درگیری قوام السلطنه و آیت الله کاشانی
احمد قوام فرزند ابراهیمخان معتمدالسلطنه و برادر کوچکتر حسن وثوقالدوله سال 1252 شمسی برابر با 1290 هجری قمری در تهران چشم به جهان گشود.
تحصیلات مقدماتی را به همراه برادرش حسن وثوق نزد دایی خود میرزا علیخان امینالدوله فراگرفت. سپس به کسب علم در صرف و نحو، ادبیات عرب، منطق، قواعد فقه و اصول، فلسفه و عرفان پرداخت و زبان فرانسه را نیز آموخت و به واسطه خط زیبایی که داشت در نوجوانی باتلاش پدرش در زمره پیشخدمتان مخصوص ناصرالدینشاه درآمد و <دبیر حضور> لقب یافت و نگارش نامهها و فرامین صادره توسط شاه به وی محول شد.1
پس از قتل ناصرالدین شاه، میرزا علیخان امینالدوله سال 1314ق. به پیشکاری و وزارت محمدعلی میرزا ولیعهد به آذربایجان رفت و میرزا احمدخان دبیر حضور را نیز به عنوان منشی و رئیس دفتر خود به تبریز برد.دوران صدارت امینالدوله دیری نپایید و با برکناری او، میرزا احمدخان دبیر حضور راهی اروپا گردید و پس از تکمیل تحصیلات به ایران بازگشت. سال 1322 ق. در نخستین روزهای صدارت عینالدوله به تهران فراخوانده شد و عنوان <وزیر رسائل> گرفت. در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا جزو ملتزمین رکاب بود و پس از مراجعت از فرنگ با دریافت لقب <وزیر حضور> و نیل به ریاست دفتری مخصوص مظفرالدین شاه در دربار قدرت و منزلتی ویژه کسب کرد و در حلقه معتمدین شاه قرار گرفت2 و فرمان مشروطیت با خط او به امضای شاه رسید.
سال 1289 در کابینه اول مستوفیالممالک، وزارت جنگ را بر عهده گرفت و لایحه خلع سلاح مجاهدین را از تصویب مجلس گذراند و تا کودتای سوم اسفند 1299 در کابینههای مختلف ، مسوولیتهای گوناگونی را بر عهده گرفت. بعد از کودتای 1299 به دستور سیدضیاءالدین طباطبایی، رئیس الوزرای کابینه کودتا بازداشت شد3 و در سال 1300 با تبعید سیدضیاءالدین به اروپا، فرمان نخستوزیری قوام از سوی احمد شاه در زندان قصر به وی ابلاغ شد و همان روز کابینه خود را به شاه معرفی نمود و پس از 9 ماه زمامداری جای خود را به مشیرالدوله داد. در خرداد 1301 مجددا از سوی مجلس به ریاست الوزرایی انتخاب گردید. دوران نخستوزیری دوم قوام حدود 8 ماه به طول انجامید4
16 مهر 1302 قوام به اتهام توطئه و طرحریزی برنامه ترور رضاخان بازداشت شد ولی با تلاش عدهای از رجال از زندان رهایی یافت و به اروپا رفت. چند سال بعد با وساطت ذکاءالملک فروغی و وثوقالدوله به ایران بازگشت. قوام همزمان با اشغال ایران در شهریور 1320، بار دیگر وارد صحنه سیاست شد و پس از استعفای دولت سهیلی در سال 1321 از سوی محمدرضا پهلوی مامور تشکیل کابینه گردید. قحطی نان در تهران موجب شورش مردم در 17 آذر 1321 گردید و به همین دلیل قوامالسلطنه حکومت نظامی اعلام کرد، اما این اقدامات نتوانست از سقوط کابینه وی جلوگیری نماید.5
سال 1324 قوام مجددا مامور تشکیل کابینه شد و تا آذر 26 در این سمت بود و سپس به اروپا رفت.
سال 1331 در پی بروز اختلاف بین شاه و مصدق که به استعفای دکتر مصدق ختم شد، قوامالسلطنه با برنامهریزی دربار توانست با اکثریت ضعیفی از مجلس رای اعتماد بگیرد. در این میان آیتالله کاشانی برای پشتیبانی از نهضت ملی، با صراحت و قاطعیت دولت قوام را غیرقانونی خواند و قوام نیز با انتشار اعلامیهای شدیداللحن، همه را به محاکمه دستهجمعی تهدید کرد. آیتالله کاشانی نیز، متعاقبا در برابر اعلامیه قوام، نیروهای انتظامی را به مقاومت فراخواند و طی نامهای به حسین علاء، وزیر دربار متذکر گردید که چنانچه قوامالسلطنه ظرف 24 ساعت دیگر کنار نرود لبه تیز حملات خود را متوجه دربار خواهد ساخت. سپس آیتالله روز 29 تیر در مصاحبه مطبوعاتی خود با رسانههای داخلی و خارجی، بار دیگر تهدید کرد که اگر مصدق به نخستوزیری بازنگردد، کفنپوش به خیابان خواهد آمد. این تهدیدها موجب وحشت محمدرضا پهلوی گردید و او پس از مشاهده قیام ملی در روز 30 تیر ناچار شد برای جلوگیری از سقوط خود، قوامالسطنه را بر کنار نماید. سرانجام احمد قوام پس از یک دوره بیماری تیر 1334 درگذشت و در مقبره خانوادگیاش در قم مدفون شد.
پی نوشتها:
1. باقر عاقلی، میرزا احمدخان قوامالسطنه در دوران قاجاریه و پهلوی، تهران: جاویدان، 1376، صص49-47. 2. احمدعبدالله پور، نخست وزیران ایران، تهران: علمی، 1369، ص 139. 3. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران: نشر گفتار؛ نشر علم، 1380، صص 1224 -1223. 4. عبدالحسن نوریان، ناپدیداری کابینهها در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 22 - 19. 5. حمید شرکت، در تیررس حادثه؛ زندگی سیاسی قوامالسطنه، تهران: نشر اختران، 1385، صص 190 - 186.
روزنامه جام جم
نظرات