موری: ارتش رضاخان هیچ و پوچ است


4813 بازدید

رضا خان مدت زیادی در محاق نماند. در آوریل 1925، رضا خان یک بار دیگر دست به ارعاب وکلای مجلس زد. روزنامه کوشش در شماره مورخ 10 آوریل 1925 گزارش می‌دهد که در روز نهم آوریل مجلس جلسه‌ای غیرعلنی برگزار کرد تا مسئله ارسال تلگرام به شاه و دعوت از او برای بازگشت به کشور را مورد بحث و بررسی قرار بدهد، ولی جلسه مزبور به حد نصاب نرسید.

موری در گزارش 8 مه 1925 خود گزارش می‌دهد که «شورشی معروف»، اسماعیل سیمیتقو، پس از آنکه در عراق «پناه گرفته بود»
به ایران بازگشته و خود را تسلیم دولت ایران کرده است

این روزنامه می‌نویسد که وکلای مجلس حتی جرئت نداشتند به مناسبت فوت محمدعلی شاه مخلوع، پدرِ احمد شاه، برای او پیام تسلیتی مخابره کنند: «معلوم بود که برخی از وکلای مجلس مایلند که مجلس تلگرام تسلیتی به مناسبت فوت پدرش برای او ارسال کند. به همین دلیل پیشنهاد شد که جلسه‌ای محرمانه برگزار و در اینباره رأی‌گیری شود. با وجود این، تعداد زیادی از وکلای مجلس در این جلسه محرمانه حاضر نشدند، و به همین دلیل جلسه فوق به حد نصاب لازم نرسید.»(1)

موری در گزارش 8 مه 1925 خود گزارش می‌دهد که «شورشی معروف»، اسماعیل سیمیتقو، پس از آنکه در عراق «پناه گرفته بود» به ایران بازگشته و خود را تسلیم دولت ایران کرده است: «تسلیم سیمیتقو، که به فاصله کمی از دستگیری شیخ خزعلِ محمره اتفاق افتاد، چنان آبرو و حیثیتی به سردار سپه، یا همان رییس‌الوزرا، بخشیده که از زمان شکست جنبش جمهوری‌خواهی در ماه مارس 1924 تا به حال نداشته است.»(2)

خبر بعد این بود که سالارالدوله، «شاهزاده دردسرساز» هم درخواست اجازه بازگشت به ایران را کرده بود: «با توجه به سابقه بد و همدستی‌اش با شیخ محمره که دیگر آبرویی برایش نمانده، حمایت مدرس و پسران فرمانفرما از بازگشت او به کشور، که هم اینک خواهان بازگشت وثوق‌الدوله نیز هستند، نمی‌تواند برای ایران چندان خوش یمن باشد.»(3)

یکی از علایم قدرت گرفتن رضاخان در بهار 1925 تصویب قانون نظام وظیفه عمومی بود
در آوریل 1923، لایحه‌ای برای خدمت وظیفه عمومی به مجلس چهارم ارایه شد
ولی با توجه به مخالفت شدید وکلای مجلس رسیدگی به آن مسکوت ماند
تا اینکه در ماه مارس 1925 که مدرّس با تسلیح غیرمسلمانان مخالفت کرد، بار دیگر مطرح شد

ولی مخالفان رضاخان، از جمله مدرس و فیروز، دست‌بردار نبودند: «نقشه این نوابغ شیطان‌صفت، آنطور که از دکتر میلسپو اطلاع یافته‌ام، این است که شاه را برگردانند، رضا خان را به اجبار از پست رییس‌الوزرایی پایین بکشند و به ارتش بفرستند، و وثوق‌الدوله را دوباره رییس‌الوزرا کنند.»(4)

ولی به مدد انگلیسی‌ها، این «نقشه» راه به جایی نبرد، و روس‌ها را شدیداً آشفته کرد: «آنها [روس‌ها] نه این مسئله را فراموش می‌کنند و نه می‌توانند به آن بی‌اعتنا باشند که رضاخان پهلوی جایگاه امروزی‌اش را مدیون انگلیسی‌هاست، و صد البته نمی‌دانند که شکست‌شان در رقابت با انگلیسی‌ها بر سر کنترل رییس‌الوزرا به همان اندازه که از ناشی‌گری مذبوحانه نمایندگان‌شان در این کشور نشأت می‌گیرد، ناشی از درایت و قابلیت دشمنان دوست‌مآبشان هم هست.»(5)

یکی دیگر از علایم قدرت گرفتن رضا [خان] در بهار 1925 تصویب قانون نظام وظیفه عمومی بود. در ماه آوریل 1923، لایحه‌ای برای خدمت وظیفه عمومی به مجلس چهارم ارایه شد؛ ولی با توجه به مخالفت شدید وکلای مجلس رسیدگی به آن مسکوت ماند تا اینکه در ماه مارس 1925 که مدرّس با تسلیح غیرمسلمانان مخالفت کرد(6)، بار دیگر مطرح شد.

موری: «ارتش رضاخان حتی در بهترین شرایط هم هرگز نمی‌تواند مایه نگرانی همسایگان ایران باشد
ارتش ایران یک ارتش شخصی و خصوصی است
که رضا خان ایجادش کرده و به آن آموزش داده که همچون خدایش از او اطاعت کند
ولی در حکم نیروی پشتیبان «پادشاه و مملکت» هیچ و پوچ است»

در ششم ژوئن 1925، لایحه خدمت وظیفه عمومی از تصویب مجلس گذشت.(7) موری در این‌باره گزارش می‌دهد که «به سبب دخالت‌های گسترده رییس‌الوزرا به نفع این لایحه، هیچ مخالفتی با آن ابراز نشد.

حال قدرت و مرتبه او در مقام «ریاست عالیه کل قوای برّی و بحری شاهنشاهی ایران» به مراتب بیشتر از گذشته خواهد بود. او با توسل به این قانون می‌تواند رشوه کلانی از نجیب‌زادگان متمول ایرانی که نمی‌خواهند اقوام‌شان به خدمت وظیفه سربازی بروند مطالبه کند.»

قانون نظام وظیفه عمومی به هیچوجه مقبولیت عمومی نداشت. موری اضافه می‌کند: «ارتش رضاخان حتی در بهترین شرایط هم هرگز نمی‌تواند مایه نگرانی همسایگان ایران باشد... ارتش ایران یک ارتش شخصی و خصوصی است، که رضا خان ایجادش کرده و به آن آموزش داده که همچون خدایش از او اطاعت کند؛ ولی در حکم نیروی پشتیبان «پادشاه و مملکت» هیچ و پوچ است؛ و کارآمدی آن در حکم نیرویی در مواقع اضطراری حتی برای خالقش شدیداً در مظان شک و تردید است.*»(8)

غیبت طولانی رضاخان از تهران به مخالفانش دل و جرئتی تازه بخشید
در ژوییه 1925 دشمنان رضاخان بار دیگر برای یکسره کردن کارش خود را مهیا
و صحنه را برای رویارویی سرنوشت‌ساز پاییز 1925 که نهایتاً به پادشاهی رضاخان انجامید، آماده می‌کردند

رضا [خان] در هشتم ژوئن 1925 راهی آذربایجان شده بود. کاپلی اموری پسر، کاردار جدید سفارت آمریکا که کارها را در اول ژوییه 1925 از موری تحویل گرفته بود، در گزارش مورخ 28 ژوییه خود می‌نویسد که تسلط رضا [خان] بر قشون آذربایجان چندان مطمئن نبود و اینکه مقصود اصلی‌اش از سفر به آذربایجان بازگرداندن ژنرال عبدالله امیرطهماسبی، امیرلشکر آذربایجان، «که رییس‌الوزرا مدتی با سوءظن افزایش محبوبیتش را زیر نظر داشت» به تهران بود.

اموری می‌افزاید: «او با سرکشی مفصل به این منطقه که به داشتن مترقی‌ترین و روشنفکر‌ترین مردمان در ایران شهرت دارد، و حمایت مردمش برای هر حرکت سیاسی یا کودتای نظامی بسیار ارزشمند است، انگیزه اصلی سفرش را پنهان ساخت.»(9) غیبت طولانی رضا [خان] از تهران به مخالفانش دل و جرئتی تازه بخشید. در ژوییه 1925 دشمنان رضا [خان] بار دیگر برای یکسره کردن کارش خود را مهیا، و صحنه را برای رویارویی سرنوشت‌ساز پاییز 1925 که نهایتاً به پادشاهی رضا [خان] انجامید، آماده می‌کردند.


پاورقی‌ها:

1. موری، گزارش شماره 1056 و پیوست‌ها، 27/891.032، مورخ 5 مه 1925

2. موری، گزارش شماره 1071، 1350/891.00، مورخ 8 مه 1925

3. موری، گزارش شماره 1091، 1354/891.00، مورخ 16 مه 1925

4. موری، گزارش شماره 1089، 1357/891.00، مورخ 15 مه 1925

5. موری، گزارش شماره 1086، 1355/891.00، مورخ 15 مه 1925

6. موری، گزارش شماره 979، -/891.22، مورخ 24 مارس 1925

7. موری، تلگرام شماره 48، 1/891.22، مورخ 8 ژوئن 1925

* این پیش‌بینی موری شانزده سال بعد در جریان حوادث شهریور 1320 درست از آب درآمد. (ویراستار) 

8. موری، گزارش شماره 1160، 2/891.22، مورخ 19 ژوئن 1925

9. اموری، گزارش شماره 1189، 1360/891.00، مورخ 28 ژوییه 1925


تسنیم