کشتار دیر یاسین به روایت رئیس هیأت صلیب سرخ بین‌المللی


3012 بازدید

کشتار دیر یاسین به روایت رئیس هیأت صلیب سرخ بین‌المللی

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس،  مدعیان معبد سلیمان همان کسانند که  بیش از 70 سال به بهانه ایجاد سرزمینی جدید وارد خاک پاک قدس شده و ملت مظلوم فلسطین را یا به  خاک و خون کشیده و یا از سرزمین خویش آوراه کرده اند.

 

ملت بی سرزمینی که در پی ایجاد یک کشور یهودی به خود اجازه می‌دهند هر نوع رفتار وحشیانه ای را با فلسطینیان داشته باشند. کشتار صبرا و شتیلا و نیز واقعه دیر یاسین را شاید بتوان به عنوان تنها گوشه ای از فجایع خونینی دانست که صهیونیست رقم زده اند. و دنیای استکبار که سالهاست پرچم دفاع از حقوق بشر را دست گرفته است در مقابل این حوادث هیچ عکس العملی از خود نشان نداد و گاها حتی رفتاری خلاف آنچه انتظار می‌رفت از خود نشان دادند و حمایت کردند.

آنچه پیش روی شماست روایتی است از کشتار دیر یاسین که به قلم مجید صفا تاج به رشته نگارش درآمده است.

توصیف جنایت:

شیف فرمانده گروه هاگاناه در عملیات دیریاسین در این‌باره می‌گوید: «آن روز، بهار زیبا و جالبی بود، شکفتن شکوفه‌های بادام به پایان رسیده بودند، ولی از هر گوشه روستا بوی تعفن مرگ و ویرانی که در خیابان‌ها بسیار دیده می‌شد و بوی اجساد پوسیده‌ای که آنها را در یک گور دسته‌جمعی دفن می‌کردیم، به مشام می‌رسید.»

ژاک دی رینیه رئیس هیات صلیب سرخ بین‌المللی در فلسطین در سال 1948 که شخصا از دیریاسین بازدید کرده بود و گور دسته‌جمعی را بررسی کرده و انبوه قربانیان را مشاهده نموده بود، درباره این گور دسته‌جمعی و تعداد عرب‌ها که در آن دفن شده بودند گزارشی به زبان فرانسوی تهیه و منتشر کرده است. در آغاز این گزارش به ذکر دشواری‌های زیاد و موانع فراوانی که هاگاناه و آژانس یهود به منظور جلوگیری از انجام ماموریت صلیب سرخ بین‌المللی بر سر راه او ایجاد کرده بودند، پرداخته است. سپس در ادامه آن می‌گوید:

«نه‌تنها همکاری مرا نپذیرفتند بلکه مسئولیت هرگونه حادثه‌ای که ممکن است برایم اتفاق بیفتد را نیز به عهده نگرفتند. اعضای باند لباس‌های رزم بر تن و کلاه‌خودهایی بر سر داشتند، تمامی اعضای آن جوانان نابالغ پسر و دختر و سر تا پا مسلح به تفنگ و مسلسل و نارنجک بودند. بیشتر آنان همچنان به خون آغشته و کاردهای بزرگشان در دست بود. دختر زیبایی که دیدگانش لبریز از جنایت بود دستانش را در حالی که از آن خون می‌چکید به ما نشان داد، و آنها را که گویا نشان جنگ هستند تکان می‌داد. آنها گروه «پاکسازی» بودند و به طور یقین ماموریت خود را با جدیت انجام می‌دادند.»

سپس می‌افزاید: «تلاش کردم وارد یکی از خانه‌ها بشوم ولی بیش از 12 سرباز که لوله مسلسل‌هایشان را به سوی من نشانه گرفته بودند مرا محاصره کردند. افسری مرا از حرکت بازداشت و گفت: اگر مرگت را می‌خواهی برایت آماده سازیم. سخن وی مرا سخت خشمگین ساخت، روی خود را به سوی آن جنایتکاران کرده و تهدیدشان کردم و آنان را کنار زدم و به درون خانه رفتم. اتاق اول تاریک و همه‌چیز در اطراف پراکنده بود و جسدی در آنجا نبود. اتاق دوم پر از اثاثیه‌های سوراخ شده و ترکش‌های گوناگون بود، چند جسد سرد مشاهده کردم. در اینجا به وسیله مسلسل‌ها و نارنجکهای دستی و کاردها عملیات پاکسازی انجام شده بود. همین کار در اتاق مجاور نیز تکرار شده بود. وقتی که خواستم محل را ترک کنم صدای ناله‌‌ای شنیدم، برای یافتن صاحب صدا اجساد را زیر و رو کردم، ناگهان پای کوچک گرمی یافتم، دختری ده ساله بود که با نارنجک دستی سوراخ سوراخ شده بود و هنوز جان داشت. در حالی که خواستم او را بردارم افسری سعی کرد جلوی مرا بگیرد ولی او را به کناری زده و گنجینه گرانبهای خود را برداشتم. سپس کارم را دنبال کردم و دستور تخلیه خانه‌ها از اجساد را دادم. از بازماندگان این کشتار تنها دو زن بودند که یکی از آنها پیرزنی بود که در پشت توده هیزم پنهان شده بود. بیش از 400 نفری که در این روستا به سر می‌بردند نزدیک به 40 تن پا به فرار گذاردند و بقیه بی‌محابا و با خونسردی به قتل رسیده بودند، به مرکز آژانس یهود در قدس بازگشتم، و با مخالفت سران آژانس با این جنایت هولناک روبه‌رو شدم، ولی آنان برای جلوگیری از وقوع این جنایت فجیع و توصیه نشدنی هیچ‌گونه اقدامی نکردند.»

 

روستای دیر یاسین بعد از کشتار وحشیانه صهیونیست‌ها

 

سپس رئیس هیأت صلیب سرخ بین‌المللی بیان می‌کند که با اعراب مقابله کرده و از آنها خواستند تا برای دفن اجساد کشته‌شدگان به دیریاسین بازگردند.

وی در ادامه سخنان خود می‌افزاید: « درخواست آنان را پذیرفتم و به دیریاسین رفتم به طوری که با سران ارگون که خشمگین بودند روبه‌رو گشتم. سعی کردند مرا از ورود به روستا بازدارند، نتیجه رفتار غیرانسانی‌شان را با مشاهده ردیف اجساد به نمایش گذاشته شده در کنار خیابان اصلی دریافتم، با جدیت خواستار شروع عملیات دفن  اجساد شدم، پس از بحث طولانی عملیات حفر یک گورستان دسته جمعی در یک باغ کوچک آغاز شد. ارگون پس از گذشت دو روز عقب‌نشینی کرد و هاگاناه مواضع آنها را به دست گرفت.»

واکنش صهیونیست‌ها:

خبر کشتار دیریاسین نه تنها در فلسطین بلکه در سرتاسر جهان پخش شد. سازمان‌های صهیونیستی، پس از این کشتار، واکنش‌های مختلفی داشتند.

فرماندهان نظامی‌ هاگاناه و همچنین خود بن گوریون و آژانس یهود سعی کردند خود را از این جنایت طفره روند. بن گورین از ملک عبدالله پادشاه اردن معذرت‌خواهی کرد. برخی از رهبران صهیونیسم کوشیده‌اند تا از مسئولیت خود در رخ دادن کشتار، شانه خالی کنند. دیوید شالتیل نیروهای هاگاناه در قدس آن را «توهین به صلح‌جویی عبری» توصیف کرد.

حیم وایزمن، این کشتار را مورد حمله قرار داده و آن را کاری تروریستی که شایسته صهیونیست‌ها نیست توصیف کرد. آژانس یهود نیز این کشتار را محکوم کرد. اما بگین آدمکش موضع دیگری نسبت به این کشتار داشت.

تلگراف تبریکی برای رعنان، فرمانده محلی ارگون فرستاد و در آن گفت: «به خاطر این پیروزی بزرگ، به شما تبریک می‌گویم. به سربازانت بگو که آنها در اسرائیل،‌ تاریخ را ساختند.» بگین در کتابش با عنوان انقلاب می‌گوید: «کشتار دیریاسین همراه با دیگر کشتارها باعث تخلیه کشور از 650 هزار عرب شد.»

وی افزود: «اگر دیریاسین نبود، اسرائیل تأسیس نمی‌شد.»

در کتاب «انقلاب» بگین به این جنایت افتخار کرد، و این ریاکاری آژانس یهود را رسوا ساخت. وی پس از صحبت درباره نبرد قدس و ناتوانی نیروهای صهیونیستی برای اشغال قدس قدیم که اعراب از آن دفاع می‌کردند گفت: «پیش از آنکه قدس سقوط کند، کارهای زیادی انجام دادیم. افراد ما توانستند به باب‌العمود و باب‌الخلیل رخنه کرده و تلفات سنگینی به دشمن عرب وارد آورند، افراد ما نیز روستای شعفاط را مورد حمله قرار دادندو  افراد ما با همکاری افراد اشترن در 9- 10 آوریل دیریاسین را اشغال کردند. (طفره) هاگاناه و فرماندهان آن از عملیات دیریاسین را به وسیله نامه‌هایی که به فرمانده ما و فرمانده شتیرن در 7 آوریل ارسال کرده بود پاسخ دادیم.»

بگین درباره عذرخواهی بن گورین به ملک عبدالله پس از افشای همکاری آژانس یهود می‌گوید: «بهتر بود بن گورین این لباس ریاکارانه را بر تن نمی‌کرد.» سپس می‌افزاید: « نمایندگان رسمی صهیونیسم که از پیروزی‌های ارگون و پشتیبانی مردمان از آنان هراس داشتند از داستانسرایی اعراب درباره کشتار دیریاسین استفاده کردند.»

حملات تبلیغاتی مشترک عربی - صهیونیسم، تأثیر غیرمنتظره فراوانی به دنبال داشت به طوری که پس از پخش اخبار دیریاسین اعراب دچار وحشت بی‌اندازه‌ای شدند و برای حفظ جان خویش پا به فرار گذاردند. و به سرعت این فرار دسته جمعی به خروج غیرقابل کنترل و پیشگیری مبدل شد، به طوری که از 800.000 تن عربی که در سرزمین اسرائیل فعلی به سر می‌بردند تنها 165.000 تن باقی ماندند. از سوی دیگر اهمیت اقتصادی و سیاسی این تحول هر چند که گفته شد مبالغه‌آمیز نیست.»

نتیجه کشتار:

اما از نظر نظامی، نتیجه این کشتار به سود (اسرائیل)‌تمام شد. بگین می‌گوید: «تبلیغات دشمن سعی داشت تا نام ما را لکه‌دار سازد ولی در نهایت به سود ما بود، زیرا هراس سرتاپای اعراب سرزمین اسرائیل را فرا گرفت. به طوری که روستای قالونیا که قبلا همه حملات هاگاناه را دفع کرده بود بدون مقاومت سقوط کرد، همچنین اعراب روستای بیت اکسا را تخلیه کردند و این دو مرکز بر سر راه اصلی قدس قرار گرفته‌اند، و با سقوط آن دو، همچنین با تسلط هاگاناه بر روستای قسطل، توانستیم راه منتهی به قدس را باز نگه داریم. اعراب بخش‌های دیگر کشور پیش از اینکه با نیروهای یهودی برخوردی داشته باشند، هراسان پا به فرار گذاردند. آنچه در دیریاسین گذشت و درباره آن پخش گردید ما را برای گشودن راه پیروزی در نبردهای سخت در جبهه‌های جنگ یاری نمود، به ویژه حماسه دیریاسین ما را برای نجات طبریه و تصرف حیفا کمک کرد.»

 

اسناد سخن می‌گویند:

در تبلیغات صهیونیستی کشتار دیریاسین صرفا استثنایی که قاعده نیست، توصیف شده و این که این کشتار بدون هرگونه دخالت از سوی رهبران صهیونیست و بلکه علی‌رغم میل آنها صورت پذیرفته است. اما سال‌های بعد، از دلایل قاطعی پرده برداشته شد که ثابت می‌کند که تمام تشکل‌های صهیونیستی در ارتکاب این کشتار و امثال آن، دست داشته‌اند و یا مستقیما در اجرای عملیات شرکت داشته‌اند و یا در زمینه‌سازی آن دخالت نموده و یا کمک سیاسی و معنوی ارائه کرده‌اند.

1- مناخیم بگین در کتاب انقلاب ، آورده است که تسلط بر دیریاسین بخشی از یک برنامه بزرگ‌تر بود و این عملیات، با آگاهی کامل هاگاناه و با موافقت رهبران آن انجام گرفته است و تسلط بر دیریاسین و حفظ آن، علی‌رغم خشم ظاهری مسئولان آژانس یهود و سخنگویان صهیونیست- یکی از مراحل طرح کلی به شمار می‌رود.

2- در دایره‌المعارف صهیونیسم و اسرائیل (که رافائل باتای دانشمند اسرائیلی آن را نوشته است) آمده است که کمیته کاری صهیونیسم (کمیته اجرایی صهیونیسم) در مارس سال  1948 با «ترتیبات موقتی موافقت کرد که بر اساس آن، ارگون مستقل شود، اما همه برنامه‌های ارگون را مشروط به موافقت قبلی رهبری هاگاناه کرد.»

3- هاگاناه و رهبر آن در قدس، دیوید شالتیل، تلاش می‌کرد که بر ارگون و اشترن تسلط یابد. هنگامی که رهبران این دو سازمان به برنامه شالتیل پی بردند تصمیم گرفتند تا در تهاجم به دیریاسین با یکدیگر همکاری کنند. سپس شالتیل در 7 آوریل، یعنی پیش از وقوع کشتار، نامه‌ای برای آنها فرستاد و بر حمایت سیاسی و معنوی از آنها تأکید کرد. در آن نامه آمده است: «باخبر شدم که شما برای حمله به دیریاسین برنامه‌ریزی می‌کنید. دوست داشتم که به آگاهی شما برسانم که دیریاسین، تنها یکی از برنامه‌های کلی ماست. من به انجام این کار از طرف شما هیچ اعتراضی ندارم به شرط این که نیروی کافی را فراهم سازید تا بتوانید پس از اشغال روستا، در آن باقی بمانید و نیروهای مخالف، آنجا را به اشغال خود در نیاورند و برنامه‌ها را تهدید نکنند.»

4- در یکی از اعلامیه‌های صادره از سوی وزارت خارجه اسرائیل آمده است که آن چه که «نبرد برای دیریاسین» توصیف شده است بخشی جدانشدنی از «نبرد برای قدس» است.

5- مائیر بعیل، صهیونیست عضو حزب کارگر در دهه هفتاد اعتراف کرد که کشتار دیریاسین، بخشی از یک برنامه کلی بود که همه تشکل‌های صهیونیست در مارس 1948 با آن موافقت کردند و به نام «برنامه د» معروف شد و هدف آن، این بود که پیش از آن که نیروهای انگلیسی منطقه را ترک کنند، فلسطینیان را از راه ویرانی خانه‌ها، قتل و انتشار جو ترس و وحشت از دیار خود فراری دهد و از شهرها و روستاهای عربی براند.

6- سه روز پس از کشتار روستای دیریاسین به هاگاناه تحویل داده شد تا از آن به عنوان فرودگاه استفاده کند.

7- شماری از استادان یهودی نامه‌هایی برای بن گوریون فرستادند و از او خواستند تا منطقه دیریاسین را بدون شهرک باقی بگذارد، اما بن گوریون به نامه‌های آنان پاسخ نداد و دیریاسین پس از چند ماه پذیرای مهاجران یهودی از شرق اروپا شد.

8- یک سال پس از کشتار، صدای موسیقی و آواز در زمین‌های این روستای عربی حاکم شد و جشن‌هایی برپا گشت که صداها میهمان، از روزنامه‌نگاران، اعضاء دولت اسرائیل، شهردار قدس و خاخام‌های یهودی در آن شرکت کردند. حیم وایزمن، رئیس‌جمهور اسرائیل دیریاسین، تلگراف تبریک فرستاد (با  گذشت زمان، قدس، توسعه یافت و دیریاسین نیز به آن افزوده شد و به یکی از مناطق قدس، تبدیل شد.)

در هر حال، مسلم است که کشتار دیریاسین و دیگر کشتارهای مشابه، صرفا رویدادهایی اتفاقی و بی‌برنامه نبوده‌اند. بلکه بخشی اصلی از یک شیوه ثابت، متداول و به هم پیوسته بودند که نگرش صهیونیسم را نسبت به واقعیت، تاریخ و «اغیار» نشان می‌دهند. اشکال مختلف خشونت، وسیله‌ای برای بازسازی شخصیت یهودی و پاکسازی آن از ویژگی‌های سرباری و انزوا است؛‌همان ویژگی‌هایی که به دلیل ایفای نقش یک گروه کارکردی، در یهودیان رسوخ کرده بود.

خشونت همچنین وسیله‌ای است برای تخلیه فلسطین از ساکنان آن و جایگزین کردن مهاجران صهیونیست به جای آنها و تحکیم پایه‌های کشور صهیونیستی و تحمیل واقعیتی نوین در فلسطین، که عناصر غیر یهودی را - که هویت و تاریخ فلسطین را تشکیل می‌دهند- طرد می‌کند.

دولت صهیونیستی پس از 32 سال به کشتار دیریاسین، ابراز افتخار کرد و تصمیم گرفت که نام سازمان‌های صهیونیستی ارگون، اتسل، پالماخ و هاگاناه را بر خیابان‌هایی بگذارد که بر  ویرانه‌های روستای فلسطینی ساخته شدند. پس از گذشت 60 سال از این جنایت و کشتار هنوز نیز این آثار صهیونیستی وجود دارد.

دیزنگوف، مایر (1936-1860)

مایردینگوف یکی از موسسین شهر تل‌آویو و اولین شهردار آن است. رهبر جناح میانه‌رو جنبش صهیونیستی (یاشیو) است. در سال 1860 در روسیه به دنیا آمد. در سال 1882 داوطلبانه وارد خدمت ارتش روسیه شد. در سال 1885 به اتهام فعالیت‌های صهیونیستی دستگیر و به مدت هشت ماه زندانی شد، پس از آزادی از زندان، جمعیت دوستداران صهیون، (هوویوی صیون) راتاسیس کرد. سپس برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی شیمی به پاریس رفت و پس از فراغت از تحصیل در سال 1892 به وسیله بارون روتشیلد به فلسطین اعزام شد تا کارخانه شراب‌سازی تانتورا در جنوب حیفا را تاسیس کند.

این اقدام اولین تلاش در جهت ایجاد یک کارخانه صهیونیستی در فلسطین به شمار می‌رود ولی در این ماموریت (محول شده به وی) شکست خورد و به روسیه بازگشت و به عضویت کمیته مرکزی جمعیت دوستداران صهیون درآمد. در سال‌های 1901 و 1903 عضو همایش‌های صهیونیستی اول و دوم بود. در سال 1904 شرکت ژیولا را به منظور خرید زمین‌ها فلسطین و ترتیب مهاجرت یهودیان کشورهای دیگر به فلسطین را تاسیس کرد. یکی از پایه‌گذاران منطقه اهوزات پائیت در نزدیکی یافا در سال 1909 بود که بعدا شهر تل‌آویو شد.

در خلال جنگ جهانی اول، به دلیل فعالیت‌های صهیونیستی از سوی حاکمان عثمانی تبعید گردید و پس از پایان جنگ، شهردار تل‌آویو شد. این اولین شهری بود که یهودیان اسکان یافته در فلسطین آن را ایجاد کردند. تا اواسط دهه 30 در مسئولیت اخیر انجام وظیفه کرد تا جایی که این شهر در حدود 150 هزار نفر (مهاجر یهودی) را در برگرفت. در زمینه فعالیت‌های سیاسی وی در خلال سال‌های 1927-1926 عضو سازمان صهیونیسم بود و از جمله شاخص‌ترین رهبران میانه‌رو جناح راست سازمان به شمار می‌رفت. وی در سال 1936 درگذشت.


فارس