پایان کار منافقین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
در آستانه بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس شورای اسلامی سازمان منافقین (مجاهدین خلق) شورش مسلحانه ۳۰ خرداد را تدارک می دید. تشکیلات و ساختار سازمان از مدت ها پیش به خدمت شرایط جدید درآمده بود. اکیپ های مختلفی توسط عناصر مسئول نهادها، به خصوص نهاد دانش آموزی و دانشجویی، سازماندهی شدند که هر کدام می بایست با چند تیم، جریان راه پیمایی مسلحانه را پیش ببرند. بعضی مسئول ایجاد درگیری و رو در رویی با پاسداران بودند و بعضی باید به کار تبلیغی و افشاگری تهاجمی می پرداختند.
کادر مرکزی سازمان از مدتی پیش فراهم ساختن نظر مساعد دولت های خارجی جهت «قیام علیه جمهوری اسلامی» را به عهده گرفته بود. طبق اظهارات یکی از مسئولان حفاظت مرکزیت سازمان، مسعود رجوی، در اواخر سال ۱۳۵۹ برای جلب موافقت دولت های اروپایی و کسب نظر مثبت آمریکا از طریق رابط های بعضی از دولت های غربی، به فرانسه رفت.
سازماندهی «بخش اجتماعی»، شکل اصلی خود را از نیمه دوم خرداد پیدا کرد. همه مسئولان بخش و فرماندهان نهادها، گاه تا هفته ای سه جلسه در پایگاه محمد ضابطی (ستاد خیابان انزلی)، برای برنامه ریزی راه پیمایی ۳۰ خرداد، نشست هایی را برگزار می کردند.
روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، روز بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس بود. در اولین جلسه بررسی طرح مزبور، ۱۵ تن از نمایندگان از شرکت در جلسه خودداری کردند که برخی از شناخته شده ترین آنها عبارت بودند از: مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، احمد سلامتیان، احمد صدر حاج سیدجوادی، احمد غضنفرپور، محمد مجتهد شبستری و هاشم صباغیان. همه گروه ها و جریان های مخالف نظام ـ جز اندکی که مرزبندی ایدئولوژیک و استراتژیک با لیبرال ها داشتند ـ قرار حمایت از بنی صدر را گذاشته بودند. بنی صدر کاملاً مخفی شده بود و هیچ کس از محل اختفای او خبر نداشت؛ تا آنجا که دادستان انقلاب اسلامی مرکز نیز بعداً اعلام کرد که از محل سکونت بنی صدر هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.
عصر روز سی ام خرداد، در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، هواداران و وابستگان سازمان حرکتی را انجام دادند یا شروع کردند که سرانجامی جز تباهی برای آنها نداشت. سازمان بعداً مدعی شد که ۵۰۰ هزار نفر در تظاهرات ۳۰ خرداد شرکت کردند؛ لیکن تعداد افراد سازماندهی شده سازمان و گروه هایی که به آنها پیوستند و در حمایت از بنی صدر و سازمان به تظاهرات خشونت بار و مسلحانه دست زدند بیش از چند هزار نفر نبود.
شروع تظاهرات، ساعت چهار بعد از ظهر تعیین شده بود و مکان های تظاهرات در تهران، عبارت بودند از: خیابان انقلاب، میدان فردوسی، خیابان طالقانی، منیریه، خیابان ولی عصر، میدان ولی عصر، بلوار کشاورز، میدان فلسطین، خیابان نظام آباد، پل سیدخندان. مسئولیت و هدایت تظاهرات به عهده «بخش اجتماعی» و زیر نظر محمد ضابطی بود. هواداران تشکیلاتی در تیم های سه تا پنج نفره سازماندهی و به یکی از سلاح های سرد مسلح شده بودند. رده های بالاتر دارای سلاح گرم بودند. چاقو، چماق، تیغ موکت بری، قمه، پنجه بکس، و فلفل (برای پاشیدن به چشمان مخالفان) از وسایلی بود که اغلب هواداران ـ به دستور تشکیلات ـ با خود حمل می کردند.
مردم حزب اللهی و حتی کسانی که نظر میانه ای داشتند، در برابر این تظاهرات ـ که نقطه عطف تغییر فاز سیاسی به فاز نظامی تلقی می شدـ موضع گیری کردند. از جنوب شهر تهران و مناطق دیگر (میدان خراسان، میدان امام حسین(ع)، خیابان مولوی، شهر ری، راه آهن ، جوادیه و ...) گروه های مردم به راه افتادند و با موتور، دوچرخه، اتوبوس، مینی بوس و هر وسیله شخصی و امکان دیگری که در دسترس بود، خود را به مرکز شهر رساندند. در ابتدای رویارویی، مردم عموماً از کمربند یا سنگ استفاده می کردند؛ ولی زمانی که هواداران سازمان با سلاح های مختلف سرد (و در چند جا سلاح گرم) حمله کردند، نیروهای سپاه و کمیته وارد عمل شدند. مردم، در خلال این درگیری ها متحمل جرح و ضرب و قتل تعدادی از خود شدند.
اولین خبر منتشره در مورد تعداد تلفات ۳۰ خرداد تهران، حاکی از آن بود که بیش از ۱۶ تن از مردم کشته و ده ها نفر مجروح شده اند. هشت تن از مجروحان نیز فردای آن روز به علت شدت جراحات وارده، در بیمارستان فوت کردند.
خیابان های محل درگیری در تهران وضعیت غریبی پیدا کرده بود. چهره های ملتهب، مغازه های تعطیل شده، اتوبوس های به آتش کشیده شده و دود لاستیک های سوخته، چهره این مناطق را دگرگون کرده بود. هواداران سازمان به همراه جمعی از هواداران دیگر گروه ها، در کوچه و خیابان، افرادی را که از جهت هیئت ظاهری به حزب اللهی ها شبیه بودند، کتک زده و از آنها می خواستند که به نفع بنی صدر و سازمان شعار دهند، چوب و سنگ بر سر و روی افراد مقاوم می ریختند و با کارد و چاقو و تیغ موکت بری صورت و بدن آنها را زخمی می کردند.
حضور گروه های مختلف مردم و پاسداران در خیابان های اصلی و مرکزی شهر کم کم وضع را دگرگون کرد و دستگیری مهاجمان آغاز شد. از حدود ساعت هفت بعد از ظهر، هواداران باقی مانده که مبهوت از این شکست بودند، با انفعال و سردرگمی، متفرق شدند و فضای شهر تحت کنترل نیروهای انتظامی آرام گرفت.
هم زمان در چند شهر مانند اصفهان، همدان، ارومیه، شیراز، اهواز، اراک، زاهدان، مسجد سلیمان، بندر عباس و مشهد نیز درگیری های پراکنده مشابهی در سطوح کوچک تری رخ داد که طی آنها نیز ده ها تن مجروح و چند تن کشته شدند.
حضور خودجوش و گسترده مردم نقاط مختلف کشور در تظاهرات خیابانی روزهای ۳۰ و ۳۱ خرداد در تجدید پیمان با رهبری انقلاب و اعلام حمایت از مجلس شورای اسلامی و مخالفت با بنی صدر و سازمان، عملیات ارعابی و شورشگرانه سازمان را با ناکامی مواجه ساخت.
نظرات