باد


1475 بازدید

«مرده باد» و «زنده باد» رایج‌ترین شعار زمان شاه بود که در مبارزات سیاسی رونق و کاربرد فراوان داشت. زنده‌بادها را معمولاً عوامل و طرفداران رژیم نعره می‌کشیدند و «مرده باد» را مخالفان شاه، فریاد می‌زدند. پس از ماجرای ترور شاه در دانشگاه تهران که مستمسکی برای سرکوب حزب توده شد، عوامل رژیم با ایجاد جو اختناق شدید، به قلع و قمع مرده بادگوها پرداختند که بگیر و ببندها، طیف‌های مختلف سیاسی و روشنفکران مخالف رژیم را دربر می‌گرفت. از آن پس مخالفان رژیم برای بیان چنین شعاری به جای حنجره‌ها، قلم‌ها را به کار بردند. هر روز صبح مردم تهران هنگام گذر از خیابانها، سینه دیوارها را می‌دیدند که پر بود از شعار مرده‌ باد... و شب‌نامه‌هایی در مخالفت با رژیم که در کوچه‌ها و خیابانها فروریخته بودند. مأموران شهربانی هم در شهر پراکنده می‌شدند تا پخش‌کنندگان شب‌‌نامه‌ها و شعارنویس‌ها را به جرم مخالفت با رژیم دستگیر کنند.

در تهران، یک مکانیک برای رونق کارش، برای نخستین بار دست به ابتکاری زده و با خط درشت روی دیوار بغل دکانش نوشته بود: «باد» که رانندگان را به خود جلب کند.

یکی از پاسبان‌های کم‌سواد محل که به فکر بهانه‌ای برای آزار و اذیت این مکانیک بود، یک روز هنگام گذر از مقابل دکان پنچرگیری چشمش به کلمه «باد» افتاد. دستهایش را به کمر چسباند و مکانیک را صدا زد:

- مرد حسابی، این چیه نوشتی روی دیوار؟

مکانیک تعجب کرد و گفت: خب نوشتم «باد»، مگه چه عیبی داره؟

پاسبان با نگاهی سرشار از تحقیر و سوءظن، سراپای روغنی و سیاه او را ورانداز کرد و گفت: خر خودتی، حتماً از نوشتن «باد» منظوری داشتی. منظورت یا زنده‌باد بود یا مرده باد. «زنده باد» که به ریخت و قیافه‌ات نمیاد. حتماً منظورت «مرده باد» هست. زودباش راه بیفت بریم شهربانی...


خاطرات مطبوعاتی ،نشر آبی، سیدفرید قاسمی