مروری بر کتاب «درباره مدرسه رفاه، صفرها و بیستها»
اتفاقهایی را در یک مدرسه دخترانه در عصر پهلوی دوم روایت میکند.
داستان این کتاب به تلاش نیروهای مذهبی دهه 1340 در مدرسه دخترانه رفاه اشاره دارد، مؤسسان این مدرسه علاوه بر تربیت شاگردان مبارز، فعالیتهای مخفیانه بر ضد رژیم شاهنشاهی انجام میدادند.
درباره فعالیتهای سیاسی مؤسسان مدرسه در بخشی از داستان میخوانیم: «همیشه بحث جلسه مربوط به مسایل مدرسه نبود، گاهی که رژیم کار جدیدی صورت داده بود یا آیتالله خمینی نسبت به حکومت موضع گرفته بود و اعلامیه داده بود آقایان و خانمهای کادر دبستان و دبیرستان دور هم جمع میشدند و موضوع جلسه میشد همین.»
در بخش دیگر داستان نفوذ بهائیت در مدرسه بررسی شده است؛ بازرسانی که پس از لو رفتن فعالیتهای سیاسی پنهان مؤسسان و کادر مدرسه، نیروهای خود را جایگزین میکنند، اما در سالهایی که مدرسه حتی با حضور نیروهای وابسته رژیم پشتسر میگذارد مانع از این نمیشود که دختران مبارزی چون «سوسن حدادعادل، مرضیه وحید دستجردی، دختران دباغ» از وارد شدن به سیاست و فعالیت علیه رژیم دوری کنند.
در روزهای تاریخی بهمن 1357 مدرسه رفاه میزبان حوادث سرنوشتسازی است که بعضی از این حوادث مهم از جمله سکونت امام در این کتاب آمده است: «رفاه مدرسه کوچکی است که برای این همه برو بیا جا ندارد. یک در بیشتر نداشت و همه آدمهایی که میآمدند امام را ببینند باید از همان یک در رد میشدند.»
در قسمتی از داستان نظر امام را درباره اختصاص زمانی از روز برای ملاقات با زنان میخوانیم: «امام که شنید خوشش نیامد. گفت: آن وقت که قرار بود شهید بدهند و زندان بروند کسی نگفت خانمها و آقایان را سوا کنیم. حالا که به اینجا رسیده بگوییم زنها نیایند، مفسده دارد.»
نقش مدرسه رفاه و علوی تنها به اسکان امام و کمیته استقبال منتهی نمیشود. در زمانی که امام فرمان حرکتهای انقلابی میدهد افراد حاضر در مدرسه و همسایگان مدرسه نقش اساسی در انجام فرمانهای انقلابی امام دارند.
پس از کنترل امور کشور از طرف دولت موقت دوباره مدرسه رفاه مدرسه میشود و از سال 1358 دخترها دوباره در حیاط مدرسه صف میبندند و سرود جمهوری اسلامی را میخوانند.
گفتنی است کتاب «درباره مدرسه رفاه، صفرها و بیستها» نوشته رخساره ثابتی با شمارگان 2000نسخه، در 57 صفحه و با قیمت سه هزار و 500 تومان از سوی نشر قاف منتشر شده است.
رسا
نظرات