روزهای سرنوشت ساز برای پاوه 23 تا 28 مرداد 1358
چگونگی شکل گیری محاصره پاوه
شکست حصر پاوه توسط مردم و ارتش و سپاه
1480 بازدید
در تاریخ بیستم مرداد ماه 1358 عدهای از طرفداران حزب دمکرات در قریه قوریقلعه متحصن شدند و قطعنامهای در 12 ماده بر پایه تشکیل شورای شهرستان پاوه، تصفیه سپاه پاسداران پاوه، حق خودمختاری کردستان و غیره انتشار دادند.
سپاه پاسداران پاوه به تازگی و با مشارکت 250 نفر از افراد محلی، یعنی کردهای طرفدار انقلاب اسلامی، تشکیل شده بود. به روایت شهید دکتر چمران: روز بعد بین دو نفر از منطقه، یکی از پاوه و دیگری از عشایر «باینگان» مشاجرهای درگرفت و در این منطقه اکثر عشایر با مردم پاوه حساسیت و رقابت داشتند و انعکاس این مشاجره و تهدیدهایی که در آن بین دو طرف ردوبدل شد و به عنوان شایعه در شهر پاوه منتشر گردید ؛ سبب شد که مردم پاوه نیز از ترس به فرمانداری ریختند و خواستار تأمین امنیت شهر توسط ارتش و پاسداران شدند. آنها شهر را تعطیل کردند و برای پشتیبانی از انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، تظاهرات کردند. عشایر مسلح اطراف نیز به تحریک حزب دمکرات همه راهها را به تصرف خود درآورده پاوه را محاصره کردند و چند کامیون خواروبار را که از کرمانشاه به پاوه میرفت تصرف نمودند.
حوادث شب 24 مرداد 1358
تلاش برای بازگرداندن آرامش به شهر بیثمر بود. در نیمههای شب بیستوچهارم مرداد حمله به شهر آغاز شد تدریجاً همه شهر به استتثنای محل اسکان پاسداران و مرکز ژاندارمری به تصرف درآمد «بیمارستان معروف پاوه به دست آنها افتاده بود و همه 25 پاسدارش به شهادت رساندند و خلاصه وضعی [بود] بسیار استثنایی و تأثرانگیز و ناامیدکننده.»
بالاخره پس از سه روز جنگ بیامان در حالی که به نظر میرسید شهر بزودی به دست مهاجمان خواهد افتاد با پیام امام خمینی خطاب به فرماندهان ارتش و مردم ، اوضاع دگرگون شد. امام در این پیام از ارتش خواست که سریعاً خود را به پاوه رسانده و مهاجمان را دفع کند. انتشار پیام امام هیجان خاصی در مردم سراسر کشور ایجاد کرد. مردم از جنایات مکرر گروههای چپ و بیعملی و بیابتکاری دولت موقت بازرگان در مقابله با آنان به ستوه آمده بودند. گروههای بسیاری از مردم، مسلح و غیرمسلح، به سوی پاوه شتافتند و همین کافی بود که گروههای مسلح به محاصره شهر پایان داده و پراکنده شوند. ساعاتی بعد نیز شهر نوسود از تصرف گروههای مسلح خارج شد.
فوریترین نتیجه جنگ پاوه غیرقانونی اعلام شدن حزب دمکرات بود. شورای انقلاب در نشست 28 مرداد 1358 خود با انتشار بیانیهای با اشاره به پیشینه حزب اعلام کرد:
«از آنجا که حزب دموکرات با تحریک و تحریص مردم به قتل و غارت مسبب بروز حوادث خونینی در سنندج، نقده، مریوان و پاوه گردیده و به طور مسلحانه به پادگانهای نظامی جمهوری اسلامی ایران در سنندج و مهاباد حمله نموده است، لذا وجود حزب مذکور و جمعیتهای وابسته از نظر ملت ستمدیده و مسلمان ایران فاقد هرگونه مشروعیتی بوده و غیرقانونی اعلام میگردد.»
چه گروهی و با چه انگیزه ای به پاوه حمله کرد؟
بدرستی معلوم نیست چه گروهی و با چه اهدافی به پاوه حمله کرد. چمران، معاون نخستوزیر، و ابوشریف رئیس عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حزب دمکرات را مسبب اصلی جنگ میدانند. در عین حال هر دو از حضور عوامل سلطنتطلب نیز سخن میگویند. دکتر چمران یادآور میشود: «عده زیادی از مزدوران سپهبد عزیزالله پالیزبان ( مدتی رئیس ضداطلاعات ارتش و مدتی نیز استاندار کرمانشاه و سناتور بود. او پس از فرار از ایران، با کمک رژیم بعثی عراق گروهی از کردها را سازماندهی و مسلح کرد تا به منظور بازگرداندن سلطنت، بر ضد انقلاب بجنگند ) و سردارجاف در میان مهاجمین بودند و برحسب عادت خود میخواستند خانههای شهر را غارت کنند.» ابوشریف هم از دستگیری عوامل پالیزبان سخن گفت.
غنی بلوریان عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات جنگ پاوه را ناشی از اختلاف بین عشیره جاف و مردم پاوه میداند. این اختلاف «به وسیله خانواده جافها با طرفداری کردن از رژیم محمدرضا شاه به وجود آمده بود و با دخالت غیرمستقیم حکومت بعث عراق» به جنگ تبدیل شد. بلوریان نقش حزب دمکرات در جنگ را در حد اعزام «چند نفر مسلح به پاوه» فرومیکاهد.
آیا این جنگ توسط حزب دمکرات آغاز گردید؟ و یا توسط مزدوران پالیزبان و سردارجاف و شیخعثمان نقشبندی ( طبق اسناد موجود، شیخ عثمان به نفع دولت انگلیس جاسوسی میکرد. در سال 1337 با روی کار آمدن عبدالکریم قاسم در عراق و برکناری ملک فیصل، شیخ عثمان با همکاری دو تن از شیوخ و به حمایت عبدالسلام عارف اقدام به کودتا نمود که شکست خورد. پس از این شکست و تحت تعقیب قرار گرفتن شیخ عثمان توسط دولت عراق، وی به ایران پناهنده شد ) به عنوان عوامل رژیم پیشین؟ و یا توسط کومله؟ به هر تقدیر پیامد جنگ پیش از همه دامنگیر حزب دمکرات شد. به تعبیر بلوریان «قاسملو که بنا به گفته خودش خواست به کمک مردم پاوه برود، جنگ را به جنگ خودش تبدیل کرد و گناه جنگ پاوه را که با دخالت غیرمستقیم رژیم بعث عراق شروع شد به گردن حزب دمکرات انداخت.»
حزب دمکرات شناختهشدهترین سازمان سیاسی کردستان بود و هر حادثهای، اگر حزب در آن مشارکت نداشت، میتوانست به نام این حزب رقم بخورد. کومله، که مایل بود به عنوان یک سازمان سیاسی در قد و قامت حزب دمکرات دارای اعتبار شود، از مطرح شدن حزب به عنوان عامل تمامی حوادث خشونتبار کردستان ناخرسند بود. این سازمان در تحلیلی نوشت:
رژیم حاکم با سیاست ضدخلقی خود و سرکوب همه مخالفین خود در کردستان سعی دارد با جاروجنجال، هرگونه مخالفت جویی را به حساب دمکراتها بگذارد در حالی که دیدیم در کنار دمکراتها سایر نیروهای انقلابی و مبارز کردستان هم به طور وسیعی به میدان مبارزه کشیده شده و به حمایت از خواستهای بر حق زحمتکشان برخاستهاند.
حزب دمکرات با داشتن سابقه حمله به پادگان مهاباد؛ ایجاد درگیری در نقده به بهانه تأسیس دفتر؛ جنگ با عشایر منگور؛ و... اولین متهم هر حادثهای در مناطق کردنشین بود. حزب برای تثبیت موقعیت خود و از میدان به در کردن رقبایی چون کومله سیاست دوگانهای اتخاذ کرده بود. از یک سو به همراه کومله و سازمان چریکهای فدایی خلق و پالیزبان و سردارجاف و سایر سلطنتطلبان علیه حکومت میجنگید و از دیگر سو تلاش میکرد باب گفتوگویی نیز با حکومت بگشاید.
پس از اعلام غیرقانونی بودن حزب، ناگهان در سنندج شایع گردید که حزب پادگان را در محاصره گرفته است. سنندج مهمترین شهر کردستان بود. لذا در ادامه عملیات سرکوب ضدانقلاب در کردستان، که به طور جدّی پس از ماجرای پاوه و اعلامیه امام آغاز شده بود، بار دیگر رهبری انقلاب به «کلیه قوای انتظامی» دستور داد که به قدر کافی نیرو به طرف سنندج گسیل دارند «و با شدت اشرار را سرکوب نمایند.»
در همین روز حزب دمکرات که موقعیت خود را در خطر میدید نامه سرگشادهای به تعدادی از شخصیتها و سازمانهای بینالمللی و احزاب سیاسی ارسال کرد. در این نامه با اشاره به حضور «خلق کرد» در جنبش مردم ایران علیه دیکتاتوری شاه اظهار شده که پس از سقوط شاه خلق کُرد با امیدواری بسیار، خواست خودمختاری را با رهبری انقلاب و دولت موقت در میان گذاشت ولی با دفعالوقت مواجه گردید و تدریجاً توطئهها بر ضد «خلقهای غیرفارس» شدت گرفت «و کمکم آزادیهای دمکراتیک محدود شد و سرکوب خلقهای ایران آغاز گردید. در خوزستان مردمی که برای به دست آوردن حقوق مشروع خود به پا خاسته بودند به جوخههای اعدام سپرده شدند. ترکمنها سرکوب شدند. مطبوعات به شدت تحت سانسور درآمد. قلمها شکسته شد. روشنفکران تحت آزار و شکنجه قرار گرفتند. تفتیش عقاید آزاد شد. به طور خلاصه دموکراسی یک بار دیگر در ایران سرکوب شده است و اکنون آنچه که در کردستان میگذرد برنامهای است منظم برای نابود کردن خلق کرد.» حزب دمکرات از مخاطبان خود خواست علیه این سیاستها با تمام نیرو «صدای اعتراض خود را بلند کرده و مانع تجدید سیاست اراضی سوخته و انهدام دستهجمعی خلقهای ایران» شوند.
جنگ پاوه به تعبیری نقطه عطف به حساب میآمد. مردم در اکثر شهرها به هیجان آمده بودند و مایل بودند برای مقابله با احزاب و سازمانهای آشوبطلب کردستان به آن منطقه اعزام شوند. لشکر 28 کردستان در اطلاعیهای اعلام کرد: «گروههایی از پاسداران انقلاب و مردم از شهرهای مختلف به پادگان لشکر 28 سنندج وارد شدند و از طرف دیگر مردم و گروههای اسلامی از نقاط مختلف کشور با تلفن اعلام آمادگی برای عزیمت به منطقه مینمایند و تعدادی نیز به سوی منطقه حرکت کردند.» این اطلاعیه خاطرنشان میسازد که فعلاً هیچ نیازی به کمک بیشتر نیست.
تعدادی از گروههای سیاسی و مذهبی در سنندج که از جنگ و نزاع به تنگ آمده بودند در تلگرامی به امام خمینی و مهندس مهدی بازرگان، نخستوزیر، پیشنهاد دادند که تمام راههای اصلی و فرعی استان کردستان به ویژه راههای حساس سنندج به خارج «به منظور جلوگیری از توطئههای در شرف تکوین، از سوی ارتش جمهوری اسلامی ایران و با همکاری جوانان مسلمان کردستان کنترل شود.»
از سوی دیگر کومله، که موفق شده بود با جنگافروزی از نزدیک شدن حزب دمکرات به حکومت جلو گیرد، در اطلاعیهای اعلام کرد: «در شرایط کنونی برای مقاومت در برابر یورش وحشیانه عمال هیأت حاکمه، اتحاد همه نیروهای ملی و مترقی بر علیه دولت فاشیستی وابسته به امپریالیسم لازم و ضروری است.» اگر تا پیش از حادثه پاوه کومله دولت را حامی فئودالها و قیاده موقت و مرتجعین میدانست، اکنون دولت را فاشیستی و وابسته به امپریالیسم معرفی میکرد. وابسته دانستن دولت به امپریالیسم در نزد گروههای مارکسیستی به معنای لزوم جنگی تمامعیار با آن بود بنابراین کومله آنچه را که مدتها پنهان میکرد اینک آشکار ساخت.
کومله از همان بدو پیروزی انقلاب خواهان تعطیل و اخراج تمامی نهادها و مؤسسات دولتی بود. برای تأمین این هدف در اولین گام باید نهادهای نظامی و انتظامی اخراج میشدند. ایجاد جنگ و درگیری بدین منظور صورت میگرفت. اینک کومله که به هدف خود نزدیک شده بود در اطلاعیه خود افزود: «جنگی فرسایشی در پیش داریم تا دشمن را سنگر به سنگر از خانه خود برانیم و این جنگ فرسایشی تا زمان مداخله وسیع و همهجانبه جنبش سراسری ایران به رهبری طبقه کارگر طول خواهد کشید.»
حزب دموکرات کردستان، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، تهران زمستان 1394، ص، 266.
نظرات