جلال عبده: رضاخان اخطار حمله متفقین را نادیده گرفت
«بخشش سرزمینی در دوران رضاشاه»، «رضاخان دستاورد داشت، همانگونه که قذافی دستاورد داشت»، «خاطرات سپهبد امیراحمدی از شهریور 1320 و حمله متفقین به ایران»، «رضاخان به ارتش گفت: با ورود متفقین اسلحه را به زمین بگذارید»، «توکلی: قوامالسلطنه در پی ترور رضاخان بود»، «موری: ارتش رضاخان هیچ و پوچ است»، «رضاخان ارتش را برای مقابله با ملت خودمان راه انداخت نه علیه بیگانگان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم»، «انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول»، «رضاشاه و شبه ناسیونالیسم ایرانی»، «دلیل تاریخی به قدرت رسیدن رضاخان»، «مرگ و تبعید رضاخان»، «اولتیماتوم مشترک روسیه وانگلیس به رضاخان»، «اشغال ایران»، «آمریکا حامی اشغال ایران»، «فعالیتهای تبلیغاتی انگلیس برای توجیه اشغال ایران»، «هویت واقعی رضاخان و تبلیغات هوشمندانه انگلیسیها»، «سپهبد امیراحمدی: در شهریور 1320 همه امرای ارتش در حال فرار بودند!»، «رضاشاه؛ قدرتیابی، تبعید و مرگ»، «از رضا شصتتیری تا رضاشاه پهلوى»، «انتخابات رضاخانی»، «رضا شاه در شطرنج استعمار »، «ارتش ایران در شهریور 1320» عنوان برخی از مقالههای این ویژه نامه است.
«بازنگری اشغال ایران در جنگ جهانی دوم»، «رضاشاه: هرگز با کسی مشورت نمیکردم »، «اختناق مطبوعاتی در عصر رضاخان»، «مجلس، انتخابات و رضاخان»، «نخبهکشی در حکومت رضاخانی»، «اولین دیدار وزیر مختار آمریکا با رضاشاه»، «یادداشتهای 5 آمریکایی درباره رضاشاه»، «نظمیه رضاخانی»، «عصر رضاشاه در اسناد وزارت امور خارجه آمریکا»، «انتخابات رضاخانی (سند ۲)»، «انتخابات رضاخانی»، «نامه هیتلر به رضا شاه به مناسبت عید نوروز»، «شناسنامه رضا خان»، «متن استعفای رضاشاه»، «گورستان متفقین در جنوب باغ قلهک»، «قشون رضاخان»، «تصاویری از حضور متفقین در ایران»، «تصویری از استقرار نیروهای رضاخان در 1303 »، «تبعید رضاخان» شمار دیگری از عناوین مقالات ویژهنامه موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی را در برمیگیرد.
در مقالهای با عنوان «اشغال ایران» درباره تبانی قدرتهای استعماری روس و انگلیس در اشغال ایران آمده است: «سوم شهریور 1320، ایران به اشغال نیروهای نظامی روس و انگلیس درآمد. نیروهای شوروی از شمال، شرق و نیروهای انگلیس از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند. این حادثه در کشاکش جنگ دوم جهانی رخ داد و این حمله حاصل سومین تبانی روسیه و انگلیس بود که به زیان حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران شکل میگرفت. قرن نوزدهم در پایان جنگهای طولانی روسیه با ایران، تبانی این کشور با انگلیس علیه ناپلئون در اروپا، سبب حمایت انگلیس از انعقاد پیمانهای گلستان و ترکمنچای و تحمیل آن بر ایران شد. اوایل قرن بیستم میلادی نیز، پیمانهای میلادی، 1907 و 1915 سبب تقسیم ایران به حوزه نفوذ دو کشور انگلیس و روسیه و زمینهساز حضور نظامی آنان در ایران شد. سومین بار در جنگ دوم جهانی بود که بهانه حضور کارشناسان آلمانی در ایران، اشغال ایران را در پی داشت.»
در مطلبی با عنوان «سپهبد امیراحمدی: در شهریور 1320 همه امرای ارتش در حال فرار بودند!» با کنکاش در خاطرات سپهبد امیراحمدی، نخستین سپهبد دوران رضاشاه با نگاهی به شرایط ارتش و فرماندهان میخوانیم: «در همه جا فرماندهان قشون تا آنجا که توانستند نقدینه و اشیاء سبک وزن قشون را با خود برداشته و فرار کردند و سایر افسران و درجهداران و افراد هم اسلحه و مهمات و آذوقه موجود را برداشته و به این و آن فروختند. و اگر در چند نقطه هم زد و خورد شد، قابل بحث و نقل نیست.»
امیراحمدی در صفحات دیگر خاطراتش با تاسف از متلاشی شدن سربازخانه مینویسد: «... متوجه شدم که سربازخانهها متلاشی شده و فرماندهان نالایق و ناصالح سربازها را لخت کرده و از سربازخانهها بیرون کردهاند... رضاشاه درنظر گرفته بود که شبانه به جانب اصفهان حرکت کند، ولی افسران ارشد و امرا همینکه بوی جنگ شنیدند، هر یک از گوشهای فرار کردند... ساعت 12 شب که به باشگاه افسران آمدم، متأسفانه، آن عده افسری هم که در باشگاه بودند خارج شده بودند و بجز امیرموثق نخجوان که با رنگ پریده در راهروهای باشگاه افسران قدم میزد، و معلوم شد وسیله نقلیهاش را دیگران بردهاند و پای فرار نداشته، افسرهای ارشد و امرای ارتش همه فرار کرده و از تهران خارج شده بودند.»
در مقاله دیگری با عنوان «بازنگری اشغال ایران در جنگ جهانی دوم» جلال عبده، یکی از سیاستمداران عصر پهلوی ضمن برشمردن علل توجه متفقین به ایران به اسنادی حاکی از اخطار سفرای ایران در روسیه و آمریکا به رضاشاه درباره امکان حمله متفقین به ایران اشاره کرده و میگوید: «هنگامی که به نمایندگی تهران در مجلس انتخاب شده بودم و برای به دست آوردن علل حمله به ایران، توسط کمیسیون خارجه به اتفاق چند نفر دیگر از جمله دکتر رضازاده شفق برای بررسی پروندههای موجود در وزارت امورخارجه مأموریت داشتیم، به اسنادی برخوردیم که حاکی از آگاه کردن سفیر ایران در مسکو (محمدساعد) شاه را از مقاصد شوروی و انگلیس بود. توضیح آنکه به آقای ساعد سفیر ایران در شوروی از تهران دستور رسیده بود که به سفیر آمریکا بگوید که: ایران در مقابل هرگونه تجاوز ایستادگی خواهد کرد و محمد شایسته وزیر مختار ایران در آمریکا برحسب محتویات پرونده به دستور وزارت امورخارجه ایران مشابه این مطلب را به وزارت امورخارجه آمریکا اعلام نموده بود و این را اضافه کنم که هنگام مراجعه به پرونده امر، در وزارت امورخارجه، به تلگرافی که ساعد پیرامون امکان حمله نیروی اتحاد شوروی به ایران به دولت وقت گوشزد کرده بود، برخوردیم. شاه نیز از مفاد آن بیاطلاع نبود، ولی ترتیب اثر به مفاد تلگراف نداده بود »
پس از اشغال ایران از سوی متفقین تمایلات ضد انگلیسی در میان ایران بسیار فراوان شد، سفارت انگلیس با توجه به ازدیاد نفرت عمومی مردم ایران با فعالیتهای تبلیغاتی درصدد برآمد تا این جو ضدانگلیسی را با اقدامات فریبکارانه کاهش دهد. در مقاله «فعالیتهای تبلیغاتی انگلیس برای توجیه اشغال ایران» درباره جزئیات اقدام های سفارت انگلیس در ایران میخوانیم: «پس از ورود نیروهای انگلیسی به ایران، دولت انگلستان به این نتیجه رسید که به یک سازمان تبلیغاتی به مراتب بزرگتر و گستردهتر از دفتر وابسته مطبوعاتی نیاز دارند، تا این سازمان قادر باشد که احساس عمومی در ایران مبنی بر اینکه متفقین بالاخره از آلمان شکست خواهند خورد و پیروزی نهائی از آن آلمان است را خنثی نماید. در ماههای اول سال 1942 انگلیسیها اقدام به تأسیس «دفتر روابط عمومی» در سفارت انگلیس در تهران نمودند که در واقع ادارهای تابع وزارت اطلاعات دولت انگلستان بود. در طول سالهای جنگ دفتر روابط عمومی سفارت انگلیس در تهران دست به یک سلسله تبلیغات و انتشارات وسیع در ایران زد و روز به روز نیز بر وسعت تبلیغات خود میافزود. در آغاز سال 1943 اولین روزنامه انگلیسی در ایران با نام «اخبار روزانه تهران Tehran Daily News توسط این دفتر منتشر شد. از طرف دفتر وابسته مطبوعاتی انگلیس در تهران نیز یک نشریه هفتگی به نام «تفسیر» منتشر میشد. قسمتی از مطالب این نشریه شامل اخبار و تفسیرهای سیاسی بود و قسمت عمده آن ترجمه مقالاتی بود که از سوی وزارت اطلاعات انگلستان در رابطه با مسائل روز و به ویژه با تأکید بر نقش و سهم امپراطوری بریتانیا در جنگ تهیه میگردید.»
ایبنا
نظرات