تاریخچه احداث کارخانه ذوب آهن در ایران


سید حمید قدس
7477 بازدید
ذوب آهن در ایران

تاریخچه احداث کارخانه ذوب آهن در ایران

مقدمه:

به کارگیری آهن در تمامی مصنوعات دست بشر و استفاده از آن در کاربردهای صنعتی و ساختمانی از نیازهای اولیه در صنایع زیر بنائی محسوب می گردد و به این دلیل آرزوی دیرینه ملت ایران در دستیابی به فنون آهن ریزی با آثار مکشوفه در تپه های حسن لو و سیالک حکایت از تولید آهن در ایران به 1000 سال قبل از میلاد دارد.

دغدغه صنعتی شدن ایران از اواسط دوره ناصری به یکی از اهداف اصلی برخی از روشنفکران ایرانی مبدل شد. دوره ناصری مقدمه‌ای برای مدرنیته ایرانی بود.

یک تجربه شکست خورده

صنیع‌الدوله اولین رئیس مجلس ملی ایران یکی از تدوین‌کنندگان قانون اساسی کشور، برای صنعتی کردن ایران تلاش فراوانی داشت و در کنار فعالیت های سیاسی، به انتقال فنآوری از کشورهای اروپایی به ایران اهتمام ورزید. او در آخرین سال‌های حیات ناصرالدین‌ شاه پایه‌گذاری صنعت کوره آهن‌تراشی (ذوب‌آهن) پیگیری کرد که با کشته شدن ناصرالدین‌ شاه و وقایع مشروطه با ناکامی هایی روبرو شد.

صنیع‌الدوله اولین کوره ذوب‌ ایران را در سلطنت مظفرالدین‌ شاه بنا نهاد. وی ابتدا یک کوره ذوب‌آهن‌ وارد کشور کرد و در داودیه فعلی نصب کرد. سنگ‌آهن این کوره از کوه‌های «پس قلعه» با چهارپایان حمل و به کارگاه منتقل می‌شد و زغال‌سنگ آن هم از منطقه شمشک استخراج می‌شد. فعالیت این کوره چند ماهی طول نکشید که رقبای غول‌پیکر خارجی با رقابت شدید آن را به ورشکستگی کشاندند.  

بعد از کوره گداخت آهن ، نخستین تلاش در مسیر استقرار صنعت ذوب آهن در ایران در سال 1887 میلادی توسط حاج محمد حسن امین الضرب صورت گرفت. وی با اخذ اجازه و انحصار تأسیس کارخانه ذوب آهن از ناصرالدین شاه به مدت سی سال و در محل شهر آمل برای خرید توربینهای بخار، کوره های دمشی و نیز سایر تجهیزات یک واحد فولاد سازی از فرانسه اقدام کرد. ارتفاع کوره خریداری شده 8 متر و تولید آن 15 تن آهن خام در شبانه روز بود که بدلایل مختلف از جمله اینکه امین الضرب مرتبط با بیگانگان است، بهره برداری از آن کارخانه به سرانجام مطلوب نرسید. [i]

پس ازگذشت مدتی طولانی، قانونی در تاریخ چهارم اسفند 1305 در مجلس شواری ملی تصویب شد [ii] که به موجب آن از محل وجوه عایدات قند و شکر مبلغ 5/4 میلیون تومان برای ایجاد ذوب آهن اختصاص داده شد و بدین منظور مسیو هارتمان در سال 1306 و مسیو مارتن در سال 1308 از طرف وزارت فواید عامه جهت مطالعات ضروری برای احداث واحدهای تولید آهن و فولاد در ایران انتخاب شدند، ولی اقدامات آنها در این زمینه نیز به نتیجه نرسید. حتی سنگ زیر بنای یک واحد تولید آهن و فولاد به وسیله رضاه شاه در سال 1312 در امین آباد شهر ری قرار داده شد، اما این طرح نیز به علت کمبود آب، عدم تخصیص بودجه و ... تحقق نیافت .

پروژه آلمانی که نیمه تمام رها شد

پس از آن در آبان ماه 1316 قراردادی بین دولت ایران و کنسرسیوم دماگ – کروپ از آلمان برای احداث یک واحد فولاد سازی به ظرفیتی حدود 100 هزار تن فولاد در سال در کرج امضاء و تأسیسات آن بین سالهای 1318 و 1319 بنا شد. اما به علت جنگ جهانی دوم قسمتی از تأسیسات این کارخانه در راه انتقال از آلمان به ایران به علت خطر نابودی توسط متفقین به کشوری دیگر منتقل شد و عملا تحقق این طرح نیز ناکام ماند. ابوالحسن ابتهاج که در آن زمان دبیر شورای اقتصاد دولت بود، نوشته است: «امضای قرارداد با این شرکت که از بزرگترین شرکت‌های صنعتی آلمان بود با عجله و بدون مطالعه کافی انجام شد و ... ».

نماینده دماگ‌ - کروپ نیز به یکی از کارشناسان ایرانی گفته است که: « تاسیس ذوب‌آهن در کرج به این دلیل امکان‌پذیر نبود که معادن شمال ایران به اندازه کافی سنگ‌آهن نداشت و تنها مصرف دو سال کارخانه را تامین می‌کرد. گذشته از آن زغال‌سنگ این ناحیه برای مصرف کوره‌های ذوب‌آهن مناسب نبود. «وقتی طرف ایرانی از او پرسید که چگونه چنین محلی برای ایجاد ذوب‌آهن انتخاب شد، پاسخ داده بود که با اجبار و ابرام رضاشاه محل کارخانه در کرج تعیین شد و کمپانی کروپ هم به ناچار پذیرفت». [iii]

گفته می شود در آن ایام بانک جهانی به کلی با احداث کارخانه ذوب‌آهن در کشورهای در حال توسعه مخالف بود، زیرا بعضی از این کشورها بدون مطالعه کافی از احداث کارخانه ذوب‌آهن، زیان فراوان دیده بودند. بانک جهانی اعتقاد داشت احداث کارخانه ذوب‌آهن در بیشتر کشورها با شتاب و زیر فشار زمامداران وقت صورت گرفته است. بدیهی است اگرچه شتاب زدگی زمانداران کشورهای توسعه نیافته خارج از واقعیت نمی باشد ولی این نظریه توجیهی است بر نیات بانک جهانی برآمده از کشورهای غربی که اقدامات فوق را مغایر با منافع خود در صادرات فولاد به کشورهای توسعه نیافته می دیدند.

پس از پایان یافتن تجربه نخست دماگ ‌- کروپ در عصر رضاشاه، سازمان برنامه مجدداً در اواسط دهه ۳۰ دست به کار شد. برای اولین بار در سال ۱۳۳۷ ابوالحسن ابتهاج مطالبی ‌پیرامون ذوب‌آهن اظهار داشت و اعلام کرد نمایندگان کروپ به تهران می‌آیند. کمی بعد عده‌ای از کارشناسان آن کارخانه در اوایل اسفندماه ۱۳۳۸ به ایران آمدند و مدت ۱۰ روز با مقامات سازمان مذاکره کردند. در همین زمان ناگهان شایع شد که سازمان برنامه برای ساختمان کارخانه ذوب‌آهن از اعطای اعتبار لازم خودداری می‌کند. پس از مدت‌ها کشمکش بین بود و نبود تامین اعتبار در سازمان برنامه، سرانجام این سازمان فقدان منابعی به این منظور را تایید کرد. مذاکراتی که در آن وقت جریان داشت برای اجرای مرحله اول صنعت ذوب‌آهن بود که اجرای آن چهار سال به طول می‌انجامید و هزینه آن چهار میلیارد و ۶۸۰ میلیون ریال پیش‌بینی شد و محصول این مرحله ۹۰ هزار تن بود که ۳۵ هزار تن آن آهن متوسط و ۳۵ هزار تن آهن سبک و ۲۰ هزار تن آهن‌های دیگر بود ولی سازمان برنامه برای تحقق این هدف خود اعتباری نداشت در حالی که قانون برنامه هفت‌ساله دوم برای تاسیس کارخانه ذوب‌آهن به ظرفیت ۶۰ الی ۹۰ هزار تن در سال اعتباری به میزان دو هزار میلیون ریال تصویب کرده بود. [iv]

با خروج کارشناسان کروپ از تهران، تقریباً مذاکرات بی‌نتیجه ماند. در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۳۸ مجدداً گروه دیگری از کارخانه کروپ به تهران آمدند و موضوع تامین اعتبار جهت احداث ساختمان کارخانه ذوب‌آهن مجدداً مورد بررسی قرار گرفت. دکتر ارهارد وزیر اقتصاد دولت آلمان با پرداخت اعتباری به مبلغ ۸۰۰ میلیون مارک برای کلیه هزینه‌های مراحل مختلف پروژه ذوب‌آهن ایران موافقت کرد. ولی اعتباری که ابتدا به ایران داده می‌شد ۳۶۰ میلیون مارک بود. در اواخر ۱۳۳۸ یعنی در دورانی که کار ذوب‌آهن در سازمان برنامه متمرکز بود و کار ساختمان آن عمداً شروع نشده بود تمام کارهای مربوط به تاسیس ذوب‌آهن زیر نظر وزارت صنایع و معادن قرار گرفت و موضوع پرداخت اولین پیش‌قسط مطرح شد و قرار شد جهت تامین اعتبار چند کارخانه داخلی کشور به فروش برسد اما همین مساله پیش‌قسط از محل فروش کارخانه‌های دولتی سنگی بود که جلوی این کار انداخته شد، زیرا فروش این کارخانه‌ها عملی به نظر نمی‌رسید و چند کارخانه کوچک روی دست دولت مانده بود.

بدین ترتیب آنچنان که آشکار شد، مطالعات کروپ و صرف میلیون‌ها تومان هزینه حتی یک نتیجه مثبت به بار نیاورد تا اینکه در سال ۱۳۳۹ اعلام شد کار ساختمان ذوب‌آهن ایران در ازنا بین کارخانه کروپ و شرکت مکو تقسیم شد و به علاوه عملیات ساختمانی از سوی یک موسسه سوئدی و اقداماتی جهت تامین اعتبار از بانک جهانی صورت گرفت.  

کارشناسانی که در دهه ۴۰ با شوروی‌ها مذاکره کردند به یاد می‌آوردند که کمپانی دماگ‌ - کروپ در مدت ۳۰ سال بیش از ۱۰۰ بار در چارچوب هیات‌های مختلف به ایران آمده یا از ایران نمایندگانی به آلمان رفتند و چندین بار نیز قراردادهایی برای مطالعه و طرح و غیره منعقد کردند. پیش از جنگ مساله ذوب‌آهن در دست اجرا و اقدام بود. به طوری که وقتی در شهریور‌ماه ۱۳۲۰ متفقین به ایران حمله‌ور شدند تقریباً ۸۵۰۰ تن از مواد و لوازم کارخانه ذوب‌آهن به ایران وارد شده بود که ۲۵۰۰ تن آن مواد نسوز بود و بخشی از آن کارخانه با کشتی از آلمان به ایران حمل شد. در دریای احمر نزدیک بندر (ماساوا) از سوی متفقین توقیف شد و متاسفانه ناقص ماند. پس از پایان جنگ مدت‌ها از سوی دولت اقداماتی برای استرداد قطعات توقیف ‌شده و نصب کارخانه خریداری ‌شده به عمل آمد ولی این مذاکرات به جایی نرسید و بالاخره پرونده آن به کلی بسته شد و از آن به بعد مطالعاتی پیرامون احداث کارخانه در شهر ازنا در استان لرستان و سپس در کرمان به عمل آمد و کار سازمان ذوب‌آهن ایران وارد مرحله جدی شد.

پس از آن به دعوت دولت ایران کارشناسان شرکت ایرسید از فرانسه برای بنیان نهادن یک واحد تولید آهن و فولاد در ایران انجام دادند. آنها نقاط کرمان، بافق، قم، ازنا، اصفهان و یکی از بنادر خوزستان را برای استقرار کارخانه فولار سازی مورد مطالعه قرار داده و به این نتیجه رسیدند که حوالی اصفهان برای استقرار یک کارخانه فولادسازی با ظرفیت 600 هزار تن فولاد خام در سال مناسب می باشد که تأمین کننده سنک آهن آن معادن چغارت بوده و روش تولید مناسب کوره بلند پیشنهاد شد، اما این طرح نیز مسکوت ماند .

بازشدن پای شوروی ها به صنایع سنگین ایران

با تشکیل وزارت اقتصاد در ابتدای دهه ۴۰ مساله تاسیس کارخانه ذوب‌آهن وارد مرحله تازه‌تری شد و عده‌ای کارشناس و متخصص ایرانی جهت تعقیب این کار استخدام شد.

در سال ۱۳۴۳ اعلان مناقصه ذوب‌آهن ایران در جراید مهم جهان منتشر و متعاقب آن پیشنهادهایی از سوی کشورهای صنعتی جهان تسلیم ایران شد که در آن‌ها متقاضیان حاضر شدند در تاسیس کارخانه با پرداخت وام یا نصب یا بهره‌برداری و اداره یا سرمایه‌گذاری در کارخانه با ایران همکاری کنند. در این میان پیشنهاد اتحاد شوروی پذیرفته شد. پس از رفت و برگشت‌های هیات‌های مذاکره‌کننده ایران و شوروی، بالاخره در ساعت ۱۱ صبح ۲۲ دی‌ماه ۱۳۴۴ قرارداد نهایی ذوب‌آهن ایران در مسکو به امضا رسید.

سرانجام توسعه و گسترش مناسبات اقتصادی با اتحاد شوروی در سال 1344 منجر به عقد قرارداد ایجاد کارخانه ذوب آهن اصفهان به ظرفیت 500-600 هزار تن، قابل توسعه در مرحله اولیه تا 9/1 میلیون تن و در مرحله بعد تا چهار میلیون تن شد. برای انتخاب محل دقیق کارخانه در اواسط سال 1344 هیأتی مرکب از کارشناسان ایران و شوروی به اصفهان عزیمت و حدود 11 ناحیه را در اطراف اصفهان از نظر زمین شناسی، مهندسی، شبکه ارتباطی، آب، گاز، برق مورد لزوم، نیروی انسانی و سایر عوامل فنی اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده و در نتیجه دشت طبس واقع در شمال قریه ریز در 45 کیلومتری جنوب غربی اصفهان به فاصله 5 کیلومتری زاینده رود را مناسب ترین ناحیه تشخیص دادند.

به دنبال آن عملیات ساختمانی در نیمه دوم سال 1346 آغاز شد و در 23 اسفند ماه 1350 نخستین کارخانه ذوب آهن در ایران نصب و اولین شمش چدن در دی ماه 1351 تحویل شد. کوره بلند نیز رسمأ در 23 اسفند ماه 1351 تولید خود را آغاز کرد.[v]

رضا نیازمند یکی از اعضای اصلی هیات مذاکره‌کننده ایرانی در ماجرای انعقاد این قرارداد، چگونگی و نحوه محاسبات ایران و تهاتری که بین ایران و شوروی رایج شد، فرآیند به نتیجه رسیدن چنین توافقی را بعدها این‌گونه تشریح کرد: «آن سوی رودخانه ارس روسیه بود و روس‌ها که گاز می‌بردند کنتور داشت. طبق آن کنتور بانک مرکزی ایران قیمت صادرات گاز به ایران را می‌نوشت که ما اینقدر از آن‌ها طلب داریم. روس‌ها هم وقتی که ماشین‌آلات را به ما تحویل می‌دادند بانک مرکزی قیمت آن را در دفاترش می‌نوشت تا حساب‌ها پایاپای بشود. وی مدعی است که پذیرش روس ها صرفا اقتصادی بود و همچنین روس ها قول داده بودند که به جاسوس بازی نپردازند و صرفا تلاش خود را معطوف به راه اندازی کارخانه ذوب آهن نمایند. اگرچه آنان راه اندازی کارخانه ماشین سازی اراک را هم زمان و از محل خرید گاز ایران، دنبال می کردند. اگرچه شاه از این موقعیت استفاده های سیاسی خود را می نماید و با ژستی عوام فریبانه سعی می نماید هم به همسایه شمالی خود روی خوش نشان بدهد و هم به معترضان داخلی بگوید که من وابسته به غرب نیستم و مستقل عمل می کنم.

شاه با همراهی اسدالله علم وزیر دربار، امیرعباس هویدا نخست‌وزیر، علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد، جعفر شریف‌امامی رئیس مجلس سنا، امیرعلی شیبانی مدیرعامل ذوب‌آهن و مهندس همایونفر استاندار اصفهان در مراسم افتتاح کارخانه ذوب آهن شرکت کرده و اظهار می دارد که:  « امروز برای ملت ایران روز مبارک و میمونی است زیرا یکی از آرزوهای دیرین ملی ما به خواست خداوند متعال برآورده شده است. قبل از شهریور ۱۳۲۰ که مملکت ایران با استقلال، سیاست ملی خود را دنبال می‌کرد پدر من دست به ایجاد کارخانه ذوب‌آهن زده بود. ولی جنگ بین‌الملل دوم و آثار آن این امر را متوقف کرد و آثار بعدی جنگ و ایجاد نفوذهای بیگانه و همچنین ایجاد دستجات مختلف، ستون پنجم و اشکالات گوناگون چنان پایه‌های این مملکت را متزلزل کرده بود که تا مدت‌ها دچار نوسانات داخلی و کجروی‌ها و گمراهی یا تیشه به ریشه زدن‌ها در این مملکت بودیم. تا اینکه بالاخره رستاخیز ملت ایران در ۱۳۳۲ ایران را از مهلکه نجات داد و اجازه داد که در ششم بهمن ۱۳۴۱ با انقلاب همه‌جانبه و ملی ایران دو مرتبه این مملکت به سرنوشت خود مسلط شود و راه استقرار سیاست مستقل ملی خود را پیدا کند. هر مملکتی هر رویه‌ای که نسبت به ایران بگیرد می‌تواند انتظار رویه متقابل از طرف ما داشته باشد. امروز این صحبت‌هایی را که من با شما ملت ایران اظهار می‌دارم از درون رختخواب یا از زیر پتو نیست، این اظهارات ظاهرسازی و جنگ زرگری نیست، این از داخل خاک و از قلب ملت ایران اظهار می‌شود. ما حرفی نداریم که شرکت‌های فعلی نفت ایران را با حفظ منافع ایران و با احترام گذاشتن به احتیاجات ایران صادر کنند و وسیله تحصیل درآمد ایران باشند.»

اسدالله علم وزیر دربار، همان شب، افتتاح پروژه ذوب‌آهن را با خاطره‌ای از مذاکره در مسکو که در معیت ‌شاه صورت گرفته بود در یادداشت‌های خود این‌چنین ثبت کرده. «هیچ خاطرم نمی‌رود وقتی که در رکاب شاهنشاه سه سال قبل به مسکو رفتم، این قرار گذارده شد. شاهنشاه مرا به کناری خواستند، در صورتی که هر دو نفر در باغ بودیم و رادیوهای کوچک را در جیب خودمان باز کرده بودیم که امواج گیرنده را خراب کند. خیلی آهسته فرمودند: فکر می‌کنی دوستان ما بگذارند این کار عملی شود؟ عرض کردم، نیت اعلیحضرت پاک و قصد خدمت به کشورتان و مردم است، هزار مرتبه هم از آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و آلمانی‌‌ها این کارخانه را خواسته‌ایم، نداده‌اند. اگر هم بدهند، در مقابل دلار می‌خواهند. در صورتی که ما به این‌ها گاز می‌دهیم، گازی که ۵۰ سال مفت سوخته است. پس در این زمینه حق ایراد ندارند. فرمودند: راست می‌گویی، به امید خدا تصمیم می‌گیریم. بعد عرض کردم، اجازه فرمایید یکی را هضم کنیم، نوبت دیگری خواهد رسید. گردش چرخ جهان هم به نفع ماست.» یک دهه بعد اسدالله علم در بستر بیماری بود که می‌دید که چگونه چرخ جهان به ضرر و زیان او و ‌شاه چرخید. از قضا این چرخش را در نامه‌ای به‌ شاه نوشت و در آن از وخامت اوضاع کشور به ‌شاه هشدار داد که منتظر بحران‌های بزرگتری باشد.‌ شاه روز بعد به هویدا گفته بود: «علم مشاعرش را از دست داده است!»

این اظهارات در زمانه ای پخش می شود که مستشاران آمریکایی، مدیریت ارتش ایران را در اختیار گرفته بودند، صنعت نفت با سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم آمریکایی مشغول فعالیت بود و نفت استخراج می کرد، خودروسازی ایران توسط غربی در حال توسعه بود و ... . حکومت پهلوی با فعالیت گروه های سیاسی که بعضا به فعالیت های نظامی هم پرداخته بودند، مواجه بود. روحانیت مردم را تشویق به مبارزه با اسرائیل می نمود و فعالیت های روحانیت در آگاه سازی جامعه در حال شکل گیری جدید بود و ... . به نظر می رسد محمدرضا پهلوی در چارچوب معادلات دیگری غیر از کم توجهی غرب به ایران، این سرمایه گذاری با شوروی را انجام داد.

کارخانه ذوب آهن اصفهان به عنوان مادر صنعت فولاد یاد می‌شود‌ اگرچه واحدهای بزرگی چون فولاد مبارکه‌، فولاد خام خوزستان و غیره در مدار تولید قرار دارند. اما ذوب آهن اصفهان‌، جایگاه ویژه ای دارد به دلیل این که ایران با ذوب آهن پا به عرصه صنعتی شدن گذاشت و با این صنعت‌، ضرورت پرورش نیروهای متخصص بیش از پیش مشخص شد و موجب ارتقای توان صنعتی ایران شد.

احداث ذوب آهن موجب انجام فعالیت‌های زیر بنایی بسیاری در استان اصفهان و حتی سراسر کشور شد. از جمله ساده‌ترین این کارها‌، ایجاد امکانات اسکان جهت کارشناسان خارجی و داخلی در این منطقه از جمله احداث شهر فولادشهر و امکاناتی از جمله هتل‌، بیمارستان‌، جاده‌، امکانات رفاهی‌، ورزشی و... است که چهره منطقه را متحول کرد.

ذوب آهن اصفهان به دلیل این که اولین واحد فولادسازی در ایران بود تاثیرات آن از استان اصفهان فراتر رفت، چرا که از همان ابتدا قرار شد مواد اولیه این کارخانه از داخل کشور تامین شود، به همین منظور معادن بسیاری شناسایی‌، تجهیز و استخراج شدند که از جمله آنها می‌توان به معادن ذغال‌سنگ در کرمان‌، شاهرود و طبس و همچنین معادن سنگ آهن در یزد و کرمان اشاره کرد به طوری که کارکنان برخی از این معادن تا مدت‌ها خود را پرسنل ذوب آهن اصفهان می‌دانستند.

در واقع احداث ذوب‌آهن چهره این مناطق محروم را عوض کرد و از طرفی شبکه راه آهن و جاده‌ها جهت حمل‌ونقل مواد اولیه به کارخانه گسترش خوبی یافت. ضمن اینکه تمرکز نیروهای فنی از قالب بند و آرماتور بند گرفته تا جوشکار و مونتاژکار و کارشناسان تحصیل کرده که از نقاط مختلف به اصفهان آمدند موجب تحول منطقه شد، هر چند حضور ناگهانی نیروهای غیر بومی در هر کجا آثار منفی مانند ناهنجاری‌های اجتماعی و تورم هم ممکن است همراه داشته باشد که قابل کنترل است، اما آثار و تبعات مثبت آن بسیار بیشتر بود.

باحلول انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357، نیل به استقلال اقتصادی و صنعتی با حفظ وحدت و همبستگی و ریشه کن کردن نفوذ استعمار در کلیه ابعاد اقتصادی جامعه میسر گردید . یکی از مهمترین دستاوردهای آن که در امتداد قطع وابستگی به اجانب حرکت نمود خودکفائی و اتکاء به نیروی های متخصص و متعهد داخلی در ذوب آهن اصفهان بود که علیرغم تمامی مشکلات و تنگناهای موجود با خروج کارشناسان خارجی از این مجتمع بزرگ صنعتی، نقش خود را در این زمینه ایفا نمودند و در دوران دفاع مقدس نیز با بسیج تمام نیروها و امکانات فنی مهندسی علاوه بر حفظ تولید، در خدمت جنگ تحمیلی قرارگرفت و با تقدیم 286 شهید گرانقدر ، این شرکت منشاء خدمات و برکاتی فراوان برای تمام صنایع کشور و همچنین دانشگاهی بزرگ برای تربیت متخصصان و مهندسین مملکت در سراسر ایران مبدل گردید و توانست به دلیل برخورداری از نیروهای فنی و متخصص در صنایع دیگر هم نقش ویژه‌ای ایفا کند.[vi]

ایران، هم دارای منابع معدنی است و هم نیاز به مصرف فولاد دارد و هم از مزیت‌هایی همچون نیروی کار هم برخوردار می‌باشد و لذا صنعت فولاد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد اگرچه برخی معتقدند صنعت فولاد را به دلیل اینکه آلوده‌کننده محیط زیست است و باید به کشورهای در حال توسعه منتقل شود. شایان ذکر است مصرف فولاد در دنیا به عنوان یک شاخص توسعه یافتگی مطرح است، به‌طوری‌که کشورهایی که زیر 100 کیلوگرم مصرف سرانه دارند، کشورهای توسعه نیافته هستند، کشورهایی که بین 100 تا 300 کیلوگرم مصرف سرانه دارند، در حال توسعه هستند و مصرف سرانه بالای 300 کیلوگرم مربوط به کشورهای توسعه یافته هستند.

با همت تلاشگران ذوب آهن اصفهان تا پایان 13 اسفند ماه 1398  با تولید 2 میلیون و 412 هزار و 683 تن چدن مذاب ، تولید این شرکت از مرز تولید سال گذشته که 2 میلیون و 410 هزار تن بود عبور کرد. و به مرز دو میلیون و پانصد و سی هزار تن رسید .[vii]

گفته می شود کیفیت محصولات ذوب آهن در دنیا بدون اغراق بی‌نظیر است، به این علت که برای تولید فولادهای ساختمانی اعم از تیرآهن یا میلگرد در کشور‌های مختلف دنیا از آهن قراضه به عنوان مواد اولیه استفاده می‌شود ولی ذوب آهن اصفهان از نادر واحدهایی است که محصولات ساختمانی را از سنگ آهن تولید می‌کند و لذا از کیفیت مطلوب برخوردار است .

اگرچه حدود نیم قرن از تلاش و همت پولاد مردان در این عرصه می گذرد و مردم کشورمان شاهد به بارنشستن دستاوردهای این غول بزرگ صنعت در سرتاسر سرزمین پهناور اسلامی هستند ولی ابهامات فراوانی در تاریخ این صنعت به چشم می آید:

  1. چرا بیگانگان از حضور ایران در صنعت فولاد استقبال نکردند؟
  2. چرا دولتمردان ایرانی در یکصد سال اخیر ( دوره های قاجار  و پهلوی ) در ایجاد چرخه فرآوری آهن اهتمام کافی بعمل نیاوردند!
  3. چرا انگلیس و آلمان حاضر نشدند در صنعت آهن کشور سرمایه گذاری بکنند و این عرصه را در اختیار شوروی کمونیست قرار دادند؟
  4. آیا حضور شوروی کمونیست در ایران صرفا اقتصادی بود و یا از این محمل جهت امیال فرهنگی، سیاسی و امنیتی خود نیز بهره برداری نمود؟
  5. اگرچه دامنه پر آب زاگرس مکان مناسبی برای ایجاد کارخانه ذوب آهن بود ولی چرا در سایر نقاط پر آب کشور که به معادن سنگ آهن نزدیکتر است، انتخاب نشد؟
  6. نقطه یابی برای احداث کارخانه ذوب آهن در اطراف اصفهان، صرفا جنبه اقتصادی داشت و یا از منظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای آنان واجد اهمیت بود!
  7. امیال محمدرضا پهلوی جهت بهره برداری از توان دشمن استراتژیک خود برای احداث کارخانه ذوب آهن چه بود؟ محمدرضا مدعی بود که پدرش با تصرف زمین های شمال کشور قصد داشت مانع نفوذ کمونیست ها و دولت جماهیر شوروی در خاک ایران شود.
  8. چرا محمدرضا از توان علمی و فنی غرب و آمریکا برای احداث کارخانه ذوب آهن بهره برداری ننمود؟ آیا می توان باور کرد که غربی ها به ایران توجه نکردند و یا از منظر محمدرضا فنآوری شوروی در احداث کارخانه بیش از غربی ها بود! آیا صرفا عدم تمایل غربی ها باعث عدم توجه محمدرضا بدان ها شد؟
  9. اگرچه ایران به هنگام عقد قرارداد با شوروی از اوضاع مالی خوبی برخوردار نبود و از طرفی به واسطه فروش گاز، تجهیزات کارخانه ذوب آهن را دریافت می نمود، ولی عقد قرارداد با شوروی صرفا جنبه مالی و دهن کجی به غرب بود.
  10. تکنوکرات های غرب گرا، در هنگام عقد قرارداد با روسیه، چرا سکوت اختیار کردند ؟
 


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی