مجاهدین خلق (فرقه رجوی) در آینه خرداد؛ بررسی اقدامات سازمان و نتایج بدست آمده


2000 بازدید

به ادعای رجوی خرداد برای مجاهدین از جهات بسیاری نقطه عطف است. دلیل اش به یقین اتفاقاتی است که طی چهار و نیم دهه گذشته در این ماه رخ داده است. و قطع به یقین نتایجی که به زعم رجوی مترتب بر این اتفاقات است که به ادعا تمامی رو به جلو و توام با فتح و تکامل بوده است. با مرور بخشی از اتفاقات در این ظرف زمانی اهداف و نتایج واقعی آن را مرور می کنیم.

اعدام بنیانگذاران سازمان در ۴ خرداد ۱۳۵۰

در این روز چهار نفر از بنیانگذاران مجاهدین خلق اعدام شدند. همه افتخار و دستاورد این چهار مجاهد و بخصوص محمد حنیف نژاد پایه گذاری سازمانی بود که مهمترین شاخصه اش جهت گیری طبقاتی و حمایت از محرومین و طبقات فرودست جامعه و مشخصا کارگران و زحمتکشان و خلق های استثمار شده و کشف راه حل مبارزه بر علیه امپریالیسم به مثابه یگانه راه رستگاری خلق های جهان و ایران است.

نتیجه: امروز نه تنها نشانی از آن جهت گیری تاریخی و ضداستثماری بجا نمانده که مجاهدین با لطایف الحیل در پی حذف و تعدیل آموزه های اولیه ایدئولوژیکی و به نیت کسب مشروعیت از امپریالیست به هر ریسمانی چنگ می زنند.

از آمریکا می خواهند علیه همان مردم محروم تحریم های اش را تشدید کند؛ به آمریکا هشدار می دهند جز حمله نظامی به ایران و نابودی کامل هست و نیست زیرساخت ها و … راهی برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی باقی نمانده است؛ افتخار می کنند که برای امپریالیست جاسوسی هسته ای می کنند؛ افتخار می کنند در صدمتری کاخ سفید دفتر مجاهدین را بازگشایی کرده اند.

و …

اعدام انقلابی؟!! هاپکینز در۱۲ خرداد ۱۳۵۲

ترور چند مستشار آمریکایی از جمله هاپکینز یکی از افتخارات مجاهدین در قبل از انقلاب بود. این اعدام ها برای مجاهدین آنقدر حائز اهمیت بود که مسئولیت تمام اقدامات مشابه که گروه منشعب انجام داده را به نفع خود مصادره نمودند.

نتیجه: بعد از انقلاب آمریکا سالها نام مجاهدین را به دلیل کشتن هاپکینز و دیگر مستشاران اش در لیست تروریستی خود قرار داد. در مقابل:

دو دهه طول کشید تا مجاهدین امپریالیست را برای بیرون آمدن از لیست تروریستی متقاعد کند.

سازمان در واکنش مسئولیت ترور تمامی مستشاران آمریکایی را متوجه بخش مارکسیستی مجاهدین نمود و برای متقاعد کردن مقامات کاخ سفید مدعی شد در زمان انجام این ترورها رهبری مجاهدین در زندان بوده و بنابراین نمی توانسته در این ترورها دست داشته باشد. رجوی فراتر رفت و مدعی شد هدف بنیانگذار سازمان تحقق یک جامعه دمکراتیک شبیه آمریکا در ایران بوده است؛ رجوی در ادامه اعلام می دارد مالکیت فردی را محترم می شمارد، اقتصاد سرمایه داری و بازار آزاد را به رسمیت می شناسد و با مارکسیست ها مرزبندی دارد.

اتهام بیانیه وزارت خارجه مبنی بر مارکسیست بودن را رد می کند (این اولین بار بود که مجاهدین با مارکسیست و بخصوص در مقابل آمریکا از خود دفاع می کرد.)

و …

کشته شدن رضا رضایی ۲۵ خرداد ۱۳۵۲ آغاز رهبری مارکسیستی بر سازمان

کشته شدن رضا رضایی یکی از تئوریسین های سازمان در شرایطی که رهبری سازمان بعد از ضربه سال ۱۳۵۰ در اختیار او بود.

کشته شدن او باعث گردید تقی شهرام از عناصر پیشتر مارکسیست شده مجاهدین که پیشتر از زندان ساری فرار کرده، رهبری سازمان را در دست بگیرد و دو سال بعد بیانیه تغییر ایدئولوژی سازمان را انتشار بدهد. تقی شهرام متهم به قتل های درون تشکیلاتی از جمله قتل مجید شریف واقفی بود.

نتیجه: روش تقی شهرام الگویی می شود برای رجوی تا بر سازمان مسلط شود، مخالفین خود را سرکوب و با همان روش های شهرام از جمله توجیهات ایدئولوژیکی متمردین درون تشکیلاتی را مرعوب و یا محکوم به اعدام و یا ترور شخصیتی بکند.

اول خرداد ۱۳۵۴ اولین اطلاعیه سازمان با حذف آیه فضل الله المجاهدین در آرم سازمان

در بیانیه این تاریخ برای اولین بار آیه فضل الله المجاهدین … از آرم سازمان مجاهدین حذف می شود. این در حالی است که از عمر سازمان تنها چهار سال می گذرد و تمام افتخار سازمان الف- ارائه اسلام انقلابی و علم کردن آن در مقابل اسلام فقاهتی و ب- اثبات این ادعا است که اسلام مجاهدین ماورای چپ است. بیانیه تغییر ایدئولوژی سازمان در شهریور همان سال منتشر می شود.

نتیجه: تغییر ایدئولوژی مرکزیت منجر به تغییر ایدئولوژی ۹۰ درصد از اعضای سازمان می شود.

تصفیه های خونین درون تشکیلاتی ابعاد تازه ای به خود می گیرد.

تیم ها و هسته های تشکیلاتی توسط رقبای ایدئولوژیکی لو می روند.

مناسبات و روابط غیر اخلاقی و قتل های امنیتی در درون سازمان افشا و بیرونی می شود.

اشتباهات پایه ای بنیانگذاران در موضوع روش شناخت و التقاط گری عامل ضربه های امنیتی و تغییر ایدئولوژی شناخته می شود. در این خصوص بیشترین انتقادها متوجه محمد حنیف نژاد می شود.

تغییر ایدئولوژی بیشترین ضربه و تشتت را به جبهه متحد علیه رژیم وارد می کند و باعث انفعال و سردرگمی آنها می شود.

تغییر ایدئولوژی دشمن اصلی مجاهدین را بطور استراتژیک تغییر می دهد. به جای آمریکا این بار ارتجاع یا همان مسلمانان فقاهتی دشمن تاریخی مجاهدین می شوند.

و …

سرفصل شروع مبارزه مسلحانه در سی خرداد ۱۳۶۰

سی خرداد سال ۶۰ محصول انشعاب ایدئولوژیکی و اختلافاتی بود که مجاهدین را بکل از جریان مردم و مبارزین مسلمان جدا کرد. جنگ مسلحانه رجوی به قصد انتقامجویی و تصفیه فیزیکی مسلمانان فقاهتی بود که رجوی در سال ۵۴ آنها را دشمنان اصلی خود تعبیر کرده بود و اینک رهبری انقلاب در اختیار آنها قرار گرفته بود. هدف رجوی سرنگونی ضربتی جمهوری اسلامی و احقاق حق مجاهدین و رهبری آن از حاکمیت و به ادعای شورای ملی مقاومت او برقراری جمهوری دمکراتیک اسلامی بود.

نتیجه: سی و اندی سال پس از سی خرداد ۶۰ این نتایج حاصل شده است:

جمهوری دمکراتیک اسلامی مورد تصریح رجوی در سال ۶۰ به جمهوری سکولار تغییر کرده است. این تغییر از جهتی به این معنی است که رجوی از گیر دین و اسلام گذشته است. پذیرش این معنی در نقطه مقابل آن همه اصراری است که مجاهدین طی پنج دهه گذشته برای ماهیت ایدئولوژیکی – اسلامی خود قائل بوده اند. صرف اعلام تاکتیکی این موضع نشانگر آن است که مجاهدین به حسب ضرورت و کسب قدرت سیاسی قادرند از همه چیز حتی اعتقادات خود به شکل ابزاری استفاده کنند. این که رویکرد اولیه مجاهدین نیز بخشی از این ضرورت بوده یا خیر، می تواند موضوع مستقلی برای گمانه زنی باشد.

انفجار ۷ تیر و ۸ شهریور در شرایطی که بخش قابل ملاحظه ای از خاک کشور در اشغال عراق است. این انفجارها همراه با رعب و وحشت، فضای جامعه را بکلی امنیتی می کند. دولتمردان کم تجربه را ناگزیر به گارد بسته سیاسی می کند. احزاب و سازمان های سیاسی قانونی نیز تحت تاثیر چنین شرایطی محدود می شوند. فضایی که بعد از انقلاب از هر حیث می بایستی به سمت مدرنیزه شدن و دمکراتیزه شدن میل می کرد، دچار انسداد می شود. در یک کلام مجاهدین فضای باز سیاسی بعد از انقلاب را تا سالها به فضای بسته و کجدار و مریز تبدیل می کنند.

رجوی مدعی است از سی خرداد ۶۰ تاکنون تعداد زیادی از اعضای تیمهای ترور سازمان دستگیر و اعدام شدند؛ در مقابل نه تنها کمترین نشانی از سرنگونی به چشم نمی خورد که به مرور زمان جمهوری اسلامی قوام بیشتری می یابد.

به ادعای رجوی او ۱۲۰ هزار ترور در ایران انجام داده، (اگر چه آمارهای رجوی از اساس بی پایه و کذب است. آمار واقعی ترورهای منجر به قتل بر اساس آخرین تحقیقات ۱۲ هزار نفر می باشد.) با همه این احوال اما جمهوری اسلامی همچنان نیروهای انسانی مورد نیاز خود را بازتولید و جایگزین می کند.

دو سال بعد از سی خرداد ۶۰ رجوی تیم های عملیاتی، پشتیبانی، تدارکاتی و … را از ایران به منطقه کردستان و پس از چندی به اروپا فرا می خواند. به اتهام همان اقدامات تروریستی و همچنان اتهام مشابه در خصوص ترور مستشاران آمریکایی و همکاری با صدام و … مجاهدین وارد لیست های تروریستی آمریکا، اتحادیه اروپا، و بسیاری از دولت های اروپایی می شوند.

سی خرداد رجوی را ابتدا به فرانسه و نزدیکی با احزاب دست راستی اروپایی و دولت های بورژوازی و حامی و متحد آمریکا و بعد به عراق و همدستی با حزب بعث و در نهایت او را به متحد استراتژیکی – ایدئولوژیکی – تشکیلاتی و در نهایت به برادر خونی صدام تبدیل می کند؛ مجاهدین را همدوش با نیروهای صدام علیه مردم ایران وارد جنگ می کند؛ از سوی رجوی طرح بمباران شهرها پیشنهاد و در نهایت صدام آن را اجرا می کند؛ همچنین طرح ترور برخی چهره های سیاسی و نظامی از سوی صدام به رجوی پیشنهاد و عملی می شود.

و …

سی خرداد که قرار بود به صورت ضربه ای جمهوری اسلامی را سرنگون کند، حالا بعد از سی و اندی سال خود به بزرگترین چالش پیش روی رجوی تبدیل شده است. جریانات اپوزیسیون بر این معنی اجماع دارند که سی خرداد بیشترین هزینه را بر مردم ایران و جنبش دموکراسی خواهی تحمیل کرده است؛ اپوزیسیون بر این معنی اجماع دارد که مجاهدین رجوی چالش اصلی بر سر راه دمکراتیزاسیون در ایران است.

و …

انقلاب ایدئولوژیک خرداد ۱۳۶۳

خرداد سال ۶۳ رجوی مدعی شد به دستاوردهای تازه ای برای مصون سازی و تزکیه تشکیلات مجاهدین و تسریع سرنگونی جمهوری اسلامی رسیده است. این دستاوردها در چند بند ابتدایی تدوین و اعلام می شود:

حذف رهبری جمعی و جایگزین کردن خود به عنوان رهبر ایدئولوژیک.

طلاق مریم عضوانلو از مهدی ابریشم چی و ازدواج اش با مسعود رجوی که با مهر ایدئولوژیک مزین می شود.

نتیجه: انقلاب ایدئولوژیک در عمل این نتایج را به بار می آورد:

حذف سنت سانترالیسم دمکراتیک، یعنی شیوه اداره جمعی سازمان.

تبدیل رهبری فردی به رهبری قدسی

حذف سلسله مراتب تشکیلاتی و از جمله مهمترین آن یعنی دفتر مرکزی و سایر نهادها

سرخوردگی و ریزش بسیاری نیروهای سازمان

خرافه گرایی در تشکیلات با طرح ادعای شفا یافتن بیماران به یمن انقلاب ایدئولوژیک

به راه افتادن زندان های درون تشکیلاتی به بهانه چک امنیتی

خودکشی از سر استیصال به عنوان راه حل تضادهای حاصله از انقلاب ایدئولوژیک

ریزش های کمی و کیفی درون تشکیلاتی

شروع استحاله سازمان به یک فرقه سیاسی

و …

ازدواج مریم عضدانلو و مسعود رجوی ۱۳۶۳

این ازدواج سمبل انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی نام گرفت. هدف تخلیه و بیرون ریختن تضادهای انباشته درباره اشتباهات رجوی، شایستگی و جایگاه سیاسی، ایدئولوژیکی، اخلاقی و .. و در ادامه تزکیه و تطهیر ذهنیت تشکیلاتی و در نهایت اقناع افراد مسئله دار است.

نتیجه: این ازدواج به مهمترین چالش رجوی با بیرون و درون مجاهدین تبدیل می شود.

انقلابی که قرار بود مجاهدین را در منتهی چپ بیمه و واکسینه کند بطور کیفی به راست متمایل می کند.

به بحران مشروعیت مجاهدین به عنوان آلترناتیو بیش از بیش دامن می زند.

شورای ملی مقاومت را دچار بحران مشروعیت می کند.

در درون تشکیلات مرید سالاری را جایگزین شایسته سالاری می کند.

و …

رفتن رجوی از فرانسه به عراق در سال ۱۳۶۳

رجوی از فرانسه به عراق می رود تا آتش برافروزد و حماسه خلق کند و در نهایت از عراق راهی ایران شود.

نتیجه: رجوی به ستون پنجم عراق تبدیل می شود.

اعضای منفرد شورای ملی مقاومت به دلیل تصمیمات خودسرانه رجوی در برقراری ارتباط با عراق از شورا جدا می شوند.

رجوی عملا آلت دست فرانسه و عراق می شود.

و …

تشکیل ارتش آزدایبخش خرداد ۱۳۶۶

رجوی ارتش موسوم به آزادیبخش را بر اساس یک الگوی تاریخی اما با امکانات و پول های صدام تاسیس می کند. مریم رجوی بارها به تاسی از مسعود رجوی می گوید این ارتش تنها راه حل ممکن برای سرنگونی جمهوری اسلامی است.

نتیجه: ارتش آزادیبخش رجوی امروز بالکل خلع سلاح و از موضوعیت ساقط شده است.

انحلال این ارتش توسط رهبری مجاهدین در سال ۲۰۱۲ اعلام شده است.

باقیمانده افراد این ارتش از زمان تاسیس، سه هزار و اندی افراد سالخورده و بیمار و بلاتکلیف و مستاصل هستند که به گروگان های رجوی تبدیل شده اند.

این افراد حتی قادر نیستند برای آینده فردی خود تصمیم بگیرند.

نگاه جهان به این ارتش آزادیبخش آمیخته با تردید و ترحم انگیز است.

و …

اولین تلاش ها برای تشکیل شورای ملی در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰

شورای ملی مقاومت رجوی با هدف تشکیل یک جبهه واحد از مخالفان در برابر جمهوری اسلامی و به عنوان دولت در تبعید و به عنوان بازوی سیاسی مجاهدین تشکیل شد.

نتیجه: ائتلاف ها و استقبال اولیه از شورای اولیه حالا به تعداد انگشتان یک دست تقلیل یافته است.

جبهه واحد شورای ملی مقاومت امروز به نام مستعار سازمان مجاهدین خلق تقلیل یافته است.

شورای ملی مقاومت در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا جای می گیرد.

ریزش شورا همچنان ادامه دارد کریم قصیم و محمدرضا روحانی آخرین جداشدگان شورا در ماه اخیر هستند.

هیچ یک از جریانات اپوزیسیون شورا را به رسمیت نمی شناسد.

تشکیل جبهه همبستگی توسط شورا نه تنها توفیقی کسب نمی کند که در مواجه با تشکیل شورای ملی ایرانیان توسط رضا پهلوی با شکست مواجه می شود.

شورای رجوی حتی برای عضویت در شورای رضا پهلوی نیز با شرط و شروط مواجه می شود.

و … در نهایت شورای ملی مقاومت پس از سی و اندی سال حالا با بحران موضوعیت و مشروعیت مواجه است.

و …

خرداد سال ۱۳۸۳ خودسوزی های فرقه ای در اروپا

مریم رجوی و تعدادی از اعضای سازمان توسط پلیس فرانسه و به اتهام تروریستی و .. دستگیر می شوند. تعدادی از اعضای سازمان به دستور رجوی اقدام به خودسوزی می کنند. دو نفر از آنها کشته می شوند. دستگاه قضایی فرانسه مرعوب اقدامات غافلگیر کننده مجاهدین می شود و مریم رجوی را آزاد می کند.

نتیجه: نام سازمان مجاهدین در سراسر اروپا به عنوان یکی از خطرناک ترین گروه های فرقه ای بر سر زبان ها می افتد.

مقامات امنیتی فرانسه می گویند خودسوزی های ژوئن باعث گردیده چشم و گوش آنها در رابطه با مجاهدین بیشتر باز بشود.

مجاهدین محرک اقدامات خودسوزی شناخته و محاکمه می شوند.

در اروپا چند نویسنده و خبرنگار درباره ماهیت مجاهدین اقدام به نشر چند کتاب از جمله کالبد شناسی یک جریان ایدئولوژیک، و … می کنند.