هدف تطهیر رضاخان چیست؟ (بخش نخست)


7671 بازدید

هدف تطهیر رضاخان چیست؟ (بخش نخست)

حکومت رضاشاه که ماحصل آشفتگی‌های سیاسی دوران انقلاب مشروطه بود، با حمایت انگلیسی‌ها و اطرافیان وی شکل گرفت. رضاشاه نیز گرچه به مثابه بسیاری از پادشاهان دیکتاتور از ویژگیها و خصایص اخلاقی یک پادشاه مستبد برخوردار بود. چهارم اردیبهشت 1305 رضا شاه پهلوی طی مراسمی تاجگذاری کرد. وی در این مراسم که در کاخ گلستان برگزار شده بود، شخصا تاج را سر نهاده بود. برخی از روشنفکران به تازگی در دفاع از رضاخان مسایلی را مطرح می کنند که برای درستی یا نادرستی ادعاها با عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به گفت و گو نشستیم که بخش اول را در پی می خوانید. 

محور‌های گفت‌وگو به شرح ذیل است.

اسناد وزارت خارجه آمریکا نشان می دهد رضاخان جاسوس انگلیسی ها بود

تشکیل ارتش نوین در قرارداد 1919 به انگلستان سپرده شده بود

ارتشی که توسط بیگانه ساخته شود قدرت مقابله با بیگانه را ندارد

پادشاهان قاجار صدای ملت را می‌شنیدند

رضاخان صدای ملت را نمی‌شنید

پادشاهان قاجار وابسته نبودند

رضاخان با شیخ خزعل نجنگید بلکه شیخ با اصرار انگلستان تسلیم رضاخان شد

*امروزه برخی شبکه های ماهواره‌ای و تعدادی از روشنفکران داخل کشور همه جانبه از رضاخان دفاع می‌کنند. این روشنفکران و شبکه ماهواره ای در هر فرصتی از رضاخان دفاع کرده و رضاخان را بنیانگذار ایران نوین می دانند. تشکیل ارتش نوین را یکی از دهها اقدامات او  دانسته‌اند. از طرف دیگر منتقدان رضاخان معتقدند ارتش نوین تنها در روی کاغذ تشکیل شد که توانایی مقابله چند ساعته با ارتش بیگانگان را نداشت؟ نظرات متفاوت و متضاد درباره رضاخان کج فهمی را در جامعه ایجاد کرده است خواستم نظر شما را در این باره بدانم.

از آنجای که گفت ‌وگو درباره رضاخان را با تشکیل ارتش نوین آغاز کردید. لازم است برای روشن شدن زوایای گوناگون بحث، مقدمه ای را توضیح دهم. براساس قرارداد 1919 مسئولیت ایجاد ارتش واحد در ایران به انگلیسی‌ها داده شد حتی مستشاران نظامی هم به ایران اعزام شدند.

اما پرسش اینجاست چرا انگلستان قصد داشت در ایران ارتش واحد تشکیل دهد؟ هدف انگلستان از تشکیل ارتش واحد در ایران چه بود؟ پاسخ این بود که در جریان جنگ جهانی اول، تحولاتی در روسیه تزاری رخ داد و انقلابی به وقوع پیوست. براساس این انقلاب روس ها نیروهای خود را از ایران خارج کردند و بعد هم پس از پیروزی بولشویک ها در مسکو آنها کلیه قراردادهای استعماری از جمله قرارداد کاپیتولاسیون را لغو کردند. همچنین کلیه وام هایی که به ایران داده بودند را بخشیدند.

انگلستان بعد از خارج شدن رقیب سنتی در ایران همه تلاش خود را به کار بست تا ایران را به کشور وابسته به خود تبدیل کند. یکی از راه های وابستگی در دوران قاجار بحث اعطای وام بود. طبیعتا پرداخت وام به ایران شرایطی را در کشور به وجود می آورد. از جمله اینکه ایران مقروض، مجبور بود به دلیل بدهکاری به بعضی مطالبات سیاسی کشورهای استعمار‌گر تن دهد. قبل از انقلاب تزاری در روسیه رقابت بسیاری بین انگلستان و روسیه تزاری برای نفوذ و وابسته کردن ایران در جریان بود هر دو کشور استعماری تلاش داشتند میزان وابستگی دولت مرکزی به هر یک از این کشورها برابر باشد.

مثلا اگر انگلیسی ها پلیس جنوب درست کردند. روسیه نیز برای اینکه  از گردونه رقابت عقب نیافتد نیروی قزاق را در شمال تشکیل داد تا یکی از ابزارهای مهم نفوذ به ایران باشد. اما زمانی که در روسیه انقلاب به وقوع پیوست نظام سیاسی شان تغییر پیدا کرد. نیروی قزاق در کشور رها شدند. انگلیسی ها به این نتیجه رسیدند بهترین فرصت است تا نیروهای قزاق، پلیس جنوب و ژاندارمری ادغام شوند و یک ارتش جدید در ایران تشکیل شود که به طور کامل تحت تسلط انگلیسی ها باشد.

به همین دلیل هنوز قرارداد 1919 اجرایی نشده بود آنها مستشاران نظامی خود را برای تشکیل یک ارتش به ایران فرستادند.

مطابق توضیحات فوق، تشکیل ارتش واحد هیچ ارتباطی با رضا خان ندارد. یعنی هنوز قبل از اینکه کودتا سوم اسفند 1299 صورت بگیرد و رضاخان روی کار بیاید یکی از اهداف انگلیسی ها تشکیل ارتش واحد در ایران بود که تلاش داشتند هر چه سریع تر بدان جامع عمل بپوشانند.

مطابق توضیحات فوق، تشکیل ارتش واحد هیچ ارتباطی با رضا خان ندارد. یعنی هنوز قبل از اینکه کودتا سوم اسفند 1299 صورت بگیرد و رضاخان روی کار بیاید یکی از اهداف انگلیسی ها تشکیل ارتش واحد در ایران بود که تلاش داشتند هر چه سریع تر بدان جامع عمل بپوشانند.

 

وقتی قرارداد 1919 با شکست روبه رو شد و انگلستان به هدف خود نرسید برای تسلط بر ایران سعی کرد از فرصت غیبت روس ها در کشور نهایت استفاده را ببرد بلافاصله بحث ارتش نوین در دستور کار رضاخان قرار داد.

 

*یعنی هدف انگلیس با آنچه رضاخان تلاش داشت اجرا کند، یکسان بود؟

بله دقیقا.

انگلستان با استفاده خلاء رقیب سنتی در ایران سعی کرد کنترل نیروی قزاق را به دست گیرد حقوق معوق قزاق‌ها را پرداخت کرد. رضاخان به عنوان جاسوس انگلیسی ها در نیروی قزاق ها عمل کرد و نقش اصلی داشت تا انگلستان کنترل کامل نیروی قزاق را به دست بگیرد.

اسناد وزارت خارجه آمریکا نیز نشان می دهد در این تغییرات، رضاخان به عنوان عامل خبرچین انگلیسی‌ها عمل کرد تا انگلیسی‌ها در فاصله کوتاهی از طریق عامل خود ساختار نیروی قزاق را به هم بریزند و وابسته به خود کنند.

به این ترتیب نیروی قزاق به طور کامل در اختیار نیروی انگلیس قرار گرفت.  پلیس جنوب هم ساخته انگلیس بود. ارتش نوین در ایران شکل گرفت. چون این ارتش با رویکرد انگلیسی ها تشکل شد. به نوعی بیگانگان ارتش واحد را در ایران ساختند قطعا توان مقابله با بیگانه را نیز نداشت.

ارتش نوین رضاخانی به همان دلیلی تشکیل شد که پلیس جنوب توسط انگلستان تشکیل شد. کارکرد پلیس جنوب برای سرکوب قیام‌های ضدانگلیسی و کنترل مردم ایران تشکیل شد نه برای صیانت از کیان ملت و تمامیت ارضی کشور. چون انگلیسی ها با هجمه و تهاجم وارد خاک ایران شدند و جنوب ایران را اشغال کردند. پلیسی درست کردند تا به اشغال گری خود علیه ملت ایران استمرار دهند.

 متاسفانه ارتشی که توسط رضاخان تشکیل شد در برابر ملت بی دفاع خیلی قوی بود و برای سرکوب آدم های پابرهنه و گرسنه بکار گرفته شد. 

 برخی معتقدند با ایجاد ارتش نوین بی‌نظمی‌ها و اغتشاشات داخلی برطرف شد اما من معتقدم به هیچ وجه چنین نیست. در طول تاریخ عشایر غیور ایرانی حاضر و آماده مبارزه با بیگانگان و دفاع از کشور بودند اما متاسفانه برخی از سران قشقایی با انگلیسی‌ها ارتباط داشتند و در چارچوب قراردادی از لوله های نفتی محافظت کرده تا سهمی از درآمد نفتی را دریافت کنند.

انگلیسی‌ها در دوران قاجار تلاش داشتند دولت مرکزی را تضعیف کنند تا  پادشاهان قاجار را به پذیرش قراردادهای سلطه جویانه با انگلیس وادار کنند. برای رسیدن به این اهداف یک سری تحرکاتی در نقاط مختلف ایران انجام دادند. مثلا فرض کنید برخی از سران قشقایی که عامل انگلیسی‌ها بودند مستقیم از آنها دستور گرفته و به دولت مرکزی تن ندادند. شیخ خزعل نیز همین شرایط را داشت او هم با توجه به امکاناتی که از انگلیسی ها دریافت کرد زیربار دولت مرکزی نرفت. اقتدار دولت مرکزی را زیر سوال ببرند.

* بعد از جنگ ایران و روسیه و شکست ایران، مدرن سازی ارتش از خواست‌های عباس میرزا و شاهان قاجار بود چرا در طول بیش از صد سال حکومت قاجار موفق به تشکیل ارتش نوین نشد؟

بعد از شکست ایران از روسیه در زمان قاجار، قرارداد استعماری گلستان و ترکمنچای با ایران بستند. بنابراین قرارداد ایران به روسیه امتیازاتی داد و متقابلا روسها هم متعهد شدند از دولت قاجار حمایت کنند به همین دلیل نیروی قزاق در ایران راه‌اندازی شد. 

در دوران قاجار چون دولت مرکزی دست نشانده انگلیسی‌ها نبود به همین دلیل انگلیسی‌ها تلاش کردند دولت مرکزی را تضعیف کنند. بعد از تضعیف دولت، قراردادهایی را امضا کردند تا ایران را به کشور دست نشانده تبدیل شده و در  نهایت تحت سلطه انگلیس شود.

*انگلیس هر زمان تلاش کرد موفق شد بخش هایی از ایران از جمله هرات را از کشور جدا کند. آیا قدرت نداشت یک مرتبه ایران را تحت سلطه قرار دهد؟

خیر.

انگلستان از قیام مردم جنوب ایران شکست خورد. قرارداد های را انگلستان با ایران امضا کرد که با مقاومت ملت ایران باطل شد مثل قرارداد تنباکو و رویترز. درست است که انگلیس در مسیر سلطه ایران قدم برمی‌داشت اما به طور کامل نتوانست بر کشور مسلط شود. ایران کشور مستقل بود انگلستان در حاکمیت‌اش نقشی نداشت.

انگلستان تلاش کرد به تدریج ایران را تحت سلطه خود قرار دهد ضمن اینکه یک رقیب جدی به نام روسیه هم داشت. که براحتی اجازه این کار را به انگلستان نمی‌داد چون خودش نیز چشم طمع به ایران داشت. انگلستان در هند رقیب نداشت.

به طور مثال هر زمان انگلیس قراردادی با ایران امضا کرد بلافاصله روس ها هم یک امتیاز از ایران خواستند بنابراین هرگز روس ها اجازه ندادند که انگلیس، ایران را به طور کامل ببلعد. به استثنای عوامل فوق دولت ایران دست نشانده انگلیس نبود. وقتی پادشاه قاجار مشاهده کرد که همه ملت علیه یک قرارداد به پا خواستند او صدای مردم را شنید. اینطور نبود که هیچ ارتباطی با مردم هم نداشته باشد درحالیکه رضاخان به صدای مردم هیچ کاری نداشت.

زمانی که روس‌ها صحنه ایران را ترک کردند. فرصت استثنایی برای انگلیسی ها فراهم شد لازم نبود انگلیسی‌ها از شیوه های غیر مستقیم برای تسلط به ایران استفاده کنند. سیاست انگلستان با خروج روسیه از ایران عوض شد. دیگر لازم نبود با قدرت دادن به افرادی مانند شیخ خزعل دولت مرکزی را تضعیف کنند. چون با کودتا توانستند دولت مرکزی را در اختیار بگیرند.

کودتا سوم اسفند 1299 را با کمک انگلستان و بازوی نظامی و سیاسی  رضاخان و سید ضیا صورت گرفت. دولت کودتا قادر بود نظرات انگلیسی‌ها را تأمین کند. دیگر نیازی نبود قشقایی ها در جنوب از خط لوله نفت محافظت کنند چون ارتش رضاخان بهتر می‌توانست از خط لوله نفت محافظت کند.

عده‌ای به غلط تبلیغ کرده رضا خان با شیخ خزعل جنگید. شیخ خزعل نیروی نظامی بسیاری داشت. اما بعد از کودتا و به قدرت رسیدن رضاخان انگلیسی ها به شیخ خزعل دستور دادند از رضاخان تبعیت کند او هم اولش مقاومت کرد انگلیسی‌ها دوباره به او پیغام دادند که اگر مقاومت کند عواقبش را هم باید بپذیرد. 

*پس مقاومت نظامی خاصی صورت نگرفت؟

خیر. اصلا یک گلوله هم شلیک نشد. اسنادش هم هست که انگلیسی ها رسما به شیخ خزعل نامه نوشته و به او تاکید کردند که از رضاخان باید تبعیت کند.

رضاخان شیخ خزعل را با خود به تهران آورد. پسرش هم آجودان ویژه رضاخان شد. اگر بین رضاخان و شیخ خزعل تضادی وجود داشت چرا فرزند شیخ در خدمت رضاخان بود؟ چرا خود شیخ خزعل در همه ضیافت‌های رضاخان حضور داشت؟.

بنابراین قبول ندارم با قدرت گرفتن رضاخان در نقاط مختلف کشور امنیت برگزار شد، سرکشی‌ها و طغیان‌ها از بین رفت. ایجاد امنیت اصلا ارتباطی به رضاخان نداشت. اما من قبول دارم رضاخان با سرکوب جنبش جنگل که یک جنبش ضد انگلیسی است همراهی کرده و واقعا جنگیده است. 

در سرکوب جنبش ضد استعماری جنگل رضاخان با انگلستان همراهی کرد و جانفشانی‌هایی به نفع انگلیسی‌ها انجام داد. اما با قدرت گرفتن رضاخان با همراهی انگلستان، سیاست انگلیسی‌ها که ضعف دولت مرکزی در دوران قاجار بود کاملا تغییر رویکرد داشته است.

اما در پاسخ به اینکه چرا امروز برخی نیروهای فعال در ایران به دفاع از رضاخان می‌پردازند باید بگویم؛ به نظرم، اصلا بحث رضا خان نیست. رضا خان در تاریخ خیلی شأنش نازلتر از این حرف هاست که عده ای وقت خود را صرف تطهیر او بکنند. مسئله آنها مسئله دیگری است.

کشور ما برای چند بار متناوب با تبلیغات غربگرایان مواجهه شد. یکی از این دوران، دوره قاجار بود. بسیاری از روشنفکران در دوران قاجار سعی کردند ایران از غرب تبعیت کند و در حاشیه غرب تعریف شود. در دوران پهلوی هم پیروی از غرب با تمام وجود تبلیغ شد. امروز برای بار سوم شاهد تلاش مجدد عده‌ای در راستای جذب جوانان به نظام سیاسی غرب هستیم.

شاید لازم باشد تأکید کنم کسانی که به توان ملی برای اداره کشور تعلق خاطری ندارند حتی به قابلیت های داخل کشور هیچ اعتقادی ندارند به صراحت تاکید کردند که ما نباید به دنبال الگوی متکی به توان ملی برای اداره کشور باشیم. باید از شیوه حکومت داری غرب که یک تجربه بشری است پیروی کنیم. این عده برای اینکه بتوانند جوانان را به چنین انتخابی ترغیب کنند حتما باید سابقه تاریخی غرب در ایران را تطهیر کنند.

دوران مشروطه تبلیغ شد که اگر از الگوی غرب پیروی کنیم کشور به توسعه، پیشرفت و سعادت دست خواهد یافت نه تنها به سمت جامعه ایده‌آل نرفتیم. بلکه دچار استبداد فاجعه آمیز از طریق کودتا شدیم.

امروزه آگاهی های تاریخی از گذشته عملکرد انلگیسی‌ها به طور ویژه در ایران وجود دارد؛ که هیچ جوانی الگوی غربی را برای اداره کشور نمی‌پذیرد.

باورمندان روش الگوی غربی اداره کشور نیز به خوبی آگاه هستند و برای اینکه بتوانند مسئله تاریخی عملکرد غرب گرایان را حل کنند باید تاریخ تغییر را دهند و بگویند با روی کار آمدن رضاخان توسط انگلیسی‌ها، او منشا خدمات زیادی برای ایران بود. اگر این کار را بکنند قطعا تلاششان در جهت مقابله با الگویی که متکی بر توان ملی است موثر خواهد شد.

اما اگر جوانان ما از تاریخ اطلاع نسبی هم داشته باشند غرب‌گرایان قادر نیستند به اهداف خود دست پیدا کنند. بنابراین اصلا بحث رضاخان مطرح نیست. بحث تطهیر کشورهایی است که سلطه‌شان در ایران دست آدم هایی مثل رضا خان را باز گذاشته است.

https://www.farsnews.com/news/13970301000419


خبرگزاری فارس - 1397/3/5