یکساعت و نیم قبل از اذان صبح برای تهجد بیدار می شدند و به نماز و دعا و قرائت قرآن می پرداختند. مرحوم آیة الله فهیمی از نوجوانی به نماز شب و سحرخیزی عشق می ورزیدند اما در روزهای واپسین عمر به یکی از نزدیکانشان، گفته اند: به توفیق الهی حدود 50 سال است نماز شبم ترک نشده است.
اهل حلم و بردباری و اغماض و چشم پوشی
مرحوم آیة الله فهیمی در اثر پاکی و صفای روح، مراقبت و تهذیب نفس و مؤانست با بزرگان و استوانه های اخلاق و معنویت در حوزه های نجف، قم و مشهد مقدس و تحت تأثیر معارف بلند قرآن و سیره و سنت اهل بیت (ع) بشدت حلیم و بردبار و شکیبا در برابر ناملایمات، دشواری ها و پستی و بلندی های روزگار بود. این خصیصه، ایشان را به کوهی استوار و دریایی آرام و زلال مبدل ساخته بود. به همین دلیل به راحتی از خطا و اشتباه و گاهاً بی ادبی اطرافیان چشم پوشی می کرد و با اغماض، و تنها با نگاهی معنادار به فرد خاطی، فرصت اصلاح به ایشان می داد. همچون کوهی استوار و دریایی آرام بود که از پرتاب سنگهای اعتراض و نامهربانی جاهلان به سویش برنمی خروشید بلکه با حلم و بردباری همه ناملایمات و نامهربانی ها را پیرامون و درون خود می پذیرفت و به جوش و خروش در نمی آمد. به حقیقت این مرد الهی مصداق آیه شریفه " واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً" بود.
بسیار اهل شکر بود و راضی از نامی که داشت
کمتر کسی شکرهای مداوم و پی در پی ایشان را از یاد می برد، از جمله اذکاری که اکثر اوقات، این مرد خدا مداومت داشت حمد و سپاس و شکر بدرگاه حضرت باریتعالی بود در هر حالی در نشستن، راه رفتن، خوردن و خوابیدن و ... مشغول به شکرگذاری بود به حقیقت که همچون نامش "شکرالله" بنده شاکر و سپاسگذاری بود، کیفیت و حال شکرگذاری های او لرزه بر اندام ما می انداخت و این گویای آن بود که نه تنها به زبان بلکه با تمام وجود و با ذره ذره وجودش شاکر الطاف الهی است، از نام زیبایی که پدر و مادرش بر وی نهاده بودند همیشه احساس رضایت می کرد و بدین خاطر، دائماً خدا را سپاس می گفت و برای ایشان طلب رحمت و غفران الهی می نمود.
حضور گسترده مردم در تشییع پیکر آیت الله شکرالله فهیمی پدر شهید محمد جواد در قوچان
ملکه بودن خلوص نیت و خدایی بودن کارهایش
ما اگر بخواهیم کاری خالص و برای خدا، عاری از شوائب انجام دهیم باید بسیار پیرامون عمل دقت و مراقبت کنیم تا گرفتار ریا و وساوس شیطان و نفس نشویم اما مرحوم آیة الله فهیمی که سالها در اثر مراقبت و مجاهدت نفس و همنشینی و شاگردی بزرگان و صاحبان معرفت و اخلاق، تحت تربیت و هدایت الهی قرار گرفته بود، تمام کارهایش بر مدار اخلاص و وارستگی از هوا و هوس می چرخید و تقوا و خلوص در نهاد این عبد صالح الهی بصورت ملکه ای نورانی درآمده بود بگونه ای که در انجام کارها نیازی به زحمت و مشقت برای ارائه عملی خالصاً لوجه الله نداشت بلکه انجام کاری فاقد اخلاص برایش زحمت و مشقت داشت.
یادم نمی رود در سفر عمره ای که همراه ایشان بودم در بازگشت، نیمه شب، در راهرو فرودگاه جده همه همسفران انتظار پرواز می کشیدیم. در آن ساعت، همه شاهد بودند که تنها مرحوم ابوی، وضو گرفت و در همان راهرو بدون توجه به دیگران و در نهایت خلوص به اقامه نماز شب پرداخت. برای کسی که یک عمر، نیمه شب ها مأنوس خلوتگاه انس حضرت دوست بوده چه تفاوتی می کند در خلوت خویش به دیدار دوست بشتابد یا به جلوت و در منظر نظر مردم.
احترام و تعلق خاطر مثال زدنی به مرجعیت دینی
آیة الله فهیمی به ساحت مقدس مرجعیت شیعه بشدت عشق می ورزید و دفاع از حریم مرجعیت شیعی را جزو وظایف تبلیغی خود می دانست، این عشق و ارادت، بحدی خالص و بی شائبه بود که مراجع عظام شیعه نیز آگاه و مجذوب این عشق و ارادت و احترام و صفا و خلوص و امین بودن مرحوم آقاجان بودند، ایشان در نجف اشرف علاوه بر افتخار شاگردی، مورد علاقه و احترام ویژه ی مراجع بزرگی همچون امام خمینی، آیة الله العظمی خوئی، آقا سید محسن حکیم، آقا سید محمود شاهرودی، آقا شیخ عباس هاتف قوچانی وصی مرحوم آقای سید علی قاضی(رضوان الله علیهم) و دیگران بودند بگونه ای که مراجع عظام تقلید، عموماً ایشان را به نام حاج آقا شکرالله می شناختند و بسیار مورد عنایت مراجع تقلید بودند. مراجع عظام تقلید همدوره ایشان نیز، نظیر آیات عظام میرزا جواد تبریزی(ره)؛ وحید خراسانی، سیستانی، دامغانی و ... نیز با ایشان انس و عنایت بسیاری داشتند.
حضور هادی شوشتری نماینده مردم قوچان در مجلس در تشییع پدر شهید محمد جواد فهیمی
دفاع از حریم مرجعیت
مرحوم آیت الله فهیمی بحدی ذوب در مرجعیت شیعی بود که کوچکترین بی حرمتی و جسارت به ساحت مرجعیت را برنمی تابید در مجلسی که سخنران، از سر ناآگاهی به ساحت مرجعیت جهان تشیع اهانت و جسارت می کند مرحوم ابوی برآشفته شده و مجلس را بصورت غیرمنتظره ای ترک می کند وقتی یکی از روحانیان هم دوره ایشان از وی می پرسد چگونه جرأت ترک مجلس را کردی، ایشان می گویند: چگونه بر خلاف اعتقادم در مجلسی که به اعتقاداتم اهانت می شود بمانم و عکس العملی از خود نشان ندهم. ایشان تا آخر عمر از آن مجلس و سخنران آن مجلس به تلخی یاد می کرد و از آن موضع گیری ناصواب تبری می جست. و همیشه از امام رضوان الله علیه به نیکی و عظمت یاد می کرد که برای مقام مرجعیت شیعه، دیگر مراجع عظام و خصوص حضرت آیت الله العظمی خوئی (ره) احترام زیادی قائل بودند.
اظهار ارادت خاص به مراجع عظام تقلید
مرحوم آیت الله فهیمی که علاوه بر سابقه دوستی و مؤانست، وکیل مراجع عظام تقلید میرزا جواد تبریزی(ره)؛ وحید خراسانی و سیستانی (ادام الله بقائهم الشریف) بودند به هر مناسبت که به بنده مأموریت می دادند به دفتر ایشان بروم تأکید می کردند حتماً به دیدارشان نائل شده و علاوه بر ابلاغ سلام و ادب، دست بوس ایشان باشم و توشه و تبرکی برگیرم. هر زمان با خبر می شدند ایشان به مشهدالرضا (ع) مشرف شده اند عزم دیدارشان می کردند و نیز هرگاه خودشان به قم مشرف می شدند علاوه بر حضور در درس این بزرگان، در صورت وجود شرایط، به دیدار از نزدیک و اظهار ادب و احترام به ساحت این بزرگان مقید بودند. و معمولاً در این دیدارها مورد تفقد و التفات ویژه قرار می گرفتند.
تأثر خاطر آیة الله العظمی وحید خراسانی در ارتحال ایشان
در دو دیدار جداگانه که پس از ارتحال آیة الله فهیمی با آیة الله العظمی حسین وحید خراسانی داشتیم ایشان بسیار اظهار تأثر داشتند و وقتی از نحوه ارتحال ایشان در روز شهادت حضرت زهرا(س) و پس از پایان اقامه عزا آنهم با پای پیاده و برهنه مطلع شدند، چند بار با تأکید گفتند: "خوشا به سعادت شان"؛ "چه خوش سعادت بودند"؛ "چه مرگ با سعادتی"؛ "چه مرگ با سعادتی"؛ در روز شهادت؛ در حال اقامه عزا؛ "عاش سعیداً و مات سعیداً" و سپس افزودند: "ما از دوران نجف با مرحوم حاج شیخ شکرالله بسیار مأنوس بودیم"، "چه انسان با صفا و خالصی بود"، "مرد خدا بود"، "مردی خدائی بود"؛ "خوشا به سعادتشان"، "پناه مردم قوچان بودند"، انشاء الله با صدیقه اطهر و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) محشور باشند.
همچنین در دیدار دوم علاوه بر تأثر شدید مجدد فرمودند: "ایشان مزد خلوص و عشق شان به اهل بیت خصوصاً حضرت زهرا (س) را گرفتند"، "نام ایشان در لیست مخصوص امام امیرالمؤمنین(ع) ثبت و ضبط است". "اجر و درجه ایشان "لا تعد و لا تحصی" است"، "خدا رحمت شان کند". و ...
مداومت بر زیارت عاشورا و دائم الذکر بودن
از ویژگی های شخصیتی حضرت آیت الله فهیمی دائم الذکر بودن این عالم ربانی بود و این خصیصه تنها به ذکر زبانی خلاصه نمی شد بلکه ایشان در مرتبه عمل نیز ذاکر واقعی بود یعنی با مراقبت و مجاهدت علمی و عملی که داشت تمام حرکات و سکنات و رفتار و کردارش برای خدا و به یاد خدا بود مصداق عملی انجام واجبات و ترک محارم الله بود. در مرتبه ذکر قلبی نیز واجد توفیقات فراوانی بود آنقدر ذوب در بندگی و عبودیت خدا بود که چیزی جز یاد خدا نمی توانست وی را از مدار بندگی حضرت حق منصرف سازد، بحق این عبد صالح، مصداق این شعر باباطاهر همدانی بود:
خوشا آنان که الله یارشان بی/ بحمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند/ بهشت جاودان بازارشان بی
از جمله توفیقات دیگر ایشان، در طول سالیان زیاد از دوران نجف، تقید و مداومت ایشان به قرائت روزانه زیارت عاشورا، خصوصاً صبح ها پس از بازگشت از نماز صبح بود و نیز به زیارت امین الله، زیارت مخصوص مولا امیرالمؤمنین (ع) بشدت عشق می ورزید و به فرزندان، دوستان و آشنایان، مراقبت و مداومت بر قرائت زیارت امین الله، خصوصاً هنگام تشرف به اماکن مشرفه را مدام توصیه می کردند.
عشق وافر به عمره مفرده و عتبات عالیات
در کنار خدمات فراموش نشدنی آیت الله فهیمی به محرومان و مساکین و ایتام که بخش زیادی از زندگی ایشان را تشکیل می داد و عاشقانه و دلسوزانه به ایشان خدمت می کرد، از جمله امور معنوی که بسیار مورد توجه این مرد خدائی بود عشق وافرشان به زیارت عمره مفرده، زیارت خانه خدا، حرم رسول الله، ائمه بقیع و عتبات عالیات بود.
گاهی بشدت از دلتنگی و شور و عشقی که در دلش برای زیارت خانه بود سخن می گفت که هر دل بی اشتیاقی را به شوق و ذوق می آورد، نسبت به دیدار زوار بیت الله الحرام و زائرین حرم مولا علی (ع) و خصوصاً حرم اباعبدالله الحسین(علیهماالسلام) بسیار مقید و مشتاق بود، در دیدار زائرین بیت الله الحرام گاهی می گفت: حیا مانع می شود وگرنه شائقم لبهایی که بر آن حریم الهی و بر حجرالاسود قرار گرفته را ببوسم و یا در باره ارزش دیدار زائران کربلا به روایت مشهور اشاره می کرد که: (من زار زائر الحسین کمن زار الحسین (ع)) و با این روش، ارزش و اهمیت سفرهای معنوی و زیارتی که بسیار در سازندگی روح و روان انسانی مؤثر است را به اطرافیان القاء می کرد.
همیشه به ما توصیه می نمود که در برنامه های معنوی مختلف اعم از عبادات، نماز شب، قرآن خواندن و زیارت اماکن مشرفه، لباس های احرامتان را از زیر لباسهاتان بپوشید تا این لباس ها به انوار الهی متبرک تر شده و آنگاه همان لباس و خلعت آخرت تان باشد. همچنین خودشان، در این سالهای اخیر مکرر به ما توصیه می کردند یادتان نرود کفن من همین لباس احرامم باشد که با آن عبادتها کرده ام، نماز شب خوانده و به زیارت ائمة الهدی (ع) رفته ام و نیز مهر و تسبیحی که با آن نماز شب می خوانده ام را نیز همراهم کنید.
اهتمام به اقامه عزای صدیقه اطهر (س) و امام صادق (ع) با پای برهنه
سالها بود که خیابانها و در و دیوار شهر قوچان شاهد اقامه عزای جانانه مرحوم آیت الله فهیمی در سالروز شهادت صدیقه اطهر حضرت زهرا (س) و رییس مکتب تشیع امام جعفر صادق (ع) بود به سنت علمای بزرگ و مراجع عظام تقلید جهان تشیع که احیای عزای عاشورایی در فاطمیه و شهادت امام صادق (ع) مورد تأکید و اهتمامشان بود. مردم قوچان بهترین شاهدند بر اینکه این مرد خدایی، سالها در سرما و گرما با پای پیاده و برهنه پس از اقامه مجلس عزا، پیشاپیش دیگر عزاداران و فاطمیون همراه دسته عزاداری حرکت می کرد و با حزن و تأثر شدید، با چشمانی اشکبار و با همه وجود عزای حضرت زهرا (س) و امام صادق (ع) را احیا می کردند و مزد زحمات و خلوص نیت شان را از حضرت احدیت دریافت نمودند و در این مسیر یعنی عشق به اهل بیت (ع) و ترویج و تبلیغ معارف اهل بیت (ع) در 14 فروردین 1393 سالروز شهادت حضرت زهرا (س) پس از برنامه های معنوی همیشه اشان، تهجد، نماز جماعت، حضور در مجالس روضه و اقامه عزاداری با پای پیاده و برهنه، به لقاء الله پیوستند.
توجه به رفع مشکلات نزدیکان، دوستان، مؤمنین و محرومان
مرحوم آیت الله فهیمی قوچانی به سیره و سنت نبوی و اهل بیت (ع) و با شناخت عمیق و فهم سترگی که از اموزه های دینی در رفع حوائج مردم داشتند به این مهم عشق می ورزیدند و از هیچ تلاشی برای رفع حاجت و نیاز و گرفتاری مردم و مؤمنین دریغ نمی ورزیدند. به هر طریقی که برای شان ممکن بود به این امر اقدام می کردند.
از اولین اقدامات ایشان در قوچان تشکیل محافل دینی و جلسات معرفتی (احکام و اعتقادات) برای برطرف ساختن فقر فرهنگی و دینی مردم و بالا بردن سطح آگاهی ایشان نسبت به احکام الهی و اعتقادات بود. در خلال آن، با همه وجود، همت و توان و ظرفیت خود را صرف پشتیبانی و حمایت از خیریه انصارالحجه و ایتام مستمند نمودند و از آبرو و توان و عمر خود برای گره گشایی از مشکلات مساکین و ایتام بهره جستند. نیز با کمک به تأسیس صندوق قرض الحسنه امام زمان (عج) و صرف وقت و توان و ظرفیت خود، توجه مؤمنین و متمکنین را به احیاء سنت قرآنی و اهل بیتی قرض الحسنه در جهت گره گشایی از مشکلات مؤمنین و مردم محروم جلب نمودند.
ایشان، همچنین قبل و بعد انقلاب بعنوان یک روحانی انقلابی و مردمی مورد توجه و اعتماد کانون های مختلف مردمی و معتمدین شهر و روستاها بودند و به مناسبت های مختلف، برای تبلیغ و ترویج دین و مکتب حقه شیعه و یا رفع اختلافات مردم در مناطق مختلف شهرستان حضور پیدا می کردند و با توجه به نفوذ، اخلاص، صفا و صمیمیتی که داشتند معمولاً در حل اختلافات پر توفیق بودند.
عشق وافر ایشان به انقلاب اسلامی، امام خمینی و مقام معظم رهبری
از آنجاییکه مرحوم آیت الله فهیمی بشدت از خودنمایی و موقعیت خواهی وارسته بودند هیچگاه از تلاشهای خود در جریان انقلاب (قبل و بعد) سخن به میان نمی آوردند، شاید کمتر کسی بداند که ایشان در نجف اشرف با بزرگانی همچون آیة الله شهید مدنی (ره)؛ علامه جعفری، آیة الله جهرمی، آیة الله نجومی و دیگران ارتباط صمیمی و انس فراوانی داشته و در دوران تبعید حضرت امام (رضوان الله علیه) در نجف، با ایشان ارتباط نزدیکی داشته اند.
بنا بقول مرحوم ابوی، اگر امام ایشان را ببیند خاطرات نجف تداعی شده و به نام حاج شیخ شکرالله می شناسد. و یا نقش مؤثری که مرحوم ابوی در برگزاری بزرگداشت شهدای فیضیه سال 42 در مدرسه قوام نجف داشته اند.
حضور و فعالیت ایشان در سالهای 56 و 57 در راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی علیه رژیم ستم شاهی در مشهد و قوچان، دوشادوش مردم بر کسی پوشیده نیست، نیز نقش ایشان در مقابله با گروهکهای منافقین و نگهبانی ها و گشت های شبانه برای ایجاد امنیت در روزهای بحرانی انقلاب اسلامی در کنار مردم و تقدیم فرزند برومند طلبه اش به اسلام و انقلاب (شهید محمد جواد فهیمی) و یک جانباز و حضور فرزند دیگرش به جبهه های دفاع مقدس، همه و همه گویای انقلابی بودن ایشان است.
بارها خود شاهد بودم که همیشه به مناسبت های مختلفی در زمان حیات امام (ره) می فرمود: خدا ایشان را حفظ کند که اسلام و تشیع را زنده کرد و پس از ارتحال شان همیشه طلب رحمت و علو درجات از خدا می نمود. و نیز نسبت به رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) بسیار اظهار ارادت داشت، با عباراتی از این دست که:
- خدا این سید را در پناه امام زمان حفظ و حمایت کند.
- چه کسی بجز این سید (مقام معظم رهبری)، می توانست پس از امام (ره) کشتی انقلاب اسلامی را هدایت کند.
- نقش برآب شدن توطئه ترور آقای خامنه ای از الطاف خفیه الهی بود.
- و نظائر آن ...
کمک به مجامع امور خیریه و محافل دینی و قرآنی
ما که فرزندان آن بزرگ مرد خطه ی قوچان بودیم تازه پس از ارتحال ایشان متوجه شدیم که ایشان علاوه بر آنکه خیریه امام جواد (ع) را در حمایت و رفع مشکلات فقرا و ایتام شهرستان تأسیس و یک تنه اداره می کردند به مجامع مختلف امور خیریه شهرستان، به انحاء مختلف کمک و مساعدت می رساندند و در جهت ترویج معارف قرآن و اهل بیت(ع) از محافل قرآنی و اهل بیتی نظیر جامعة القرآن الکریم و جلسات و محافل دیگر قرآنی و اهل بیتی (ع) حمایت و پشتیبانی می کردند. ما این مطلب را وقتی فهمیدیم که پس از ارتحال ایشان، از طرف مجامع مختلف خیرین و محافل قرآنی و اهل بیتی(ع) تقاضای برگزاری مجلس یادبود برای آن عالم وارسته شد و در برخی اظهارات می گفتند حاج آقا پشت و پناه ما بود، ما حامی مادی و معنوی بزرگی را از دست دادیم و نظائر آن ...
ارشاد و توصیه و ارائه نسخه های معنوی به مؤمنین
مرحوم آیت الله فهیمی سنگ صبور مشکلات و گرفتاری های مردم بود و در شنیدن درد دلهای ایشان بسیار صبور و پرحوصله، گاهاً می شد مدت طولانی، بر روی پا در مسیر مسجد تا خانه به درد دلهای مردم گوش می داد. معتقد بود شنیدن مشکلات مردم و گوش دادن به درد دلهای ایشان بخشی از وظیفه روحانیت است، اگر رفع مشکل ایشان به توفیق الهی در توان و امکان مان بود فبهاالمراد وگرنه، می توانیم یا با توصیه و ارشاد، ارائه راهکار و وسایط و سفارش، انها را به مسیر رفع مشکل شان هدایت کنیم و یا حداقل، نفس گوش کردن به مشکلات و درد دلهای ایشان، موجب تخلیه و آرامش قلب آنهاست. مرحوم ابوی این سیره و روش محمود و پسندیده را در اثر تربیت و تزکیه الهی و برخورداری از اموزه های قرآن و اهل بیت(ع) و متأثر از نَفَسِ صاحب نفسان از اساتید الهی خویش، به یادگار داشت.
ایشان، همچون بسیاری از بزرگان و صاحبان معرفت، نظیر حاج شیخ حسنعلی نخودکی(اصفهانی)؛ عارف سالک آیة الله حاج ملا آخوند عباس تربتی و دیگران از اصحاب معرفت، در برابر مشکلات و گرفتاری های مردم بی تفاوت نبودند، باستناد روایات دینی، در جهت رفع مشکل مردم، توصیه ها و نسخه هایی معنوی ارائه می نمودند خصوصاً به ختم قرآن و هدیه به اهل بیت (ع)، زیارت مشاهد مشرفه و توسل به اهل بیت(ع)، نیز توصیه به مداومت بر اذکار مجرب، تقید به نماز اول وقت و تعامل با خدا در انجام واجبات و ترک محرمات توصیه می نمودند.
زهد و پارسایی، زندگی ساده و همسطح مردم، بروش اولیاء الهی
مرحوم آیت الله فهیمی که عمری را در ارتباط و خدمت به محرومان خطه ی قوچان، سوخت و ساخت، فقر و محرومیت طبقه ضعیف جامعه، ذره ذره وجودش را آب کرد و غبار و اندوه دشواری های ایتام کمرش را شکست، همیشه می کوشید، بگونه ای زندگی کند که دردی بر آلام مستضعفان و مستمندان نیفزاید بلکه مرهمی باشد بر زخمها، حسرت ها و اندوه های ایشان، مردم قدرشناس قوچان، بزرگترین شاهد بر مشی و مرام و زندگی آن مرد الهی بودند.
هیچگاه به خود اجازه نداد در مقام یک روحانی که جایگاه الگو برای مردم را دارد زندگی اش، خوردن و پوشیدنش، نشستن و برخاستنش، بالاتر از طبقه متوسط جامعه باشد. بلکه نهایت اهتمامش بر زندگی ساده و بی آلایش، منطبق بر زِیّ طلبگی بود.
گاهی اطرافیان و برخی آشنایان روحانی و غیر روحانی، به پوشش ساده حاج آقا اعم از لباس و کفشش ایراد می گرفتند و می گفتند: حاج آقا چرا اینقدر لباسهای ساده و نامتعارف می پوشد ما که روحانی هستیم خجالت می کشیم؛ و یا در قضیه خانه ساختن، حاج آقا سعی اش در این بود که ساده ترین خانه را با ارزان ترین مصالح و بدون رنگ و لعاب اضافی و بدور از ظواهر امروزی بسازد تا همسطح مردم متوسط و محروم باشد و خدایی ناکرده خانه ای که باید مزرعه آخرت باشد، آه از نهاد مسکین و یتیمی بیرون نسازد. بسیاری از آشنایان، مکرر به ایشان مستقیماً و یا به ما فرزندانش می گفتند: چرا حاج آقا این گونه خانه می سازد؟ این چگونه نقشه ای است؟ حیف موقعیتی که مِلک حاج آقا دارد؟ و نظائر آن ... اما مرحوم ابوی بر اساس انگیزه و هدف الهی که داشت گوشش به این خطابات، بدهکار نبود.
توجه به عزت مؤمنین و پرهیز از اسراف
مرحوم آیت الله فهیمی (ره) در خرید مایحتاج خانه، شخصاً اهتمام داشت و تا می توانست به کسی واگذار نمی کرد از این فرصت چند مقصود را پیگیری می نمود؛
اول آنکه حضور و ارتباط و تعامل و گفتگوی بیشتر با مردم و اشنایی با مشکلات ایشان و یا قرار گرفتن در دسترس مردم برای پاسخگویی و گوش دادن به درد دل ایشان را مدنظر داشت.
دوم؛ معمولاً می کوشید نیازهایش را از ضعفاء کسبه ی مؤمن و یا مؤمنینی که با گاری، برای تأمین معاش خانواده و حفظ آبروی شان تلاش می کنند خرید کند و به همین مناسبت، در پوششی آبرومندانه و عزت مدارانه، کمکی به معاش ایشان نموده و یا گاهاً بنا به تشخیص، کمک های دیگری را به سمت و سوی ایشان سوق دهد.
سوم؛ معمولاً ایشان میوه هایی که برای خوردن خودشان می خریدند یا زخم خورده و یا در شرف خرابی بودند، بگونه ای که هیچ کس جز خودشان، تمایلی به خوردن انها نشان نمی داد، حتی ما فرزندان از خوردن آن امتناع می کردیم. وقتی به ایشان نسبت به خریدشان، اعتراض می کردیم، می فرمودند: این میوه ها هم نعمت خداست هم اینک وقت خوردن آنست؛ اگر کمی دیگر بماند فاسد و خراب می شود و یا می فرمود: این میوه ها یک گوشه زخم خورده دارد، قسمت خرابش را که جدا کنی قابل استفاده است. ضمن آنکه فاسد شدن اینها اسراف است. وقتی می توان با قیمت اندکی آنها را خرید و به مؤمنی منفعت رساند چرا دریغ کنیم.
این شیوه را تنها در زندگی اولیاء خدا همچون مرحوم قاضی (رضوان الله علیه) و دیگرانی از شاگردان اصحاب معرفت و اخلاق خوانده بودم، و همان سیره را در زندگی و مشی عملی مرحوم ابوی بارها و بارها بعینه دیدم.
مقایسه بازار مؤمنین نجف اشرف با بازار امروز کشورمان
گاهی باقتضاء گزارشاتی که از مشکلات اقتصادی مردم، ضعف بنیه ی مالی ضعفاء و گرانفروشی و اجحاف و عدم انصاف بازاریان می شنیدند خاطراتی را از دوران نجف برای ما تعریف می کردند. مرحوم پدر می فرمود در دوران غربت نجف اشرف، که شهر هفتاد و ملت بود و معمولاً بدلیل محیط اول علمی جهان تشیع، بیشتر، طلبه ها از بلاد مختلف، گوشه و کنار آن سکنی گزیده بودند. کسبه عموماً در نجف اهل انصاف و کمک و بذل مال بودند. که در ادامه به چند نمونه ان مختصراً اشاره می کنم:
اگر داشتی از دیگران بخر، نداشتی بیا حجره ما
می فرمود: در نجف اشرف کاسب مؤمنی بود که به ما و دیگر طلبه ها که از لحاظ مالی در ضعف و ناتوانی بوده و پشتیبان مالی نداشتیم سفارش می کرد درب مغازه من همیشه بروی شما باز است بیایید هر چه نیاز دارید برای خودتان و خانواده تان تهیه کنید، هر زمان وجهی به دست تان رسید و توانایی یافتید تسویه کنید. گاهی با تأکید می گفت: اگر پول داشتید بروید از دیگران بخرید و اگر نداشتید به حجره ما بیایید.
طلبه های ضعیف و محجوب را به حجره ما راهنمایی و معرفی کن
ایشان می فرمود: یکی از کسبه بازار نجف، بارها هر زمان مرا می دید توصیه می کرد نکند برای خرید نیازها به جای دیگری بروی، اگر خبردار شوم که به حجره دیگران رفته ای از تو دلگیر می شوم. ضمناً چون بازاریان نجف مرا به امانت و سلامت می شناختند معمولاً و مکرراً توصیه می کردند، شما که ارتباط خوبی با طلبه ها و روحانیون شهرهای مختلف و بیوت مراجع داری، طلبه ها و روحانیونی که بضاعت مالی کمی دارند و از لحاظ معیشت در تنگنا هستند را خیلی محترمانه و عزت مندانه به حجره ما راهنمایی کن.
تو در همه دارائی من شریکی
مرحوم آیت الله فهیمی(ره) می فرمود: مدتی بود حساب دفتری ام نزد یکی از کسبه محترم بازار نجف، که چند حجره ی بزرگ فروش مواد غذائی داشت سنگین شده بود و من از سر خجالت و حیا که نمی توانستم حساب دفتری ام را تسویه کنم، مدتی برای خرید به حجره ایشان نمی رفتم و حتی گاهی مسیرم را تغییر می دادم تا با صاحب حجره روبرو نشوم. روزی پیکی فرستاد که فلانی تو را خواسته، امروز به حجره ایشان سری بزن. بسیار متأثر و حیران شدم که نکند بخاطر طولانی شدن حساب دفتری ام احضار شده ام. با خجالت و آماده برای عذرخواهی، پس از درس و زیارت حرم حضرت امیر (ع) راهی حجره ایشان شدم.
پس از سلام و احوال پرسی، پیش از آنکه من زبان به عذرخواهی بگشایم با حالت عتاب و با ناراحتی از غیبت طولانی من گلایه کرد و گفت: شنیده ام برای خرید به حجره های من سر نمی زنی؛ نکند گمان کنی تو به ما بدهکاری، آنگاه دست برد و حساب دفتری مرا از دفتر جدا و پاره کرد و بسته ای پول از داخل صندوق درآورده در مقابل من گذاشت که هر چقدر می خواهی بردار. در حالیکه من بشدت می گریستم، مرا آرام کرده بر صندلی نشاند آنگاه گفت: حاج شیخ شکرالله، تو در همه دارائی من همچون عیال و فرزندان خودم شریک هستی، اگر همه دارائی ام یک فولس(پول سیاه) باشد نصف آن از آن توست. درب این حجره و حجره های دیگرم بروی تو همیشه باز است.
قصاب عبوس اما مؤمن و دست و دل باز
ایشان می فرمود: در بازار نجف قصابی بود که ما معمولاً گوشت مان را از او می خریدیم، بر خلاف قلب رئوف و مهربانش، چهره ای عبوس و درهم رفته داشت، شاید آنهم به اقتضاء کسوت قصابی بود.
گاهی می رفتم و 250 گرم گوشت طلب می کردم، قطعه ای گوشت را جدا کرده در ترازو می گذاشت و به من می داد، بنظرم سنگین تر از 250 گرم می آمد وقتی در جای دیگری وزن می کردم، می دیدم 400 گرم و گاهی بیشتر است. به قصابی برمی گشتم تا نکند اشتباهی شده باشد وقتی از مطلب من مطلع می شد چنان با ساطور بر میز قصابی می کوبید که از ترس یکه می خوردم آنگاه می گفت: اگر یکبار دیگر فکر کنی من اشتباه کرده ام با همین ساطور ...
همه حوزویان عیال نانوا
خاطره ی دیگری که مرحوم ابوی (ره) گاهی تعریف می کرد از نانوایی بود که در نجف، اصلاً بدنبال کسب سود و درآمد نبود و معمولاً در ایام درسی نجف، نان می پخت و بخش زیادی از نانها را بصورت روزانه به توسط عواملی درب خانه ی اهل علم و فضلا و روحانیون و طلاب نجف توزیع می کرد بدون انکه وجهی مطالبه کند، اگر وجهی می دادند می گرفت در غیر این صورت سپرده بود، از کسی وجه نگیرند.
وقتی علت این کارش را می پرسیدند و می گفتند: این چگونه کسب و کاری است تو که مدام ضرر می کنی، می گفت: من با حضرت امیر (ع) معامله کرده ام و اینها که می بینی در حوزه نجف آمده اند تا از حوزه دین و دیانت دفاع کنند همه عیال من هستند و من نه تنها ضرر نمی کنم که آنچه در این راه می دهم و صرف می کنم تنها فایده و سود من است.
عشق بی بدیل به مقام مادر
مرحوم آیت الله فهیمی (ره) علاقه وافر و شدید و ارتباط معنوی بی نظیری با مادرشان داشتند گرچه در نوجوانی از نعمت وجود این گوهر آسمانی محروم شده بودند اما این علقه و ارتباط، هیچگاه قطع نشد و همیشه از مهر و محبت و مظلومیت مادرشان و سختی هایی که تحمل کرده بودند با حالت حزن و اندوه، یاد می کردند، نسبت به زیارت اهل قبور و در این میان نسبت به زیارت مادرشان بسیار تقید و دلبستگی عجیبی داشتند، هر بهانه و فرصتی که می یافتند به ما می گفتند تا مزار مادرم برویم و فاتحه ای بخوانیم و یا توصیه می کردند در مسیر باغ بهشت، نسبت به مادرشان هم عرض ادب کنیم.
در طول عمر پرخیر و برکت شان، دوره های بسیاری ختم قرآن برای مادرشان بجای آوردند. من معتقدم تمام توفیقات معنوی که مرحوم ابوی (ره) بدست آوردند را مدیونِ این احترام و تکریمی بود که نسبت به مقام مادر مؤمنه شان داشتند و به این مطلب توجه داشتند که با از دست دادن مادر، ارتباط معنوی و برخورداری از وجود نازنین مادر قطع نمی شود بلکه در یک سطح وسیع تر و عمیق تری می توانند از دعای خیر و رضایت و خشنودی آنها در توفیقات زندگی شان بهره مند باشند. ایشان مصداق واقعی آیه شریفه "و بالوالدین احساناً" بودند.
تقید به دعای سلامتی امام عصر (عج)
آیت الله فهیمی بسیار مقید به دعای سلامتی و فرج امام عصر (عج) بود، مؤمنین و نمازگزاران مسجد علویه و یساولباشی سالها شاهد بودند که حاج آقا، همیشه مقید بود به محض اینکه نماز تمام می شد اولین دعا و ذکری را که بعنوان تعقیبات، شروع می کرد دستها را به دعا بلند می کرد و دعای "اللهم کن لولیک الفرج ..." را با سوز و اشتیاق فراوان شروع می کرد و این عمل را بصورت یک فرهنگ، برای مؤمنین در آورده بود.
تقید به سوره جمعه در نماز مغرب شب و صبح جمعه
مرحوم آیت الله فهیمی مقید بود سوره های مختلفی را در نمازهای فریضه می خواندند، سوره شمس، اعلی و قدر و ... اما شبهای جمعه و صبح جمعه همیشه مقید بودند سوره جمعه را در نمازهای جماعت با حالتی معنوی و خاطره انگیز می خواندند فلذا نمازهای شب جمعه و صبح جمعه ایشان حال خاص دیگری داشت که گاهی مؤمنین می گفتند ما گاهی که در هفته نمی رسیم به نماز جماعت برویم، اما سعی می کنیم نماز شب جمعه یا صبح جمعه حاج آقا شرکت کنیم و حظ و بهره یک نماز جماعت با حال و معنوی را ببریم.
اوج خشوع و خضوع در نماز
یادمان نمی رود نمازهای خاضعانه و خاشعانه مرحوم آیت الله فهیمی را مخصوصاً در رکوع و سجود و دعای دست، این ذکر "اللهم بیض وجهی یوم تسود الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض الوجوه" را با یک حالت خضوع و خشوع عجیب و توأم با سوز و گداز خاصی ادا می کردند که نهایت خوف و خشیت ایشان را از حضرت احدیت می رساند، گواه این بود که تمام و کمال، این عبد صالح الهی، آرزویی جز سعادت ابدی و روسفیدی بدرگاه حضرت دوست نداشته و از تنها چیزی که می هراسد روسیاهی بدرگاه خدای متعال در روز محشر است. به حق، در باب این مرد خدا باید گفت: عاش سعیداً و مات سعیداً
تقید به اذکار خاص
هر گاه این مرد خدا، سوار بر ماشین می شد، بروش اولیاء خدا و بدستور قرآن و روایات آیه شریفه "سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین" را قرائت می کرد و انگاه بدون صحبت کردن با کسی شروع به خواندن سوره های فاتحة الحکتاب، توحید، معوذتین، کافرون، آیة الکرسی (7 بار) می نمود و به اطراف فوت می کرد، همیشه به فرزندان و اطرافیان سفارش می نمود که در سفر و حذر و هنگام خروج از خانه، به این اذکار مقید باشند و برای این تقید آثار بسیاری قائل بود "لا تعد و لا تحصی" ...
زندگی سراسر قرآنی
وقتی به سراغ قرآن رفتم این کتاب هدایت و نسخه حیات بخش بشری، در آیه آیه آن، مرحوم آیت الله فهیمی را عارف و عامل و حاضر و پیدا دیدم.
سوره فاتحة الکتاب
از سوره فاتحة الکتاب(حمد) که ام الکتاب است که شروع کردم خواندم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ یادم آمد که این مرد بزرگ در طول عمر با برکت شان، هیچ کاری را آغاز نمی کرد مگر با نام و یاد خدا و بدون یاد خدا کارها را عقیم و بی ثمر می دانست، نشستن و برخاستن، خواب و بیداری، خوردن و نوشیدن، سوار شدن به مرکب و ... همه با یاد خدا بود، همه چیزش خدا بود، فکر و ذکرش خدا بود. و مصداق این شعر سعدی شیرین سخن:
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند, بنگر که تا چه حدست مکان آدمیت
در ادامه آمده بود؛ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ بیاد توحید کامل و ذوب بودن وی در ذات ربوبی افتادم که همه چیز را از حضرت رب العالمین می دانستند لذا حمد و ستایش را در مرتبه اول جز شایسته حضرت احدیت و در رتبه بعد، جز بایسته آنها که صبغه و بارقه ی الهی دارند نمی دانست. سپس آیه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ را دیدم و مرحوم آیت الله فهیمی را مصداق عملی این صفات باریتعالی یافتم جلوه ای از رحمت عام برای همه بندگان خدا که دلش برای همگان می تپید و سعادت دنیا و آخرت را برای همه می طلبید و جلوه ای از هدایت خاص، که به بندگان پاک و مؤمن خدا بی نهایت عشق می ورزید و تمام هم و تلاش و توانش را در خدمت خالصانه به ایشان مصروف می کرد.
از اینها که گذشتم به آیه مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ رسیدم و یادم آمد که او همه هستی اش را خالصانه به پای دیگران ریخت و این مسلک، تنها مشی و مرام کسانی است که خود را فقیر و مملوک تنها مالک حقیقی عالم هستی بدانند و مرحوم آیت الله فهیمی بخوبی به حقیقت و کنه این آیه شریفه و آیه "یا ایهاالناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید" پی برده و آن را با ذره ذره ی وجودش هضم کرده بود.
وقتی آیه إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ را می خواندم از رسم بندگی خودمان خجالت کشیدم و از توحید پرشائبه مان به حقیقت توحید پناهنده شدم و یادم آمد که این مرد خدا همچون کمل اولیاء خدا چنان ذوب در توحید خدا بود که تمام این عبارات نزد وی تنها یک چیز بود و انهم الله جل و جلاله، یعنی از ایاک و نعبد و ایاک و نستعین فقط خدا را می فهمید و بس و ما در همین عبارت کوتاه، در کلمه کلمه اش، به شاخه ای می پریم که هر کدام شاخه هایی جداگانه دارد.
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ در نگاه این عبد صالح خدا تقاضایی بود بر ثبات قدم و دستیابی به مراتب عمیق تر و وثیق تر یقین قلبی در صراط مستقیم، نه تقاضای همچون منی که از گمراهی ها و ضلالت هایی که در ان غوطه ورم، راهی به صراط مستقیم برایم بگشاید.
و در پایان، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ؛ تکمله تقاضای پیشین، صراط بهترین ها از انبیاء و اولیاء و صلحاء و شهدا را تقاضا می نمود آنها که برخوردار از رحمت و هدایت خاصه الهی اند در اعلی مراتبش و این اوج جلوه ی رجاء به رحمت الهی بود برای بنده ی صالح خدا، نیز با عبارت وَلاَ الضَّالِّینَ؛ تقاضای حسن عاقبت می نمود که عالی ترین خواست و نهایت آرزوی همه بندگان صالح خداست و این اوج و نهایت خوف و خشیت بندگان صالح الهی است.
علاقه به قرآن به عنوان «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین»
مرحوم آیت الله فهیمی، با همه ذره ذره وجودش این آیه شریفه را درک کرده بود، با قرآن زندگی می کرد، قرآنی زندگی می کرد، چنان ذوب در قرآن و احکام و معارف قرآنی شده بود که دیگر جایی برای شک و ریب و تردید در دلش باقی نمانده بود، این مقام را با عمل خالصانه به دستورات قرآن کسب کرده بود، زیرا قلبی که با تمسک به عبودیت و بندگی حضرت حق و عمل صالح، صفا و صیقل یافته و مراتب یقین را حصول کرده باشد چه جای شک و ریب، و قلب چنین انسانی می شود مصداق واقعی "هدی للمتقین" یعنی، سینه چنین انسانی از تمام ابعاد و درجات هدایت قرآن برخوردار می شود و نه تنها انوار هدایت الهی بلکه گویا قرآن بر وجودش نازل می شود و ملائکه و روح، چنانکه فرمود: تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر" و بدانجا می رسد که شایسته و بایسته این عبارت است: "سلام هی حتی مطلع الفجر".
مصداق واقعی دارندگان مشخصات متقین
آیات 3 الی 5 سوره بقره مشخصات و ویژگی های متقین را بر می شمارد؛ ایمان به غیب، اقامه نماز، انفاق از آنچه روزی داده شده اند، ایمان به پیامبران پیشین و پیامبر خاتم، هدایت یافته از طرف خدا، اهل فلاح و رستگاری.
گوشه گوشه زندگی آیت الله فهیمی را که تورق می کنیم این خصوصیات و ویژگی ها موج می زند آنهم در همه ابعاد و زوایا و در همه سطوحش، طول و عرض و عمق و ارتفاع زندگی این مرد الهی، خدا بود و خدا بود و خدا و عمل به وظیفه و همان هایی که در این آیات آمده:
ایمان به غیب و رستاخیز
ایمان به غیب عالم ربانی مثال زدنی بود، ایمان راسخ او به برزخ و روز رستاخیز، چنان عمیق بود که وی را زاهدی وارسته و رها از هوی و هوس ساخته بود، اما نه گرفتار زهدی منفعل، که زهد و دنیاگریزی اش از جنس فعال بود، او را که می دیدی از نوع و اندازه ی تلاش و کوشش خودت شرمسار می شدی، با وجود کهولت سن، هیچگاه از پای ننشست و تا اخرین دقایق عمر، از تلاش و کوشش و خدمت دست نشست، اگر کسی وی را نمی شناخت یا به زهد و وارستگی اش واقف نبود گمان می کرد چه حریص است به دنیا، اما انها که این مرد خدا و دنیاگریزی اش را می شناختند می دانستند که در نظر او دنیا، مزرعه آخرت است، لذا بر اساس ایمان و اعتقادی که به غیب و رستاخیز داشت، هیچگاه، حتی لحظه ای از تلاش و کوشش و زراعت برای آخرت دست بر نداشت.
اقامه نماز
به حقیقت حاج شیخ شکرالله فهیمی در نظر دوست و دشمن و آشنا و غریبه، مصداق واقعی "یقیمون الصلوة" بود او از نوجوانی و حتی قبل از سن تکلیف، عاشق نماز و برپا دارنده آن در بهترین کیفیت، یعنی نماز جماعت بود و تا اخر عمر و حتی واپسین لحظات عمر پر خیر و برکتش، احیاگر و اقامه کننده نماز، آنهم نماز جماعت عاشقانه و عارفانه بود. یادم نمی رود در همان صبحی که جان عاشقش از سوز و گداز روضه ی صدیقه اطهر تاب و توان نیاورد و به لقاء الله پیوست، در نماز جماعت صبح مسجد علویه، با چه سوز و گدازی در سجده دوم در هر دو رکعت و در دعای دست می خواند: "اللهم بیض وجهی یوم تسود الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض الوجوه، آمنی من الفزع الاکبر" و می سوخت و می سوزاند. یادش گرامی
دلسوزی حتی برای طبیعت
برای کارهایی وقت می گذاشتند که ما به آنها فکر هم نمی کنیم، چه رسد به صرف وقت! مثلا ما همه می دانیم که پلاستیک چقدر برای طبیعت مضر است و 300 تا 500 سال زمان می برد که یک کیسه پلاستیکی در طبیعت تجزیه شود؛ اما خود را ناچار از استفاده می دانیم. یادم هست بچه که بودیم شاید 15 سال پیش، ایشان شخصاً بسته بندی اقلامی که قرار بود در فریزر بگذارند را به عهده می گرفتند. هیچ وقت هم چیزی را داخل پلاستیک فریزر نمی ریختند بلکه خیلی با حوصله پلاستیک های فریزر را نصف می کردند و مثلا سبزی و ... را وسط آن می گذاشتند و گوشه های آنرا جمع می کردند تا پلاستیک کمتری مصرف کرده باشند. به همین هم اکتفا نمی کردند. به خانم ها سفارس می کردند که وقتی چیزی از فریزر درآوردند، پلاستیک آنرا دور نیاندازند. بعد خودشان دقیق این پلاستیک ها را می شستند و خشک می کردند تا دومرتبه مورد استفاده قرار بگیرند.
نگذاشتند شرمنده شویم
نوروز یکی دو سال قبل، پیش از نماز صبح به حرم امام رضا (ع) مشرف شدیم. چون ساعت خلوتی بود، هنوز پله برقی ها روشن نشده بودند و ناچار شدیم دو طبقه را از پارکینگ حرم تا صحن از پله بالا برویم. خیلی ناراحت و شرمنده بودیم که ایشان باید اینهمه پله را بالا بروند اما ایشان ذره ای اظهار ناراحتی نکردند. حتی درحالی که ما اکراه داشتیم از پله برویم، ایشان جلوتر از ما راه افتادند و پله ها را بالا رفتند. در طول مسیر هرچه می گفتیم حالا کمی در پاگرد پله استراحت کنیم، دو طبقه پله بالا رفتن سخت است؛ گوش نمی کردند. در تمام مسیر حتی یکبار نایستادند، یکبار نفس عمیق نکشیدند یا به هیچ نحو دیگری اظهار خستگی نکردند تا ما شرمنده نشویم. بنقل از استاد وحیده گلزاده نوه آیت الله فهیمی
می خواستند دل همه را بدست آورند
مهمان منزلشان بودیم. از یک صبح تا ظهر، بارها فرمودند «مرا برای عقد برادرزاده ام دعوت کرده اند. عقد هم در حرم امام رضا (ع) برگزار می شود. این ایام (گویا ایام نوروز بود) هم حرم شلوغ است و بعلت ترافیک اطراف حرم، ماشین راه نمی دهند. من اگر بروم مجبور هستم از مسافت دوری پیاده به حرم بروم و این بسیار برایم سخت است. از طرفی هم تمایل ندارم دعوتشان را ردّ کنم. از دیروز متحیّرم چکار کنم.» بعد خودشان ادامه دادند «البته آقای فلانی هم برای همین منظور امروز به مشهد می روند. چه خوب میشد اگر مرا با خودشان می بردند. اما میترسم پیشنهاد کنم و ظرفیت ماشین شان تکمیل باشد، به زحمت بیافتند.» و همین مطلب را بارها تکرار کردند.
ما در شرایطی خیلی ساده تر از این به راحتی عذر می آوریم اما ایشان آنقدر برای دیگران و احساسات ایشان احترام قائل بودند که گویا سخت ترین کار برایشان این بود که عذر بیاورند و ردّ دعوت کنند. مدتی طول کشید تا توانستم راضی شان کنم با برادرشان تماس بگیرند و عین همین شرایط را برایشان توضیح دهند. بنقل از استاد وحیده گلزاده نوه آیت الله فهیمی
به هیچ وجه اهل شکایت نبودند
هر مسئله ناخوشایندی که اتفاق می افتاد، هرگز شکایت نمی کردند. هر موقع ما به منزل ایشان می رفتیم یا ایشان مهمان ما در قم بودند، تمام برنامه های زندگی معمول ایشان به هم می ریخت. گاهی نهار و شام آنقدر دیر میشد که ایشان پیش از غذا و نشسته خوابشان می برد اما یک کلمه شکایت نمی کردند. نه به شوخی و نه به جدی. وقت خوابشان چندین ساعت جابجا میشد اما حتی یک کلمه نمی فرمودند دیر شده است دیگر بخوابیم. به هیچ وجه تلخی نمی کردند حتی گاهی تا دیروقت همراه ما می نشستند و حتی شوخی هم می کردند. آنقدر با ما همراهی می کردند تا به ایشان پیشنهاد شود که بفرمایید در این اتاق بخوابید. امروز که معدود فیلم هایی موجود را نگاه می کنیم تازه متوجه می شویم که یکی دو ساعت ایشان را به حرف گرفته ایم درحالی که روی زمین خشک نشسته بودند و به دیوار تکیه داده بودند و ما توجه نداشتیم حداقل یک پشتی برایشان بیاوریم. یا ایستاده از ایشان مطلبی پرسیده ایم و ایشان بدون اعتراض سرپا ایستاده اند و با روی باز ، قریب نیم ساعت به ما پاسخ داده اند. یادم هست شبی با اینکه خسته ی راه (از قوچان تا قم) بودند به حرم حضرت معصومه (س) رفتیم. ایشان آنقدر خسته بودند که مسیر برگشت از حرم تا پارکینگ را با ویلچر آمدند. به ماشین که رسیدیم، راننده هنوز نیامده بود. هوا سرد بود و به شدت طوفانی (طوفانهایی که در شهرهای کویری معمول است). بیست دقیقه ای ناچار شدیم منتظر راننده بایستیم. هرچقدر ما بیشتر شرمنده میشدیم ایشان بیشتر اظهار خوشحالی و رضایت می کردند. به نقل از استاد وحیده گلزاده نوه آیت الله فهیمی
حاجاتهم خفیفة
هر هدیه یا سوغاتی که برایشان می خریدیم، یا نمی پذیرفتند یا به این شرط قبول می کردند که اگر به کسی دادند ناراحت نشویم. و کمتر می دیدیم چیزی را که خریده ایم استفاده کنند. همه را میبخشیدند. انگار هیچ چیزی از دنیا لازم نداشتند. این کار آنقدر برایشان عادی و آسان شده بود که خیلی راحت خانه ی ویلایی شان را که درخت هایش را با دست خودشان کاشته بودند و عمری وقت صرف آنها کرده بودند را تخریب کردند تا نیمی از آنرا به خانواده ای بدهند که مشکل مسکن دارند. بنقل از استاد وحیده گلزاده نوه آیت الله فهیمی
عطوفت به پرندگان
پرنده های شهر را هم عضو خانواده خود می دانست، نه تنها آزارش به حیوانات نمی رسید که روح بلندش، به پرندگان هم مهر می ورزید. گوئی آنها هم عضو خانواده او هستند.
هر روز بیش از آنکه پرنده ها منتظر باشند تا روزی شان را از دستان پر مهر حاج آقا بگیرند، این حاج آقا بود که انتظار صبح و عصرها را می کشید تا پرندگان شهر را میهمان کند. هر روز 2 وعده اضافه های غذا را گوشه مشخصی می ریخت تا پرندگان هم برخوردار باشند.
برای قمری ها در گوشه و کنار خانه لانه ساخته بود تا آنها هم از زندگی شان لذت ببرند حتی آنها هم از حاج آقا خاطره های خوب داشتند و در تسبیحات خالصانه شان، یادی از او کنند. روز بعد وفات شان ما قمری ها را دیدیم که گوشه حیاط خانه، گویا بدنبال چیزی می گشتند و بعداً فهمیدیم که آنها نیز همچون ما روح مهربان و الهی حاج آقا جستجو می کنند.
با همه وجود درد دین داشت
در زمانیکه جریان برقعی، در تضعیف مکتب اهل بیت ع در قوچان فعال بود، حاج آقا می گفت: طرفداران این مسلک، با اجازه و حمایت رژیم ستمشاهی، نماز جمعه ای هم داشتند. روز جمعه ای پس از نماز اقامه نماز جماعت در مسجد علویه، از بلندگوی مسجد جوادیه می شنیدم که خطیب این مسلک، به اعتقادات تشیع اعم از جایگاه اهل بیت (ع)، زیارت، توسل و تبرک توهین و جسارت می کرد، غم و حزن شدیدی سراسر وجودم را فراگرفت. از اینکه در قوچان، دارالمومنین چنین سخنانی زده می شود، و از بلندگو آزادانه پخش می شود و کسی نمی تواند چیزی بگوید. 3 شبانه روز خواب به چشمانم نمی رفت، تا از طریق واسطه (مرحوم حاج آقا کفاش) موضوع را با رییس شهربانی وقت مطرح کردم، ایشان گفت چون رژیم از ایشان حمایت میکند نمی توان بر تعطیلی آن اقدام کرد، اما قول داد که بلندگوی مسجد را به عنوان شکایت مردم مبنی بر مزاحمت قطع کند و چنین کرد.
آخرین عکس؛ دقایقی قبل از ارتحال مرحوم آیت الله فهیمی در پیاده روی اقامه عزای صدیقه اطهر(س)، سالروز شهادت، پنج شنبه مورخ 93.01.14 ساعت 8:20 صبح قوچان
*نکاتی در حاشیه ارتحال
-تشییع جنازه بی سابقه و وداع جانسوز مردم شریف و متدین قوچان که الحق و الانصاف، عشق و ارادت خود را به روحانیت به نمایش گذاردند.
- برخی پیام های تسلیت به فرزندان و داماد مکرم حجت الاسلام والمسلمین استاد حاج شیخ صادق گلزاده بدین شرح است:
- پیام تسلیت دفاتر مراجع عظام تقلید آیت الله العظمی سیستانی و وحید خراسانی (حفظهما الله) به مناسبت ارتحال ایشان
- پیام تسلیت بیت و دفتر آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی (رحمت الله علیه)
- پیام تسلیت حضرات آیات و حجج اسلام:حاج سیدهاشم حسینی بوشهری (مدیر حوزه های علمیه کشور)حاج شیخ عبدالرضا روحانی قوچانی نماینده تام الاختیار آیت الله العظمی سیستانی از تهران،
حاج شیخ محمدرضا ناصری قوچانی از لبنان،
حاج شیخ محمود هاتف قوچانی فرزند عارف واصل شیخ عباس قوچانی و وصی آقا سید علی قاضی (رضوان الله علیهما)
حاج سید علی مقدم قوچانی امام جماعت، محقق ونویسنده ازتهران
حاج شیخ محمدعلی رحمانی (نماینده سابق ولی فقیه در ناجا)،
مهدی هادوی تهرانی،
احمد واعظی (رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)،
سیدحسن ربانی
فارس
نظرات