نمائی ازتکاپوی محمد منتظری


 نمائی ازتکاپوی  محمد منتظری

 به رغم اینکه ارتباط شهید محمد علی منتظری با آیت‌الله سعیدی و فعالیت‌های مبارزاتی او از قبل تحت کنترل ساواک قرار داشت و رژیم از کم و کیف آن آگاه بود، ولی زندگی مخفیانه وی،این امکان را برای او فراهم آورده بود تا در جریان دستگیری‌ها، از کمند مامورین ساواک بگریزد و به فعالیت‌های خود ادامه دهد.در همین تعقیب و گریزها بود که در آستانه پانزدهم خرداد سال 1350 ش،ساواک شهرستان قم به اداره کل سوم اعلام کرد: «در چند روزاخیر دستور مراقبت از وی داده شد. شب گذشته به اتفاق یک نفر دیگر که هنوز شناخته نشده،ازمدرسه فیضیه خارج می شوند. مامورین با طرح قبلی مبادرت به ربودن چمدان از دست منتظری می‌نمایند. نامبرده به اتفاق همراهش اقدام به فرار می‌نمایند و وقتی مواجه با تعقیب مامورین می‌شوند، با اسلحه مامورین را تهدید می‌کنند و متواری می‌گردند.»
در این مرحله، پدر و برادر وی دستگیر شدند و در چمدان او، نمونه‌هایی از اعلامیه‌ها، تعدادی فتوکپی از اسناد سفارت ایران در بغداد به امضای کاردار،مدارک ارتباط با سازمان الفتح و ... کشف شد. به علت فرار او، ساواک مرکز،دستورداد:
«1-رئیس امنیت داخلی تا زمانی که محمد علی منتظری دستگیر نگردیده در ساواک بازداشت باشد.
2- رئیس ساواک علت ضعف در انجام وظیفه را توضیح دهد.
3- شیخ حسینعلی منتظری به مرکز اعزام، محل کار و منزل آنها بازرسی گردد.
4- مامورینی که منتظری از دست آنها فرار کرده، معرفی شوند.»
و متعاقب آن، دستور دستگیری او و همراهش به ساواک تهران نیز ابلاغ گردید، ولی ساواک تهران به علت عدم اطلاع از مخفیگاه او،دستگیری وی را به فرصت مناسب احاله کرد که بلافاصله طی تلفنگرامی،اعلام گردید.
«امکان دارد در منزل مرتضی مطهری یا سید علی غیوری یا مدرسه کاظمیه مخفی شده باشد.»
بر همین اساس، ساواک تهران به ساواک‌های شمیران، ری و جنوب شرق، ضمن ابلاغ دستور دستگیری ایشان، می‌نویسد:
«طبق اطلاع نامبردگان بالا که مسلح و تحت تعقیب می‌باشند،اخیراً به تهران آمده و احتمال دارد در مکان‌های زیر به طور مخفی دبه سر برند.
1-قلهک منزل شیخ مرتضی مطهری
2- شهر ری منزل سید علی غیوری
3- خیابان ری منزل فلسفی روبروی مسجد کاظمیه» و به دنبال آن آدرس شیخ اسماعیل مرادی، شوهرخاله وی نیز که در شهر ری اعلام گردید.پس از بازرسی منازل آقایان: مطهری، غیوری، مرادی و مدرسه کاظمیه، ساواک تهران ضمن اعلام اینکه این جستجوها نتیجه ای نداشته، می‌نویسد که در موقع بازرسی منزل سید علی غیوری، او گفته است: «می‌دانم شما برای دستگیری شیخ محمد علی منتظری آمده‌اید، چون شیخ اسماعیل مرادی که دو روز قبل از قم مراجعت نموده اظهار می‌داشت سازمان امنیت برای دستگیری شیخ محمد علی منتظری فعالیت شدیدی را آغاز کرده و همه جا به دنبال وی می‌گردد.»درگزارشی که بخش 312 از اداره کل سوم،درخصوص چگونگی فرار محمد علی منتظری تهیه کرده، آمده است: «نامبرده بالا در تاریخ 13 /50/3 به اتفاق یکی از طلاب که هویتش تاکنون روشن نشده با چمدان از مدرسه فیضیه خارج شده و به طرف منزل حسینعلی منتظری حرکت کرده و همین که قصد ورود به منزل را می‌کنند،مامورین تعقیب و مراقبت ساواک قم با استفاده از وحشت دو نفر،نامبردگان را تهدید، مشارالیهم چمدان را به زمین گذاشته و داخل منزل منتظری که قبلاً دق‌الباب شده بود وارد می‌گردند.مامورین مراقبت با اغتتام فرصت چمدان را حمل و تحویل ساواک می‌نمایند وبلافاصله با تشریک مساعی شهربانی منزل مسکونی حسینعلی منتظری و اطاق فرزند وی که به صورت آشفته ای جلوه می‌کرد،بازرسی می‌گردد.»
ضمن تفاوت‌هایی که در این گزارش-که در تاریخ 50/2/20 تنظیم گردید-با گزارش 14 /50/3 وجود دارد،محتویات چمدان او نیز متفاوت از آن گزارش،و به شرح زیر، ثبت شده است:«کتب و نشریات کمونیستی از جمله ماتریالیسم تاریخی- مانیفست حزب کمونیست- پیام چه گوارا- نشریات جبهه ملی،حزب زحمتکشان، نهضت آزادی و ... ولایت فقیه خمینی،غرب‌زدگی جلال آل احمد».
صرف‌نظر از تحلیل علت غارت‌هایی که در این دو گزارش وجود دارد،محتویات چمدان محمد علی منتظری، بیانگراین واقعیت است که او در سیر مبارزاتی خویش،نسبت به دیگر گروه‌ها و افرادی که داعیه مبارزه با رژیم پهلوی را داشتند،شناخت مناسب داشته است.
در همین اثنا بود که در هیئت انصارالحسین(ع) گفته شد:
«برای دستگیری محمد علی منتظری منزل خیلی از علما ازجمله غیوری را بازرسی و در نیمه‌های شب منزل ایشان را زیرورو کرده‌اند،ولی او نبوده است. پس به قم رفته و منزل پدرش را گشته‌اند و او را نیافته‌اند. سپس پدرش را دستگیرو بعد از دو شب بازداشت به نجف‌آباد تبعید کرده‌اند.»
پس از این گزارش به اداره کل سوم نوشته شد:«محمد علی منتظری ممکن است در قم در گذر شادقلی معروف به شقالخون در منزل آقای هادی هاشمی،شوهر خواهرش مخفی باشد یا در اصفهان در محله قحطعلی خان [قهدریخان] که از قراء نجف‌آباد بوده و هادی هاشمی در آنجا تملکی دارد، ساکن باشد.»
ولی پس از چند روز اعلام شد که وی به تهران آمده و هر روز در خانه ای زندگی می‌کند.نگرانی‌های موجود پیرامون وضعیت وی که در زندگی کاملاً مخفیانه به سرمی‌برد،به گونه‌ای که حتی نزدیکان او نیز از وی بی‌اطلاع بودند،باعث شد تا آقای هاشمی رفسنجانی ضمن تماس با آقای فلسفی از ایشان تقاضای تحقیق نماید:
متن گزارش این گفتگو که به تاریخ 50/5/4 انجام شده است، به شرح زیر است: «هاشمی رفسنجانی: آقای منتظری قاصدی نزد من فرستاد و گفته است چون از موقعی که پسرش محمد متواری شده، از او خبر ندارد و از طرفی رادیو عراق اخیراً می‌گوید او را سازمان امنیت دستگیر کرده و در اوین شکنجه می دهند،بدین جهت او ناراحت شده است.گرچه به گفتار رادیو عراق اعتمادی نیست،مع الوصف آقای منتظری تقاضا دارد که شما تحقیق کنید آیا موضوع دستگیری پسرش صحت دارد یا خیر و اگر صحت دارد ترتیب ملاقات او را بدهید.
فلسفی: در این مورد اقدام می‌کنم.»
چهار روز بعد ازاین گفتگو،معلوم شد که آقای سید علی غیوری،این موضوع را از آقای فلسفی پیگیری کرده و به او گفته شده که محمد علی منتظری دستگیرنشده است. و وقتی علی اکبر پوراستاد از مرتضی تجریشی از وضعیت او سئوال کرد، در پاسخ شنید: «پدرش برای من پیغام فرستاده که به وسیله [آیت‌الله] حسن سعیدی از دستگاه سئوال کنم که محمد علی در کجا به سر می‌برد»
درحالی که خانواده و دوستان و آشنایان او در نگرانی به سر می‌بردند و با توسل به این و آن، در پی یافتن خبری از او بودند، ساواک هم برای دستگیری او،فعالیت‌های سردرگمی را دنبال و از منازل دوستان و آشنایانی که امکان تردد او به آنجا وجود داشت،به سختی مراقبت می‌کرد و از طرفی هم خبر داشت که او به تهران آمده و هر روز در منزل یکی از دوستانش به سر می‌برد. وقتی پیگیری‌های کورکورانه اداره کل سوم ادامه داشت،ساواک شهرستان قم در نامه‌ای،ضمن اشاره به فعالیت‌های کنترلی از قبیل:شنود تلفن و مکاتبات و مراقبت از منزل پدر وی، نوشت:
«نامبرده از طلاب سرشناس حوزه علمیه قم بوده و با توجه به درک موقعیت خود و تشخیص سطح ارتکاب جرم از جهت مدارک مکشوفه و هم‌چنین وجود محکومیت‌های قبلی، تردید نیست سعی خواهد کرد در معرض خطر قرار نگیرد و روی این زمینه و با امعان‌نظر به این موقعیت،بعید به نظرمی‌رسد که حتی برای مدت بسیار کوتاهی هم در قم که همه وی را می شناسند،اقامت نماید.»
و در پی آن، یکی از طلاب قم که به نجف‌آباد اصفهان رفته بود،گفت:
«چندی قبل که در تهران بودم به مدرسه مروی رفتم.دو طلبه ضمن صحبت‌های خود می‌گفتند که محمد علی منتظری را در لبنان دیده اند.»
این خبر باعث شد تا رئیس امنیت داخلی ساواک اصفهان به نجف‌آباد برود و ضمن ملاقات با شیخ حسینعلی منتظری، از کم و کیف موضوع نیز اطلاع یابد.دراین دیدار آقای منتظری گفت:
«از فرزندش تاکنون هیچ اطلاعی به وی نرسیده، فقط چندی پیش شنیده است که محمد علی در لبنان به سر می‌برد.اینکه این خبر تا چه اندازه صحت داشته باشد، نمی‌داند،چون نه پیامی از او به وی رسیده است نه نامه‌ای.»
مشی و مرام و ایده شهید محمد علی منتظری در طریق مبارزه به گونه ای بود که آقای شیخ حسینعلی قادری-که مورد شناسایی واقع نشد-درگفت‌وگویی درباره او گفت:
:فرزند منتظری منحرف شده و با چریک‌ها و عناصر تند تماس دارد. درس اقتصاد را در زندان از مهندس بازرگان و غیره آموخته و حتی پدرش با اینکه انقلابی است، با روش وی موافق نیست چون می‌گوید: محمد علی ازمسیر روحانیت خارج شده و راه دیگری را در پیش گرفته... شایع است که پسر منتظری را دستگیر کرده اند، ولی حقیقت ندارد چون ما چند نفر از رجال و بزرگان را واسطه قرار دادیم تحقیق کردند معلوم شد هنوز دستگیر نشده و در تهران به هر منزلی که در آن تردد داشته رفتند و بازرسی کردند،ولی او را پیدا نکردند و ضمنا چند خانه هم در قم بوده که احتمال می دادند محمد علی در آنجا باشد،بازدید کردند و چیزی به دست نیاوردند...»
در گزارشی که پیرامون اظهارات مختلف درباره وضعیت او تهیه شده بود،رهبر عملیات ساواک قم نوشت:
«روی قضیه محمد علی هرکسی به نحوی اظهار نظرمی‌کند،لکن همه بر این عقیده‌اند که از وی خبری نیست.»
ولی مسئول اداره مربوطه دراین خصوص، چنین اظهارنظر کرد:
«آنچه به نظر می‌رسد اینکه پدر محمد علی در پاسخ هر سئوال‌ کننده ای سیاست عدم اطلاع را پیش کشیده که ضمن جلب حس ترحم افراد،خود را هم بی‌اطلاع نشان داده باشد،تصور می رود پدرازمحل اختفای پسر با اطلاع باشد...»
خبرهائی که پیرامون خروج وی از کشور به ساواک می‌رسید،اداره کل سوم را بر آن داشت تا ضمن تکثیرعکس او به تعداد 60 قطعه، آن را به سراسر کشور ارسال و تقاضای دستگیری وی را بنماید.درهمین رابطه، ضمن ارسال نامه ای به ساواک اصفهان نوشت:
«دستگیری هرچه زودتر نامبرده حائز اهمیت بوده و علاوه بر مشخص گردیدن فعالیت‌های مضره یاد شده، موجب افشا و کشف تلاش‌های مخفی گروه مربوط به وی و شناسایی همکارانش خواهد گردید.
در این حال عده ای می‌گفتند او در شمیرانات تهران در منزل علامه شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) مخفی شده و عده‌ای دیگر می‌گفتند او را در عراق دیده اند، ولی هرچه منابع ساواک بیشتر تلاش کردند،کمتراطلاعی از او به دست آوردند تا اینکه احتمال حضور او در عراق را جدی تلقی کردند و در زمانی که رژیم عراق، ایرانیان مقیم آن کشور را اخراج می‌کرد، نوشتند:
«چون احتمال دارد طلاب متواری از ایران، از جمله سید محمد دعایی و سید صادق زیارتی و احتمالاً محمد علی منتظری که در خاک عراق اقامت دارند،همراه معاودین به کشور گسیل گردند،توجه آن اداره کل را به سوابق و اهمیت دستگیری نامبردگان در بدو ورود و قبل از اعزام به نواحی دیگر جلب،مقرر فرمایند به مسئولین مرزی با دراختیار قرار دادن عکس آنها نسبت به دستگیری آنان اوامر لازم صادر فرمایند.»
در این کنترل نیز موفقیتی حاصل نشد تا اینکه رکن دوم ژاندارمری کل کشور در نامه ای به ساواک،ضمن اشاره به گزارش روزنامه کیهان به تاریخ 51/2/18 درباره درگیری خیابانی و کشته شدن فردی به نام علی اصغر منتظری نوشت:
«در صورتی که خرابکار کشته شده با شیخ محمد علی منتظری یکی هستند،مراتب را آگهی تا به یگان‌ها دستورداده شود در این مورد پیگیری نمایند.»
بدیهی است که این فرد، شهید محمد علی منتظری نبود،ولی از این نامه روشن می‌گردد که نه تنها نیروهای ساواک در سراسر کشور،بلکه همه افرادی که در شهربانی و ژاندارمری نیز در امور اطلاعاتی فعال بودند،درپی دستگیری آن شهید بزرگوار بودند.
در این موقع آیت‌الله منتظری که همواره در نقل‌قول‌ها از فرزند خویش اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد،دردیدار دو نفر از طلاب که از وی درباره فرزندش سئوال کردند، گفت:
«نامه‌ای به من نرسیده،ولی محمدعلی در حال حاضر در عراق به سر می‌برد و حالش خوب است.»
این خبر باعث شد ساواک ضمن درخواست بررسی صحت و سقم خروج او از ایران، ممنوع الخروج بودن او را که از سال 48 اعلام شده بود،مجدداً مورد بررسی قرار دهد و پس از اینکه به نقل از پدرش، نقل شد که: «محمد علی منتظری در نجف است و مدتی در تهران با قیافه عجیبی بوده است.» و از دستگیری او عاجز شد،دردستوری که با کلمات رمز برای ساواک های قم و اصفهان، ارسال کرد، نوشت:
«سریعاً به فرد مورد نظر ابلاغ نمایید چنانچه فرزندش محمد علی را خود معرفی نماید،دستگاه در مجازات وی تخفیف قابل ملاحظه ای قائل خواهد شد.درغیراین صورت هر لحظه امکان دارد در برخورد با مامورین کشته شود و مقصراصلی خود وی خواهد بود.»
متعاقب این تهدید بود که مجدداً خبری مبنی بر حضور وی درعراق با گذرنامه پاکستانی به ساواک رسید.دراین گزارش آمده بود که چون امکان دارد او را به همراه پاکستانی‌های مقیم عراق از مرز ایران اخراج نمایند،قصد دارد با لباس هیپی ها وارد ایران شود.براساس این خبر، اداره کل سوم به ساواک‌های کرمانشاه،آبادان و سنندج، اعلام کرد تا نسبت به دستگیری وی اقدام نمایند.ولی چند ماه بعد، ساواک اصفهان خبر داد که:
«محمد علی منتظری در نجف در مدرسه شیرازی اقامت دارد و هر روز صبح‌ها در درس خمینی شرکت می‌کند.»
و ساواک قم در 5 ماه بعد، گزارشی ارسال کرد که حاکی از سردرگمی ساواک در مشخص نبودن محل حضور او بود:
«سید محمد باقر موسوی به وسیله نامه اخیراً از عراق اطلاع داده که محمد علی منتظری که حدود یک سال بود جایش در نجف خالی بوده روز یکشنبه 52/10/16 به نجف وارد شده و همچنان به مطالعات و اشتغالات خود ادامه می‌دهد.»
منبعی که این گزارش را به مامورین ساواک داده بود. عبارت «همچنان به مطالعات و اشتغالات خود ادامه می‌دهد» را، فعالیت‌های وی علیه دولت ایران،تعبیرکرد و در ساواک نیز غیبت یکساله او از نجف حائز اهمیت تشخیص داده شد تا پیرامون اینکه این مدت را کجا بوده و چه فعالیتی داشته،تحقیق صورت پذیرد.


ماهنامه شاهد یاران، شماره 48