مورگان شوستر در ایران


فاطمه سادات جلالی چیمه
1342 بازدید
مورگان شوستر

مورگان شوستر در ایران

مقدمه

بی شک یکی از حساس ترین دوران های تاریخی، دوران مشروطه است. حرکت مردم در جریان مشروطه، بیانگر آگاهی نسبی آنان از اوضاع کشور بود. اما پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه، به معنای محو شدن جریان استبدادی و استعماری نبود؛ زیرا پس از مرگ مظفرالدین شاه، جانشین وی محمد علی شاه که دست نشانده روس ها بود، با مشروطه و مشروطه خواهان مخالفت کرد و چهره وابسته ی خود را نشان داد. با به توپ بستن مجلس و شروع دوره استبدادی کوتاه مدت وی، روس ها تا حدودی از اوضاع سیاسی کشور راضی شده بودند، اما حرکت آزادی خواهانه ملت، نشان داد که محمد علی شاه جایی در ایران ندارد. از این روی، پس از فتح تهران توسط انقلابیون مشروطه خواه و سقوط محمد علی شاه، روس ها سیاست خود را در ایران را تبدیل به سیاستی منفی کردند و همان گونه که مجلس اول توسط عامل روس ها، لیاخوف به توپ بسته شد، بار دیگر آنان مجلس دوم را توسط زور و ارعاب به تعطیلی کشاندند.

پس از انقلاب مشروطه، روس ها می پنداشتند ممکن است امتیازاتی که در گذشته به دست آورده بودند، از دست بدهند. آنان تا قبل از پیروزی انقلاب مشروطه، امتیازات بی شماری از ایران داشتند. از سویی دیگر، پس از شکست روسیه از ژاپن در سال 1905 م و ضعف دولت روسیه، دولت انگلیس که خواهان حفظ منافعش در ایران بود، برای یافتن متحدی در برابر خطر آلمان - که تازه داست قدرت می گرفت- طرح قرارداد 1907 را با روسیه منعقد کرد.

اما آنچه باعث شد سیاست استعماری در ایران به حالت فلج در آید، استخدام مورگان شوستر آمریکایی بود؛ زیرا براساس تصمیم مجلس نوپای مشروطه، عده ای کارشناس از آمریکا برای اصلاح دارایی و خزانه داری کل، یک فرانسوی برای دادگستری و چندسوئدی برای ژندارمری استخدام شدند. در آن زمان، آمریکا هنوز خوی سلطه جویانه آشکار خود پس از جنگ جهانی دوم را نشان نداده بود و دولت مردان ایرانی که به دنبال قدرت سومی بودند تا به اتکای آن در برابر سلطه گری روس و انگلیس بایستند، متخصصان این کشور را ترجیح می دادند. مورگان شوستر آمریکایی معروف ترین چهره در بین آنها بود که پس از ورود به ایران دست به اقداماتی زد که بیانگر مخالفت وی با سیاست های اقتصادی و استعماری روس و انگلیس در ایران بود. وی توانست به اصلاح اوضاع اقتصادی ایران بپردازد. اما برای پیشبرد اصلاحاتش باید با خواسته های روس و انگلیس مخالفت می کرد و همین کار را نیز انجام داد.

شوستر اوضاع خزانه را سر و سامان داد و با اختیاراتی که از مجلس گرفت، ژاندارمری خزانه را تشکیل داد و به دنبال آن، میجر استوکس انگلیسی را به عنوان معاون مالیه و فرمانده ژاندارمری خزانه استخدام کرد که این امر سبب مخالفت روس و به تبع آن مخالفت انگلیس با این قضیه شد.

از سوی دیگر، در همین زمانه توطئه برگشت محمد علی شاه از سوی روس ها مطرح شد و چنانچه در ادامه خواهد آمد، شوستر در سرکوبی شاه مخلوع نقش به سزایی بر عهده داشت. وی همچنین برای قشون بودجه مشخصی تعیین کرد و مقرری سفرای ایران را که تا پیش از وی به موقع به دست آنان نمی رسید، پس از استخدامش سامان داد. اقدامات شوستر، خود به خود باعث نقض اختیارات روس و انگلیس در ایران شد. او در عمل نشان داد که برای قرارداد 1907 ارزشی قائل نیست. پس از این بود که روس و انگلیس به فکر اخراج شوستر افتادند و دست به توطئه های متعددی برای کارشکنی در امور محوله به وی زدند. وقتی نتیجه نگرفتند، مخالف علنی خود را آشکار ساختند و روس ها با دادن اولتیماتوم هایی به دولت ایران، سرانجام باعث اخراج وی شدند.

لزوم استخدام شوستر

 

پس از خاتمه جریان پارک اتابک، دولت فرصت پیدا کرد تا به فکر اصلاحات اساسی بیفتند و راهی را در پیش بگیرد که کشورهای مترقی رفته اند و کامیاب شده اند و وضع آشفته مملکت را سامان بدهد. روس و انگلیس که همیشه از نبود امنیت شکایت داشتند، پس از جریان پارک اتاب و از میان رفتن مجاهدین از فشار خود کاستند و دولت را تا حدودی به حال خود گذاشتند. از مهم ترین مسائلی که هر دولتی برای بقای مملکت خود باید در درجه اول مورد توجه قرار دهد و برای وصول به آن مجاهدت کند، موضوع امنیت عمومی و بهبودی وضع اقتصادی و تعادل در دخل و خرج بودجه مملکت است. دولت نوبنیاد نیز چون می خواست اداره امنیت عمومی و اصلاحات مالی را براساس اصول کشورهای مستقل پایه گذاری کند، پس از مشورت با زعمای ملت و رهبران مجلس موافقت می کند مستشارانی از طرف ممالک متمدن و بی طرف که دارای سیاست خاصی در ایران نباشند و دو دولت همسایه نیز نسبت به آنان بدبین نباشند به ایران دعوت کند و زمام اداره امنیت و اقتصاد را به آنان بسپارد. (1)

تاکید بر بی طرف بودن دولت فراگیر که اقتصاد کشور را به دست بگیرد، نشان دهنده دخالت های بیش از حد روس و انگلیس در ایران بود. مجلس بر آن شد تا پس از بررسی شایستگی نسبی بلژیکی ها، ایتالیایی ها و سوییسی ها از آمریکایی ها دعوت به عمل آورد. اینان چون اتباع دولت بزرگ بودند، از تهدیدهای دولت روس و انگلیس بیمی نداشتند، و چون آمریکایی نبودند کسی را تهدید نمی کردند.(2)

سنت پترزبورگ و لندن مایل نبودند که در آینده فرانسویان وزارت مالیه ایران، ایتالیایی ها ژاندارمری و اتریشیان قشون را اداره کنند. معاون وزارت امور خارجه روسیه نراتف (3) و کاردار سفارت انگلیس در این کشور موافقت کردند که باید دولت ایران را از استخدام اتباع خارجی، به جز اتباع دولت های کوچک منع کرد. هنگامی که سفیر ایتالیا پرسید آیا روس و انگلیس نسبت به خدمت کردن ایتالیایی ها برای دولت ایران اعتراض دارند یا نه، سر ادوارد گری نوشت که اشتغال اتباع ایتالیا، دو دولت روس و انگلیس را در موقعیتی بسیار دشوار قرار خواهد داد. سرانجام مجلس از آمریکایی ها دعوت کرد، زیرا آمریکا دولتی بزرگ بود و از روس و انگلیس واهمه ای نداشت و از طرف دیگر بنا بر قول وزیر مختار روس، ایالات متحده آمریکا یک دولت معظم اروپایی نیست و در آنجا مسائل سیاسی ندارد.(4)

معاون وزارت مالیه، لایحه ای درباره استخدام دو نفر مستخدم آمریکایی و یک نفر اروپایی برای وزارت مالیه به مجلس تقدیم، و تقاضا کرد با فوریت در همین جلسه مطرح شود؛ لایحه مزبور با کسب 62 رای از 66 رای، به تصویب رسید. (5)

$ اوضاع مالی ایران قبل از ورود شوستر

قبل از برقراری رژیم مشروطیت در ایران، امور دارایی کشور با وضع به خصوصی که در دنیا بی سابقه بود، اداره می شد. در دوران سلاطین قاجار هنگام جمع آوری درآمدهای دولتی و تامین وجه برای مخارج ضروری کشور، از اصل عدم تمرکز پیروی می گردید. به این ترتیب که هر استان و شهرستان، واحد مستقلی تشکیل می داد که در مرکز برای آن دستورالعملی (بودجه جمع و خرج)، توسط مستوفی مربوطه تهیه می شد و پس از آنکه این دستورالعمل از تصویب مقامات دولتی و توشیح مقام سلطنت می گذشت، برای اجرا به فرماندار و فرمانده هر محل ابلاغ می شد. همچنین در پاره ای از مالیات های معمولی محلی، برآورده های سنواتی منظور و مخارج هر استان و شهرستان نیز که قسمت عمده آن هزینه افواج محلی و مستمری های عمومی و حقوق ماموران بود، در آن درج می شد. اگر درآمد یک استان یا شهرستان پس از وضع این مخارج و مقدمات، باز هم مبلغی اضافه داشت، مبلغ مذکور به منزله تفاوت عمل و در اقساط معین به تهران فرستاده می شد. همچنین اگر در پاره ای نقاط به علل سیاسی و سوق الجیشی ارقام خرج بر درآمد فزونی می یافت، مبلغی به عنوان کسر عمل از تهران حواله می گردید. دستور العملی که به این ترتیب به صورت مقطوع تهیه و برای اجرا به فرمان فرماها و حکام ابلاغ می گشت، غیر قابل تغییر بود و ماموران دولتی متعهد و مجبور بودند همه مالیات های ابواب جمعی خود را به موجب آن وصول کنند و هزینه مصوب را از همان محل بپردازند.(6) حتی در مواردی هم که به علت خشکسالی و یا بروز آفات ارضی و سماوی، محصول ده آسیب می دید- جز در مواردی که قسمت اعظم محصول از بین می رفت- پرداخت مالیات مقطوع اجباری بود و اگر همه محصول از بین می رفت، مردم و مالکان با استفاده از مقتضیات و دادن هدیه به ماموران مالیات، از آنها تخفیف می گرفتند. اگر ماموری مبلغی کسر می آورد، مجبور بود از دارایی های شخصی خود بپردازد. اما در دوران سلطنت مظفرالدین شاه در اثر حوادث گوناگون بی نظمی افزایش یافت.(7)

بخشش های بی حساب، مخارج سفرهای شاهانه به اروپا، طمع و حرص و چپاول درباریان، کار را به آنجا کشانید که خزانه تهی شد. افزون بر این در آن زمان باقیمانده مستشاران روسی در قزاقخانه، فرانسویان در نیروی نظامی (که فقط اسمی از آن باقی بود)، عناصر بلژیکی در گمرکات، سوئدی ها و ایتالیایی ها در ژاندارمری، از خزانه دولت ایران مقرری می گرفتند.(8)

در هنگام ورود شوستر به ایران، معلوم شد هیچ گونه مقررات صحیح یا سازمان اداری در این وزارتخانه وجود نداشت. اداره امور مالی کشور به دست افرادی معدودی بود که مستوفی نامیده می شدند. مستوفی ها افراد درستکاری بودند، ولی عیب بزرگ آنها این بود که محافظه کار بودند و حساب پس نمی دادند.

روحیه ی حساب پس ندادن، کار ماموران مالیات را دشوار می ساخت و به همین دلیل نظام مالیاتی پیشرفت نمی کرد، پس از استفرار مشروطیت و دو سال پیش از شوستر در تهران، یک کارشناس فرانسوی به نام بیزو (9)وقت خود را برای اصلاح نظامی ایران صرف کرد، اما نتیجه موثری نگرفت.

با تنظیم مقررات اداری، درست پیش از ورود شوستر در ایران در می 1911 م، هشت اداره مالی به وجود آمد؛ پنج حوضه مربوط به اداره مالیاتی فارس و بندر خلیج فارس، آذربایجان و کردستان، گیلان و مازندران، بروجرد و اصفهان و 3 اداره آن که در مقر سازمان قرار داشت.(10)

روزی که شوستر شروع به کار کرد، دستگاهی که وزارت مالیه نامیده می شد، اسم بدون رسمی بود و هیچ کس اطلاع نداشت جمع و خرج کشور چه قدر می شود، چه مبلغ از آن قابل وصول است و خرج واقعی کشور به چه میزان است. چه کسی مسئول وصول مالیات دولت و چه کسی مسئول نگهداری حساب و رسیدگی به آن می باشد. در چنین اوضاعی بود که شوستر به عنوان خزانه دار کل امور مالی کشور را بر عهده گرفت.(11)

ورود شوستر به ایران

 

هیئت آمریکایی که مامور انجام اصلاحات بودند، سرانجام در 12 می 1911 م. وارد تهران شدند. شوستر و همراهانش که شانزده نفر بودند، از راه پاریس، وین، اسلامبول، باطوم و باکو عازم ایران گردیدند و روز 7 ماه می، وارد بندر انزلی (پهلوی) شدند بعد از چند روز توقف در رشت، در روز 15 می به مهرآباد رسیدند.

قبل از ورود شوستر به تهران، علی قلی خان نبیل الدوله- که از روسای بهاییان ایران بود و با عبدالبها همکاری صمیمانه داشت و در آن وقت کاردار سفارت ایران در واشنگتن بود به محفل بهاییان ایران نامه ای نوشت و از آنها تقاضا کرد تا در روز ورود شوستر، استقبال شایانی از وی به عمل آورد. بهاییان پس از اینکه از حرکت شوستر از بادکوبه مطلع می شوند، دو نفر از افراد انگلیسی دان خود را به بندر پهلوی می فرستند و هنگام ورود شوستر به ایران، از طرف محفل بهاییان به او خیر مقدم می گویند. این دو نفر که از آنجا تا تهران همراه وی بودند، روز ورود او را به محفل تهران اطلاع می دهند. دو روز قبل از ورود وی به تهران، نزدیک صد نفر از بهاییان تهران- که در بین آنها چند نفر انگلیسی می دانستند- به قریه مهرآباد می روند و با فروش کردن قسمتی از راه و تهیه وسایل پذیرایی، مقدم مورگان شوستر و خانواده او را گرامی می دارند.

هنگام ورود شوستر به تهران، هیچ یک از ماموران دولتی به استقبالش نرفتند، ولی در عوض بهاییان از او استقبال کردند و همین امر سبب شد که سفارتخانه های روس و انگلیس و سایر مخالفان ایرانی او بگویند که شوستر بهایی است؛ در صورتی که او بعد از ورود به ایران فهمیده بود که قضیه از چه قرار است و فرقه بهاییت چیست؟(12)

در مهرآباد از طرف عده ای از دوستان علی قلی خان، کاردار سفارت ایران در واشنگتن، وسیله پذیرایی فراهم گردیده بود و فی المجلس معرفی اشخاص به یکدیگر نیز توسط آقای چارلز راسل وزیر مختار آمریکا انجام شد.(13) همراهان شوستر عبارت بودند از: شارل مکاسکی (14) اهل نیویورک، رالف هیلز (15) اهل واشنگتن، بروس دیکی (19) اهل نیویورک و آقای کرنز (17) اهل ایلولو.

اصلاحات اولیه شوستر

 

وقتی شوستر به ایران آمد، با وزارت رو به رو شد که به تازگی تجدید سازمان یافته بود. در این تجدید سازمان، تلاش شده بود تا واگذاری مسئولیت به رئیس ادارات و تسریع در مکاتبات تامین گردد. کارمندان جوان تر وارد دستگاهی شده بودند که رخوت پنهانی کارمندان پیر تا حدودی این سازمان را فرا گرفته بود. بخشی از موفقیت شوستر را باید مدیون این تحولات دانست. (18)

شوستر اولین اقدام های خود را شروع کرد و برای اصلاح امور مالی کشور اقدام کرد. اولین کامیابی های او را وجود پول نقد و استفاده قانونی و محدود از پول هایی تسهیل کرد که درست پیش از آمدن وی به ایران، از محل وام قبلی تامین شده بود. (19)

لایحه اخذ این وام 1/150/000 لیره ای را بانک شاهنشاهی در جمادی الاول 1329 هـ.ق/2 می 1911 م تصویب کرده بود، نخستین هدف شوستر، نظارت بر مصرف این وام بود و آشکارا در پی آن بود که به قدر کفایت از آن استفاده کند. (20)

روزی که شوستر خزانه را تحویل گرفت فقط حواله 600 هزار تومان موجودی در خزانه بود و تعهدات پرداختی دولت نیز که از دو سال قبل باقی مانده بوده بالغ بر دو میلیون و سیصد هزارتومان می شد. در حالی که یک دینار پول نقد در خزانه موجود نبود. چپاول گران درباری قاجار دولتی، نه تنها دیناری در موجودی خزانه باقی نگذاشته بودند، بلکه همه مبلغ وامی را که فقط 50 روز قبل از ورود شوستر از تصویب مجلس گذشته بود (به استثنای دو میلیون تومان) به رسم علی الحساب از بانک شاهی گرفته بودند.(21)

در این اوضاع، شوستر درصدد برآمد تا با اجازه دولت ایران، از منابع مالی با شرایط آسان تقاضای وام کند. وی پس از چندی بررسی، متوجه شرکت سیلگمن در لندن شد. اما وقتی برای عقد یک استقراض به مبلغ 400/000 لیره وارد مذاکره شد، سر ادوارد گری (22) وزیر خارجه انگلیس به محض اطلاع از این موضوع آشفته می شود و تلگرافی بدین مضمون به سنت پترزبورگ مخابره می کند:

استقلال ایران نباید باعث ضدیت آن با انگلیس و روسیه بشود. این واضح است که به مقتضای موقعیت جغرافیایی آن، روسیه تحمیل هیچ دولتی را در این مملکت نخواهد کرد که منافع روسیه را محترم نشمارد و در نظر نگیرد. هر وقتی که مناسب باشد، این مسئله را به شوستر خواهیم فهماند. (22)

شوستر برای اینکه توان عملی و اجرایی داشته باشد، قبل از هر چیزی مجبور بود که اختیاراتی داشته باشد تا نه اولیای دولت بتوانند به میل و هوس خود او را بچرخانند و نه دیگر مستخدمان خارجی در ایران مثل مرنارد (24) بلژیکی جزئت نافرمانی داشته باشد. به همین دلیل، لایحه اختیارات را که خود در دوازده ماده نوشته بود، به هیئت وزیران فرستاد تا تقدیم مجلس شود. این لایحه در تاریخ 23 جوزای 1290 ه.ش یا 1911 م به اتفاق آرای وکلا از دمکرات و اعتدالی و اتفاق و ترقی و منفرد تصویب شد و دست مستشارن مزبور برای اصلاح مالیه و جلوگیری از مخارج زاید و حیف و میل باز گردید. (25)

خزانه دار کل، با گرفتن اختیارات وسیع براساس این قانون، در حقیقت به صورت یک دیکتاتور مالی درآمد که همه نظرها و مسائل مورد توجه او بدون چون و چرا اجرا می شد. گفتنی است همین قانون بود که به شوستر و همکاران او فرصت داد تا نظام نوینی را در امور مالی ایران برقرار سازد.(26)

همچنین طبق قانون 23 جوزا، شوستر در امور مالی حقوق و اختیارات تام گرفت؛ در تمام امور مالی و پولی دولت، خزائن دولت وضع مالیات ها و عوائد دولتی دیگر حق نظارت و کنترل را داشت. هیچ خرجی بدون اطلاع وی نمی توانست صورت بگیرد؛ تنظیم بودجه دولت و نظارت بر اجرای آن، نظارت بر قرضه ها و امتیازات نیز در حیطه اختیارات وی بود. شوستر اختیارات تامی برای سازمان دهی یک رشته از دوائر مالی با حق انتصاب و استقلال کارمندان این دوائر گرفت. و حق داشت قوانین مالی را تغییر دهد و به طور کلی تمام امور مالی و بسیاری از شعب اقتصادی ایران تحت نظارت شوستر قرار گرفته بود.(27)

در مجموع پس از وضع قانون 23 جوزا، اختیارات ذیل به شوستر تفویض شد:

1- نظارت مستقیم و واقعی بر همه معاملات پولی ایران و اخذ تمام عایدات و تفتیش کلیه محاسبات دولتی؛

2- نگهداری خزانه کشور و امضای حواله جات مستقیم و تصدیق حواله جات اعتباری؛

3- تهیه نظام نامه هایی لازم برای اجرای اصلاحات مالیاتی؛

4- ریاست عالیه بر همه کارمندان ادارات تحت ریاست خزانه داری کل.(28)

اختلاف شوستر با مرنارد بلژیکی

 

وقتی مورگان شوستر تصمیم گرفت عواید گمرکی کشور را به خزانه دولت سرازیر سازد، خشم روسیه را در شمال و خشم انگلیس را در جنوب ایران برانگیخت. وزیر مختار روسیه رسما اعلام کرد مستشماران بلژیکی در گمرکات بنادر شمال، حق اطاعت از دستورالعمل شوستر را ندارند و تهدید کرد در غیر این صورت، روسیه گمرکات شمال را مستقیما تصرف خواهد کرد.(29)

مرنارد، جزو مستشارانی بود که در زمان مظفرالدین شاه به ایران آمده بود. هنوز وقاحت های نوز بلژیکی در اذهان مردم پاک نشده بود که پس از اخراجش، معاون وی مرنارد به مدیر کلی گمرکات رسید و پس از ورود شوستر، بی اعتنا به او، به کار خود ادامه داد. مرنارد با همکاری عوامل روسیه در داخل و خارج مجلس، و در هیئت دولت لایحه ای را به مجلس فرستاد تا وام یاد شده در اختیار کمیسیونی مرکب از پانزده عضو که ریاست آن بر عهده خودش باشد، قرار بگیرد. به این ترتیب، خزانه دار کل، شوستر، که برای سروسامان دادن به امور مالی کشور استخدام شده بود، ناگزیر می شد به عنوان زیردست مرنارد در این کمیسیون کار کند و این کمیسیون بر هزینه های دولت نظارت داشته باشد.(30)

بدین ترتیب، براساس لایحه نظارت و تفتیش مخارج در 19 جمادی الثانی 1329 هـ.ق/1911 م هیئتی از نمایندگان وزارتخانه ها و 7 نفر از اروپاییان مستخدم دولت ایران به ریاست وزیر مالیه و نیابت ریاست گمرکات تشکیل شد که مخارج را نظارت و کنترل کنند. (31)

وجود یک کمیسیون باعث درگیری بین مرنارد بلژیکی رئیس گمرکات و شوستر خزانه دار کل شد. مرنارد با بانک شاهی معاملاتی به حساب ایران و به امضای خویش کرد و شوستر که بر اثر قانون 23 جوزا عهده دار کل امور مالی شده بود، دست وی را از کار کوتاه کرد. خزانه دار کل به اتکای قانون 23 جوزا، به روسای بانک های خارجی در ایران من جمله وود (32) رئیس کل بانک شاهنشاهی، نامه ای می نویسد که هیچ گونه پرداختی به حساب ایران جز به امضای شوستر خزانه دار کل واریز نشود. این امر باعث درگیری شدیدی بین مرنارد و شوستر شد. در این میان، دولت روس از مرنارد حمایت کرد و شوستر را متهم کرد که قصد دارد نزد ملیون وجاهت کسب کند.(33)

وزیرمختار روس ابلاغ می کند که مستخدمات بلژیکی گمرک نباید تحت نظارت خزانه دار کل باشند. سفارت بلژیک نیز تعرض نامه ای با همین مفاد برای حکومت ایران می فرستد. وزیرمختار روس حتی تهدید می کند که در صورت مخالفت با این نظریه، روس ها گمرکات شمالی را تصرف خواهند کرد.(34)

سرانجام با حمایت دولت ایران از شوستر و با اطمینانی که شوستر در مورد پرداخت اقساط وام های خارجی دارد، اختلاف موقتاً و به ظاهر رفع گردید. سر جرج بارکلی (35) طی تلگرافی چنین گزارش داده است:

... در30 شهر ماضی چون مرنارد به تعلیمات خزانه داری کل اعتنایی ننمود، شورای وزرا کاغذی را که شوستر به مرنارد نوشته بود، تصویب کرد و تصمیم گرفتند که وی را به اطاعت قانون مزبور دستورالعمل دهند. وزیر امور خارجه تعلیمات مذکور را در پنج شهر جاری برای مرنارد نوشت و مرنارد هم باز به حساب گمرکات، چک به حواله بانک شاهنشاهی می داد. از آن وقت تاکنون در امورات بهبود حاصل شده است. در هفت شهر جاری وزیر امور خارجه از شوستر دعوت کرد که روز بعد در اجلاس کایینه این وزرا حاضر باشد، ولی همین که شنید می خواهند او را با مرنارد روبه رو نمایند، شوستر به وزیر امور خارجه جواب داد که حاضر نخواهد شد. به علت آنکه نمی توانست در باب مسئله با مستخدمی که آشکارا با قانون اخیر مخالفت کرده است مذاکره کند. وزیر امور خارجه مکررا از او دعوت نموده و اظهار داشت که مسئله بی اطاعتی مرنارد به قانون در میان نیست و علتی ندارد که مباحثه و مذاکره شود. شوستر بنابر این اطمینان در آن جلسه حضور یافت و مرنارد هم حاضر شد. وزیر امور خارجه این دو نفر را به هم معرفی نمود و پس از قدری صحبت، ظاهرا رفاقت کاملی بین آنها پیدا شد و از یکدیگر جدا شدند و از آن وقت تاکنون هر دو از نتیجه ملاقات اظهار رضایت می کنند. بنابراین، من اعتقاد دارم که ممکن است تصور کنید که این کار اصلاح شده است.(36)

اقدامات شوستر

 

اقدامات شوستر را از جنبه های مختلف می توان بررسی کرد؛ زمینه هایی چون مالیاتی، نظامی، صنعتی و اقتصادی و ...

1- اقدامات مالیاتی

 

الف) یکی از اقدامات شوستر در بدو ورودش به ایران برنامه ریزی جهت امور مالی و آگاهی از درآمدهای دولت و تنظیم دخل و خرج و تسویه امور مالی ایران بود. وی برای آگاهی از دارایی های دولت، دستور داد تا عواید مالیاتی در نزدیک ترین بانک شاهی گذارده شود و چنانچه بانکی در محل نباشد، به تجارت خانه مورد اعتماد تحویل داده شود.(37)

ب ) وی همچنین اقداماتی برای رضایت قشون و جلوگیری از تعدیات آنان به مردم به عمل آورد.

وی افراد قشون را خشنود ساخته و مانع از غارت گری آنان گردیده بود. همچنین برای اجرای اصلاحات مالیاتی نظام نامه هایی تهیه کرد. (38) از دیگر اقدامات شوستر، لغو مالیات نمک بود. این مالیات توسط دمکرات ها وضع شده بود و اعتدالیون از روی منطق و به حق با آن مخالفت می کردند.(39)

2- اقدمات صنعتی

 

شوستر طرح مفصلی برای استخراج انواع معادن ایران تهیه کرده بود و مقرراتی را در نظر داشت تا با فروش محصولات معادن به خارج، درآمد ارزی برای ایران تهیه شود و در داخل کشور نیز برای ایجاد صنایع از مواد معدنی استفاده شود.(40)

3- اقدامات نظامی

 

شوستر ترتیبی داد تا مخارج قشون مرکزی را که تا آن موقع از دست رجال بزرگ ایران می گذشت، خودش پرداخت کند. (41) همچنین یکی از مهم ترین اقدامات وی در زمینه نظامی، تشکیل ژاندارمری خزانه بود که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.

اقدامات اولیه شوستر باعث ناراحتی سپهدار که رئیس الوزرا بود، شد؛ زیرا وقتی از شوستر تقاضای پول کرد، جواب رد دریافت کرد و در پاسخ خود برای دریافت پول شوستر، یک ضرب المثل آمریکایی جالب زد : «... آیا طریقه و تدبیر مفیدی به نظر شما می رسد، که بشود خون از سنگ بیرون آورد..». (42) سپهدار شکایت شوستر را به مجلس نیز برد؛ اما در آنجا هم نتیجه ای به دست نیاورد و با حالت قهر به رشت رفت. ناراحتی سپهدار این بود که کلیه قدرتی را که با شمشیر به دست آورده بود شوستر با قلم آنها را از کفش خارج کرد. (43)

شوستر بودجه سفارتخانه ها را به وسیله بانک شاهنشاهی برای آنها حواله کرد و برای اولین بار در تاریخ این وزارتخانه، سفیران ایران آخر هر ماه مقرری تعیین شده را دریافت می کردند. از چند سال پیش به این طرف دفعه اول بود که نمایندگان سیاسی در ایران در خارجه، از خزانه ای که در وقت ورود شوستر به کلی تهی بود و حالا کم کم پر می شد، به طور منظم مواجب خود را دریافت می کردند. (44)

4- اقدامات اقتصادی

 

یکی دیگر از خدمات برجسته و مهم مورگان شوستر که با تحریکات و مبارزه علنی و مخفی انگلیس و روس مواجه گردید، ماده سوم قرارداد نفت شمال (استاندارد اویل) بود. در ماده سوم قرارداد نفت شمال گفته شده است که حقوق دولت ایران زاید بر صدی ده از همه ی نفت و مواد نفتی مستخرجه از چاه ها قبل از آنکه هرگونه خرجی به آن تعلق بگیرد، خواهد بود. این ماده، درآمد دولت ایران را صدی ده از همه مواد نفتی استخراج شده از چاه ها دانسته بود. در حالی که در قرارداد نفت ایران و انگلیس این درآمد برابر صدی شانزده، پس از کسر همه مخارج بود. در مورد قرارداد نفت ایران و آمریکا، نظر عوامل انگلیس و کارگردانان شرکت نفت انگلیس در ایران این بود که با هیاهو و جنجال رقم صدی شانزده را بیش از صدی ده قلمداد کنند و با استفاده از بی اطلاعی مردم، عاقدین آن را متهم به سوءاستفاده و خیانت کنند؛ اما سخنرانی نصرت الله فیروز که از سیاست مداران تحصیل کرده بود، با ایراد نطق و توضیحات کاملی که داد به مردم و مجلس فهماند که دولت ایران با کمک شوستر که در خیرخواهی و صداقت و صمیمیت او به ایران و ایرانی شکی نیست، این قرارداد را منعقد ساخته و ذکر صدی ده و مخصوصا قید جمله بدنن قبول و کسر مخارج، نه تنها درآمد نفت ایران از صدی شانزده بالاتر می شود، بلکه تا صدی بیست و صدی بیست و دو بالاتر نیز خواهد برد. (45)

اما همانطور که بیان شد مهم ترین اقدام شوستر تشکیل ژندارمری خزانه و ضبط اموال شعاع السطنه بود.

تشکیل ژاندارمری خزانه

 

شوستر کوشید ثابت کند که اگر مالیات به طور صحیح وصول شود و به مصرف برسد، نیازهای مملکت رفع خواهند شد. وی برای وصول صحیح مالیات، به فکر ایجاد قوای نظامی افتاد که تحت نظارت اداره مرکزی خزانه باشد و با جبر و بدون ملاحظات شخصی، مالیات ها وصول شوند. وی نام این قوه کوچک ولی منظم را به مناسبت ارتباطش با کار مالیات و خزانه داری، ژاندارمری خزانه یا قراسواران مالیه نامید. (46)

هیئت دولت و وکلای مجلس نیز با این تصمیم موافقت می کنند. اما وقتی زمان انتخاب فرماندهی برای قراسواران، قضیه مهم و پر دردسر می شود و روس ها بار دیگر بنای مخالفت را می گذارند. هنوز قضیه مرنارد تمام نشده بود که شوستر خود را در کشمکشی به مراتب شدیدتر با روسیه می بیند.(47) شوستر فرمانده قشون خزانه را شخصی با لیاقت به نام سرگرد میجر استوکس (48) انتخاب کرد؛ زیرا وی را شایسته این مقام دید؛ چنان که شوستر در نامه اش به نماینده سیاسی انگلیس آورده است که:

... من شخصا از صفات مخصوص میجر استوکس از قبیل تحصیلات نظامی و توقف چهار ساله او در ایران و معرفتی که از حال و وضع مملکت دارد و دانستن زبان فارسی و فرانسه و به طور عمومی از احتراماتی که در مقام یک نفر صاحب منصب و یک آدم متمدن در حق او مرعی می دارند، واقف هستم... (49).

نورمن، معاون وزیر امور خارجه انگلیس، چنین تفسیر کرد که از دیدگاه روسیه انتصاب استوکس بی نهایت مایه تاسف است، زیرا او به عنصری ضد روسی معروف است. (50) همچنین در روزنامه تایمز نیز اعلام شد که روسیه اعتراض خود را مبنی بر استخدام میجر استوکس اعلام کرده است.(51) سرانجام در اثر مخالفت های دولت روس، انگلیس که نمی خواست خود را به زحمت بیندازد اعلام کرد که اگر استوکس بخواهد در سمت فرماندهی ژاندارمری خزانه انجام وظیفه کند، باید از ارتش هند استعفا بدهد؛ زیرا در غیر این صورت، اعتراض روس ها را به همراه دارد و این مغایر با قرارداد 1907 است.(52)

گری در تلگرافی به استوکس اطلاع داده بود که

... ما با روسها در جلوگیری از استخدام شما موافق هستیم و علتش هم این است که اگر روس ها بخواهند افسری به جنوب ایران بفرستند، ما مخالفت می کنیم ... (53)

از طرفی، استعفای استوکس از ارتش انگلیس در هند پذیرفته نشد و در نتیجه وی به استخدام ژندارمری خزانه در نیامد و در 22 ذی الحجه 1329 هـ.ق /14 دسامبر 1911م. ایران را ترک کرد و به هند رفت. ولی با وجود این، ژاندارمری خزانه تشکیل شد و در مدت کوتاهی عده آن به 1500 نفر رسید. همچنین به واسطه اطمینانی که شوستر به سران حزب دمکرات داشت، اکثر صاحب منصبان ژاندارمری خزانه منصوب به حزب دمکرات بودند و همین مسئله بیش از پیش بر آتش خشم روس ها افزوده بود. (54)

ضبط اموال شعاع السلطنه

 

نظر به اینکه شعاع السطنه و سالارالدوله بر ضد حکومت قیام کرده و راه عصیان پیش گرفته بودند و در نتیجه خون هزاران بی گناه ریخته شده بود و اموال عده بی شماری به یغما رفته بود، شوستر، خزانه دار کل، خود را مکلف دید که همه اموال آنها را توقیف و به نفع دولت ضبط و مصادره کند. (55)

به این ترتیب، در ذی القعده 1329 ق /2 اکتبر 1911 م هیئت وزرا حکم مصادره اموال آنان را صادر و پس از تایید مجلس، آن را برای خزانه دار کل ابلاغ کرد.

دولت ایران از راه حزم و احتیاط، حکم مزبور را به وسیله وثوق الدوله وزیر امور خارجه وقت به اطلاع سفیران روس و انگلیس رساند. او در ضمن این خبر، به سفارت خانه های آنها متذکر می شود که هر گاه این دو سفارت خود را در قسمتی از اموال اشخاص نامبرده ذی حق می دانند و یا آنکه طلبی از آنها دارند، حاضر است به ادعای آنها رسیدگی کند و طلب حقه آنها را بپردازد.(56)

پس از وصول حکم مذکور، شوستر تصمیم به اجرای آن گرفت؛ اما یک اشکال در این مورد وجود داشت و آن این بود که این شاهزاده تابعیت عثمانی داشت. (57) ولی با وجود این شوستر در ذی العقده 1329 ق 7/ اکتبر 1911 م هیئتی مرکب از شش دسته هفت نفره برای ضبط شش پارچه از املاک شعاع السطنه و سالارالدوله مامور می کند. اموال شعاع السلطنه در تهران عبارت بودند از: خانه و باغ بزرگ او در قسمت غربی تهران و روستای منصور آباد و دولت آباد در سر راه تهران به حرم حضرت عبدالعظیم، همچنین باغ عمارت در قریه چیذر در شمیران. املاک سالارالدوله هم عبارت بودند از: دو قطعه ملک یکی در شهریار و دیگری در مرد آباد.(58)

شوستر به ماموران خود دستور داده بود که با کمال ادب رفتار کرده و املاک را ضبط کنند و چنان که ملک در اجاره اتباع خارجی باشد، رعایت احترام و مقررات را کرده و درخواست کنند که از ین پس، مال الاجاره را به صندوق دولت بپردازند. (59) وقتی افراد شوستر به محل رسیدند، با مخالفت قزاقان ایرانی روبرو شدند، ولی با نشان دادن حکم دولت، داخل عمارت، و مشغول لیست برداری از اثاثیه شدند. مدتی بعد، دو تن از اعضای کنسولگری روسیه به همراه چند قزاق، به دستور سرکنسول پوختینف (60) کنسول روسیه در تبریز که با تلفن یکی از قزاق های مامور عمارت مطلع شده بودند، به طرف محل حرکت کردند و وارد عمارت شدند. ماموران اظهار داشتند که بر حسب حکم پوختینف، نمی توانند بگذارند ماموران ایرانی مداخله کنند؛ زیرا اموال شاهزاده در حمایت روس است.(61)

پوختینف اقدام خود را به دولت متبوعش می رساند و اعلام می دارد که: «... با توجه به این حقیقت که این خانه و همچنین املاک شاهزاده در گرو وام های او به بانک است، من پتروف (62) و هیلدر براند (63) را همراه با چهار نفر قزاق فرستادم و دستور دادم که متجاوزان به حقوق ما را طرد کنند و این کار توسط کسانی که فرستاده بودم، بدون زد و خورد انجام گرفت».(64)

وقتی شوستر از جریان امر مطلع شد، موضوع را تلگرافی به سفیر روسیه در زرگنده اطلاع داد و اظهار داشت که:

... اطمینان دارم که آن جناب این اقدام ماموران خود را کاملا بدون مجوز و غیر قانونی خواهد دانست و به همین سبب دوستانه از شما تقاضا دارم که فورا به کنسولگری خود دستور دهید که قوای خود را خارج کنند. (65)

شوستر برای تایید و تاکید مطلب خود، نامه ای هم به این مضمون به سفیر روس می فرستد:

... از آنجا که حکم مکاتبه ای وزرا حتمی الاجراست، مجبورم که آن را مورد عمل بگذارم. مقتضی است دانستم که به شما اطلاع بدهم که ساعت 10 فردا هیئتی برای تصرف باغ مورد بحث فرستاده می شود. صمیمانه توقع دارم که اقدامی بفرمایید که موجب حدوث واقعه ای ناگوار نشود.(66)

پاکلوسکی سفیر روسیه در جواب چنین می نویسد:

... اگر تمام حقوق اتباع روس تامین شود، سفارت روس با اقدامات علیه اموال شعاع السلطنه مخالفتی نخواهد داشت، بلکه او را مسئول هر ادعایی خواهد دانست که اتباع روس نسبت به شاهزاده داشته باشند.(67)

در ذی العقده 1329ق/10 اکتبر 1911م دو تن از معاونان خزانه دار کل، کرنز و مریل، به دیدن سرکنسول روس رفته و حکم دولت را برای وی قرائت کردند و خواهان برداشتن قزاق ها از املاک شعاع السلطنه شدند؛ اما او بر موضع قبل خود مصر بود و به ناچار کرنز به وی اطلاع می دهد که وظیفه دارد ملک را به زور تصرف کند. این بار کرنز به همراه مستر کریل که سمت ریاست گروه اعزامی را بر عهده داشت، در معیت پنج صاحب منصب و 50 ژاندارم خزانه دولتی به همراه سه نفر ارشد این کار را انجام می دهند، ولی برای احتراز از درگیری بهانه دادن از دست روس ها، از در پشت عمارت وارد شده و عمارت را اشغال و ماموران روس را اخراج کرده و شروع به لیست برداری از اسباب و اثاثیه می کنند و با ساکنان خانه که بی قراری می کنند، به ملایمت رفتار کردند. پاکلوسکی در تلگراف های خود به روسیه، یادآور می شود که:

... شعاع السطنه تبعه دولت عثمانی است و تحت حمایت دولت روس نیست. شاهزاده به روس بدهی ندارد. اگر چه سند مجهولی به آن بانک سپرده است مبنی بر اینکه املاک خود را در گروه بانک نهاده تا املاک خود را حفظ کنند، اما همه کس در تهران به ماهیت مجهول معامله پی برده است. (68)

دخالت های پوختینف و افرادش سبب شد که دولت ایران به سفارت روسیه اعتراض کند و عزل سرکنسول و پتروف را خواستار شود. پاکلوسکی نیز قول تحقیق درباره قضیه را داد و موضوع را به پترزبورگ گزارش داد. از سوی دیگر نراتف از پاکلوسکی می خواهد که به دولت ایران اعلام کند که بریگاد قزاق یا همان ژندارم های خزانه، باید تعویض شوند و همچنین دولت ایران بابت تهدید ماموران سرکنسولگری معذرت خواهی کند.

در ذی العقده 1329 هـ.ق/16 اکتبر 1911م نقاب به کلی برداشته شد. نراتف به شارژ دافر انگلیس (کاردار) در پترزبورگ اطلاع داد که به عقیده او دیگر دولت روسیه نمی تواند در اقدامات خیلی جدی در اشغال اراضی ایران تاخیر کند.(69)

در این مذاکرات و رد و بدل شدن نامه ها، آنچه معلوم شد این بود که اقدامات شوستر برای آنها دیگر قابل تحمل نبود. اقدامات جدی مورگان شوستر متمایز با منافع روسیه بود. نراتف از جدیت و مساعی مورگان شوستر به سختی شکایت می کرد و شکایتش این بود که این مرد می خواهد در تمام ادارات ایران نظارت داشته باشد؛ به شکلی که به کلی مخالف منافع دولت روس است و در ضمن صحبت الفاظ ذیل گفته شد که تشکیلات ایران، باید کم کم در دست گرفته شود آن هم به طریقی که منافع روسیه در آنها منظور گردد.(70)

نراتف در ذی العقده 1329 هـ.ق/22 اکتبر 1911م در تلگرافی به پاکلوسکی به حمایت از پوختینف می پردازد و خواهان دادن درس عبرتی به ایران می شود. وی عقیده داشت که ایرانیان فقط در مقابل زور خم می شوند.(71) افزون بر پوختینف، میلر در تبریز، دابیژا در مشهد و نکلراسف در رشت نیز همین نحوه عمل را در پیش گرفته بودند.

محبوبیت شوستر

 

با وجودی که مدت اقامت شوستر در ایران بسیار کوتاه بود، با این حال از بدو ورود مردم و طبقه حاکمه، همه به اتفاق از او پشتیبانی می کردند و او را می ستودند. همه مردم ایران چه آنها که در داخل این مرز و بوم می زیستند و چه آنها که از دست مظالم روس و انگلیس به خارج گریخته بودند و در آنجا مبارزات خود را دنبال می کردند، همه شوستر و اقدامات او را می ستودند.(72) سر ادواری گری وزیر خارجه انگلیس درباره وی چنین می نویسد:

ظاهراً شوستر در اذهان ایرانیان اثر فوق العاده ای باقی گذارده و اینکه تمام احزاب متفقاً تمام اختیاراتی که او درخواست می نمود، به او داده اند. این ثابت می کند که به وی اعتماد کامل دارند.(73)

شوستر و محمدعلی شاه مخلوع

 

روس ها محمدعلی شاه را که توسط مشروطه خواهان از قدرت خلع شده بود و به روسیه گریخته بود، تحریک به حمله به ایران کردند. بر اساس این نقشه محمدعلی شاه و برادرش شعاع السطنه از دو نقطه شمالی کشور، و سالارالدوله برادر دیگر آنان از ناحیه کرمانشاه حمله بزرگی را در تابستان 1911م /1290ش برای تصرف تهران آغاز کردند. این حمله به شکست انجامید و تعداد زیادی از رجال، نمایندگان و مقامات طرفدار محمدعلی شاه در دولت برکنار شدند.(74)

شوستر در جنگ با محمدعلی شاه معزول، مثل یک ایرانی وطن پرست و فعال عمل کرد. او به علت احراز مقام ریاست کل خزانه داری و وفاداری نسبت به رژیمی که او را استخدام کرده بود و علاقه شخصی که به دفاع از انقلاب داشت محور تشکیلات مقاومت ملی و مظهر مبارزه طلبی و مایه امیدواری مردم شد. نقش رهبری او در خنثی کردن نقشه محمدعلی شاه در بازگشت به سلطنت مورد تصدیق دوست و دشمن واقع شده بود. (75) شوستر در این میان زحمات زیادی را متحمل شد. وی ترتیب مالیه قشونی را که به جنگ با شاه مخلوع و همراهانش فرستاده بود داد. (76) عبدالله اف روسی در کتابش آغاز توسعه طلبی ایالات متحده در ایران، با اینکه شوستر را عامل امپریالیسم و شخص شرور و موذی معرفی می کند درباره وی می گوید:

... هر چند نقش عمده طرد کردن عوامل ضد انقلابی بر عهده نیروهای ترقی خواه مردمی ایران بود، کسی نمی تواند منکر شود که اقدامات شوستر و معاونانش نیز به نابود کردن نقشه های ضد انقلابی شاه سابق کمک کرد... (77)

شوستر و دخالت های روس و انگلیس در ایران

 

ایران در دوره قاجار توسط دو قدرت استعماری احاطه شده بود. دو کشور یعنی روس و انگلیس ایران را به صورت کشور ضعیف در آورده بودند و سپس به جای رقابت با یکدیگر با تفاهم با هم ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تقسیم کردند. کاهش تشنج بین بریتانیای کبیر و روسیه را می توان در

پرتو شکست روسیه از ژاپن در سال 1905 و پیشنهاد او مبنی بر حمایت از مراکش و نیز تفاهم فرانسه و انگلیس در سیاست بین المللی توجیه کرد. (78) سرانجام روس و انگلیس ایران را طبق قرار داد 1907 به سه منطقه تقسیم کردند. اما در زمان ریاست شوستر در خزانه ایران دخالت های روس و انگلیس در ایران افزایش یافت. روسیه طی اخطاری به دولت ایران تهدید کرد که اگر ظرف 48 ساعت خواسته هایش عملی نشود، به اشغال ایران خواهد پرداخت. با پایان رسیدن مهلت 48 ساعته، روسیه بلافاصله نیروهای خود را به داخل خاک ایران اعزام کرد. (79)

اخطار روسیه، بحران بزرگی در کشور ایجاد کرد. بین مجلس و دولت بر سر پذیرفتن یا رد کردن آن اختلاف افتاد. هیجان عمومی و طغیان احساسات مردمی اوج گرفت. روس ها با استفاده از فرصت به دست آمده کانون های مقاومت تبریز و مشهد را به سختی سرکوب کردند. مرقد مطهر امام هشتم (ع) را به توپ بستند. از آذربایجان تا خراسان نیروهای خود را مستقر ساختند و منطقه زیر نفوذشان در قرار داد 1907 را اشغال کردند؛ به گونه ای که در سال 1912میلادی، حدود یازده هزار نیروی روسی در این منطقه مستقر بود. (80) در این زمان، انگلیس نیز برای اشغال منطقه زیر نفوذ خود قوایی از هندوستان وارد جنوب ایران کرد. این دولت برای ایجاد موازنه در برابر رقیب دیرینه خود در شمال، به این بهانه که ایران قادر نیست در جاده های تجاری جنوب ایران امنیت ایجاد کند، اعلام کرد که خود برقراری امنیت راه های جنوب را به عهده خواهد گرفت و هزینه های آن را از محل درآمد گمرکات ایران دریافت خواهد کرد. (81) سرانجام نیز این دو کشور سلطه گر دولت ایران را مجبور کردند تا سیاست خود را با اصول قرارداد 1907 تطبیق دهد.

اخراج شوستر از ایران

 

یکی از ماجراهایی که به تلخکامی ایرانیان انجامید، اخراج شوستر بود. مجلس شورای ملی لایحه ای را تصویب کرده بود که به موجب آن اموال شعاع السلطنه در تهران مصادره گردید. مجلس به شوستر اجازه داد تا این تصمیم را توسط ژندارم های خزانه داری اجرا کند. شوستر نیز در مهرماه 1290ش/ اکتبر 1911م به ژاندارمری خزانه دستور توقیف اموال و املاک شعاع السلطنه را داد. اما این اقدام وی با مخالفت و اعتراض شدید روسیه مواجه گردید؛ زیرا بنابر ادعای سفارت روسیه اموال شعاع السلطنه در گرو بدهی او به بانک استقراضی روس است. (82) اما وزیرمختار روسیه پاکلوسکی کوزیل (83) با فرستادن اولتیماتومی به وزارت خارجه ایران درخواست کرد که ماموران ژندارم خزانه، با قید فوریت ملک شعاع السلطنه را ترک کنند و افراد بریگاد و قزاق جای آنان را بگیرند و وزیر خارجه از توهینی که به عضو کنسولگری روسیه شده بود، شخصا عذر خواهی کند. (84)

یادداشت اعتراض وزارت خاجه ایران از سوی سفارت روسیه برگردانده شد و شایعاتی در جراید به چاپ رسید که روس ها تهدید به تصرف گیلان کرده اند. روس که اولتیماتومشان بدون پاسخ مانده بود، در تاریخ 18 نوامبر 1911م روابط سیاسی در سطح وزیرمختار را موقتا قطع کردند؛ اما کنسولگری روسیه باقی ماند. کابینه جدید تشکیل شد و وزیر امور خارجه عذرخواهی لازم را به عمل آورد و شوستر ژاندارم های خود را از ملک شعاع السلطنه فراخواند. اما پاسخ وزیرمختار روسیه به این اقدام آشتی جویانه، شدیدتر از اولتیماتوم یاد شده بود.(85)

شوستر از یک تبعه انگلیسی به نام لکفر (86) که از مان ورودش به استخدام وزارت مالیه درآمده بود در کار تجدید سازمان مالیاتی استفاده کرده بود.

دولت انگلستان به شوستر هشدار داده بود که اگر لکفر را به ایران بفرستد، روس ها به موجب قرارداد 1907 بدان اعتراض خواهند کرد. در پی آن، دولت روسیه نیروهای تازه ای وارد ایران کرد و روز هشتم آذر 1290ش/29 نوامبر 1911م طی اولتیماتومی برای قبول سه شرط ذیل به دولت ایران 48 ساعت مهلت داد:

1- اخراج شوستر و لکفر از ایران؛

2- کسب موافقت قبلی از دولت های روس و انگلیس برای استخدام اتباع خارجی؛

3- پرداخت هزینه و خسارت لشکر کشی روسیه به ایران. (87)

وزیرمختار روسیه این درخواست ها را چنین توجیه کرده بود: 1- لزوم کامل پرداخت غرامت به دولت امپراتوری روسیه که بر اثر اقدام های توهین آمیز آقای شوستر، ناگزیر به اعزام نیرو به ایران گردیده است؛ 2. خواسته قلبی دولت امپراتوری روسیه این است که منبع اصلی اختلاف از میان برداشته شود و در آینده شالوده ای را بنا نهد که بر پایه آن دو دولت بتوانند به تحکیم روابط دوستانه و استوار و به حل فوری و رضایت بخش موضوعات و مسائل مورد نظر روسیه بپردازند؛ 3. افزون بر حقایق مزبور، دولت روسیه در مورد اجرای پیشنهادات مذکور بیشتر از 48 ساعت صبر نخواهد کرد و در این فاصله نیروهای روسی در رشت باقی می مانند. چنانچه در طی این مدت پاسخی واصل نشود، نیروهای روسیه پیشروی خواهند کرد و بدیهی است که این موضوع میزان غرامت ایران به روسیه را بیشتر خواهد کرد.(88) اما بین کابینه و مجلس نفاق بروز کرد. کابینه در نظر داشت اولتیماتوم روس ها را بپذیرد، و مجلس طالب ایستادگی در برابر آن بود. همه احزابی که در مجلس نماینده داشتند مانند دمکرات ها، اعتدالیون، ترقی، اتفاق، همراه با حزب ارمنی داشناکسیون، (90) برای ایستادگی در برابر پیشرفت روس ها متحد شدند. تصمیم صمصام السلطنه مبنی بر پذیرفتن اولتیماتوم روسیه، روابط شوستر با کابینه را تضعیف کرد. اعضای کابینه امیدوار بودند شوستر خود استعفا دهد تا اختلاف مجلس و کابینه از میان برود؛ اما چون شوستر در عزم خود راسخ بود، به مجلس گفته شد که چنانچه شوستر از ایران نرود، مجلس منحل خواهد شد؛ زیرا شوستر را مجلس استخدام کرده است. اختیارات ویژه خود را مستقلا از کابینه و مجلس می دانست و چون مجلس او را استخدام کرده بود مجلس را ارباب خود به شمار می آورد. با انحلال مجلس، شوستر در برابر کابینه بختیاری ها تنها ماند. شوستر نمی توانست برای مدتی طولانی روابط خود را با وثوق الدوله وزیر خارجه و قوام السلطنه وزیر کشور حفظ کند. به همین دلیل با سردی روابط قوام السلطنه و وثوق الدوله روبرو شد. آنها تلویحا به شوستر گفتند که استعفا دهد.(91)

شوستر وقتی متوجه شد که انگلیسی ها نیز با روس ها در اخراج او هم صدا و همگام هستند، به دولت و مجلسیان گفت که چون نمی توانند با دو مملکت قوی طرف شوند، به هیچ وجه به فکر وی نباشند و مصلحت مملکت را مقدم بر هر امری بدانند و او نیز به این امر رضایت خواهد داد.(92) مجلس دوم در نتیجه اتمام حجت روس ها در مورد شوستر و اخراج او، تشنج سختی به خود گرفت و نبرد عمیقی بین اعتدالیون و دمکرات ها در گرفت که عاقبت دمکرات ها مغلوب گردیدند و شوستر از ایران رفت. (93) از این روی، در روز کریسمس 1911م به خدمت او خاتمه دادند و شوستر در تاریخ 11 ژانویه 1912 تهران را ترک کرد. اتومبیل شاه را در اختیارش گذاشتند تا وی را به بندر انزلی برده و از آنجا عازم اروپا شود. جانشین وی مرنارد بلژیکی تعیین شد و تا سال 1918م در این سمت باقی ماند. (94)

درباره علل اخراج شوستر از ایران، مورخان معاصر ایرانی و خارجی نظرات متفاوتی بیان کرده اند؛

1- ملک الشعرای بهار که نظریه وی در بالا ذکر شد؛

2- حسین مکی دلیل اخراج شوستر را هم بستگی سیاست روس و انگلیس توصیف کرده است؛ (95)

3- یحیی دولت آبادی دلایل اخراج مورگان شوستر را چنین بر می شمارد:

الف) غرور و عاقبت نیندیشی شوستر؛ ب) اغراض داخلی؛ ج) اغراض خارجی؛ (96)

4- عبدالله مستوفی دلیل اخراج شوستر را فشار روس ها دانسته است؛(97)

5- اسماعیل رایین، دلیل خروج شوستر را نتیجه سیاست مشترک روس و انگلیس در این زمینه می داند؛ (98)

6- سرپرسی سایکس، دلیل اخراج شوستر را عدم کفایت او و مخالفت شدید روسیه دانسته است. (99)

نتیجه

 

چنان که گذشت، روس ها و انگلیس ها پس از پیروزی نهضت مشروطه سعی در نفوذ در مناطق تحت سیطره خود کردند و جلو هر اصلاحی را گرفتند. اما ورود شوستر باعث نارضایتی آنان شد؛ زیرا اصلاحات وی باعث می شد که از لحاظ مالی قدرت بیشتری بیابد و از وابستگی خود به روس و انگلیس بکاهد. روس و انگلیس سعی داشتند با مقروض کردن دولت ایران، شرایطی را به ایران تحمیل کنند که حاکمیت ایران را زیر سئوال ببرد و با نفوذ اقتصادی در ایران، کشور را از ابعاد سیاسی و نظامی به زیر سلطه خود درآورند.

دولت های پس از مشروطه به فکر انجام اصلاحات بودند تا اینکه مسئله ورود مستشاران آمریکایی در دوره نیابت سلطنت ناصرالملک مطرح شد. علت آنکه دولتمردان ایران، آمریکایی ها را برای حل معضلات اقتصادی و امنیتی خود برگزیدند، دو اصل اساسی بود که عبارتند از:

1- آمریکا به دلیل فاصله جغرافیایی زیاد از ایران منافع کمتری در این کشور داشت؛

2- آمریکا حداقل تا زمان مورد بحث، اهداف استعماری در منطقه نداشته و مانند روسیه و انگلیس نزد مردم ایران بد سابقه و منفور نبود.

البته آمریکایی ها به دلیل آنکه درصدد پایان دادن به دوره انزوای خود بودند و به دکترین «سیاست جهانی» می اندیشیدند، از دعوت دولت هایی چون ایران برای حضور در عرصه های اقتصادی سیاسی استقبال می کردند. پس از تایید و تصویب این طرح توسط مجلس، قضیه از طریق وزارت خارجه پیگیری و سرانجام شوستر وارد ایران شد. اما در این زمان، کابینه سپهدار تنکابنی روی کار آمد و شوستر توانست از مجلس برای انجام امور مربوط به خود اختیارات بیشتری دریافت کند. همین امر باعث نارضایتی سپهدار شد و نتیجه آن استعفای وی بود. چند روز قبل از سقوط کابینه وی، حمله محمدعلی میرزا به کشور رخ داد و پس از آنکه صمصام السلطنه به قدرت رسید، روس ها از محمد علی میرزا بیشتر حمایت کردند. آنان سعی داشتند اوضاع کشور را به هم بریزند. با این کار، یا در روی کارآمدن وی موفق می شدند و یا دست کم با حملات نظامی موفق می شدند ناامنی و خرابی اوضاع اقتصادی و سیاسی را برای ایران به ارمغان آورند. آنها می توانستند با جنگ برنامه های اقتصادی شوستر را فلج کنند. اما شوستر باز هم دست از اصلاحات برنداشت و سرانجام شاه مخلوع نیز شکست خورد.

روس ها بارها به بهانه های مختلف خواهان عزل شوستر شدند و اولتیماتوم هایی را به ایران دادند که در این راه، مردم، مجلس، روحانیان و حتی زنان مبارز نیز به مخالفت با خواسته های نامشروع روس ها برخاستند. این در حالی بود که نایب السلطنه و دولتمردان خواهان تسلیم در برابر خواسته های روس بودند و در نهایت، خواسته های روس ها را پذیرفتند و باعث مخالفت هایی در بین مردم شدند که نهایتا به سرکوبی آنان منجر شد، مانند: انحلال مجلس.

انگلیس و روس، سپس برای به زیر سلطه بردن کشور، دادن وام مشترکی را مطرح کردند و از سوی دیگر، از انتخابات مجلس سوم نیز جلوگیری و آزادی خواهان را به شدت سرکوب کردند. ساده لوحانی که فکر می کردند روس با پذیرفته شدن اولتیماتوم، دست از جنایت خود برمی دارند و با مدارا رفتار می کنند، متوجه شدند که جنایت های های روس ها و انگلیسی ها پس از ضعف دولت بیشتر و دو چندان شد؛ زیرا آنان می خواستند امتیازاتی به دست آورند و آن را با فشار و ارعاب تثبیت کنند. حقیقت باید گفت پس از اخراج شوستر، دولت های روس و انگلیس دولت ایران را همچون اسیری یافتند که با تسلیم خود به دشمن، خود را قربانی هر گونه بلایی کرده بود. نتیجه این دخالت ها، تا سال ها بعد در ایران دیده شد.

در نتیجه، با وجود اهداف استعمارگرانه روس و انگلیس در ایران، قدرت سوم یعنی آمریکا نتوانست اصلاحاتی در ایران انجام دهد و خود نیز نهایتا بعد از جنگ جهانی دوم، به جرگه استعمارگران جهان پیوست و تاکنون نیز به این نقش شوم خود در جهان ادامه می دهد.

پی نوشت ها :

1-مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج 6، ص 1355.

2- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 558.

3-Neratoff.

4- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 558.

5- روزنامه مذاکرات مجلس، ش 117، ص 47.

6- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختتاق ایران، ص 12.

7- همان، ص 13.

8- همان.

9-Bizot.

10- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران از تاسیس تا انقراض قاجاریه، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ص283 و 284.

11- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختتاق ایران، ص 15.

12- همان، ص 10-11.

13- همان.

14- Charles Me Caskey.

15-Ralph Hills.

16- Bruce Dickey.

17- Coirns.

18- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران، ص 293.

19- همان.

20- عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من،ج 2، ص 493.

21- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختناق ایران،ص15.

22- Sir Edward Grey.

23- عین الله کیانفر و پروین استخری، کشف تلبیس، ص58.

24-Mornard.

25- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 203.

26-عین الله کیانفر و پروین استخری، کشف تلبیس، ص 2.

27- مهدی ملک زاده، انقلاب مشروطیت ایران، ص 58.

28- مجید یکتایی، تاریخ دارایی ایران، ص 30.

29- مورگان شوستر، اختناق در ایران، ص 135.

30- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختناق ایران، ص 109.

31- منصوره اتحادیه، پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، ص 301.

32-Wood.

33- فیروزه کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 561.

34- حسین کوهی کرمانی، از شهریور 1320 تا فاجعه آذربایجان و زنجان، ج1، ص44.

35.Sir George Barklley.

36-گروهی از نویسندگان، کتاب آبی، ج 3، ص 238.

37- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران، ص 295.

38- حسین رامتین، آمریکایی ها در ایران، ص 46.

39- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 204.

40- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختناق ایران، ص 29 و 30.

41- عین الله کیانفر، کشف تلبیس، ص 52.

42- مورگان شوستر، اختناق ایران، ص 118.

43- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 214.

44- عین الله کیانفر، کشف تلبیس، ص 23.

45- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختناق ایران، ص 46.

46- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 221.

47- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 562.

48- Major Stooks.

49- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 222.

50- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 562.

51- روزنامه تایمز، 18 اکتبر.

52- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 653.

53- اسماعیل رایین، مقدمه ای برای اختناق ایران، ص 21.

54- مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت، ج 6، ص 1376.

55- همان، ج 7، ص 1445.

56- همان.

57- ادوارد براون، نامه هایی از تبریز، ترجمه محمد جوادی، ص 55.

58- مورگان شوستر، اختناق در ایران، ص 188.

59- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 258.

60- Poktinoff.

61- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 589.

62-Petroff.

63-Hider Brund.

64- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 589.

65- همان، ص 590.

66- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 259.

67- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 590.

68- عبدالحسین نوایی، دولت های ایران ازآغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، ص 256.

69- عین الله کیان فر و پروین استخری، کشف تلبیس، ص 56.

70-همان، ص 57.

71- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 594.

72- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختناق ایران، ص 25.

73- گروهی از نویسندگان، کتاب آبی، ج 3، ص 196.

74- پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، ص 321.

75- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 587.

76- عین الله کیانفر و پروین استخری، کشف تلبیس، ص 52.

77- فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ص 587.

78- پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، ص 254.

79- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ص 339.

80- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران، ص 321-323.

81- فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران، ص 35.

82- مورگان شوستر،اختناق ایران، ص 135.

83- Poklewski Koziell

84-مورگان شوستر، اختناق ایران، ص 135.

85- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران، ص 305.

86-Lecofre.

87- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران، ص 305.

88- مورگان شوستر، اختناق ایران، ص 165.

89- عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ص 123.

90- داشناک ها، گروهی از ارامنه قفقاز بودند که خواستار ایجاد ارمنستان مستقل از قفقاز و ارمنستان عثمانی بودند.این گروه در جریان استبداد صغیر به فرماندهی یبرم خان به ایران آمدند. (Dashnaksiutian به معنای متحد و مبارز).

91- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران، ص 307.

92- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختناق ایران، ص 35.

93- محمد تقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ص 293.

94- پیتر اوری، تاریخ معاصر ایران، ص 308.

95- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج 1، ص 76-77.

96- یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج 3 ، ص 193.

97- عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج 2، ص 503-505.

98- اسماعیل رایین، مقدمه ای بر اختناق ایران، ص 36.

99- سرپرسی سایکس، تاریخ ایران، ج 2، ص 654.


فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش- ش 22