روانشناسی امام خمینی نسبت به مسائل پزشکی
شخصیت امام خمینی جای تأمل و تدبر است و هر کسی به فراخور برداشت خود تعابیری از ابعاد عرفانی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عبادی و... آن حضرت نموده است که همگی قابل استفادهاند. اینجانب در مدتی که سعادت خدمتگزاری در جوار حضرتش را داشتم در بعد نگرش روانشناختی ایشان به مسائل پزشکی مطالبی به ذهنم خطور نموده است که به شرح ذیل به تحریر میآورم.
1. نگرش اجتهادی به تخصص پزشکی
حضرت امام(ره) علیرغم بصیرت و بینش وسیع و کافی که به اکثر امور داشتند، معهذا در زمینه مسائل پزشکی مقید بودند که فرامین و نواهی اطبّا را به عنوان صاحب بینش اجتهادی در رشته تخصصی خود بدون دستکاری و کم و زیاد کردن بپذیرند و اگر جایی این دستورات پزشکی با انجام تعهدات دینی تصادم میکرد، به عنوان مثال ضرر رساندن آب به محل زخم، حتماً دستورات پزشک حاذق را ترجیح میدادند. ایشان مقید بودند که رأس ساعت مقرر داروهای تجویز شده را مصرف نمایند . رفتار ایشان در برخورد با دستورات پزشکی اعم از درمان طبی و یا درمان جراحی به گونهای بود که بسیاری از پزشکان تسلیمپذیر بودن ایشان نسبت به دستورات را در قیاس با بیماران دیگر نمونه و الگو تلقی میکردند.
2. اهتمام به حفظ سلامت بدن به عنوان یک وظیفه شرعی
حضرت امام علیرغم آنکه در بُعد اعلای عرفانی قرار داشتند و در حقیقت بریده از همه حوائج مادی بودند، اما هیچگاه از سلامت جسم به عنوان قالب روح و روان غفلت نمیورزیدند و همیشه در رابطه با حرکات و سکنات خویش اعم از خوراک و پوشاک و ورزش ، ارتباط آن را با سلامتی هم جویا میشدند. دیدگاه ایشان در این زمینه آن قدر روشن بود که هرگاه اهل بیت آن بزرگوار قصد داشتند ایشان را از فعالیتی که به زعم آنها برای سلامتشان زیانآور بود (مثلاً شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه پس از حمله قلبی) بازدارند از اطبا کمک میخواستند و میفرمودند اگر شماها این عمل را مغایر با سلامت ایشان تشخیص دهید، معظمله تبعیت خواهند فرمود. و یا در دوره آخر عمر بابرکتشان که ظاهراً با الهاماتی از عدم بهبودی خویش مطلع بودند، باز هم حفظ سلامت بدن را در حد میسور ضروری میدانستند و دستورات پزشکی را به طور کامل اجرا میکردند و میفرمودند هر چه که پزشکان صلاح میدانند عمل نمایند.
3. با اهمیت و مفید تلقی کردن تهیه و تأمین لوازم اولیه بهداشتی و درمانی
با توجه به اصل دوم، پرواضح است که این اصل تحققبخش آن اصل خواهد بود و به همین جهت در تأمین مرکز درمانی، وجود لوازم پزشکی را نه تنها زائد و اسراف نمیدانستند بلکه امری مفید و خوب تلقی میکردند و در همین راستا به تأسیس و تدارک و اداره همه مراکز بهداشتی و درمانی که در جهت حفظ سلامت همگان است به دیده باارزش مینگریستند.
4. اعتماد به پزشکان و متخصصان داخل کشور
حضرت امام هیچگاه در امر درمان خود کوچکترین حرکتی که نمایانگر عدم اعتماد ایشان به پزشکان داخلی باشد اظهار نمیکردند و همیشه از عملکرد اطبا اظهار رضایت و تشکر مینمودند. این امر را در جریان قبل از بیماری خود به مناسبتی با دیدی گلهآمیز و تأسف گفتند که، هنوز عدهای بیگانه از خود برای معالجه معمولی خود ترجیح میدهند به خارج از کشور مسافرت نمایند و این موضوع را به نحوی دیگر در وصیتنامه خویش هم منعکس کردند. و بالاخره در جریان بیماری خود علیرغم آن که عده معدودی از مسئولان و حتی بعضی از پزشکان قصد داشتند ایشان را جهت معاینه و معالجه به خارج از کشور اعزام نمایند و یا پزشکان خارجی را برای معالجه به داخل دعوت نمایند، آن حضرت با این امر موافقت نداشتند و معتقد بودند که هر آنچه در توان و قدرت پزشکان داخلی بوده انجام دادهاند و همین امر برای ایشان کفایت میکند.
5. نفوذناپذیری در برابر شخصیت پزشکان
از قدیمالایام همه بزرگان و حاکمان و امرا به علت ارتباط عاطفی و صمیمی که در جریان معالجه و درمان امراض خود با پزشکان معالج داشتند ناخودآگاه تأثیرپذیری و انعطافپذیری هم از شخصیت پزشکان داشتند و اصولاً یکی از راههای نفوذ بیگانگان در مورد چهرههای تاریخی از طریق پرستاران و پزشکان بوده است. اما شخصیت حضرت امام(ره) از این جهت هم بینظیر بود. زیرا علیرغم آنکه به این رشته با دید اجتهادی مینگریستند و به خدمات و زحمات کادر پزشکی اهمیت میدادند و در موقع مقتضی تشکر میکردند، اما هیچگاه در مواضع و اصول در قبال شخصیت عاطفی پزشکان انعطافپذیری از خود نشان نمیدادند و اینگونه نبود که به پاس زحمات و خدمات اطبا، حتی خواستهای غیرمعمول احتمالی پزشکی در این راستا برآورده شود، چه برسد به آنکه تغییر بینش و یا اصول در مرام اعتقادی و یا سیاسی ایشان از این زاویه حاصل شود.
6. هدایتگری در برابر روابط عاطفی ایجاد شده بین پزشک و بیمار
همانگونه که در اصل فوق اشاره شد، نزدیکترین رابطه عاطفی بین پزشک و بیمار برقرار میشود و بسیاری از اوقات بیماران شخصیت پزشک را به عنوان مظهر ایدهآلی برای شخصیت موردنظر خود میپندارند و در همین بعد است که القائات مؤثر میافتد. اما حضرت امام(ره) نه تنها این نوع رابطه عاطفی را با پزشکان و پرستاران خود نداشتند، بلکه ظاهراً متوجه شده بودند که ارتباط معنیدار با مفهوم فوق ولی در جهت عکس آن ایجاد شده است. یعنی کادر پزشکی از شخصیت و متانت و وقار و علم و حلم امام الگویی برای خود ساخته بودند که این ویژگی از سایر افراد وفادار به ایشان شدیدتر بود. لذا آن حضرت در مواقع مقتضی با حرکات و گفتار حکیمانه خویش نقش هدایتگری را ایفا میکردند. به عنوان مثال به یکی از افراد کادر پزشکی فرمودند «تا جوان هستی عبادت کن». و یا در موقعی که جمعی از کادر پزشکی آن حضرت را در امر وضو گرفتن همراهی و مدد مینمودند، میفرمودند: «میبینید این بشر چقدر ناتوان است که برای جزئیترین کار خود محتاج دیگران میشود و حال آنکه گاهی در اوج غرور و جهل و نادانی بیهوده احساس قدرت میکند».
7. لزوم تعمیم خدمات مطلوب پزشکی به همه بیماران
حضرت امام علیرغم اهمیتی که به حفظ سلامت و تأمین و تدارک امور پزشکی میدادند. هیچگاه این امکانات را به تنهایی و برای خود نمیخواستند و رضایت قلبی ایشان وقتی حاصل میشد که همچون جد بزرگوارشان حضرت علی(ع) احساس میکردند که امکانات مشابه برای سایر هموطنان و مستضعفان نیز وجود دارد. این اصل را همه مردم ایران پس از اولین مصاحبه در هنگام ترخیص از بیمارستان قلب شهید رجایی از معظمله شنیدند که فرمودند: امیدوارم این امکانات برای دیگران هم فراهم باشد. و یا در زمانی که اولین بار در مرکز درمانی بقیِةاللهالاعظم بستری شدند، از اینجانب سئوال کردند که آیا از این امکانات افراد دیگری هم استفاده مینمایند؟ و وقتی با پاسخ مثبت حقیر روبرو شدند شعف حاصل از این خبر سراپای آن وجود مبارک را فراگرفت و احساس میشد که شانه ایشان از سنگینی باری بزرگ رهایی یافته است.
کتاب طبیب دلها ، خاطرات دکتر سید حسن عارفی
نظرات