39 سال انتظار برای بازگشت دیپلمات‌های ایرانی


901 بازدید

39 سال انتظار برای بازگشت دیپلمات‌های ایرانی

روز۱۴ تیر سال ۱۳۶۱ خودرو هیأت نمایندگی دیپلماتیک کشورمان هنگام ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از ایست بازرسی به وسیله مزدوران حزب فالانژ لبنان متوقف شد و چهار سرنشین آن با وجود برخورداری از مصونیت دیپلماتیک، به وسیله آدم‌ربایان دست‌نشانده رژیم صهیونیستی به گروگان گرفته شدند.

در این آدم ربایی سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران، سید محسن موسوی کاردار سفارت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به اسارت درآمدند و بنا به گفته‌ها، تحویل رژیم صهیونیستی داده شدند. دقایقی پس از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام کرد: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. اکنون با گذشت ۳9 سال از این واقعه، هنوز اطلاعی از زنده بودن یا شهادت حاج احمد و همراهانش به طور کامل در دسترس نیست.

 اسطوره‌هایی همچون حاج احمد متوسلیان در این مرز و بوم کم نبودند و نیستند. با این حال گذشت زمان بسیاری از آنها را در غبار فراموشی برده است و نسل امروز با دلاوری‌های نسل حاج احمد بیگانه‌اند. برای کنار زدن این غبار فراموشی از دیدگان نسل امروز ساخت فیلم‌هایی همچون «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمد حسین مهدویان بیش از پیش ضروری است، فیلمی که گوشه‌ای از سرگذشت این ژنرال ایرانی به صحنه تصویر کشید تا مردم بخصوص جوانان از وجود چنین دلیرمردانی در این آب و خاک آشنا شوند.

 آگاهی و شناخت بالای متوسلیان در مسائل سیاسی - اجتماعی از جمله خصوصیات بارز این سردار بود. در تدبیر و تصمیم‌گیری‌هایش دقت نظر داشت. ضمن قاطعیت در کار، بر دل‌ها فرماندهی می‌کرد و همواره در بطن مشکلات حضور داشت. به همین دلیل، در سخت‌ترین شرایط کسی او را تنها نمی‌گذاشت.

 با وجود برخورد قاطعانه در امر فرماندهی، در کارهای جمعی مانند ساختن سنگر، نظافت محیط، شستن ظروف و… با افراد تحت امر همراهی می‌کرد. علاقه به مطالعه و بحث پیرامون اخبار و رویدادها، از خصوصیات دیگر او بود. در مواقع مقتضی در جمع صمیمی همرزمانش پیرامون مسائل اعتقادی بحث می‌کرد. در هیچ شرایطی حتی در برابر بدترین اتهامات، دفاع از مردم و کیش وطن را فرموش نکرد؛ شاید خاطره مجتبی عسگری همرزم وی خالی از لطف نباشد.

 عسگری می گوید: «در حالی که حاج احمد سخت نگران وضعیت حساس جبهه مریوان در آن روزهای دشوار جنگ‌های کردستان بود، آمد تهران. رفت و خودش را به دفتر حضرت امام (ره) معرفی کرد … می‌گفت: رفتم ببینم چه کارم دارند. دیدم قرار شده برویم دست‌بوسی حضرت امام. توی دفتر به من گفتند: شما احمد متوسلیان هستید؟ گفتم: بله. گفتند: الان که خدمت حضرت امام می‌روی، مثل حالا که توی چشم‌های ما نگاه می‌کنی، آنجا به چشم‌های امام نگاه نکن! فقط جواب سوالات آقا را بده، هیچ مسأله‌ای هم نیست. نگران نباش. بعد ما را بردند خدمت امام. دیگر نفهمیدم چه شد… بغض گلویم را گرفته بود. خدایا! مگر می‌شد باور کرد!؟ مرا به خدمت امام آورده‌اند! … در آن دیدار، امام فرمود: احمد! شما را می‌گویند منافق هستی!؟ گفتم: بله، همین حرف‌ها رامی‌زنند! … دیگر نتوانستم چیزی بگویم. بعد، امام فرمود: برگرد همان جا که بودی، محکم بایست! … وقتی احمد به اینجای حکایت رسید، با ذوق و شوق گفت: حالا دیگر غمی ندارم، تأیید از حضرت امام گرفتم.»

 روایت‌های متفاوت و حتی متضادی از وضعیت حاج احمد متوسلیان و همراهانش در لبنان وجود دارد، برخی از همرزمان شهید متوسلیان همچون سردار دهقان وزیر پیشین دفاع معتقدند آنها همچنان در زندان‌های رژیم غاصب اسرائیل در اسارت هستند و برخی از دوستان، هم‌رزمان و نزدیکان متوسلیان که ازروحیه ایشان شناخت دارند می‌گویند، روحیه حاج احمد با اسارت سازگار نیست و به نظر می‌رسد ایشان در ساعات ابتدایی ربایش، به شهادت رسیده‌اند.

 حالا هرچه باشد اکنون برادر احمد در جمع ما نیست و در غباری قرار دارد که شاید در روزگاری نه چندان دور از آن خارج شود و ما حقایق را دریابیم. آنچه امروز می‌تواند نیاز و ضرورت جامعه ما باشد منش، نگاه و رفتار برادر احمد است. آنچه امروز مهم است ضرورت معرفی چنین شخصیت‌هایی است تا نسل جوان امروز بداند ایران با فداکاری و ایثار چه کسانی به جایگاه امروز رسیده و نسل امروز از چنین الگوهایی تبعیت کند و دیگر اینکه نهادهای متولی و مسئول کماکان پیگیر وضعیت حاج احمد متوسلیان و سه همراهش باشد تا بعد از حدود چهار دهه بی خبری سرنوشت آنها روشن شود.


ایرنا