خاندان فساد
نمونه هایی از رواج فساد اخلاقی، قماروموادمخدردرخاندان پهلوی
فساد و قدرت، همزادهای کهن جهان استبداد هستند؛ تاریخ پرفراز و نشیب حیات بشر بر این کره خاکی گواه آن است که استیلای زورمداران و مستبدین تاریخ همواره با فسادی عظیم توامان بودهاست؛ فسادی که برخاسته از خوی شیطانی صاحبان آنهاست. فسادی که چنان در تار و پود ظالمان همیشه تاریخ در هم میپیچد که برای آنها مسیر گریزی باقی نمیماند و در نهایت همراه با نکبت ناشی از آن به زبالهدان سیاه تاریخ فرو میافتند، راستی که زندگی این جباران فاسد، درس بزرگی است برای آنان که میخواهند طریق آنها را در پیش گیرند.
محمدرضا پهلوی، سلطان فساد ایران
تاریخ ایران، به ویژه در دویست سال اخیر مملو از حاکمانی است که در عهد خویش آلوده به فسادهای مهلک بودهاند. زنبارگی، شرابخواری و قمار از بارزترین این فسادها هستند. اما در میان تمام این دربارها ، هیچ درباری در فساد اخلاقی و ابتلا به فسق و فجور نمیتواند با پهلوی دوم برابری کند. فساد ویژه محمدرضا پهلوی، چنان گسترده و مشهود بود، که پای از مرزها بیرون گذاشت و شهرت جهانی یافت؛ در کنار او دستگاه عریض و طویل سلطنت و در راس آنها خاندان منحوس پهلوی نیز تا گردن غرق در لجنزار شهوات و نفسانیات بودند، رشد سرسام آور ابتذال اخلاقی در عهد پهلوی دوم، خود گواهی جدی بر این امر است.
محمدرضا و فساد جنسی
اوریانا فالاچی، خبرنگار مشهور ایتالیایی، اعتقاد دارد: «اگر شاهی وجود داشته باشد که از او همیشه در رابطه با زنان صحبت شده، شخص محمدرضا پهلوی بودهاست.»؛ این گفته گزافی نیست؛ شاه تقریبا مقارن با بلوغ جنسی به زنبارگی مبتلا بود. حسین فردوست، یار غار محمدرضا که با او برای تحصیل در دوران رضاشاه به سوئیس فرستادهشد، در خاطراتش از ارتباط شاه با دختری مستخدم میگوید که سرانجام به بارداری دختر و افتضاحی تمام عیار برای محمدرضا تبدیل شد. بعدها با بازگشت به ایران، و پیش از رسیدن به قدرت این وضع مدتها ادامه یافت، رضاخان برای مهار نفس طغیانگر پسرش که هر از چند گاهی آبروی نداشته پهلویها را با خطر روبرو میکرد مجلس لهو و لعب را به داخل کاخ کشید که ارتباط با فیروزه یکی از این تمهیدات رضاخانی است.
دیوسالار و جدایی شاه از فوزیه
ازدواج با فوزیه، خواهر ملک فاروق، پادشاه مصر، هم نتوانست آبی بر آتش هوای نفس و امیال محمدرضا باشد لذا با خروج رضاخان از ایران در شهریور 1320، او که خود را حاکم مطلق العنان می دانست پای در مسیر بی حد و حصر شهوات گذارد. در همین ایام است که رابطه او و زنی به نام دیوسالار برای فوزیه معلوم شد و با دلالی ارنست پرون، جاسوس زبده انگلیس در دربار پهلوی، فوزیه نیز به دام ارتباط با تقی امامی افتاد و سرانجام ازدواجی که با تمهید اجانب شکل گرفته بود از هم پاشید. حسین فردوست در مجموعه خاطراتش از دهها مورد ارتباط نام می برد که شاهکارهای خود او و یا اطرافیان محمدرضا بوده است.
پری، تا سیاهی .... در دام شاه
پروین غفاری (مشهور به پری) یکی از این زنان نگونبخت بود که با دلالی فردوست و در جریان کش و قوس جدایی فوزیه برای محمدرضا تدارک دیده شد و او که از سنین کم در مسیر هرزگیهای شاه قرار داشت بعدها با نوشتن خاطراتش از رفتارهای بیشرمانه محمدرضا باخود سخنها گفت. او زنبارگی را از مشخصات بارز محمدرضا دانسته و درخاطراتش مینویسد: «در تهران آن روز شایع بود که برای شبهای تنهایی او(محمدرضا) دخترانی زیبا را شکار میکردند و به دربار می بردند.» عاقبت این دختران نگونبخت نیز معلوم بود، شاه که برای هوسرانی یک شب به آنها نیاز داشت پس از آن آنها را در اختیار دوستان و اطرافیانش میگذارد تا از مراحم ملوکانه بینصیب نمانند!
جنون جنسی شاه
بعدها با جدایی شاه از ثریا اسفندیاری(همسر دوم شاه) فساد جنسی او ابعاد تازهای به خود گرفت. عیاشیها و خوشگذرانیهای او حد و حصری نداشت و هوسرانیهای او تا سرحد جنون پیش رفت. برای جلب نظر او گروهی از خوشخدمتهای دربار از لندن، پاریس، بروکسل، مونیخ، آمستردام و... برای او زن میآوردند و اصلا یکی از اصول پیشرفت در دستگاه او تقدیم زن بود، ولو اینکه آن شخص زن خود را به شاه تقدیم کند! زنان وارداتی بیشتر از قماش ملکههای زیبایی، آرتیستهای تئاتر و سینما بودند؛ محمدرضا در سفر هم دست بردار نبود و در مسافرتی به شهر ونیز از فرماندار آن شهر برای یک شب اقامت خود تقاضای زن کرد که با واکنش تند و پرخاشگرانه فرماندار روبرو شد و زمانی که ماجرا را برای جولیو آندرئوتی(نخست وزیر وقت ایتالیا) نقل کردند وی تقاضای شاه را عاری از نشانههای نجیبزادگی دانست!
خواننده ترک و افتضاح بینالمللی
محمدرضا حتی از افتضاحی که در قبال پیشنهادات شرمآورش به وجود میآمد باکی نداشت و این موضوع پس از کودتای 28 مرداد و آغاز دیکتاتوری تمام عیار او بر ایران مشهودتر از قبل بود؛ یکی از معروفترین این ماجراها رابطه او با «برنا اگلی» خواننده معروف ترکیه بود که با مقاومت اگلی روبرو شد، اما رحیمعلی خرم، کابارهدار فاسد و رسوای عهد پهلوی او را با کتک به کاخ برد و شاه او را مورد تعرض قرار داد؛ اگلی پس از بازگشت به ترکیه موضوع را علنی کرد و یک افتضاح بینالمللی به راه انداخت که فقط با پول هنگفت محمدرضا میشد به آن موقتا خاتمه داد!
علم و ایادی، دلالان هرزگی شاه
شاه پس از ازدواج با فرح نیز دست بردار نبود. ایادی، یک بهایی متعصب که همه کاره ایران در عهد پهلوی دوم بود، و علم ، نخست وزیر و بعدها وزیر دربار، دلال بسیاری از معشوقههای یکشبه و چندشبه محمدرضا بودند. تاجالملوک آیرملو، مادر محمدرضا، که خود علیرغم سن زیاد از خیر هوسهای پلیدش نمیگذشت! در خاطرات خود با کلامی که وقاحت و حماقت از آن میبارد مینویسد:«خدا لعنت کند اسداله علم را که بساط شیطنت را برای محمدرضا فراهم میکرد و باعث تحلیل رفتن قوای پسرم میشد. به هر حال پسرم شاه بود و شاه اگر از شاه بودنش لذت نبرد و شاهی نکند، چه بکند!؟» شاه که اصولا در بند هیچ قید اخلاقی نبود حتی از خیر زنهای شوهردار هم نمیگذشت، او یکبار بر فراز اصفهان و در داخل هلیکوپتر به دختر یکی از وزراء دستدرازی کرد . رفت و آمد زنان هرزه که تعداد آنها به صد تن میرسید، در دربار پهلوی چنان عادی مینمود که گویی به بخشی از زندگی پهلوی دوم بدل شدهبود. شاه ارتباطهای نامشروع خود را به سر حد جنون رساند، در لیست کثافتکاریهای او از دختران تلفنی مادام کلود در پاریس، تا ماریا اشنایدر (ستاره فیلمهای مبتذل) و حتی دختر صاحب سینما ایران در تهران که یک ارمنی بود هم قرار میگرفتند. او حتی از خیر پرستار سوئیسی دخترش لیلا، هم نگذشت و افتضاح این ارتباط به مطبوعات اروپایی کشیدهشد. محمدرضا پهلوی تا آخرین روزهای حیاتش هم دست از فساد برنداشت، احمدعلی انصاری پسرخاله فرح که در روزهای آخر عمر شاه همراه و همنشین او بوده، مینویسد: «شاه تا زمانی که حالش به وخامت گرایید هنوز هم روحیه زنبازی خود را حفظ کرد.»
شیطانی به نام اشرف پهلوی
اطرافیان محمدرضا در فساد اخلاقی دستکمی از او نداشتند. اشرف به عنوان تأثیرگذارترین فرد خاندان پهلوی، خود سمبل فساد و هرزگی جنسی بود. او که به امر رضاخان و بر خلاف میلش با علی قوام ازدواج کردهبود ، پس از فرار رضاخان زندگی بی بند و بار خود را آغاز کرد. فساد جنسی او به مراتب شنیعتر و گستردهتر از سایر اعضای خاندان پهلوی است. او که در خاطراتش همنشینی با مردان را نوعی آرامش برای خود میداند! در مسیر هوسرانی خود به یک یا چند مرد قناعت نمیکرد. فردوست در خاطراتش مدعی است که او هر شب به دنبال مرد جدیدی بوده و شواهد نشان میدهد که این گفته ابدا گزاف نیست. حریص بودن او نسبت به مردان شباهت تامی به امیال مهارناشدنی برادر دوقلویش محمدرضا نسبت به زنان داشت. او در ابتدای نوجوانی با علیشاه مهتر اسبهای دربار رابطه پیدا کرد که توسط رضاخان کشف شد و مهتر به سزای اعمالش رسید! بعد از مدتی به مهرپور، پسر تیمورتاش(وزیر دربار رضاشاه) متمایل شد اما ناگهان دریافت که از هوشنگ، برادر مهرپور، بیشتر خوشش میآید!! او در حالی مرتکب این اعمال میشد که شوهر رسمی داشت. اشرف مدعی بود که رابطه جنسی بیحد و حصر میگرن او را بهبود میبخشد! و بیپروا از روابط گسترده جنسی اش با سران کشورها سخن می گفت و مدعی بود حتی با استالین ارتباط داشته است!
پالانچیان، قربانی عدم تمکین!!
اشرف بیشرمی را به حدی رسانده بود که به محض مشاهده فردی با قیافه یا هیکل مورد توجهش بلافاصله به او پیشنهاد برقراری ارتباط میداد و اگر شخص امتناع میکرد با عواقب وخیم در برابر اشرف ایستادن روبرو میگردید، لئون پالانچیان یکی از این افراد بود که علیرغم پشتیبانی بیحد و حصر اشرف از او در زمینه های اقتصادی حاضر به برقراری ارتباط نبود، اشرف که مقاومت این ارمنی را میدید دستور داد با دستکاری کردن هواپیمای شخصیاش وی را به قتل برسانند.
راجی و ارتباط 24 ساعته
پرویز راجی هم معشوق دیگر اشرف بود که ارتباطش با وی بارها افتضاح به بار آورد. اشرف دستور داده بود ساواک راجی را 24 ساعته تحت نظر داشته باشد و از زنهایی که با او رابطه دارند عکس بگیرد، جالب اینجاست که خود او هم با وجود اطلاع از این کنترلها دائما با او در تماس بود و در مکالماتش شنیعترین الفاظ ر ا به کار میبرد.
شهرام و محافل کلید پارتی
اشرف قید و بندی برای زندگی مشترک نداشت، او که تا سال 1357 سه بار ازدواج کرده بود صاحب سه فرزند از دو شوهر خود بود که هر کدام جرثومه فسادی در سطح کشور بودند. پسرش شهرام پهلوینیا (فرزند علی قوام) یکی از فاسدترین و بیبندوبارترین افراد خانواده پهلوی بود و این رذالتها را به خوبی از مادر به ارث بردهبود، مجالس «کلید پارتی» او که در خلال آن شرکت کنندگان همسرانشان را با هم معاوضه میکردند یکی از شرمآورترین ابداعات فرزند خبیث اشرف محسوب میشود.
به او بگویید نکند!!!
بیگدلی ، افسر ارتش و محافظ اشرف در خصوص او میگوید: «اشرف با اینکه زن احمد شفیق مصری بود ... هر کسی را که گیرش میآمد مورد استفاده شهوانی قرار میداد؛ زن ناپاکی بود...» این رفتارها در جامعه بازتاب بدی داشت اما شاه زناکار پهلوی نمیتوانست از عهده خواهر همزاد و همکارش برآید و در برابر گزارش و اعتراض برخی مقامات تنها میگفت: «به او بگویید چنین نکند!!!» بیهوده نیست که حسین فردوست در خاطراتش او را شیطان مینامد. به جرأت میتوان گفت تعداد مردانی که اشرف با آنان روابط عاشقانه و جنسی داشت قابل شمارش نیست.
خاندان گل و بلبل !!!!
گفتیم که فساد محمدرضا پهلوی در دربار به یک موضوع عادی مبدل شده بود؛ بدیهی است که درباریان نیز با مشاهده او به این امر روی آوردندکه خانوادهاش نمونه بارز این مسئلهاند. به جز اشرف که به دلیل وسعت آلودگیاش به طور مستقل به آن پرداختیم، باید به مادر محمدرضا، یعنی تاجالملوک آیرملو نیز اشاره کنیم.
مادربزرگ هرزه!
او که مادر شاه بود پس از مرگ رضاخان و با وجود کهولت سن و ضعف مزاج دست از ارتباطات هرزهاش برنمیداشت. او هم مانند دخترش اشرف، مردانی را برای ارتباط انتخاب میکرد که از جمله آنها میتوان به رحیمعلی خرم و ذبیحاله ملکپور اشاره کرد، تاجالملوک با این مردان به شنا میرفت و برای اینکه کمتر مزاحم داشته باشد خانهای در شهر برای خودش تدارک دیدهبود! علاوه بر این رذایل، او همجنسباز بود؛ پروین غفاری در خاطرات خود مینویسد: «در دربار معروف بود که مادر شاه با آن پیری به دو چیز بیش از همه علاقهدارد ، زن و قمار ! آری او همجنسباز بود و رابطه او با زنی به نام احترام صاحبدیوانی که خاله زن امیر اسداله علم و معروف به «اتی خانم» بود و زن زیبایی به شمار میرفت، آنچنان آشکار بود که نیازی به پردهپوشی نداشت.»
فرح و ماجرای فریدون جوادی
فرح دیبا به عنوان همسر شاه و ملکه ایران دست کمی از افراد خاندان پهلوی نداشت. او که در جوانی و در ایام اقامت در پاریس با جوانی به نام فریدون جوادی آشنا شده بود پس از ازدواج با شاه نیز با وقاحت تمام به روابطش ادامه میداد اصولا آشناییش با محمدرضا از طریق زاهدی و بر سر رابطه غیر اخلاقی با شاه شکل گرفت، دوستانی را با خود به دربار آورد که هریک منشاء فساد عظیمی بودند. لیلی امیرارجمند یکی از این رفقاست. او که ریاست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان! را بر عهده داشت، مجالس همجنسبازی را با حضور فرح برگزار میکرد و در بیان شنیعترین کلمات حتی به باغبانهای قصر هم کوتاهی نداشت!
برادران شاه و باقی ماجرا ....
فاطمه پهلوی خواهر ناتنی شاه نیز پس از مرگ شوهرش، ارتشبد خاتمی، به بیبند و باری جنسی کشیده شد و مردان زیادی به رغم آنکه فاطمه تا دو برابر آنها سن داشت با وی در ارتباط بودند که یکی از آنها رضا قطبی بود که ارتباط او با فاطمه پهلوی برایش دردسر درست کرد. برادران شاه نیز از این قافله عقب نبودند، محمودرضا در هتل هیلتون مکانی برای هرزگیهایش به وجود آورده بود و کارش آنقدر بالا گرفته بود که ساواک از کارهایش گزارش روزانه تهیه میکرد؛ غلامرضا که از طرف مادر به قاجارها منسوب بود، هم دست کمی از برادران دیگر نداشت، پروین غفاری ، معشوقه شاه، یکی از صدها مورد زنی بود که با وی در ارتباط بودند، او شدیدا به مواد مخدر اعتیاد داشت.
برادر شاه و ماجرای قتل فلور
حمیدرضا برادر دیگر شاه بعد از شکست در ازدواج اولش رسما پای در مسیر خانوادگی گذارد. او در آن زمان با یکی از فواحش رسمی تهران به نام هما خامهای آشنا شد و بعد از مدتی با او ازدواج کرد و از این به بعد هما کارهای غیراخلاقی او را سامان میداد که گاهی به رسوایی نیز میانجامید، ماجرای قتل فلور، دختری که از حمیدرضا باردار شده بود، یکی از این رسواییهاست.
شهناز پهلوی، جهانبانی و ازدواج اجباری!
فرزندان شاه هم دستی بر آتش داشتند، شهناز فرزند شاه و فوزیه کاملا شاخصهای پدر را داشت، ماجرای او و خسرو جهانبانی به چنان افتضاحی کشید که شاه به ناچار با ازدواج آنها موافقت کرد. علم در خاطراتش مینویسد: « موضوع ازدواج والاحضرت(!)شاهدخت شهناز با خسرو جهانبانی را به عرض شاه رساندم. شاه فرمودند: اجازه دادم، چارهای نیست، میگویند شهناز آبستن هم هست! .... »
آلودگی دربار
درباریان هم در مسیر فساد اخلاقی در تبعیت از اربابشان سر از پای نمیشناختند. در این میان علم و ایادی، گوی سبقت را از دیگران ربوده بودند. علم در کنار واردات زنان هرزه از اروپا خود نیز بینصیب نبود، گفتیم که مادر شاه عامل اصلی فساد پسرش را علم میدانست، البته آشکار بود که موضوع شاه ربطی به علم نداشت بلکه از خوی شیطانی محمدرضا ناشی میشد.
هویدا و تیم همجنسبازان دربار پهلوی
برخی دیگر از دولتمردان شاه مانند هویدا، انحرافات اخلاقی نامتعارفی نظیر همجنس بازی داشتند. افتضاح او در یکی از مسافرتهایش چنان بالا گرفت که لیلی امامی، همسر او، دیگر قادر به تحمل نبود و طلاق را ترجیح داد. این موضوع در محافل سیاسی هم تأثیرگذار بود، اردشیر زاهدی در خاطرات خود از شیوع جدی عمل شنیع لواط در لژهای فراماسونری، مانند لژ ابن سینا به ریاست دکتر مالک، سخنها گفته است. جالب است که اعضای لژ همگی از سران رژیم پهلوی بودند، به جز ارنست پرون(جاسوس انگلیس)، هویدا، فریدون همایون(سفیر شاه در سازمان ملل)، مجیدی(رئیس سازمان برنامه و بودجه)، نصیری(رئیس ساواک)، محمد علی قطبی(دایی فرح)، قرهباغی(رئیس ستاد ارتش)، حسنعلی منصور(نخست وزیر)و پرویز خسروانی از جمله اعضای این لژ شهیر محسوب میشدند!
خاندان معتاد!
چارچوب فساد در خاندان پهلوی فقط به فساد جنسی منحصر نمیشود. آنها عموما به مواد مخدر معتاد بودند. پرویز راجی در خاطراتش مینویسد: «شاه تقریبا سه بار در هفته بعدازظهرها به منزل یکی از دوستان صمیمی خود (هوشنگ دولو) سر میزد و در آنجا به کشیدن تریاک مشغول میشد.» مادر شاه خود معتاد تمام عیاری بود و مصرف روزانهاش را حتی در خاطراتش شرح دادهاست. در این میان اشرف که رئیس مافیای مواد مخدر ایران محسوب میشد نیز به هروئین اعتیاد داشت و کار قاچاق او که جنبه بینالمللی به خود گرفته بود همیشه باعث بیآبرویی ایران در عرصه جهانی بود. در سال 1972 زمانی که به سوئیس مسافرت کرده بود مأموران گمرک چمدان حاوی مواد مخدر او را کشف کردند و جنجالی به راه افتاد. او صدها هکتار زمین را به کشت خشخاش اختصاص داده و نیروهای ژاندارمری را به حفاظت از آنها گمارده بود. ژاندارم ها موظف بودند محمولههای مواد مخدر را نیز به سود او مصادره کنند و در اختیارش بگذارند. اشرف در کاخ های اختصاصیاش سالنی به نام «وافور» ایجاد کرده بود که با دوستانش در آن به شکلی خاص به مصرف مواد مخدر میپرداخت. بقیه خانواده هم همین حال و روز را داشتند. شمس به هروئین معتاد بود و گاهی با اجازه اشرف قاچاق هم میکرد! شهناز دختر شاه نیز به شدت به حشیش اعتیاد داشت که نهایتا به مشاعرش به شدت آسیب رساند. برادران شاه نیز چنین بودند؛ حمیدرضا که علاوه بر اعتیاد در تجارت پرسود مواد نیز حاضر بود گاهی دستور میداد نیروهای ژاندارمری محمولههای او را اسکورت کنند، او پس از ارتباط با هما خامهای به هروئین معتاد شد و یکی از وارد کنندگان جدی این ماده به همراه کوکائین به کشور بود.
هر دم از این باغ ...
در کنار این رذایل قمار هم از عادات جدی پهلویها بود؛ محمدرضا شدیدا به قمار عادت داشت و در حقیقت یک قمارباز افراطی بود، به دلیل همین علاقه دستور داد کازینوی قمار در ایران راهاندازی شود، اماکنی که تنها فسادشان قمار نبود! آنها این کار را به اسم جذب شیوخ شیخ نشینهای خلیج فارس، اما در حقیقت برای سرگرمی خودشان به راه انداخته بودند. جزیره کیش برای همین منظور در نظر گرفتهشد و قرار بود به مونت کارلوی (شهری در جنوب فرانسه و دارای قمارخانههای متعدد) ایران تبدیل شود، این قمارخانهها که در شهرهایی مانند کرج، بابلسر، رامسر، آبادان، چالوس و تهران ساختهشده بود، تماما زیر نظر بنیاد پهلوی اداره میشد. اشرف که در هر نوع فسادی صحنهگردان اصلی بود، در قمار نیز افراط میکرد و از آن برای چاپیدن محمدرضا استفاده مینمود، او همیشه سهمی از برد درباریان را برای خود بر میداشت و آنها که جابجایی پول در محافل قمارشان به میلیونها میرسید، منابع پولی خوبی برای اشرف محسوب میشدند. او به این هم اکتفا نکرد و بلیتهای بخت آزمایی را به راه انداخت و از این رهگذر به غارت میلیونی مردم فریب خورده پرداخت. مینو صمیمی، دوست گرمابه و گلستان اشرف، در خاطراتش مینویسد:« شاهزاده اشرف البته در عین حال سمت نمایندگی رژیم شاه در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد را نیز به عهده داشت! گفتنی است که او هربار برای شرکت در این کمیسیون عازم نیویورک میشد، سر راه خود در جنوب فرانسه هم توقف میکرد، تا ابتدا همراه معشوق تازه ای در کازینوها به قمارهای چند میلیون فرانکی بپردازد و آنگاه آماده حضور در کمیسیون حقوق بشر شود(!)» دیگر اعضای خانواده و به تبع آنها درباریان هم در این لجنزار غوطه میخوردند، خاندانی که بیش از پنجاه سال بر امور ایرانیان تسلط تام داشتند، اما نائره خروش مردم مسلمان ایران به حکومت فاسدشان خاتمه داد.
منابع:
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی/ حسین فردوست
فساد در رژیم پهلوی دوم/عبدالکاظم مجتبی زاده/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تا سیاهی ... در دام شاه/ پروین غفاری/ مرکز ترجمه و نشر کتاب
پدر و پسر/ محمود طلوعی/ نشر علمی
دخترم فرح/ فریده دیبا/ انتشارات به آفرین
مفاسد خاندان پهلوی/ شهلا بختیاری/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی
25سال در کنار پادشاه/ اردشیر زاهدی/ نشر عطایی
پس از سقوط/ احمدعلی مسعود انصاری/ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
ویژه نامه خیانت های پهلوی /نشریه صبح خراسان
نظرات