خالق اثر «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر»


4614 بازدید

خالق اثر «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر»

سید رضا پاک نژاد صاحب اثر نفیس «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» در سوم آذر ماه سال 1303 هجری شمسی متولد شد. سید ابوالقاسم پدر سید به امر کسب اشتغال داشت. سید رضا، کودکی را در شهر دارالعباده یزد سپری و در سال 1321 هجری شمسی، دیپلم متوسطه را از دبیرستان ایرانشهر اخذ کرد.
وی پس از پایان دوران تحصیل و قبل از راهیابی به دانشگاه در سال 1322 هجری شمسی به مکه مکرمه مشرف شد و چون در آن سال، فتنه گردن زدن ابوطالب یزدی  در مکه معظمه پیش آمد، مدت 31 روز به همراه برخی از دوستانش در زندان شهر مکه بازداشت شد. وی در طول سفر حج ابراهیمی که 6 ماه و 7 روز طول کشید تحقیق و پژوهش را در کنار احکام عبادی و مناسک حج دنبال نمود و با مسلمانان کشورهای مختلف ارتباط صمیمی برقرار کرد. سید رضا در سال 1331 هـ .ش رساله دکترای خود با عنوان «تمام برنامه های پزشکی در اسلام»  را با درجه ممتاز گذراند. او در کنار تحصیل علم طب، به فراگیری زبان و ادبیات عرب نیز پرداخت و دروس حوزوی را تا سطح مقدمات نزد حجت الاسلام والمسلمین عجم طی کرد.
  دکتر پاک نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با انتخاب مسئولیت آموزگاری در مدارس شهر یزد، حسابداری و طبابت و سرانجام ریاست بیمارستان هراتی و بیمه یزد،‌ خدمات قابل توجهی را به همنوعان خود ارائه کرد. او همواره به روشنگری مردم بویژه جوانان می پرداخت و افزون بر خدمات اجتماعی، در همه مدت مبارزات روحانیت با سلسله جبار پهلوی، در سنگر مبارزه و اعتقادی به دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) مشغول بود. وی همواره با برپایی جلسات سخنرانی مذهبی و ارشادی، نسل جوان بویژه قشر تحصیل کرده را با مبانی و ارزش های والای اسلامی و انقلابی آشنا می کرد. پافشاری او به ادامه روشنگری علیه دستگاه ظلم و طاغوت، موجب حساسیت ساواک به او شد، بطوریکه همواره با ایجاد مزاحمت برای وی، او را به ساواک اصفهان بردند. او در مسیر مبارزه با ظلم و بیداد و برداشتن نقاب تزویر از چهره سرسپردگان رژیم پهلوی از هیچ تهدیدی به خود نهراسید و همواره اشتیاق به شهادت داشت.
شوق تحقیق و پژوهش در روح و اندیشه سید رضا، ریشه کرده بود و هرگز بدون استدلال در مقام تأیید و یا ردّ موضوعی بر نمی خاست. از همین شیوه برای مبارزه با طاغوت استفاده می کرد و با برقراری ارتباط با مجامع علمی دنیا و داخل کشور، سعی داشت اسلام واقعی را به مردم بشناساند. برپایی جلسات تفسیر قرآن سیدرضا پاک نژاد،‌ آوازه شهر یزد و موجب جذب نیروهای مذهبی شده بود. ساواک با شیوه¬های مختلف مانند جلوگیری از رسیدن اعلامیه ها و نشریات خارج و داخل کشور به دکتر پاک نژاد سعی داشت نگذارد آن اعلامیه ها، به طور گسترده در یزد پخش شود.
شهید سیدرضا پاک نژاد در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دو سفر به حج، چهار سفر به عراق (برای زیارت)، یک سفر به سوئیس، پاریس، لندن و برلین برای تحقیقات علمی داشته است.
دکتر پاک نژاد که دانش آموخته مکتب امام صادق (ع) بود، توانست فقه و طب را با هم در‌آمیخته، با کنکاش در علوم پزشکی و اسلامی، احکام و فتوای مراجع تقلید را در علم پزشکی بکار گیرد. وی با طرح مطالب پزشکی و انطباق آن با فقه و نیز بررسی علوم و معارف اسلامی کتب متعددی را تألیف نمود که مهمترین آن یکصد و ده جلد کتاب با عنوان «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» است که نیمی از آن به زیور چاپ آراسته شده است.  
در بخشی از کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» محقق شهید به تشریح اوج و تجلی زلال ترین معرفت و ارادت مردم ایران نسبت به معارف و اولیاء دین و پیشوایان مذهب و ائمه اطهار «علیه السلام» پرداخته و آورده است: «اگر به قریه های دور و ده های کشور ایران و بعضی نقاط دیگر آن بروید، از دور خانه هایی چند خراب و خشتی و در آن میان، یک عمارت قشنگ و تمیز می درخشد، اگر بپرسید از کیست؟ جواب خواهید شنید: از حسین (ع) و بنام «حسینیه» ....»  
شهید پاک نژاد در این کتاب همچنین درباره عشق و دلدادگی ایرانیان و مسلمانان به سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اینگونه نوشته است: «... مردم، عطشان ستایش آن کسی هستند که لب تشنه با خود مقدار بسیاری انرژی معنوی در دل خاک جای داد و امروز، گنبدش چون آیینه می درخشد که درخشش آن چشم هر ستمگری را بسوزاند و هر ستمدیده را مرهمی بر دل باشد.
در‌آنجا تربتی است گویا معدن مغناطیس که افراد عاشق را که قابل جذب اند مانند ذرات کوچک آهن به سوی خود جذب می¬کند. آنجا مضجع مقدس سرباز فداکاری است که رؤسای جمهور و پادشاهان قبل از اینکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، بهترین عطر را آوردند و بوسیدند و بوئیدند و پاشیدند و آرزوی این کردند که کاش در [کنارش] جنگیده و اسلام را یاری می کردند و کشته می شدند .... »  
شهید پاک نژاد همچنین در وصف معماری مساجد و مناره و مأذنه و تاریخچه مساجد اسلامی می نویسد: «... اکثر مساجد اسلامی که کانون بسیار گرم شهرند، دارای مناره می باشند که نام های مختلف «مناره»، «گلدسته»، «گلبانگ»، «مأذنه» و ... دارند. اغلب دو تا و گاه تعدادشان کمتر و بیشتر باشد....
به هر صورت اغلب مساجد اسلامی را مناره هایی است با وضع ساختمانی مخصوص که به کار تعیین قبله می آید. یعنی یا باید صفحه مار و مماس بر دو مناره از کعبه بگذرد که اگر از نوع اول باشد، اهالی شهر، می دانند هر جهت که دو مناره به ردیف،  یکی دیده شود آن جهت قبله است یا جهت عمود بر قبله. ناگفته نماند گنبدها، مناره ها، ایوان ها و ... نشانی و نمایشی از این است که اسلام، دین و سازمان زیر زمینی نبوده و هیچگاه بطور مخفی بر نفرات خود نیافزوده تا آنگاه که به حد نصاب رسید آشکار و مسلط گردد....»  
دکتر پاک نژاد مقالاتی را نیز در روزنامه های آئین اسلام، طوفان یزد، مکتب اسلام، ملک یزد و صدای یزد منتشر کرد. برپایی جلسات سخنرانی متعدد و استدلالی و تألیف کتاب قهقرایی دو هزار سال به نام «تقویم پاک» از دیگر آثار به جامانده از ایشان به شمار می رود.
با پیروزی نهضت امام خمینی (ره) و شکست هیمنه طاغوت، آرزوهای دیرینه سیدرضا نیز محقق شد و توانست برای احیاء فرهنگ غنی اسلامی و خدمت رسانی به محرومان بی هیچ محدودیتی مجاهدت نماید.
او به روحانیت و مرجعیت علاقه فراوان داشت و مطیع ولایت فقیه بود و با انقیاد کامل فرامین ولی فقیه را بی چون و چرا به جان و دل می خرید. او در بخشی از نطق پیش از دستور یکصد و بیست و چهارمین نشست علنی مجلس شورای اسلامی در تاریخ 24/12/1359 خطاب به بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران چنین می¬گوید: «ای امام عزیز، مطیع ولایت فقیهیم، ای رهبر محترم سرباز شماییم، ای فقیه عالیقدر مقلد شماییم و ای ابراهیم بت شکن زمان، اسماعیل شماییم؛یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی انشاءالله من الصابرین.»
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسئولیت های پزشک درمانگاه، استاد دانشسرای عالی یزد، رئیس بیمارستان امیرالمومنین (ع)،‌رئیس بهداری سازمان بیمه های اجتماعی،‌ معاون درمانگاه، رییس هیئت مدیره گروه فرهنگی علوی در یزد،‌ رئیس هیئت مدیره صندوق جاوید،‌ رئیس هیئت مدیره سازمان خیریه حضرت رضا(ع)،‌ رییس شورای صنایع، رئیس مرکز پزشکی شماره یک و ... به خدمت ادامه داد.  
شهید سید رضا پاک نژاد در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به سبب خدمات برجسته انسانی و اجتماعی که در قبل و بعد از پیروزی انقلاب داشت و نیز به دلیل سوابق درخشان علمی و دینی خود، از سوی مردم دارالعباده یزد راهی خانه ملت شد. او در مدت کوتاه نمایندگی اش با عضویت در کمیسیون برنامه و بودجه، برای حذف نظام پوسیده و بوروکراسی به جا مانده از رژیم پهلوی تلاش گسترده¬ای کرد.
شهید پاک نژاد در سنگر مجلس همواره برای احیاء فرهنگ قرآنی و افشای ماهیت اسلام ستیزی کشورهای استکباری و واهمه آنان از انتشار معارف اسلامی و اتحاد مسلمین، روشنگری می کرد. نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی در سخنان قبل از دستور یکصد و بیست و چهارمین نشست علنی مجلس در تاریخ 24 اسفند سال 1359 (هـ .ش) در نطقی تحلیلی به برنامه های ضد اسلامی‌ و قرآنی استعمار پیر و"گلادستون" نخست وزیر اسبق انگلیس پرداخت. در بخشی از این سخنان آمده است «... همزمان با شروع جنگ های صلیبی جدایی انداختن بین مسلمانان و قرآن ضروری تشخیص داده شد و اقداماتی در این زمینه بعمل آمده و با ورود برادران شرلی به ایران متن اجتماع از خرافات و رهبانیت پر و قرآن از متن زندگی دور و به گورستانها نزدیک و از فلسفه قیادت به جهت قرائت سوق داده شد. در دو قرن اخیر بوسیله ایادی صلیبیون استعمارگر، ایجاد تفرقه بین قرآن و مردم شکل مسابقه به خود گرفت تا رژیم پهلوی را روی کار آوردند و ... این رژیم حذف کلی قرآن را [از دروس مقاطع تحصیلی در صدر برنامه های خود قرار داد]... گلادستون نخست وزیر انگلستان یکصد سال قبل در حالیکه کلوچه نان ارزنی در یک دست و قرآن در دست دیگر داشت وارد پارلمان شد و خطاب به نمایندگان مجلس انگلیس گفت: آقایان ما 10 نفر هستیم و این نان را داریم و حال آنکه فقط 10 نفر می توانند با خوردنش سیر شوند. اگر بدهیم دو نفر، هشت نفر بقیه خواهند مرد و اگر بر سر آن دعوا کنیم هر ده نفر از بین خواهیم رفت،‌ لذا می فهمیم که تنها راه نجات بزرگ کردن نان است و بزرگ کردن نان مواد اولیه می خواهد که آن هم فقط در مشرق زمین وجود دارد،‌ اما زمانیکه آن خانه (منظورش کعبه بود) و این کتاب در میان مسلمانان است این عمل غیرممکن می باشد، سپس در حالیکه قرآن را بلند کرده بود گفت: آری تا زمانیکه این کتاب میان مسلمانان است سیادت نفوذی بریتانیای کبیر به کشورهای اسلامی ناپایدار خواهد ماند...»   
شهید پاک نژاد،‌ انقلاب اسلامی ایران را سر منشاء بیداری جهان اسلام می¬دانست و اعتقاد داشت... «با رهبری حضرت امام خمینی، که طلیعه دار صدور اسلام به جهان گردید و با رهبری معظم له ، انقلاب اسلامی ایران سرآغاز انقلاب های اسلامی دیگر کشورها شد.»
 شهید سید رضا پاک نژاد عقیده داشت:‌ «... نمی توان به انقلاب ایران جز به اسلامی بودنش فکر کرد و ستون بزرگ نگهدارنده این دست بت شکن و این دستی که سبب شد در پاسخ گلادستون، قرآن به کرامت و کعبه به شرف مجدد یاد گردد روحانیت است و شهدای عزیز و ملت رزمنده ایران که خود جنبه اسلامی بودن آن است...»  
این محقق متعهد،‌ شامگاه هفتم تیر سال 1360 به همراه دیگر برادرش سید محمد  که او نیز از اعضاء حزب جمهوری اسلامی بود به سوی آسمانها پر گشودند و با اهداء خون سرخ و علوی خود، تضمین کننده حیات سرخ انقلاب و اسلامیت جمهوری اسلامی ایران شدند. پیکر غرق به خون و پاره پاره شهید دکتر سیدرضا پاک نژاد در گلزار شهدای یزد به خاک سپرده شد. از شهید سید رضا پاک نژاد 6 فرزند به نام های هادی(1342)، محمدهانی(1343)،‌ محمدهاشم(1349)،‌ محمدحسن(1355)،‌محمدابوالفضل (1357) و حوریه السادات (1359) به یادگار مانده است.


برگرفته از سایت کانون قابیلیان