تلاش بی‌حاصل بنی‌صدر و قطب‌زاده برای آزادی‌ جاسوسان


2135 بازدید

 شورای امنیت سازمان ملل متحد روز 18 آبان با تشکیل جلسه‌ای، ایران را ملزم به رعایت قوانین بین‌المللی و تلاش برای آزادی گروگان‌ها از دست دانشجویان کرد. این شورا روز 12 آذر را برای رسیدگی مجدد به بحران گروگان‌گیری معین کرد و از ایران خواست تا نماینده‌ای برای شرکت در این نشست اعزام کند.
اما روزهای بعد قضیه کمی پیچیده شد. مذاکره‌ مخفیانه‌ بنی‌صدر با مقامات آمریکایی از طریق واسطه‌هایش در اروپا و آمریکا باعث شد تا طرفین برای آزادی گروگان‌ها به طرح مشترکی برسند که بر مبنای آن، بنی‌صدر روز 12 آذر ضمن سفر به نیویورک و دیدار با وزیر امور خارجه‌ آمریکا، در شورای امنیت سخنرانی می‌کرد و مفاد طرح مشترک ایران و آمریکا برای آزادی گروگان‌ها در این سخنرانی رسماً اعلام می‌شد.
قرار بود بنی‌صدر ضمن اعلام مفاد طرح، از دبیر کل سازمان ملل بخواهد فرستاده‌ ویژه‌ای را برای بر عهده گرفتن سرپرستی گروگان‌ها و نگهداری از آنها روانه‌ ایران کند تا مقدمات خروج و آزادی گروگان‌ها فراهم شود.
مخالفت امام با سفر بنی‌صدر به نیویورک، تمام محاسبات را به هم ریخت و نقشه‌آمریکا و بنی‌صدر پیش از اجرا شکست خورد. امام در مقابل اصرار‌های بنی‌صدر برای رفتن، یک استدلال ساده و محکم داشت؛ ایشان می‌گفت: وقتی مطمئن هستیم رأی شورای امنیت علیه ما و به نفع آمریکاست، چه دلیلی برای اعزام نماینده داریم تا اجازه دهیم علاوه بر صدور رأی بر علیه‌مان، آمریکا در آنجا ما را تحقیر و بازخواست کند!؟
بنی صدر در مقابل این منطق، استدلالی نداشت و فقط برای رفتن اصرار می‌کرد. مشکل بنی‌صدر شاید این بود که نمی‌توانست از طرح مشترکش با آمریکایی‌ها سخنی بگوید!
امام گفته بودند، اگر بنی‌صدر به نیویورک برود، اعلام می‌کنم او هیچ مسئولیتی ندارد. بنی‌صدر که در راه عملی کردن سناریو راه به هیچ جایی نبرده بود، بهتر دید که در روز 7 آذر از سمت وزارت خارجه‌ شورای انقلاب استعفا دهد. قطب‌زاده فرصت‌طلب هم که به جای بنی‌صدر بر سر کار آمده بود، با اینکه اعتقادات انقلابی چندان مستحکمی نداشت، برای خالی نبودن عریضه اعلام کرد به نیویورک نمی‌رود و در جلسه شورای امنیت شرکت نمی‌کند.
دستگاه سیاست خارجی آمریکا برای حل بحران گروگان‌‌ها دست به ابتکار ویژه‌ای زد. استراتژیست‌های آمریکایی معتقد بودند برای حل بحران گروگان‌ها ابتدا لازم است شورای امنیت ضمن تصویب قطعنامه‌ای بر ضد ایران، دبیر کل را مأمور کند تا با سفر به تهران، تقاضای آزادی گروگان‌ها را مطرح نماید و در صورت مخالفت ایران طی مکانیسم دو مرحله‌ای مجازات‌های سنگینی علیه ایران به اجرا درآید.
بر این اساس، مک‌ هنری نماینده‌ آمریکا در شورای امنیت قطعنامه‌ای را با شرایط فوق مطرح کرد. با همکاری‌ کشور‌های اروپایی این قطعنامه‌ در تاریخ 10 دی ماه به تصویب رسید و در همان روز کورت والدهایم، دبیر کل سازمان ملل به ایران سفر کرد تا با تحت فشار گذاشتن مقامات ایرانی، موجبات آزادی گروگان‌ها فراهم شود.
اما در همان روز یکی از روزنامه‌های تهران، عکس بزرگی از والدهایم در حال بوسیدن دست فرح، همسر شاه چاپ کرد. این عکس، خشم انقلابی مردم ایران را برانگیخت و سفر وی کاملاً تحت‌الشعاع قرار گرفت. وی در این سفر تنها توانست چند بار با قطب‌زاده گفتگو کند و دیداری دو ساعته هم با شهید بهشتی و اعضای شورای انقلاب داشته باشد، اما حضرت امام وی را به حضور نپذیرفت و دانشجویان هم درخواست وی برای مذاکره را رد کردند.
قطعنامه بعدی هم که قرار بود با تکیه بر آن ایران تحریم و مجازات شود، در تاریخ 23 دی توسط شوروی وتو شد. تحریم‌های یکجانبه‌ای هم که آمریکا علیه ایران وضع کرد، به علت آنچه عدم همکاری اروپا نامیده شد، راه به جایی نبرد. قطب‌زاده که پس از بنی‌صدر به سمت وزیر امور خارجه دولت رسیده بود، از طریق دو وکیل فرانسوی و آرژانتینی به نام‌های «بورگت» و «ویلالون»، تلاش‌های مخفیانه‌ای را برای مذاکره با آمریکایی‌ها به دور از چشم مقامات شورای انقلاب آغاز کرده بود.
بنی‌صدر هم که پس از مشکلات به وجود آمده در راه کاندیداتوری جلال‌الدین فارسی، نامزد حزب جمهوری اسلامی و متعاقب آن عدم توفیق آن حزب در معرفی نامزد جدید، در انتخابات 5 بهمن 58، پیروز شده بود، خود را در قامت رئیس و فرد اول جمهوری اسلامی می‌دید، نامه‌ای به آمریکایی‌ها نوشت و حمایت خود را از این دو وکیل اعلام کرد. این نامه باعث شد تا توافق صورت گرفته میان بورگت و ویلالون با آمریکایی‌ها صورت جدی‌تری به خود بگیرد.
این دو مذاکراتی را با آمریکایی‌ها همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در روزهای 5 و 6 بهمن 58 در کاخ سفید انجام داده بودند و براساس آن، طرح محرمانه‌ی مشترکی به امضا طرفین رسیده بود.
این سناریو با درخواست ایران از سازمان ملل برای رسیدگی به دردها و رنج‌های ملت ایران در زمان شاه خائن آغاز می‌شد. قرار بود ایران ضمن ارائه‌ این درخواست به صورت محرمانه به سازمان ملل، تأکید کند این هیئت حق دارد با گروگان‌ها دیدار نماید.
در مرحله‌ی بعد، والدهایم دبیر کل سازمان ملل بایست با تهیه‌ فهرستی از افراد مورد توافق دو طرف، هیئت را تشکیل می‌داد و خبر تشکیل آن را در رسانه‌ها منتشر می‌کرد. قرار بود دولت ایران همزمان با اعلام خبر تشکیل هیئت از سوی والدهایم، بر همکاری خود با چنین هیئتی تأکید کند و متعهد شود شرایط دیدار هیئت اعزامی را با گروگان‌ها فراهم نماید.
بر مبنای سناریو، با حضور هیئت در ایران، ابتدا آنان از چند محل نگهداری جانبازان دوران ستم‌شاهی دیدار می‌کردند و به اصطلاح شکایات آنان را ثبت نموده و پس از چند روز تقاضای دیدار با گروگان‌ها را مطرح می‌ساختند.
مرحله اصلی از این به بعد شروع می‌شد. قرار بود هیئت پس از دیدار با گروگان‌ها با انتشار بیانیه‌ای وضعیت آنان را بد و غیر‌انسانی توصیف کند. در این بیانیه تأکید می‌شد تا زمانی که شرایط گروگان‌ها بهبود نیابد، گزارشی از اقدامات ناقص حقوق بشر رژیم شاه به دبیر کل سازمان ملل داده نخواهد شد.
در این هنگام بنی‌صدر وارد معرکه می‌شد و سرپرستی گروگان‌ها را برعهده می‌گرفت و آنان را به یک مکان دولتی منتقل می‌کرد و پس از چند روز دولت ایران ضمن عذرخواهی از گروگان‌ها آنان را آزاد می‌نمود.
سرانجام هیئت کذایی حقیقت‌یاب پس از بحث و جدال‌های زیادی که در مورد ترکیب آن صورت گرفت، روز 4 اسفند 58 وارد ایران شد.
 پیش از این حضرت امام به علت تشدید بیماری قلبی‌شان در بیمارستان بستری شده بودند و این امر باعث خوشحالی آمریکایی‌ها و طراحان ایرانی سناریو شده بود و آنان به موفقیت در اجرای این نقشه بیش از پیش امیدوار شدند. اما باز هم مواضع هوشیارانه امام نقشه‌های آمریکایی‌ها را به هم ریخت. ایشان با آگاه شدن از شرایط و در حالی که در بستر بیماری بودند، در پیامی که همزمان با ورود هیئت حقیقت‌یاب سازمان ملل به تهران منتشر کردند، مسئولیت گروگان‌ها را به شورای انقلاب و مجلس شورای اسلامی سپردند. این در حالی بود که انتخابات مجلس برگزار شده بود، اما حداقل سه ماه دیگر به آغاز فعالیت آن باقی مانده بود.
پس از انتشار پیام امام و واگذاری تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت گروگان‌ها به مجلس شورای اسلامی، بنی صدر در پیامی به آمریکایی‌ها همچنان خود را متعهد به اجرای سناریو دانست. از طرفی هیئت وارد تهران شده بود و حداقل برای خالی نبودن عریضه باید کاری می‌کرد. ده روز اول حضور هیئت در تهران به شنیدن شکایت مردم گذشت. در این مدت قطب‌زاده چند بار برای رایزنی با دانشجویان به سفارت می‌رفت، ولی کسی او را تحویل نمی‌گرفت. دانشجویان برای حرف‌های او تره هم خرد نمی‌کردند! حتی شایع شده بود که در یکی از این آمد و رفت‌ها به سفارت، دانشجویان از سخنان او به خشم آمده و از آن پس او را به سفارت راه نداده‌اند.
بنی‌صدر و قطب‌زاده، تاکتیک مظلوم‌نمایی را در پیش گرفتند. آنان در مصاحبه با رسانه‌های داخلی و خارجی ضمن انتقاد از عملکرد دانشجویان آنان را دولت در دولت نامیده و متهم به سنگ‌اندازی و کارشکنی در راه حل بحران و آزادی گروگان‌ها متهم نمودند. این امر فضای رسانه‌ای شدیدی را علیه دانشجویان پیرو خط امام ایجاد کرد. بر اثر این فشار‌ها دانشجویان روز 16 اسفند با انتشار اطلاعیه‌ای ضمن انتقاد از بنی‌صدر، موافقت خود را با واگذاری گروگان‌ها به شورای انقلاب اعلام کردند.
پس از اعلام موافقت دانشجویان با واگذاری گروگان‌ها به شورای انقلاب، بلافاصله قطب‌زاده بر صفحه‌ تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد امام وی را مأمور کرده است تا به نمایندگی از شورای انقلاب، سرپرستی گروگان را بر عهده بگیرد. عکس‌العمل دانشجویان در مقابل سخنان وی جالب بود؛ آنان هیچ توجهی به سخنان قطب‌زاده نکردند و همچنان گروگان‌ها را در اختیار خود نگه داشتند. آنان نمی‌توانستند به سخنان قطب‌زاده در مورد اینکه وی از سوی امام مأمور شده است تا به نمایندگی از شورای انقلاب، گروگان‌ها را از دانشجویان تحویل بگیرد اعتماد کنند. دانشجویان در بیانیه‌ای که صبح روز 18 اسفند هر چند لحظه‌ یک بار از بلند‌گوی سفارت پخش می‌شد، اعلام کردند چون قطب‌زاده خود را نماینده‌ حضرت امام معرفی کرده است گروگانها را به او نمی‌دهند و برای تحویل گروگان‌ها لازم است تا شورای انقلاب رسماً نماینده خود را معرفی کند. با شدت یافتن فشار بنی‌صدر و قطب‌زاده برای تحویل گرفتن گروگان‌ها، دفتر امام با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد ترجیح می‌دهد در مقابل ادعاهای قطب‌زاده مبنی بر موافقت امام با خروج گروگان‌ها از دست دانشجویان، سکوت اختیار کند!
قطعاً هر کس دیگر به جای قطب‌زاده بود، در واکنش به این افتضاح استعفا می‌کرد، اما قطب‌زاده به هیچ وجه خودش را از تک و تا نینداخت و به کارش ادامه داد! او می‌گفت وقتی در محضر امام موضوع نمایندگی از سوی ایشان برای در اختیار گرفتن سرنوشت گروگان‌ها را مطرح کرده، امام سکوت کرده‌اند و او این سکوت را به عنوان موافقت حضرت امام قلمداد کرده است!
هیئت سازمان ملل همچنان در تهران بود و رایزنی‌های بنی‌صدر و قطب‌زاده برای در دست گرفتن مسئولیت گروگان‌ها و یا فراهم آوردن امکان دیدار هیئت با گروگان‌ها همچنان ادامه داشت تا اینکه حضرت امام روز 20 اسفند در پیامی به ملت ایران، تأکید کردند اگر هیئت بررسی نظر خودش را در تهران درباره‌ جنایات شاه مخلوع و دخالت‌های آمریکای متجاوز اعلام کند، می‌تواند با تمامی گروگان‌ها دیدار کند. درک بالای حضرت امام از شرایط دست هیئت را رو کرد.
طبیعی بود هیئتی که بر مبنای سناریوی از پیش طراحی شده به ایران آمده بود، و بحث رسیدگی به جنایات شاه تنها به عنوان پوششی برای آزادی گروگان‌ها به شمار می‌رفت، با این پیش‌شرط مخالفت کند و بدین ترتیب بعد از 17 روز حضور در تهران، در روز 21 اسفند دست خالی به نیویورک بازگشتند.


هادی سجادی‌پور، ایران پنجاه و دو، آمریکا صفر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387.