وابستگی نظامی حکومت پهلوی به آمریکا


وابستگی نظامی حکومت پهلوی به آمریکا

ارتشبد حسن‌ طوفانیان، رئیس اداره خرید و سفارش‌های خارجی صنایع نظامی حکومت پهلوی بود، او به همراه ارتشبد بهرام آریانا رئیس ستاد ارتش در سال 1354 به فلسطین اشغالی سفر کرد. آریانا و طوفانیان در این سفر با مقامات مختلف نظامی رژیم صهیونیستی از جمله اسحاق رابین رئیس ستاد ارتش و آهارون یاریو رئیس اطلاعات ارتش دیدار کردند. ، آنچه پیش رو دارید خلاصه ای از صفحات 44 تا 50 کتاب « همکاری ساواک و موساد» است که توسط  انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و با قلم تقی نجاری راد به رشته تحریر درآمده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:

 

هم‌پیمانی شاه و انورسادات / دلالی شاه برای مصر

با روی کار آمدن «انورسادات» روابط ایران و مصر رو به بهبودی گذاشت [...] انورسادات، با در دست گرفتن قدرت، تمایل خود را به مذاکره و صلح با اسرائیل ابراز داشت؛ لذا با کمک دولت آمریکا و تشویق دولت ایران، دولت‌های اسرائیل و مصر پای میز مذاکره نشستند و در مورد جداسازی نیروها و تخلیه سرزمین‌های اشغالی گفت‌وگو کردند، اما خیلی زود آشکار شد که مذاکرات نتیجه‌ای ندارد و با شکست مواجه شده است. اسرائیل خواستار این بود که در ازای تخلیه بخشی از شبه‌جزیره سینا حالت جنگ بین دو کشور خاتمه یابد، اما سادات زیر بار نرفت و خواستار تخلیه کامل سرزمین‌های اشغالی شد.

پس از شکست مذاکرات، رئیس‌جمهور مصر در چهاردهم اردیبهشت‌ماه 1354 به تهران آمد، تا درباره شکست مذاکرات به شاه گزارش دهد. سادات در یک مصاحبه مطبوعاتی در حضور شاه اظهار داشت که زمان برای حل اختلافات اعراب و اسرائیل مساعد است و امتناع اسرائیل از تخلیه سرزمین‌هایی که در جنگ شش‌روزهٔ 1967 اشغال کرده، حصول این توافق را به تعویق می‌افکند. شاه نیز اظهار داشت که کاملاً از سیاست سادات پشتیبانی می‌کند.

چون موضع مصر بر اساس عدالت و منطق استوار است؛ درحالی‌که سیاست اسرائیل سخت و غیرمعقول است. شاه همین سخنان را در ملاقاتی که در بیست و پنجم اردیبهشت‌ماه 1354 با فورد[1] رئیس جمهور آمریکا و کیسینجر[2] در کاخ سفید واشنگتن داشت، تکرار کرد. او همچنین از سادات پشتیبانی و استدلال کرد که اسرائیل انعطاف‌ناپذیری نشان می‌دهد و موقعیت مصر را درک نمی‌کند و از فورد و کیسینجر خواست به فشارهایشان به اسرائیل بیفزایند.[3]

موضع‌گیری‌های ایران باعث نگرانی اسرائیل در مورد روابط با ایران شده بود؛ چون ایران همکاری نظامی و خرید جنگ‌افزار از اسرائیل را متوقف کرد و مناسبات بین دو کشور به پایین‌ترین سطح خود رسید؛ البته نفت ایران همچنان به اسرائیل می‌رسید. مقامات ایرانی به «لوبرانی»[4] _ سفیر اسرائیل در ایران _ هشدار دادند مادام که مذاکرات با مصر در حال در جا زدن باشد، روابط ایران و اسرائیل در حال تعلیق خواهد بود.

تامین نفت اسرائیل توست رژیم پهلوی

فشارهای مزبور در تابستان 1354 به نتیجه رسید و اسرائیل با استرداد چاه‌های ابورودیس به مصر موافقت کرد، اما چون «رابین» از دریافت نفت از ایران چندان مطمئن نبود، در بیست و پنجم مردادماه _ دو هفته قبل از امضای موافقت‌نامه _ به ایران آمد و در نوشهر با شاه ملاقات و مذاکره نمود. هر چند در مورد سفر رابین اختفای کامل به عمل آمده [...] بود، به‌محض اینکه نخست‌وزیر اسرائیل وارد هتل شد تعدادی از یهودیان ایرانی و کارشناسان اسرائیلی که در طرح‌های مختلف کار می‌کردند و برای گذراندن تعطیلات به رامسر رفته بودند، او را شناختند و برایش کف زدند.

در نتیجه، خبر مسافرت نخست‌وزیر اسرائیل به ایران ابتدا در میان جامعه یهودیان ایران و سپس در مطبوعات بین‌المللی منتشر شد، اما دولت ایران از انتشار آن در مطبوعات داخلی جلوگیری کرد. هر چند جزئیات مذاکره شاه و رابین هرگز منتشر نشد، اما گفته می‌شد شاه به رابین اطمینان داده که نفت ایران کماکان به اسرائیل صادر خواهد شد و جای نگرانی نیست. به‌محض اینکه موافقت‌نامه موقت جداسازی نیروها در شهریورماه 1354 امضا شد بلافاصله روابط ایران و اسرائیل رو به بهبودی نهاد. [...]

همکاری‌ نظامی ایران و اسرائیل

نخست‌وزیر اسرائیل از علم [SM1] برای مسافرت به کشورش دعوت کرد، [...] شاه با این سفر موافقت نکرد و ترجیح داد که ارتشبد طوفانیان معاون وزارت جنگ و مسئول خریدهای نظامی این سفر را انجام بدهد.[5]

سفر ارتشبد طوفانیان از نظر اسرائیلی‌ها به معنی گرم‌شدن روابط دو کشور بود. [...] در این سفر طوفانیان و همراهان او از صنایع مختلف نظامی اسرائیل دیدن کردند. هر چند به آنها اجازه داده نشد تکنولوژی‌های بسیار سری را ببینند، اما از آنچه که دیدند به‌شدت تحت‌تأثیر قرار گرفتند. [...] طوفانیان پس از بازگشت گزارش بسیار مثبتی به شاه داد. […] در این هنگام محیط سیاسی خاورمیانه نسبتاً آرام بود؛ [...] این محیط آرام موجبات سومین و آخرین سفر اسحاق رابین به تهران در ایام نوروز سال 1355 را فراهم کرد.

این بار نیز شاه در نوشهر به سر می‌برد و در آنجا با رابین ملاقات و مذاکره کرد. بر خلاف دیدارهای گذشته، این بار مسئله غامضی در میان نبود و هدف ملاقات، تنها این بود که با شاه گفت‌وشنود سیاسی در محیطی آرام برقرار شود و این مسئله به‌عنوان وزنه متقابلی در برابر نفوذ اعراب به کار رود.[6]

چند ماه بعد، در شهریور ماه 1355، شیمون پرز، وزیر دفاع اسرائیل، به تهران آمد. روز قبل از ورود پرز، اسدالله علم وزیر دربار ایران با «لوبرانی» نمایندهٔ اسرائیل ملاقات کرد. در این دیدار، نمایندهٔ اسرائیل به علم پیشنهاد کرد که شاه راجع به موضوع اقدام مشترک برای مجاب کردن سنای آمریکا مبنی بر این که فروش اسلحه به ایران را بپذیرند، با پرز گفت‌وگو کند.[7]

شیمون پرز، پس از ورود به تهران، در کاخ نیاوران با شاه ملاقات کرد. [...] شاه  [...] از آمریکا به دلیل درک‌نکردن تغییراتی که در خاورمیانه صورت‌گرفته، انتقاد کرد، سپس به خطراتی که ایران را از جانب شوروی تهدید می‌کرد، اشاره نمود  [...] شاه استدلال کرد که: «در چنین شرایطی، ایران باید قوی باشد، تا بتواند از خودش دفاع کند، ولی متأسفانه گروه فشار یهودیان آمریکا این موضوع را درک نکرده و مانع از حمله به او و کشورش در روزنامه‌های آمریکا نمی‌شوند. فروش اسلحه به ایران با تأخیر صورت می‌گیرد و ماه‌ها در کمیته‌های مختلف کنگره آمریکا معطل می‌ماند. در این حال فلسطینی‌ها محیط خاورمیانه را مسموم کرده و در هر یک از کشورهای طرفدار غرب، در منطقه خرابکاری می‌کنند. عراق همچنان چشم طمع به کویت دوخته است. شوروی به شورشیان ظفار کمک می‌رساند. پس ایران چاره‌ای جز اینکه به خودش اتکا داشته باشد، ندارد.» [SM2] [8]

[...] به دنبال ملاقات پرز با شاه، مذاکرات فنی درباره صنایع نظامی دو کشور در اقامتگاه لویزان در تهران آغاز شد که شامل شش طرح بود. مهم‌ترین این طرح‌ها، تولید موشک‌های زمین به زمین دارای 450 کیلومتر برد و حامل کلاهک‌های غیر اتمی 350 پوندی می‌شد. این معاملات بر اساس مبادله نفت با اسلحه انجام می‌گرفت و ارزش آن بالغ بر 2/1 میلیارد دلار بود. قرار شد به‌محض امضای قرارداد، ایران معادل 250 میلیون دلار نفت به‌عنوان پیش‌پرداخت به اسرائیل بدهد. دو کشور شروع به مبادله هیئت‌های کارشناسی کردند و سرانجام جایگاه تولید موشک‌های مزبور در ناحیه سیرجان تعیین و قرار شد مادام که قرارداد امضا نشده، دو کشور آن را به‌کلی سری نگه دارند و به‌خصوص اجازه ندهند دولت آمریکا از آن بویی ببرد، زیرا می‌ترسیدند حکومت کارتر به هر دو کشور فشار وارد سازد، تا آن را لغو کنند.

در فروردین‌ماه 1356 کلیهٔ قراردادها آماده امضا شده بود؛ بنابراین شیمون پرز، وزیر دفاع اسرائیل، مجدداً به تهران آمد و پس از رسیدن به حضور شاه، قرار داد همکاری فنی بین دو کشور را امضا کرد.[9]

با تغییر دولت اسرائیل و انتخاب «مناخیم بگین»[10] به نخست‌وزیری این کشور، شاه درباره آینده صلح خاورمیانه و روابط دو کشور دچار وحشت شد و حتی این امر را با نمایندهٔ اسرائیل نیز در میان گذاشت. با سفر «موشه دایان» [11]وزیر دفاع دولت جدید اسرائیل در شانزدهم تیرماه 1356 به تهران و ملاقات او با شاه، آشکار شد که دولت جدید نیز اهمیت زیادی برای روابط و همکاری با ایران قائل است. [...] این آخرین سفری بود که در آن یکی از رهبران اسرائیل با شاه دیدار کرد؛ چون تحولات اوضاع ایران، مانع از آن شد که از آن پس هرگونه تماسی در سطح عالی بین دو کشور صورت گیرد.

لازم به ذکر است که علاوه بر همکاری‌های نظامی و دیپلماتیک، همکاری‌های اقتصادی بین دو کشور نیز در سال‌های آخر عمر رژیم پهلوی گسترش زیادی یافت. به این منظور، مشاور بازرگانی و صنایع اسرائیل چند بار به ایران سفر کرده، با مقامات ایرانی در مورد گسترش همکاری‌های اقتصادی گفت‌وگو کرد. [...] با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این‌گونه روابط پایان داده شد.

 

 

[1]  Ford

[2]  Kisinger

[3] عبدالرضا هوشنگ مهدوی، پیشین، صص 453_452

[4]  Loberany

[5]  همان، صص 455_453

[6] همان، ص 456 

[7] میراسدالله علم، گفتگوهای من با شاه خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ترجمه ی گروه مترجمان، تهران، انتشارات طرح نو، 1371، ص 814

[8] ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه ی عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، 1369، ص ، صص 458_456

[9] همان، صص 460_459

[10]  Manakhim Begin

[11]  Moshe Dayan


 [SM1]

 [SM2]ارجاع ندارد؟