مروری بر روابط ایران و عمان در دهه های اخیر
1509 بازدید
عمان با رهبری سلطان قابوس به دلیل نقشی که در بحرانهای دهههای اخیر در خاورمیانه داشت به «سوئیس خاورمیانه» معروف شده است. در این بین، همیشه نقش قابوس بن سعید آل بوسعیدی بهعنوان میانجی در موضوعاتی که با ایران در ارتباط بود پررنگ توصیف میشد. اما چرا سلطان عمان از زمانیکه حکومت را در دست گرفت با وجود همه فراز و نشیبها رابطه خوبی با ایران داشت؟
سلطان قابوس، در نوامبر ۱۹۴۰ در شهر صلاله عمان بهدنیا آمد و در ۱۶ سالگی برای آموزشهای نظامی به بریتانیا رفت.
وی در سال ۱۹۷۰ در یک کودتای بدون خونریزی بهجای پدرش، سلطان سعید بن تیمور آل بوسعیدی، بر تخت پادشاهی نشست. این کودتا با هدف پایان دادن به انزوای کشور و استفاده از درآمد نفتی برای نوسازی و توسعه انجام گرفت. سلطان ۳۰ ساله در آن زمان گفته بود که این کشور دیگر با عنوان «مسقط و عمان» شناخته نمیشود بلکه نام خود را به «سلطاننشین عمان» تغییر میدهد تا بهتر منعکسکننده وحدت سیاسی این کشور باشد.
طبق برخی اسناد، سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا به همراه وزارت دفاع و امور خارجه این کشور از کودتای عمان حمایت کرده بودند.
سلطان عمان در سال ۱۹۷۶ با دختر عموی خود ازدواج کرد اما این ازدواج چند ماهی بیشتر دوام نیاورد و به طلاق منجر شد. از آن زمان به بعد سلطان قابون دیگر ازدواج نکرد و فرزندی ندارد.
اما زمانی که سلطان جوان بر تخت سلطنت نشست، نخستین چالش او شورش ظفار بود که ایران نقش کلیدی در حل این بحران داشت. شورش یا نبرد ظفار به نبرد مخالفان عمانی با حکومت سلطنتی این کشور در استان ظفار واقع در جنوب غربی عمان گفته میشود اما این نبرد پنج سال قبل از اینکه سلطان قابوس به تخت پادشاهی برسد، آغاز شده بود.
جنبش آزادیبخش ظفار در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴) بهطور رسمی آغاز انقلاب مسلحانه در عمان را اعلام کرد. آنها در مدت کوتاهی توانستند بخشهایی از استان ظفار را از کنترل حکومت مرکز خارج کنند و پبشرویهای خود را تا سال ۱۹۷۲ ادامه دادند. در این زمان بود که سلطان جوان حکومت خود را در خطر سقوط میدید. او به طور رسمی در تابستان همان سال (تیر ۱۳۵۱) با اعزام نمایندهای به تهران از شاه ایران درخواست کمک کرد. طبق برخی اسناد، دولتهای واشنگتن و لندن در ترغیب ایران به حضور نظامی در عمان نقش داشتند.
در اواخر پاییز ۱۹۷۲ (۱۳۵۱) یگانهای نظامی ایران به عمان رهسپار شدند. این حضور نظامی دقیقا سه سال طول کشید تا تمام بخشهای استان ظفار از جمله شهر صلاله مرکز استان به تصرف نیروهای ایرانی درآمد و آن را به ارتش عمان واگذار کردند.
طبق گفته برخی مورخان این جنگ تلفات سنگینی برای دو طرف داشت اما دولت وقت ایران هیچ گاه شمار کشتههای خود را در این نبرد اعلام نکرد. محمدرضا پهلوی تنها یکبار در سال ۱۳۵۴ یعنی چند ماه پس از پایان نبرد ظفار در پاسخ به سوال یک خبرنگار، تعداد سربازان ایرانی کشته شده در این عملیات سه ساله را ۵۰ نفر ذکر کرد. با این حال برخی منابع تعداد کشته شدههای نیروهای ارتش شاهنشاهی در این نبرد را بیش از ۷۲۰ نفر ذکر کردهاند.
محمد رضا پهلوی پس از پایان این نبرد در سخنانی که در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۵۵ در روزنامه کیهان منتشر شده بود، گفت که بدون دخالت ما، ظفار به یک آنگولا تبدیل میشد.
شاه ایران در سال دوم دخالت ایران در عمان در سخنانی که تیرماه ۱۳۵۳ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، گفت: «سلطان عمان کاملا تنها بود و هیچکس به وی کمک نمیکرد. در آنجا وحشیهای بدبخت ظفاری وجود داشتند که به خود، نام ارتش آزادیبخش داده بودند».
از سوی دیگر سلطان قابوس در یک نشست خبری در ابتدای خرداد ۱۳۵۳ گفت: «عمان حق داشته است که از ایران چنین کمکی را دریافت کند؛ زیرا ایران یک کشور اسلامی و علاوه بر آن، کشوری دوست و همسایه است و قبول کمک از چنین کشوری، بسیار عاقلانه و منطقی بوده است».
سلطان قابوس در گفتوگویی دیگر با مجله آخرالساعه چاپ قاهره که در روزنامه اطلاعات در شهریور ۱۳۵۳ منتشر شد، گفت: «عمان از ایران کمک خواست و ایران نیز فورا و بدون درنگ پاسخ داد. هرکسی به ما کمک کند، شایسته تشکر و سپاس است.»
پس از آنکه در آبان ۱۳۵۳، در جامعه عرب پیشنهادهایی بهمنظور تشکیل یک ارتش متحد عرب برای اعزام به ظفار و جایگزینی آن با ارتش ایران مطرح شد، قیس الزواوی، وزیر امور خارجه عمان، به سفیر ایران در مسقط اینگونه پاسخ داد: «برادران عرب همیشه خوش دارند بهجای عمل حرف بزنند. کدام یک از کشورهای عربی قادر است که مثل دولت شاهنشاهی به عمان کمک کند؟»
سلطان عمان همچنین در بیانیهای که بهمنظور اعلام پایان نبرد ظفار منتشر شد، از ایران تشکر کرده بود.
عمان پس از انقلاب اسلامی ایران برخلاف همسایگانش در خلیج فارس، راه خصومت را در پیش نگرفت و در ژوئن ۱۹۷۹ (تیر ۱۳۵۸) یوسف بن علوی معاون وقت وزارت خارجه عمان را برای اطمینان از برقرار بودن توافقهای پیشین با ایران راهی تهران که با بازگشت به کشورش، سطح روابط بین دو کشور به کاردار کاهش یافت.
عمان در آن زمان با دور شدن از ایران، در ۲۱ آوریل ۱۹۸۰ و چند ماه پیش از جنگ ایران و عراق با آمریکا قرارداد مشترک نظامی امضا کرد و چند ماه بعد به این کشور اجازه داد که در عملیات طبس برای رهاسازی گروگانهای خود از پایگاه هوایی جزیره مصیره استفاده کند.
در تلگرامی به تاریخ ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۰ که سفارت آمریکا در مسقط به وزیر امور خارجه این کشور ارسال کرده بود درباره تصمیم عمان مبنی بر احتمال دراختیار گذاشتن امکانات این کشور به عراق برای حمله به ایران صحبت و پیشنهاد شده بود که ایالات متحده آمریکا باید بهمنظور ارتقای ثبات منطقهای از عمان بخواهد بیطرف باقی بماند. این موضوع باعث شد که عمان در جنگ ایران و عراق از تصمیم اولیه خود عقب نشینی کند برخلاف بسیاری از دولتهای منطقه بیطرف باشد.
حتی در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق، این سلطاننشین به بهبود روابط با تهران ابراز تمایل کرد. حتی این کشور به دنبال میانجیگری میان عراق و ایران بود. عمان در جنگ نفتکشها جانب ایران را گرفت و با آمریکا همکاری نکرد و بعد از ان نیز سعی نمود برای کاهش اختلافات ایران و آمریکا، تلاش هایی را در جهت میانجی گری بین دو کشور انجام داد. در دوره بیل کلینتون، عمان نامه ای را از سوی آمریکا به مسئولین جمهوری اسلامی ایران ارائه نمود.
در سال ۱۳۸۳ آقای محمد خاتمی به عنوان اولین رئیس جمهور ایران وارد عمان شد و متعاقب آن سلطان قابوس در مرداد سال ۱۳۸۸ اولین سفر خود به ایران اسلامی را انجام داد که از آن بهعنوان فصل جدیدی از روابط میان ایران و عمان یاد میشود و این سفرها در سطح سران ادامه یافت و سلطان عمان بار دیگر در سال ۱۳۹۲ به ایران سفر کرد و با مقامات ایرانی گفتوگو کرد. در پاسخ به این سفر نیز حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران به عمان سفر کرد. این سفر سه سال بعد نیز تکرار شد.
عمان از سال ۱۳۸۹ نقش پررنگتری را در سیاست خارجی در موضوعات مربوط به ایران ایفا کرد. پس حمله تعدادی معترض در آذرماه سال ۱۳۹۰ به سفارت بریتانیا و که منجر به تعطیلی سفارت در تهران شد، عمان به عنوان حافظ منافع ایران انتخاب شد. همچنین عمان این نقش را در ارتباط با کانادا که سفارت خود را در ایران بست بازی کرد و بعنوان حافظ منافع ایران در کانادا معرفی شد.
سلطان قابوس در حین سفرهایش به ایران، ملاقاتهایی نیز با مقام معظم رهبری بعمل آورد. مقام معظم رهبری که اغلب با زبان انتقادی درباره رهبران عرب منطقه صحبت میکنند، در سال ۱۳۹۴ طی یک سخنرانی در خصوص مسائل هسته ای کشور اظهار داشتند: «یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیسجمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما میخواهیم مساله هستهای را با ایران حل و فصل کنیم و تحریمها را هم میخواهیم برداریم.». گفته می شود فرد مورد نظر، سلطان قابوس بوده است.
از کارهای دیگر سلطان قابوس، می توان به آزادی زندانیان ایرانی و آمریکایی، آزادی ملوانانهای بریتانیا، میانجیگیری برای آزادی چندین ایرانی در کشورهای مختلف اشاره کرد.
کارشناسان سیاسی معتقدند که سلطان قابوس در پنج دهه سلطنت نقش غیر قابل انکاری در سیاست خارجی ایران داشته است.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات