گزارش گونه ای از قیام اسلامی 15 خرداد
5849 بازدید
به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه 15خرداد 1342 از نخستین ساعات روز اعتراضات گسترده ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع از خود برخاستند.
خبر دستگیرى امام به سرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر به سوى منزل قائد خود حرکت کردند. شعار اصلى جمعیت «یا مرگ یا خمینى» بود که از تمام فضاى قم به گوش مى رسید. خشم مردم آنچنان بود که ابتدا مأمورین پلیس پا به فرار گذاشتند. آنها پس از تجهیز قوا به میدان آمدند.
نیروهاى کمکى نظامى نیز از پادگان هاى اطراف به شهر قم گسیل شدند. هنگامى که سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه بیرون آمدند، رگبار مسلسلها گشوده شد و تا ساعتى چند درگیرى شدید ادامه داشت. حمام خون به راه افتاده بود. هواپیماهاى نظامى از تهران به پرواز درآمدند و در فضاى شهر قم براى ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتى را شکستند. قیام با سرکوبى شدید کنترل شد. کامیون هاى نظامى، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابانها و کوچه ها به نقاط نامعلومى بردند. غروب آن روز شهر قم حالتى جنگ زده و غم گنانه داشت.
صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیرى رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتى مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک هاى اطراف به سوى تهران سرازیر شدند. تانک ها و ادوات زرهى و نیروهاى نظامى براى جلوگیرى از ورود معترضین به شهر در سه راهى ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادى از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند. جمعیت انبوهى در حوالى بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینى» به سوى کاخ شاه به حرکت درآمدند. از جنوب شهر تهران نیز سیل جمعیت به سمت مرکز راه افتاده بود و در پیشاپیش آنها طیب حاج رضایى و حاج اسماعیل رضایى، دو تن از جوانمردان جنوب شهر تهران، با گروه خود در حرکت بودند. این دو تن بعداز چندى دستگیر و در 11 آبان 1342 تیرباران شده و هوادارانشان به بندرعباس تبعید گردیدند.
نزدیکترین ندیم همیشگى شاه، تیمسار حسین فردوست در خاطراتش از به کارگیرى تجربیات و همکارى زبده ترین مأمورین سیاسى و امنیتى امریکا براى سرکوب قیام و همچنین از سراسیمگى شاه و دربار و امراى ارتش و ساواک در این ساعات پرده برداشته و توضیح داده است که چگونه شاه و ژنرالهایش دیوانه وار فرمان سرکوب صادر مى کردند. ارتشبد فردوست در توضیح وخامت اوضاع مى نویسد: به اویسى (فرمانده لشکر گارد ویژه) گفتم «تنها راه این است که هر چه آشپز و نظافتکار و اسلحه دار و غیره در لشکردارى مسلح کنى» .سرانجام مأمورین نظامى و پلیس شاه با تیراندازی هاى گسترده و مستقیم و به کارگیرى هرچه در توان داشتند بر قیام مردم فائق آمدند.
علم، نخست وزیر شاه در خاطراتش از این روز خطاب به شاه مى نویسد:
اگر ما عقب نشینى کرده بودیم ناآرامى به چهار گوشه ایران سرایت مى کرد و رژیم ما با تسلیم ننگ آورى سقوط مى کرد. در آن موقع حتى این را به شما [شاه ] عرض کردم که اگر خود من هم از مسند قدرت به زیر کشانده شوم شما همیشه مى توانید با محکوم کردن و اعدام من به عنوان مسبّب آنچه واقع شده خود را نجات دهید!(گفتگوهاى من با شاه: خاطرات محرمانه امیر اسداللَّه علم.)
روز 15 خرداد در تهران و قم حکومت نظامى برقرار شد اما على رغم آن، روزهاى بعد نیز تظاهرات وسیعى برپا بود که در هر مورد به درگیرى خونین انجامید.
پانزده خرداد 42 مبدأ انقلاب اسلامى مردم ایران بود. شاه دو روز بعد از نهضت 15 خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامى وحشیانه، و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعى کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانى همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد.
سستى ادعاهاى شاه بر هیچ کس پوشیده نبود. برخلاف ادعاهاى مکرر شاه، عناصر چپ و کمونیستها نه تنها هیچ گونه مشارکتى در این قیام نداشتند بلکه حزب توده و دیگر کمونیستهاى ایران در نوشته ها و مواضع خویش به تکرار تفسیر رادیو مسکو و روزنامه هاى شوروى از وقایع پانزده خرداد مى پرداختند. حزب کمونیست شوروى، قیام 15 خرداد را حرکتى کور و ارتجاعى بر ضد اصلاحات مترقّیانه شاه! مى دانست. ادعاى کذب دیگر شاه (در مورد دخالت دولت مصر) نیز على رغم تلاش و دسیسه ساواک هیچ گاه از سوى احدى باور نشد. استقلال تمام عیار قیام پانزده خرداد آنچنان برملا و فاحش بود که اینگونه انگها نمى توانست کمترین لطمه اى بدان وارد سازد.
پرتال امام خمینی
نظرات