رژیم پهلوی معبر یهودیان به فلسطین اشغالی


5435 بازدید

رژیم پهلوی معبر یهودیان به فلسطین اشغالی

از سیاست‌های اولیه دولت اسرائیل از همان زمان تشکیل این دولت، سیاست واداشتن یهودیان سراسر ‏جهان به مهاجرت به سرزمین فلسطین بود. مقامات اسرائیلی دلیل واقعی تمایل دولت به مهاجرت یهودیان ‏را این می‌دانستند که «جمعیت اسرائیل کمتر از حد مناسب است و به وسیلة دشمنان واقعی و بالقوه ‏محاصره شده است. اسرائیل باید هر چه زودتر از جمعیت یهودی پر شود.» «بن‌گوریون» عقیده داشت که ‏هدف از مهاجرت، «نجات یهودیان از نابودی است». او همچنین دلایل امنیتی را برای مهاجرت یهودیان ‏ذکر کرد: «ما اراضی را به تصرف درآورده‌ایم؛ اما بدون اسکان یهودیان، آنها هیچ ارزش واقعی نخواهند ‏داشت، اسکان... فتح واقعی است.»(1)‏ موضوع انتقال یهودیان از مسیر ایران، داشتن روابط سیاسی با ایران را به منزلة هدف اساسی سیاستمداران ‏اسرائیلی برجسته نمود. اصولاً جوامع یهودی خارج از اسرائیل آثار مهمی بر سیاست خارجی اسرائیل دارند ‏و اسرائیل به این جوامع از جهات مختلف اتکا داشته، به دقت اوضاع و احوال این جوامع را زیرنظر دارد. ‏بن‌گوریون می‌گفت: «تنها هم‌پیمان شایان اعتماد اسرائیل، یهودیت جهانی است».‏

بخش شایان توجهی از جمعیت اسرائیل به وسیلة یهودیان مهاجر از خاورمیانه تأمین شده است. انگیزه‌های ‏مذهبی و جنبش‌های صهیونیستی، موجبات این مهاجرت‌ها را فراهم می‌نمود و اما وضعیت خاص ‏کشورهای مسقط‌الرأس نیز این انگیزه‌ها را تشدید می‌کرد. در عراق اعمال خشونت و تبعیض نسبت به ‏یهودیان از دهة سی شدت گرفته بود؛ اما بعد از تشکیل دولت اسرائیل و اعمال فشار بیشتر به آنها، فرار ‏یهودیان عراق شروع و مناسب بودن مسیر ایران موجبات گریز آنها را بیشتر فراهم کرد.(2)‏

با شروع جنگ اعراب و اسرائیل در ماه مه 1948م دولت‌های عربی از جمله عراق به طور فعال در ‏سرکوب اتباع یهودی خود شرکت نمودند؛ گرچه رسماً آنها مداخله‌ خود در فلسطین یا تحریم سازمان‌های ‏صهیونیستی را منعکس‌کننده یک سیاست ضدیهودی نمی‌دانستند، در تعقیب این سیاست صدها نفر از ‏یهودیان در عراق مورد تعقیب، دستگیری، محاکمه و مجازات (بعضاً محکوم به مرگ) قرار گرفتند یا به ‏اتهام صهیونیست بودن به زندان‌های طولانی محکوم و به اردوگاه‌ها فرستاده شدند.(3)‏

البته نباید اقدامات صهیونیست‌ها را در این زمینه نادیده گرفت. در عراق،‌ اسرائیل گروهی زیرزمینی به نام ‏نهضت مهاجرت یهودیان عراقی به اسرائیل را سازماندهی کرد. به منظور ارعاب یهودیان عراقی و ترغیب ‏آنان به خروج از آن کشور، این نهضت اقدام به یک رشته بمب‌گذاری از جمله در یک کنیسه نمود که ‏منجر به کشته شدن چند یهودی شد. برای گریز از این وضعیت، ایران به منزلة یکی از راه‌های فرار، ‏مناسب تشخیص داده شد.(4) دولت ایران، از سال 1334ش/1955م با آژانس یهود همکاری می‌کرد تا ‏زمینه و تسهیلات مناسبی برای مهاجرت یهودیان به فلسطین فراهم شود؛(5) بر این اساس به دلیل این ‏سیاست مساعد ایران و وجود جوّ رأفت، تساهل، مدارا و تحمل در مقابل یهودیان ایران، انتخاب راه ایران ‏برای یهودیان عراق اهمیت محوری پیدا کرده بود.‏ گفته می‌شود که با اعدام یک تاجر معتبر یهودی، خروج اکثریت جامعة یهودیان عراق شدت گرفت و ‏حدود 120 هزار یهودی عراقی بین سال‌های 1948 و 1952م به اسرائیل مهاجرت کردند که عمدة این ‏مهاجرت‌ها از طریق ایران صورت گرفت. در این نقل و انتقال، بخشی از این یهودیان فراری در ایران ‏ماندند و شبکة حمایت از دولت جدید یهود را تشکیل دادند.(6)‏

یهودیان ایران در ابتدا نسبت به آرزوهای صهیونیستی بی‌تفاوت بودند؛ اما بعدها در اثر فشار هم‌کیشان ‏یهودی عراقی خود به جنبش طرفداری از اسرائیل پیوستند.(7) سازمان‌های موساد و لمان، عملیات ‏اطلاعاتی علیه عراق و پشتیبانی و حمایت از خروج مخفیانة یهودیان عراق به اسرائیل را از طریق ایران ‏هماهنگی می‌کردند. ضمناً لازم است یادآوری شود که آنها مسئول جنبش مخفیانه خروج یهودیان ایران نیز ‏بودند. گفته می‌شود که دولت عراق در ماه مارس 1950م رسماً اجازة مهاجرت یهودیان را صادر نموده بود ‏که تقریباً در عرض یکی دو سال تمام جامعه یهودی عراق ناپدید شدند و بیشتر آنها در اسرائیل مستقر ‏گردیدند.(8)‏

البته مهاجرت یهودیان به اسرائیل از طریق خاک ایران تنها مختص یهودیان عراق نبود، بلکه یهودیان، از ‏سراسر خاورمیانه و حتی اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی، ایران را راه مناسبی برای مهاجرت به ‏اسرائیل تشخیص داده بودند و این امر نیز به نوبة خود به سیاست دولت ایران راجع به یهودیان مربوط ‏می‌شد که مبتنی بر تساهل و تسامح، مدارا و سیاست خشن رژیم عراق در مقابل یهودیان و نیز سیاست ‏مدارای ایران با یهودیان چشم‌گیر بود.‏

در جمع‌بندی می‌توان گفت فقدان پایگاه مردمی و عدم مشروعیت رژیم شاه و وابستگی به خارج، مقابله ‏با اعراب تندرو و ناسیونالیست‌های عرب علیه کشور و استفاده و بهره‌جویی از اسرائیل و لابی یهودی به ‏منظور نفوذ به دستگاه سیاست‌گذاری خارجی ایالات متحده برای به دست آوردن کمک‌های نظامی و ‏غیرنظامی به منظور تحقق ژاندارمی و برتری نظامی در منطقه خلیج فارس از جمله ملاحظات عمده ایران ‏در سطح خاص ملی بودند که رژیم محمدرضاشاه را واداشت تا با برقراری و تحکیم مناسبات خود با ‏اسرائیل به آنها دست یابد.‏

دربارة اسرائیل، خروج از انزوای سیاسی – امنیتی و اقتصادی، به رسمیت شناخته شدن اسرائیل به صورت ‏رسمی و دوژور از جانب ایران به منظور به دست آوردن هویت خاورمیانه‌ای و انتقال یهودیان از طریق ‏خاک ایران، دلایل عمده‌ای بودند که در سطح ملی، این کشور را وادار به تلاش برای برقراری و گسترش ‏مناسبات خود با ایران می‌نمود.‏

پی‌نوشت‌ها:‏

‏1- جان کوئیگلی، فلسطین و اسرائیل، رویارویی با عدالت، ترجمه سهیلا ناصری، تهران، دفتر مطالعات ‏سیاسی و بین‌المللی، 1372، ص 138.‏

‏2- محمدرضا ملکی، روابط راهبردی ایران و دولت یهود تا پیروزی انقلاب اسلامی، مجله سیاست ‏خارجی،‌ سال سیزدهم، ش 4، زمستان 1378، صص 1077-1076.‏

‏3- همان، ص 1077.‏

‏4- جان کوئیگلی، پیشین، صص 143-142.‏

‏5- روابط ایران و اسرائیل (1357-1327ش) به روایت اسناد نخست‌وزیری، تهران مرکز اسناد ریاست ‏جمهوری، 1377، ص 12.‏

‏6- محمدرضا ملکی، پیشین، ص 1077.‏

7- Amir Taheri, The Unknown life of the Shah, (Hutchinson, 1991), p. 105.

‏8- محمدرضا ملکی، پیشین، ص 1078.‏


علی فلاح‌نژاد ، مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 118-114‏