انقلاب اسلامی در بهمن 1357


5457 بازدید

انقلاب اسلامی در بهمن 1357

 

پس از خروج شاه، امام مترصد بازگشت به ایران بودند. این تصمیم در چهارم بهمن ماه علنی شد و ایشان اعلام کردند، که ششم بهمن ماه در ایران خواهند بود. پخش شدن این خبر، جوش و خروشی در میان مردم افکند و تدارک وسیعی برای استقبال از ایشان شکل گرفت. گروههای زیادی از شهرستانها عازم تهران شدند. بختیار که در برابر این خبر منفعل شده بود، چارهای جز بستن فرودگاه مهرآباد نیافت. پیش از این کارکنان هواپیمایی ملی ایران، یک فروند هواپیما را برای پرواز به سوی پاریس و بازگرداندن امام آماده کرده، نام آن را «پرواز انقلاب» نهاده بودند. با بسته شدن فرودگاهها و از کار انداختن پرواز انقلاب، بازگشت امام به تأخیر افتاد. ایشان در پیامی به ملت ایران گفتند، چند روز دیگر به ایران آمده «و چون سربازی در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزی نهایی ادامه [خواهم داد]».

 روز ششم بهمن مردم سراسر کشور منتظر ورود امام خمینی بودند. آنها در میدان آزادی و اطراف فرودگاه - برای دیدن امام - و بهشت زهرا - برای شنیدن سخنان امام - گردهم آمده بودند، اما با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه مهرآباد توسط دولت شاپور بختیار، خشم مردم فزونی گرفت و بار دیگر تقابل نیروهای مسلح و تودههای مردم در شهرهای گوناگون آغاز شد و آن چه به جا ماند، خون بر زمین ریخته تعدادی از شهروندان بود؛ خونی که گریبان پیکر نیمهجان دولت شاهنشاهی را بیشتر فشرد. دولت بختیار، برای این رویارویی اعلامیه داده، گفته بود، هر اجتماعی باید با مجوز دولت برپا شود. اعتراضهای مردمی در هفتم بهمن با زمینهای که 28 صفر، سالگرد رحلت حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)، ایجاد کرده بود، در راهپیماییهای بزرگ در بیشتر شهرها رخ نمود. همه صداها علیه بختیار و حاکمیت نظام شاهنشاهی بود. تهران در هشتم بهمن چهره خونینی داشت. میتوان گفت، پس از 17 شهریور، چنین قتلعامی در تهران صورت نگرفته بود. کانون حوادث، خیابانهای اطراف دانشگاه تهران، میدان آزادی و اطراف فرودگاه مهرآباد بود. آن چه شور تازهای به مخالفتها داد، تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران بود. روحانیان سرشناس تهران در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند و اعلام کردند، تا آمدن امام خمینی به وطن این بَست سیاسی را ادامه خواهند داد. حمایتهای مردمی از اقدام روحانیان، خیابانهای اطراف دانشگاه تهران را پر از جمعیت کرد. حمایتها از این تحصن، نه تنها از پایتخت، بلکه از دیگر شهرها هم آغاز گردید. سندها میگویند که تمرد نظامیان از یگانهای تحت امر خود چنان گسترش یافت که سران ارتش را به چارهجوییهای تازهای واداشت. آنان از یک طرف نگران گسترش تمردها و از سوی دیگر در انتظار درگیری نیروهای موافق و مخالف از زیرمجموعه پیکر ارتش بودند. آنها به وضوع شنیدند، نظامیان در خیابانها چه شعاری میدادند: ما پرسنل نظامی هستیم، ما منتظر خمینی هستیم.

 روز هشتم بهمن دو سرتیپ و یک سرهنگ هوانیروز در اصفهان به صف تظاهرکنندگان مردمی پیوستند و علیه شاه شعار دادند. این حادثه بیسابقهای بود. این نظامیان بلندپایه خیلی زود دستگیر و به تهران منتقل شدند.

 گسترش اعتراضها برای جلوگیری از ورود امام کار را به جایی رساند که شاپور بختیار با شرکت در مصاحبهای مطبوعاتی گفت: «با صدای بلند اعلام میکنم که حضرت آیتالله هر وقت میل داشته باشند میتوانند به کشور بازگردند.» این اظهارات، روز نهم بهمن بیان شد اما تأثیری در فروکش کردن مخالفتها نداشت. حدود 300 هزار تن در قم و حدود یک میلیون نفر در مشهد در همین روز راهپیمایی کردند.

 همچنان که گفته شد، تحصن روحانیان تهران، الگوی تحصنهای دیگر شد. حداقل در قم، مشهد و اصفهان چنین اعتراضی شکل گرفت؛ و این محمل دیگری برای تجمعهای مردمی در محلهای تحصن بود. افزایش فشارها به جایی رسید که آیتالله دکتر محمد مفتح در آخرین ساعات روز دهم بهمن به عنوان عضو کمیته مرکزی استقبال از امام خمینی، خبر خوش را به مردم داد. او به یکی از نشریهها گفت، طبق توافق به عمل آمده صبح روز پنجشنبه، ساعت 9 صبح 12 بهمن، هواپیمای حامل امام در فرودگاه مهرآباد به زمین خواهد نشست. دولت بختیار خیلی زود عقبنشینی کرده بود.

 ورود امام

روز یازدهم بهمن مردم هیجانزده بودند و هر چه به ساعات پایانی روز نزدیک میشدند، این هیجان افزایش مییافت. امام در یازدهم بهمن در نامهای از دولت و ملت فرانسه تشکر کردند و میهماننوازی آنها را ستودند. ایشان همان روز در محله نوفل لوشاتو حاضر شده با ساکنان آن دیدار و گفتوگو کردند. این دیدار خداحافظی بود.

 با این که دولت بختیار مجبور به پذیرش ورود امام به وطن شده بود، اما عقبنشینی خود را با رژه نظامیان در سطح شهر جبران کرد. نظامیان با ادوات نظامی روز یازدهم بهمن به خیابانهای تهران آمدند و قدرتنمایی کردند. کارکنان اعتصابی و به انقلاب پیوسته رادیو - تلویزیون ملی ایران در تدارک پخش مراسم ورود رهبر انقلاب بودند. اما پخش مراسم در نخستین دقایق آن قطع شد. هواداران سلطنت با قدرت نظامیان حاضر در تلویزیون، از پخش مستقیم مراسم جلوگیری کردند. امام در میان امواج انسانی از فرودگاه مهرآباد راهی بهشتزهرا شدند و سخنرانی تاریخی خود را درباره تأسیس دولت و حکومت جدید ایراد کردند. شادمانی مردم از ورود امام به ایران تا چند روز آینده در شهرهای مختلف ادامه یافت.

 از روز سیزدهم بهمن و پس از استقرار امام در مدرسهای در محلات جنوبی تهران، دیدار قشرهای گوناگون با ایشان شروع شد و همزمان تقابلات پیدا و پنهان بختیار و سران نظامی با روند انقلاب ادامه یافت. مهمترین اقدام در جبهه انقلاب، تشکیل دولت موقت بود. از همان ابتدا گمانهزنیهای مطبوعات روی مهندس بازرگان بود. مذاکره با سران ارتش نیز در دستور کار انقلابیون قرار داشت. امام صراحتاً به این موضوع در سخنرانی روز چهاردهم بهمن خود اشاره کردند؛ هر چند ارتش این اقدام را تکذیب کرد.

 ژنرال هایزر روز چهاردهم بهمن با تعیین جانشینی برای خود، ایران را ترک کرد. او به این نتیجه رسیده بود که مثلث ربیعی، بدرهای و توفانیان در غیاب او توان انجام کودتا را دارند. امام روز پانزدهم بهمن حکم مهندس مهدی بازرگان را برای تأسیس دولت موقت صادر کردند. در واقع امام پیشنهاد شورای انقلاب را برای تعیین بازرگان پذیرفته بودند. امام در حکم خود با تذکر این نکته که مهندس بازرگان بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و همبستگی گروهی میبایست به تشکیل کابینه خود اقدام کند، خواسته بودند مقدمات همهپرسی تغییر نظام حکومتی، تشکیل مجلس مؤسسان (خبرگان) برای تصویب قانون اساسی جدید و انتخابات مجلس را فراهم کند.

 این حکم یک روز بعد در مراسمی که تصاویر آن از شبکه انقلاب تلویزیون - نامی که کارکنان اعتصابی تلویزیون به آن داده بودند - پخش میشد، خوانده شد.

 دیدارهای روزانه امام ادامه داشت. مهمتر از همه دیدار نیروهای نظامی با امام بود. هر روز افرادی از نیروی هوایی و دیگر نیروها به محل اقامت امام میآمدند. در چنین حال و هوایی بود که استانفیلد ترنر رئیس سازمان سیا اعترافات تاریخی خود را ابراز کرد. او گفت، سازمان سیا از قدرت جنبش مخالف در ایران که شاه را به یک تبعید واقعی فرستاد، بیخبر بوده و دچار اشتباه شده است. ترنر گفت، هر دستگاه اطلاعاتی دیگری هم بود بیشتر از سازمان سیا نمیتوانست عمل کند. جملات ترنر چنین پایان گرفت:

پیشبینی نکرده بودیم وجود مردی 78 ساله پس از 14 سال تبعید توانسته سازماندهنده یک تشکیلات سیاسی و گردآورنده نیروها باشد. او همچون آتشفشانی عظیم یک انقلاب ملی به راه انداخته است.

 با اعلام نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان، دولت آمریکا خیلی زود واکنش نشان داد و از دولت بختیار حمایت کرد. سه ساعت پس از موضعگیری کاخ سفید، رسانههای آمریکا نوشتند، سران وزارت امور خارجه آمریکا عمر دولت بختیار را در چند روز آینده تمام شده میدانند. این موضوع جیمی کارتر را بسیار عصبانی کرد.

تظاهرات تایید نخست وزیر منتخب امام 

روز هفدهم بهمن مردم به خواست امام در تظاهراتی که نخستوزیری بازرگان را تأیید میکرد، شرکت کردند. دولت بختیار برای بیپاسخ نماندن این کنش، اقدام به مانور هوایی کرد و تعدادی هلیکوپتر و هواپیمای جنگی را در آسمان تهران پرواز داد. در همین روز او در مجلس شورای ملی - چند صد متر آن طرفتر از محل استقرار امام - حاضر شد و لایحه انحلال ساواک را برای تصویب به مجلس داد. این صحنهای عوامفریبانه بود. بختیار چنین قصدی نداشت، چرا که روز هجدهم بهمن با تأسیس حساب تازهای برای ساواک نزد بانک سپه موافقت کرد.

 جامعه روحانیت مبارز تهران در دعوتی از مردم سراسر کشور خواست، روز نوزدهم بهمن در یک راهپیمایی بزرگ شرکت کنند و از دولت مهندس مهدی بازرگان حمایت نمایند. این چهارمین راهپیمایی بزرگ پس از تاسوعا، عاشورا و اربعین بود. برنامهریزی روحانیت تهران برای این راهپیمایی مورد توجه دستگاههای اطلاعاتی قرار گرفت و آن را در منتهای طبقهبندیشده خود منعکس کردند. راهپیماییهای نوزدهم بهمن در شهرهای بزرگ میلیونی بود. برخی نشریهها نوشتند، امام آن روز در خانه تقریباً تنها بود. حتی پسر و نوههایش برای شرکت در راهپیمایی به خیابانها رفته بودند. حضور نیروهای نظامی در میان صفوف راهپیمایان بسیار چشمگیر بود.

 آن چه در این روز برای تصمیمسازان نیروهای مسلح گران تمام شد، حضور نظامیان نیروی هوایی در برابر امام خمینی بود. آنان با لباسهای شخصی، خود را به مقر امام رساندند، در آنجا لباسهای نظامی خود را پوشیدند و در برابر امام رژه رفتند. فرمانده این گروه خواسته بود عکاسها از روبهرو از چهره نظامیان عکس نگیرند. عکس به همان شکل در روزنامهها چاپ شد. ارتش اصل موضوع را تکذیب کرد؛ حتی در بولتنهای خود نیز بدان اشارهای ننمود، اما حقیقت همان بود که رخ داده بود. بعد از ظهر نیز گروهی از اعضای هوانیروز اصفهان که خود را به تهران رسانده بودند، با امام دیدار کردند و در همین روز یک هزار نفر از کادر پایگاه ششم نیروی هوایی بوشهر به نفع امام خمینی در بوشهر تظاهرات کردند. ارتش عملاً شکاف برداشته بود. همه این حوادث باعث نشد که امام با برخی از اعضای خانواده خود در ساعات پایانی شب به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر ری نرود. این خبر در جرایدی که بیستم بهمن منتشر شد، منعکس گردید.

حوادث پادگان دوشان تپه

 جرقه واپسین حادثهای که نفسهای به شماره افتاده پیکر نظام شاهنشاهی گرفت، در شب بیستم بهمن زده شد. پادگان دوشانتپه مکان این حادثه بود. آن شب گروهی از افراد نیروی هوایی مستقر در پادگان برای دیدن فیلم ورود امام خمینی به وطن در سالن ویژهای گرد هم آمدند. برخی منابع نوشتهاند، توهین یک سلطنتطلب به امام در فیلمی که پیش از آن (از تجمع طرفداران قانون اساسی در ورزشگاه امجدیه تهران) پخش شد، خشم نظامیان طرفدار انقلاب را موجب گشت. اما بیشتر منابع از صلوات اعضای نیروی هوایی به هنگام پخش تصویر امام خبر دادهاند. این صدای روحانی، گارد شاهنشاهی مستقر در پادگان را برافروخته میکند و به سالن نمایش هجوم میآورند. تیراندازی شروع میشود. مردم خیلی زود آگاه شده، خبر را در سراسر تهران پخش میکنند. درگیریهای مسلحانه گارد و نیروی هوایی، تا ساعاتی از صبح روز بیستویکم بهمن ادامه مییابد.

 از نخستین ساعات روز بیستویکم بهمن، تهران آبستن رخدادهای دیگری است. آن روز صبح گارد بار دیگر یورش خود را به پادگان و این بار از بیرون درها آغاز میکند. درگیریها به شرق تهران سرایت میکند و مردم همدست و همآوا با نیروی هوایی به مقابله برمیخیزند. همزمان در غرب تهران و در پایگاه هوایی پادگان مهرآباد، صدای تیراندازی شنیده میشود. لحظاتی بعد، 1500 تن از نظامیان این نیرو به طرفداری از انقلاب از پادگان خارج شده، راهی خیابانها میشوند. اسلحهخانه پادگان دوشانتپه که با هماهنگی نظامیان مستقر در آن در اختیار مردم قرار گرفته بود، ورق رویاروییها را برمیگرداند. مردم و نیروی هوایی چنان مقاومتی نشان میدهند که به گارد شاهنشاهی دستور عقبنشینی میدهند. خیابانها سنگربندی میشود. سران ارتش چاره را در صدور اطلاعیه جدید فرمانداری نظامی تهران و حومه میبینند. در این اطلاعیه ساعات منع رفت و آمد از 16:30 تا 5 صبح روز بعد تعیین میشود. همه چیز خبر از بوی کهنه کودتا میدهد. اطلاعیه، ساعت دو بعد از ظهر از اخبار سراسری رادیو پخش میشود. امام بلافاصله پس از شنیدن خبر، پیامی به ملت ایران مینویسند و اقدام سران ارتش را خدعه و خلاف شرع میخوانند. گروههایی با خودرو و بلندگو در خیابانها راه افتاده، پیام امام را به اطلاع اهالی تهران میرسانند. هجوم به کلانتریها آغاز میشود. مردم مسلح شده و افرادی از نیروی هوایی، تعدادی از کلانتریهای تهران را تسلیم میکنند. تعدادی تانک که از مناطق شرق تهران در خیابان تهراننو به حرکت افتاده بودند، به آتش کشیده میشود. بقیه تانکها عقبنشینی میکنند. خواست امرای ارتش کودتا بود. این را فرمانده پادگان گارد آهنین، رئیس ستاد پلیس تهران و اعضای ارشد گارد شاهنشاهی چند روز پس از پیروزی انقلاب اذعان کردند.

 فرمانداری نظامی تهران در اطلاعیههای بعدی خود - شماره 41 و 42- بار دیگر ساعات منع رفت و آمد را کاهش میدهد. اما اینها نیز مانند اطلاعیه شماره 40 تأثیری در حضور مردم در خیابانها ندارد.

پیروزی انقلاب

 تهران از شب 22 بهمن در اختیار مردم قرار گرفت. پیش از ظهر روز 22 بهمن ارتش چارهای جز تشکیل جلسه ندید. شورای عالی ارتش تشکیل جلسه داده، اعلام بیطرفی میکند. همزمان با این تصمیم، بختیار ناپدید میشود. ساختمان نخستوزیری به دست مردم میافتد. خبر بیطرفی ارتش ساعت 2 بعد از ظهر از رادیو به آگاهی مردم میرسد. شادمانی مردم آغاز گشته، خیابانها مملو از خودروهایی میشود که حامل این شادی تاریخی هستند. امام دو پیام پیاپی به مردم میدهند: آمادگی خود را از دست ندهید؛ به سفارتخانهها حمله نشود؛ از غارت، آتشسوزی و مجازات خودسر متهمان جلوگیری گردد؛ از، از بین بردن آثار علمی و فنی، صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی خودداری شود. انقلاب پیروز شده بود. 


هدایت الله بهبودی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 31