عصر فریب، خاطرات محمد البرادعی


2365 بازدید

عصر فریب، خاطرات محمد البرادعی

عصر فریب : دیپلماسی هسته‌ای در عصر خیانت
خاطرات محمد البرادعی
ترجمه: فیروزه درشتی
انتشارات: ایران
نوبت اول: 1392
قیمت: 11 هزار تومان

کتاب «عصر فریب» (1) که به خاطرات محمد البرادعی (2) رئیس سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و دارنده جایزه نوبل صلح اختصاص دارد، در برگیرنده سه دوره ریاست البرادعی بر آژانس است و بیش از هرچیز نمایش تلاش‌های وی در راه خلع سلاح هسته‌ای و همزمان بهره‌برداری صلح‌آمیز همه کشورهای عضو آژانس از انرژی هسته‌ای است. البرادعی به طور خاص در چهار فصل از سیزده فصل کتاب به موضوع «ایران» پرداخته است. وی به مشکلاتی که غربی‌ها بر سر راه ورود ایران به باشگاه کشورهای صاحب فناوری هسته‌ای ایجاد کرده‌اند؛ اشاره کرده و با شجاعت از فشارها، دخالت‌ها و سیاسی کاری‌های آمریکا در این فرایند پرده بر می‌دارد. وی در کتاب خاطرات خود به شدت از سیاست‌های دولت «جورج دبلیو بوش» انتقاد کرده است.

البرادعی نخست به عنوان یکی از کارکنان ارشد و سپس به عنوان رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در 20 سال گذشته در کتاب 352 صفحه خود می‌نویسد: «اعضای دولت پیشین آمریکا با این ادعا که عراق دارای تسلیحات کشتار جمعی است در سال 2003 به این کشور حمله کردند و از این طریق دست به فریب افکار عمومی زدند». به گفته وی، تمامی ادعاهای دولت بوش در مغایرت با بررسی‌ها و اطلاعات بازرسان بین‌المللی قرار داشت. البرداعی در این کتاب همچنین نوشته است: «جنگ عراق به وی آموخت که فریب و دروغ تنها مختص مستبدان در کشورهای کوچک نیست». البرادعی در کتاب خود به نقل حوادث پشت پرده مذاکرات اتمی با کره‌شمالی می‌پردازد. کتاب در مجموع با تاکید بر الویت و لزوم گسترش دیپلماسی در حل منازعات بین‌المللی اتمی نگاشته شده است. کتاب در برگیرنده خاطرات سه دوره ریاست البرادعی بر آژانس است و بیش از هرچیز نمایش تلاش‌های وی در راه خلع سلاح هسته‌ای و همزمان بهره‌برداری صلح‌آمیز همه کشورهای عضو آژانس از انرژی هسته‌ای است. البرادعی به طور خاص در 4 فصل از 13 فصل کتاب به موضوع ایران پرداخته است.

البرادعی در بخشی از خاطراتش می‌نویسد: «در دیدار با هریک از رهبران ارشد ایران، از جمله رئیس‌جمهور خاتمی؛ آقازاده، مهدی کروبی، سخنگوی مجلس و علی‌اکبر رفسنجانی، رئیس‌جمهور سابق ایران و رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیوسته اصرار داشتند که هدف از برنامه هسته‌ای ایران منحصراً صلح‌آمیز است. آنها با شیوایی و اعتقاد راسخ صحبت می‌کردند، با آن پیراهن‌های سفید تشریفاتی معصومانه و رداهای بلند خوش‌دوخت که به سخنرانی آنها فضای روحانی و معنوی تقوا و خداترسی خاصی بخشیده بود. هر کدام درباره جزئیات برنامه غنی‌سازی کاملاً مطلع و آگاه بودند و کوتاه و مختصر سخن می‌گفتند. رفسنجانی را که در کاخ خودش ملاقات کردم و به نظر می‌رسید داناترین سیاستمدار گروه باشد، با شور و غیرت صحبت می‌کرد: «بسیاری از مردمانمان را دیده‌ام که در طول جنگ ایران ـ عراق با اسلحه‌های شیمیایی کشته شده بودند. من نمی‌توانم حامی ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها باشم و همزمان از توسعه تسلیحات اتمی حمایت کنم.» (3)

البرادعی خاطره خود را در دیدار با آقای حسن روحانی چنین توضیح داده است: «16 اکتبر به تهران بازگشتم تا این بار با حسن روحانی، دبیرکل شورای امنیت ملی ایران، دیدار کنم. برخورد، موثر بود. بعد از کمی بذله‌گویی و شوخی، مجموعه‌ای از موضوعات حقیقی، از جمله آزمایش سانتریفیوژ، جداسازی ایزوتوپ لیزری، تبدیل اورانیوم، پروژه راکتور آب سنگین و نتایج نمونه‌برداری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بدون ابهام مطرح کردم. روحانی با آمادگی کامل به جلسه آمده بود. گفت ایران آماده است فصل جدیدی از روابط را با آژانس آغاز کند و ادامه داد، رهبر ایران با آشکارسازی کامل فعالیت‌های هسته‌ای گذشته و حال ایران برای آژانس در هفته آتی موافقت کرده است. ایران همچنین آماده بود پروتکل الحاقی را منعقد کند و به منظور فعالیت مطابق با شرایطِ پروتکل که به آژانس اجازه بازرسی وسیع می‌داد، ورودش را معلق نگه دارد».

البرادعی ادامه می‌دهد: «پشت صحنه، روحانی، از طرف ایران در حال مذاکره با وزیران امور خارجه فرانسه، آلمان و انگلستان بود. 21 اکتبر، چهار دولت بیانیه‌ای صادر کردند که آن را بیانیه تهران نامیدند، این بیانیه ضمانت‌ها و تعهدات اولیه‌ای را تصدیق می‌کرد که روحانی چند روز پیش با توجه به هدف ایران برای همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اجرای پروتکل الحاقی، برای من روشن ساخته بود. علاوه بر این، بیانیه، موافقتِ ایران برای تعلیق فعالیت‌های غنی‌سازی و پردازش مجدد را طی مذاکرات با سه کشور اروپایی به عنوان اقدامی جهت ایجاد اعتماد اعلام کرد. در مقابل، سه کشور اروپایی موافقت کردند حق هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسند و راه‌های مشخصی را برای ایران طرح‌ریزی کنند تا بتواند «ضمانت‌های واقعی» درباره ماهیت صلح‌آمیز برنامه اتمی خود فراهم کند. وقتی این ضمانت‌ها فراهم شدند، سه کشور اروپایی دسترسی ایران به فناوری‌های مدرن، از جمله فناوری هسته‌ای را تأمین خواهند کرد».

البرداعی همکاری و گفتگوهای خود با مقامات ایرانی را چنین شرح داده است: «دهم نوامبر 2003 گزارش خود را به شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه کردم. رفتار ایران را طی بازرسی‌های اخیر به عنوان «سیاست مخفی‌کاری» و تأمینِ همکاری «محدود» و «انفعالی» توصیف کردم. از سوی دیگر، به وعده‌های ایران جهت تغییر رویه به «همکاری کامل» با آژانس، حرکت دیرهنگام به سوی شفافیت، تمایل برای تعلیق عملیات غنی‌سازی و پردازش مجدد و تصمیم برای امضا و اجرای پروتکل الحاقی اعتبار بخشیدم. هیچ‌یک از این موارد جدال‌آمیز نبود. اما در پایانِ گزارش، به قضاوت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره ایران از لحاظ تکثیر تسلیحات اتمی اشاره کردم: نوشتم «تا به امروز مدرکی وجود ندارد که نشان دهد فعالیت‌ها و مواد اتمی که قبلا اعلام نشده بودند، به برنامه تسلیحات اتمی ربطی داشته باشد.»

فاصله زمانی از اواخر سالِ 2003 تا پاییز 2005 در درگیری بین ایران و جامعه بین‌الملل بر سر برنامه اتمی ایران مرحله گسسته‌ای را نشان داد. از دیدگاه آژانس، طی این سال‌ها، نشست‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، یا جلسه‌های شورای حکام آژانس، به میدان نبردی تبدیل شده بود که در آن مواضع مخالف بر سر ایران با یکدیگر می‌جنگیدند. 5 مارس، ناگهان مقامات ایرانی بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به دلیل فرارسیدن تعطیلات سال نو ایرانی به تعویق انداختند. البته، این کار، بی‌معنی بود: زمان سال جدید چیزی نبود که غیر قابل پیش‌بینی باشد، اما تهران برای آشکار کردن دلیل اصلی تاخیر تمایلی نشان نداد. یک بار دیگر، ایران این احساس را به ما منتقل کرد که گویی چیزی برای مخفی‌کردن دارد. با وجود این شرایط، حسن روحانی دو بار به دیدن من آمد تا درخواست کند که آژانس، برنامه اتمی ایران را از دستور کار جلسه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که در مارس برگزار می‌شد، خارج کند. ایران امیدوار بود که این موضوع به عنوان نشانه‌ای در نظر گرفته شود که سطح نگرانی ما کاهش یافته است.

در بخشی از فصل یازدهم کتاب، البرادعی می‌نویسد: « یکی از نظریاتم که در داووس (4) مطرح کردم، این بود که آیا ایران می‌تواند براحتی دست از تغذیه مواد اتمی به سانتریفیوژها بردارد. این، به عنوان «انتظار گرم» شناخته می‌شود: ماشین‌ها به کار خود ادامه می‌دهند، اما بدون مواد اولیه. مطمئن نبودم که آیا آمریکایی‌ها و بقیه این پیشنهاد را می‌پذیرند یا خیر، پیشنهادی که به من اجازه می‌داد گزارش کنم ایران غنی‌سازی را به درخواست شورای امنیت تعلیق کرده و تنها به فعالیت تحقیق و توسعه مشغول است. سوئیس موافقت کرد این ایده را با ایران در میان بگذارد. همه می‌خواستند مشارکت کنند. همه یک چیز را می‌خواستند. اما به نظر می‌رسید کسی نمی‌تواند راهی برای گفت‌وگوی معقول با محافظه‌کاران سرسخت در دو طرف مقابل معادله پیدا کند. یک بار دیگر چهار «اصل مذاکره» را تغییر شکل دادم، سعی کردم آنها را آن‌قدر دقیق جور کنم که به نگرانی‌های اصلی در هر دو طرف پاسخ دهد: اعتماد، شفافیت و مقاصد آینده. حالا تنها سه اصل وجود داشت. نخست، تصدیق و تأیید صریح همه طرف‌های مذاکره درباره حق ایران برای داشتن چرخه سوخت اتمی، از جمله غنی‌سازی، با به رسمیت شناختن اینکه تمرکز بر وقفه تنها بر زمان‌بندی و چگونگی استفاده از چنین حقی بود تا با توجه به مقاصد ایران، فرصت کافی برای ایجاد اعتماد دوباره در جامعه بین‌الملل فراهم شود. دوم، تعهد ایران به کار با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با شفافیت کامل به منظور حل موضوعات مهم بازرسی. و سوم، تعهد هر دو طرف به منظور کار در جهت عادی‌سازی کامل روابط بین ایران و غرب، از جمله در زمینه‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی.(5)

البرادعی یک فصل کامل از کتاب را به موضوع برخورد دوگانه با توان هسته‌ای کشورها اختصاص داده و می‌نویسد: «چطور شواهد انکار ناپذیر از عدم پایبندی کره‌جنوبی به توافق‌های هسته‌ای بین‌المللی توسط آمریکا نادیده گرفته ‌‌شده ‌است؟ آمریکا و دیگر کشورهای دارای توان هسته‌ای به تعهدات خود در ان‌پی‌تی در زمینه خلع سلاح هسته‌ای عمل نکرده‌اند. بعضی از این کشورها همچون فرانسه و انگلیس به نوسازی زرادخانه‌های هسته‌ای خود می‌پردازند در حالیکه دیگر کشورها به خاطر تخطی کوچک از پیمان‌ها مورد بازرسی و مواخذه قرار می‌گیرند». در بخش آخر کتاب، نتیجه‌گیری مفید درباره آینده دیپلماسی هسته‌ای در آن دیده می‌شود. این کتاب در حقیقت سه دهه فعالیت نویسنده درباره پرونده‌های مختلفی چون عراق، کره‌شمالی، لیبی و ایران، بازار هسته‌ای عبدالقدیرخان در پاکستان و همچنین رفتار دوگانه و استانداردهای دوگانه هسته‌ای آمریکا و دیگر کشورهای غربی را شامل می‌شود.


________________________________________

پانوشت:
1-کتاب عصر فریب ( The Age of Deception) در سال 2012 توسط انتشارات «بلومزبری» منتشر شده است.
2- محمد مصطفی البرادعی 17 ژوئن 1942 در قاهره پایتخت مصر به دنیا آمد. پدرش مصطفی البرادعی وکیل و عضو کانون وکلای دادگستری مصر بود. دیپلمات و سیاستمدار مصری، دارنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۵ می‌باشد. بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹ به عنوان دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده است. او در سال ۱۹۸۵ و در حالی که 42 سال داشت به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیوست. در اوایل به عنوان رایزن حقوقی آژانس و سپس در سال ۱۹۹۳ او معاون مدیرکل امور خارجی آژانس ارتقا یافت. او در یکم سپتامبر سال ۱۹۹۷ پس از رقابت با هانس بلیکس سوئدی با کسب ۳۳ رأی از مجموع ۳۴ رأی هیات اجرائی آژانس به ریاست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انتخاب گردید. در سپتامبر سال ۲۰۰۱ برای بار دوم و سپتامبر ۲۰۰۵ برای بار سوم انتخاب گردید. البرادعی پس از فراغت از مدیرکلی آژانس انرژی اتمی به مصر بازگشت و او تا پیش از انقلاب مصر در سال 2011 به عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح بود.
وی دارنده مدرک لیسانس حقوق از دانشگاه قاهره و دکتری «حقوق بین‌المللی» از دانشکده حقوق دانشگاه نیویورک است. او با «آیدا الکاچف» که گفته می‌شود اصالت ایرانی دارد، ازدواج کرده است. سابقه اولین حضور او در مشاغل دیپلماتیک به سال 1964 بازمی‌گردد، زمانی که او به عنوان نماینده وزارت خارجه مصر در جلسات سازمان ملل متحد با موضوعات سیاسی و حقوقی شرکت کرد. او بین سال‌های 1974 تا 1978 مشاور ویژه وزارت امور خارجه مصر بود و بعد از آن در زمینه برنامه حقوق بین‌الملل در موسسه آموزش و تحقیق سازمان ملل متحد فعالیت کرد. البرادعی سابقه تدریس در آمریکا را نیز دارد. او از سال 1981 تا 1987 استاد حقوق بین‌الملل دانشکده حقوق دانشگاه نیویورک بود. در ژوئن ۲۰۱۳ و در سالگرد تحلیف محمد مرسی، رئیس جمهور مصر بعد از رویدادهای ۲۰۱۲، موج جدیدی از اعتراضات در مصر علیه دولت وی شکل گرفت. با اوج‌گیری اعتراضات محمد البرادعی رهبری مخالفان دولت مرسی را بر عهده گرفت و با تعیین عدلی منصور به ریاست جمهوری موقت مصر، به عنوان معاون رئیس جمهور در امور خارجی تعیین شد.
3-‌ فصل «ایران، 2003-2005، معمای تقیه».
4- مجمع جهانی داووس یکی از ارگانهای اقتصادی جهان است که نشست های آن همه ساله در سوئیس برگزار می‌گردد. اجلاس داووس بیش از هر چیز یک مجمع اقتصادی است که مسائلی همچون بازار آزاد، جهانی‌سازی و شکاف اقتصادی میان کشورهای در حال توسعه و کشورهای ثروتمند را مورد بررسی قرار می دهد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به مقاله «داووس چیست؟» http://banki.ir/akhbar/1-news/2319-davoos .
5- «ایران، ۲۰۰۷-۲۰۰۸ ، فرصت‌های از دست رفته» .