ریشه‌های نفرت از یهود


6496 بازدید

ریشه‌های نفرت از یهود

واقعیت‌های نهفته در ادوار مختلف تاریخ را نمی‌توان پنهان کرد و نادیده گرفت. همان طور که برنارد لازار یهودی نیز اعتراف کرده، وجود نوعی انزجار و نفرت در طول تاریخ، در جوامع مختلف، علیه یهود یک واقعیت مسلم بوده است. با این حال، ریشه و منشأ این بیزاری و تنفر (نه کینه و ستیز) و دلایل و انگیزه‌های اصلی آن را باید از درون خود بنی‌اسرائیل سراغ گرفت.
اعتقاد شایع و رایج در میان مسیحیان، به ویژه کاتولیک‌ها، مبنی بر تکذیب و انکار رسالت حضرت عیسی مسیح(ع) از سوی سران و اشرافیت یهود و سپس دستگیری، محاکمه و به صلیب‌ کشیدن آن پیامبر الهی، همواره موضوع اصلی نزاع، خصومت و درگیری میان طرفین بوده است.  علاوه بر این موضوع، پاره‌ای ویژگی‌ها در میان شماری از یهود، از جمله، تظاهر و پنهان‌کاری، آن چنان که در میان اقوام و مذاهب مختلف خود را به آیین آن‌ها می‌آراستند و در خفا بر آیین و آداب خود پایبند بودند، از عوامل تنفر مردم در جوامع گوناگون نسبت به آنان بوده است. آن‌ها در جوامع مسیحی، با غسل تعمید و تغییر اسامی، خود را کاملاً در پوشش مسیحی‌ها قرار می‌دادند. زنان یهودی با مردان مسیحی ازدواج می‌کردند و نه فقط نام فرزندان که نام فامیلی خود را نیز از شوهران مسیحی خود عاریه می‌گرفتند. آن‌ها در پنهان به اصول و مرام یهودی پایبند می‌ماندند و فرزندان خود را با چنین شیوه‌هایی آموزش می‌دادند و این امر به نوعی دوگانگی در زندگی عادی آن‌ها دامن می‌زد که پس از افشا، به درگیری‌هایی منجر می‌شد. براساس مستندات موجود، طی چند قرن اخیر، افراد ذی‌نفوذ و تأثیرگذار زیادی مشاهده شده‌اند که در ظاهر مسیحی اما در باطن یهودی و معتقد به یهودیت بوده‌‌اند. این قبیل تغییر آیین از سوی یهود‌ی‌ها در طول تاریخ، بر کسی پوشیده و قابل انکار نیست. حضور و نفوذ یهودی‌های به ظاهر مسیحی شده، معروف به «مارانوها»  در مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی اروپا فراوان بوده است.
طی سال‌های منتهی به چند دهه‌ی آخر قرن نوزدهم، در بسیاری از کشورهای اروپا، به ویژه آلمان، اتریش، فرانسه و ...، ده‌ها هزار یهودی به طور گروهی با انجام غسل تعمید و تغییر اسامی، به ظاهر از آیین یهودیت دست شسته و به مسیحیت روی آوردند. آن‌ها بدین طریق  حضور خود را در مجامع مالی و محافل سیاسی تسریع و تسهیل کردند و منشأ تأثیر فراوان در عرصه‌ها‌ی اقتصاد و نیز سیاست جهانی شدند. صرف نظر از این جمعیت انبوه، آن دسته از زنان یهودی را نیز که با مردان مسیحی ازدواج کردند و دست کم از نظر نام خانوادگی دیگر یهودی نبودند باید به آن‌ها افزود.  این جمعیت انبوه یهودیانی‌اند که علی‌رغم ترک ظاهری دین، در خفا یهودی مانده بودند؛ این عده نقش مهمی در تاریخ بازی کرده‌اند. آن‌ها در برخی ادوار، چنان ژست غیریهودی می‌گرفتند و این نقش را با چنان مهارتی بازی می‌کردند که حتی در میان معاصران خود به عنوان مسیحی یا مسلمان شناخته می‌شدند.  آن‌ها نقش خود را طی سالیان سال چنان با دقت و ظرافت و جدیت اجرا می‌کردند که کمتر توجه افراد عادی و معمولی را جلب می‌کردند. درباره‌ی یهودی‌‌‌های جنوب فرانسه، طی سده‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی نوشته‌اند که « آن‌ها تمامی آداب ظاهری کاتولیک‌ها را به جای می‌آوردند، تولدها، ازدواج‌ها، مرگ و میر آن‌ها در اسناد کلیسا به ثبت می‌رسید و تمامی مراسم غسل تعمید و ازدواج و آداب تطهیردر کلیسا انجام می‌شد. برخی از آن‌ها حتی به آموزش‌های دینی روی آوردند و کشیش شدند.»  این‌ پنهان کاری بسیار شدید و برنامه‌ریزی شده، حتی مورخان را نیز در پاره‌ای مواقع دچار شک و تردید نموده است. آن‌ها چنان ماهرانه اصل و منشأ نژادی خود را مخفی می‌کردند که حتی متخصصان عرصه‌ی تاریخ یهود هنوز که هنوز است، در تردیدند که خانواده مشخصی بالاخره یهودی بودند یا نه. در مواردی که این افراد اسامی مسیحی هم بر خود می‌نهادند،‌کار پیچیده‌تر می‌شد.
به عقیده صاحبان نظرو اندیشه، شمار زیادی از پناهندگان پروتستان که در قرن هفدهم به فرانسه کوچیدند، در اصل منشأ، تبار و ماهیت یهودی داشتند، اما پروتستانتیسم پوشش مناسبی برای آنها بود. در میان پناهندگان پروتستان فرانسه در قرن هفدهم میلادی تعداد کثیری یهودی وجود داشت که فقط از روی نام قابل شناسایی بودند.
در 1845 میلادی براساس یک تخمین معقول، دست کم دوازده هزار یهودی در وین زندگی می‌کردند. در آن ایام، تجارت متعلق به پارچه در دست آن‌ها بود  و در کل مناطق شهر، اغلب مغازه‌ها متعلق به یهودیان بود.  با این حال، در فهرست رسمی تاجران در سال 1845، تنها نام شصت و سه یهودی ذکر شده بود. همچنین گفته شده که «در اواخر دهه1820 حدود نیمی از یهودیان برلین ترک دین کرده و مسیحی شدند؛ یا در مجموع، حدود صد و بیست هزار یهودی در برلین غسل تعمید داده شده به مسیحیت گرویده‌ بودند.»
موارد مزبور بخشی از دلایل نارضایتی و تنفر از یهود بود. از نظر بازرگانان مسیحی و مقامات حکومتی در سال‌های میانی قرن هفدهم، در شبه جزیره ایبری، شیوه‌های یهود موجب دردسر، مشکلات و نگرانی‌های عمده‌ی عامه‌ی مردم بود. آن‌ها با انحصار فعالیت‌های اقتصادی، پول کاتولیک‌ها را به جیب می‌زدند. در عین حال به دلیل سیطره همه جانبه بر بازار پول و اقتصاد، شگردهای خاص آن‌ها تحمل می‌شد، زیرا در همه‌ی بخش‌های تجاری، تولیدی و تهیه و تأمین کالاهای اساسی برای نیازهای روزمره، یهودیان عنصر مهم به حساب می‌آمدند.
طبق مستندات موجود، در سال‌های پایانی قرن هفدهم میلادی، یهودی‌ها بازار سهام هلند، به ویژه لاهه را در دست گرفته بودند.  از سدة هیجدهم به این طرف، لندن جایگزین آمستردام هلند شد و عنوان مهمترین مرکز امور مالی اروپا را از آن خود کرد. این در حالی بود که سلطه یهودی‌ها بر بازار سهام لندن از این تاریخ، روشن‌تر از سیطره‌ی آن‌ها بر بازار سهام آمستردام در گذشته بود که عمدتاً از هلند کوچ کرده و به تدریج در انگلستان ساکن شده بودند. 
یهودی‌ها این موقعیت را از اواسط قرن هفدهم در انگلستان دست و پا کرده و تدارک دیده بودند. در این دوران بزرگترین بازرگانان، سهامداران و بورس بازان لندن یهودی‌ها بودند.
در سال‌های میانی دو دهه‌ی اول قرن نوزدهم یک شرکت لندنی متعلق به خاندان روچیلد، سهم عمدة بازار سهام لندن را در اختیار خود داشت. توسعه بازار سهام لندن در سالهای بین 1800 تا 1850 را همزمان با توسعه فعالیت‌های بنگاه روچیلد و شرکت‌های وابسته به آن دانسته‌اند. نام روچیلد به معنی فعالیت یک شرکت یا یک فرد نبود بلکه ناظر بر کل نفوذ یهودی‌ها بر مجموعه‌ی فعالیت‌های بازار سهام بود.
قدرت مالی و نفوذ خانواده روچیلد به گونه‌ای گسترده و بلکه یگانه بود. آن‌ها با همین قدرت، موقعیت خود را در بازار اسناد اعتباری حکومتی به طوری سامان داده بودند که در بسیاری از مناطق اگر رئیس خزانه‌داری دولتی با شرکت متعلق به روچیلد کنار نمی‌آمد باید کلید خزانه‌داری و جای خود را به فرد دیگری تحویل می‌داد. این قدرت و نفوذ گسترده در افواه عمومی چنان بود که می‌گفتند: در اروپا تنها یک کانون قدرت وجود دارد و آن بنگاه روچیلد است.
ده‌ها بانک مختلف، به عنوان زیر مجموعه، تحت نظر بنگاه مزبور فعالیت می‌کردند. زنجیره‌ی مالی و اقتصادی خاندان روچیلد در دهه‌های اول قرن نوزدهم،‌ به طور همزمان در لندن، پاریس، فرانکفورت، وین و ناپل مستقر و فعال بودند و با هماهنگی یکدیگر اقدام می‌کردند.
به اعتراف منابع غربی، دلالی و یا مقاطعه‌کاری سهام در ابتدا که فقط نقل و انتقال ساده‌ی سود و سهام از فردی به فرد دیگر بود، به تدریج رواج عام یافت. دلالان و کارگزاران به بورس بازی جنبه قماربازی بخشیدند به طوری که قیمت‌ها را با میل خود بالا و پایین می‌کردند و پول مردم را بالا می‌کشیدند عین این شیوه‌ها و شگردها پیش از این، در مقطع زمانی قرن هفدهم و بعد، در آلمان وبازار بورس فرانکفورت نیز حاکم بود.  در فرانسه نیز به همین منوال بود. فردی که از او به عنوان اولین سرمایه‌گذار در امر بورس و سهام در فرانسه و یکی از استادان کلاهبرداری یاد می‌شد، ساموئل برنارد  نام داشت که از تأمین کنندگان سرشناس نیازهای مالی لویی چهاردهم بود. 
درباره‌ی برلین آلمان هم گفته‌اند که بازار بورس این شهر از بدو تأسیس یک نهاد یهودی بوده است. از مجموع بیست و سه مدیر بازار سهام، در مجموع ده‌نفر یهودی بودند. یعنی این ده نفر آشکارا به عنوان یهودی شناخته شده بودند و به آن اعتراف داشتند اما چندان آشکار نبود که چند نفر از بقیه افراد یهودی‌الاصل بوده و اجداد یهودی داشتند و یا چند نفر با تغییر آیین، خود را به چهره و نام جدید غیر‌یهودی آراسته بودند.
به طور کلی، در آلمان بازار سهام شهرهای فرانکفورت و هامبورگ ـ دو شهر مشهور که یهودی‌های زیادی در آن اسکان داشتند ـ در دست آن‌ها بود.
از دیگر عوامل انزجار و تنفر، خصیصه‌ی معروف به شگرد نرخ‌شکنی در بازار معاملات و تجارت بود. ‌آن‌ها کالاهای مشابه با نرخ مشخص را با قیمت پایین‌تر به مشتری عرضه می‌کردند و بازار عرضه آن کالای خاص را از رقابت خارج می‌ساختند و کنترل آن را به دست می‌گرفتند. بازرگانان یهودی اموال گرویی مردمی را که قادر به بازپرداخت بدهی خود نبودند تصرف می‌کردند و یا کالاهای کهنه و قدیمی را در حراجی‌ها می‌خریدند؛ یا سهام شرکت‌های ورشکست شده را خریده  و به این طریق آن‌ها را بعدها به قیمت ارزان تر از نرخ معمول بازار می‌فروختند و بازار را در انحصار خود می‌گرفتند.  علاوه بر این؛ مسأله‌ی دیگری که موجب اعتراض بازرگانان مسیحی می‌شد، عرضه‌ی کالاهایی با کیفیت نازل از سوی تجار یهودی بود. این شیوه به خصوص در صنعت ابریشم بافی و پارچه‌های چاپی رایج بود. آن‌ها اجناس فاقد کیفیت لازم و نامناسب را با ظاهرآرایی و در عین حال با قیمت پایین در اختیار مشتری قرار می‌دادند.  نمونه دیگر، موضوع کم‌فروشی در پوشش ارزان‌فروشی از سوی بازگانان یهودی بود. اگر قرار بود صد گرم جنس تحویل دهند، 95 گرم می‌دادند. مشتریان مسیحی بر این مسأله آگاهی داشتند، اما چون جنس را ارزان می‌خریدند شکایتی نمی‌کردند.
شاخصه‌ی دیگر در ادوار مختلف، پول‌گرایی و پول‌محوری است. یعنی همان چیزی که هدف‌غایی نظام سرمایه‌داری در جهان معاصر است. هدف و غایت تمامی فعالیت‌های اقتصادی و نظام سرمایه‌داری پول است. بنابراین، یکی از برجسته‌ترین و شاخص‌ترین عناصر در چنین نظامی، موفقیت است و این دقیقاً همان عنصری است که بیش از همه مورد توجه یهودیان قرار دارد. از سوی دیگر، اهمیت فوق‌العاده‌ای که نظام سرمایه‌داری برای پول قائل است، با مشرب یهودیان هماهنگ می‌افتد. طلا هدف غایی می‌شود، چون آن را می‌توان برای نیل به هر هدفی مورد استفاده قرار داد.  در نظام سرمایه‌داری ارزش‌ها و روابط انسانی، هیچ جایگاهی ندارد و این همان تشابه عجیب و بسیار همگون میان این دو است. یهودیان تمام اسرار نهفته در پول و ویژگی‌های آن را درک کرده بودند و با قدرت‌های اسرارآمیز آن آشنایی داشتند. ‌آن‌ها سلطان پول و از خلال آن، سلطان جهان شدند.
مجموعه‌ی این خصایص و شگردها، همواره موجب بدبینی عموم مردم از این قوم در ادوار مختلف بوده است. نکته‌ی شگفت‌انگیز نیز برخورد مشابه و یکسان اقوام و ملل گوناگون در ادوار مختلف با یهودیان است. گویی همه‌ی اقوام و ملت‌ها در ادوار مختلف، با هم بر سر چگونگی بیزاری و نفرت از یهود هماهنگی داشته‌اند.

پی نوشت:
1. برای کسب اطلاعات بیشتر؛ ر.ک: کتاب مقدس (عهد جدید)، اناجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا.
2. Marano
3. ر.ک: ورنر سومبارت، صص 9 ـ 10.
4. همان، ص 11.
5. همان.
6. همان.
7. همان.
8. همان، ص 12
9. همان، ص 10.
10. همان، ص 97
11. همان.
12. همان، صص 108ـ 110.
13. همان، ص 100.
14. Samuel Bernard
15. همان، ص 102.
16. همان، ص 103.
17. همان، صص 158ـ 159.
18. همان، صص 159ـ 160.
19. همان، ص 161.
20. همان، ص 286.
21. همان، ص 249.


پَسِ پرده‌‌ی هولوکاست ، محمدتقی تقی‌پور ، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی