شهادت آیت الله مصطفی خمینی به روایت دوستش
3159 بازدید
آیت الله حاج سید محمد سجادی اصفهانی، از جمله نزدیکترین یاران و شاگردان شهید آیت الله سید مصطفی خمینی است و از منش علمی و عملی او، خاطراتی ارجمند دارد. او هم اینک عهده دار ریاست موسسه علمی و پژوهشی شهید سید مصطفی خمینی است و چند سال پیش نیز، مجموعه آثار استاد را تصحیح و منتشر نمود.آنچه در گفت و شنود پیش روی از نظرتان می گذرد، شمه ای از خاطرات وی از منش علمی و عملی فرزند امام است.
*جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با شهید آیت الله سید مصطفی خمینی آشنا شدید ؟ این آشنایی چگونه توسعه پیدا کرد؟
بنده در نجف، به درس فقه حضرت امام و درس اصول شهید آیت الله آسید مصطفی خمینی (رحمه الله) میرفتم و از دانش ایشان بهره فراوان میبردم، اما آشنایی با ایشان فقط به درس محدود نشد و در سفر و حضر با ایشان بودم و ایشان مثل یک پدر دلسوز به من لطف داشتند.
*چه شد به نجف رفتید؟
به خاطر مبارزه با رژیم شاه، تحت تعقیب ساواک بودم و در واقع به آستانه مقدس مولا امیرالمؤمنین(ع) پناهنده شدم! در آن مقطع حضرت امام به نجف آمده بودند و شبها در مدرسه علمیه آیتالله بروجردی نماز جماعت را اقامه میکردند و روزها هم در مسجد شیخ اعظم درس میدادند.با توجه به اینکه امام در نجف تدریس میکردند، چه شهید که شهید آیت الله حاج آقا مصطفی هم تدریس را آغاز کردند؟
ایشان جزو نوابغ شیعه بود و آرای وی در تفسیر، فقه، اصول، فلسفه و عرفان بسیار دقیق، محققانه و برای طلاب بسیار مفید بود. ایشان در قم هم که بود تدریس میکرد و وقتی به نجف آمد، به اصرار دوستان تدریس را شروع کرد.
در اوایل کار، شاگردان ایشان سه چهار نفر بیشتر نبودند، لذا در خانه تدریس میکردند، ولی بعد کمکم تعداد افراد زیاد شد و ایشان در مسجد اعظم شیخ انصاری که امام صبحها درس فقه میدادند، غروبها اصول فقه و مدتی هم تفسیر میگفت. ایشان حتی یک لحظه از وقت خود را هم بیهوده تلف نمیکرد و همواره در حال مطالعه، تحقیق و نگارش بود.
*به برخی از چهرههای شاخص درس ایشان اشارهای کنید.
آقایان: سید حمید روحانی، برقعی، رازیزاده، ناصریزاده و... در این اواخر،مرحوم آسید مصطفی از اساتید برجسته درس خارج در نجف شده بود.
*جایگاه علمی ایشان در میان اقران خود در نجف چگونه بود؟
معمولاً در بین فرزندان علما، عالم برجستهای دیده نمیشود، اما ایشان استثنا و از چهرههای علمی و فقهی حوزه نجف و از مستشکلین برجسته آنجا بود. امام برخلاف بسیاری از علما، بسیار علاقه داشتند طلاب اشکال و با استاد بحث کنند. حاجآقا مصطفی در این زمینه انصافاً یکهتاز بود و اشکالاتی که میکرد، بسیار بر آگاهی ما میافزود. بنده این توفیق را داشتم که مدت هشت سال با حضور حاجآقا مصطفی، در درس امام شرکت کنم که بسیار دوره آموزندهای بود. امام معتقد بودند طلبههایی که در درس خارج شرکت میکنند، ابتدا باید خودشان موضوعات را بررسی و در باره آنها اجتهاد کنند، بعد به درس استاد بیایند. ایشان از قول مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل میکردند: یکی از شاگردان ایشان درسهایشان را تقریر کرده بود و مرحوم آقای حائری فرموده بودند: بد نبود یک اشکال هم میکردید!
حاجآقا مصطفی بسیار با تواضع و ادب اشکالات خود را مطرح و معمولاً جمله خود را با عبارت «التفات بفرمایید...» شروع میکرد. البته امام بین ایشان و سایر طلبهها هیچ فرقی نمیگذاشتند.
*حاجآقا مصطفی بهرغم اینکه فرزند حضرت امام بود، اما استقلال علمی و نظری ویژهای داشت. تحلیلتان از این جنبه از شخصیت ایشان چیست؟
بنده به ضرس قاطع عرض میکنم مقام علمی ایشان، حتی نزد طلاب حوزهها هم مجهول است! ایشان بیتردید یکی از علمای بزرگ شیعه و در تقوا و پرهیزکاری کمنظیر بود. ایشان از امام مستقل بود، اما نه در مبانی و لذا یکی از ویژگیهای ایشان تشریح، تبیین و تفصیل مبانی اصولی امام است. کسانی که میخواهند مبانی امام در اصول را بهطور کامل و دقیق درک کنند، باید «اصول فقه» حاجآقا مصطفی را مطالعه کنند. ایشان در فقه هم آثار بدیعی دارد، از جمله کتاب «البیع» که در آن شرح مبسوطی در باره ولایت فقیه داده است.
*ارتباط ایشان با علمای نجف چگونه بود؟
ایشان درس همه علما را یکی دو جلسه میرفت و تقریر میکرد، اما با مرحوم آیتالله آمیرزاحسن بجنوردی بیش از همه مأنوس بود و روزهای پنجشنبه که ایشان جلسه استفتا داشت، میرفت و از بحثهای پر محتوای جلسه بهره میبرد. مرحوم آیتالله بجنوردی معتقد بود حاجآقا مصطفی از مرحوم امام در همان سن، فاضلتر است.
ایشان حافظه و استعداد عجیبی داشت و در عین حال بسیار هم زحمت میکشید و پشتکار داشت.
*فرق سیره علمی امام و حاجآقا مصطفی چه بود؟
تفکر امام بر تتبع ایشان غلبه داشت، اما حاجآقا مصطفی در عین حال که اهل تفکر بود، بسیار هم اهل مطالعه، تحقیق و تتبع بود.
*نحوه دخالت شهید حاجآقا مصطفی در اداره بیت امام توسط بود؟
برخی عادت دارند حتی در امور جزئی بیت هم دخالت میکنند، ولی حاجآقا مصطفی اینگونه نبود، اما بر همه امور تسلط داشت. دشمنان امام تصمیم گرفته بودند ایشان را از هر نظر منزوی کنند و در چنین شرایطی اداره بیت، تدبیر زیادی نیاز داشت. به نظر من علل اصلی شکست دشمن در منزوی کردن امام، یکی شخصیت و سیره خود امام و دیگری درایت و مدیریت حاجآقا مصطفی بود، به گونهای که حوزه علمیه نجف سرانجام ناچار شد شأن علمی امام را بپذیرد. یادم هست کسی جرئت برخورد علنی با امام را نداشت و لذا همه برخوردها متوجه حاجآقا مصطفی بود.
*امام تعبیر بلند «مصطفی امید آینده اسلام بود» را در مورد حاجآقا مصطفی به کار بردند. تحلیل شما از این جمله چیست؟
حاجآقا مصطفی از هر نظر شبیه به امام بود. زندگی فوقالعاده سادهای داشت و زحمات امام راجع به تربیت و آموزش ایشان، بهخوبی ثمر داده بود. حاجآقا مصطفی بسیار فصیح سخن میگفت و تفکر عمیق و قلمی شیوا داشت، به همین دلیل امام به آینده او بسیار امیدوار بودند. با نگاهی به آثار حاجآقا مصطفی بهخوبی دقت، عمق، وسعت تفکر و مطالعات ایشان آشکار میشود. ایشان همه کتابهای متداول حوزهها را خوانده و در باره آنها بحث کرده بود. ایشان هر روز صبح در درس امام شرکت میکرد، سپس برای نماز جماعت به مسجد میرفت. گاهی هم شبهای جمعه، به مسجد طوسی که امام جماعت آن مرحوم بحرالعلوم بود میرفت. در آنجا یک شیخ افغانی بود که به او گفته بودند روضه نخواند، ولی حاجآقا مصطفی به او پول میداد و میگفت :بخواند!
*چه ویژگیهایی در ایشان از نظر شما برجستهتر بود؟
حاجآقا مصطفی از نظر اخلاص و آزادگی نظیر نداشت. بعضیها وقتی فرزند یک مرجع و صاحب علم و فضایلی هستند، رفتارشان تغییر میکند، ولی حاجآقا مصطفی با همه رفیق بود و ساعتها هم که با او حرف میزدید، امکان نداشت متوجه شوید آقازاده است! بسیار خوشاخلاق بود و روابط عمومی گستردهای داشت.
ظاهر ایشان اهل عرفان وسیرو سلوک هم بوده اند؟از این جنبه چه خاطراتی دارید؟
بله، بسیار اهل دل و اهل حال بود و به مرحوم حداد که در کربلا کاسب بود و باطن عجیبی داشت، ارادت میورزید. با آقای کشمیری هم مراوده داشت و از ایشان ذکر میگرفت. در قم هم که بود با آیتالله بهاءالدینی صمیمی بود. در نجف با حاجآقا دولابی هم رابطه داشت. درباره این نوع موضوعات حرف نمیزد، ولی از حالاتش میشد فهمید که عوالم خاصی دارد. زیارت کردن و عبادتش مثل بقیه نبود. به اباعبدالله(ع) عشق عجیبی داشت و سالی چند بار پای پیاده به کربلا میرفت. به مجالس روضه علاقه زیادی داشت و در آنها شرکت میکرد. در سفرهایی که میرفت، همراهیاش میکردم. گاهی هم شهیدآیت الله مدنی میآمدند. بسیار متواضع، رفیق و خوشسفر بود. شبها هم دوست داشت مشاعره کند. گاهی هم اشعار امام را میخواند، ولی از دوستان میخواست جایی نقل نکنند! شبها خیلی کم میخوابید. دهه آخر ماه رمضان را هم همراه با مرحوم اشکوری به مسجد کوفه میرفت و معتکف میشد. دائمالذکر بود.
*به نظر شما مهمترین موفقیت شهید حاجآقا مصطفی چه بود؟ و چرا؟
زندگی ایشان سراسر توفیق و برکت بود، اما بزرگترین موفقیت او، مراقبت از حضرت امام بود. چه در دوره تبعید در ترکیه و چه بعد در نجف، هر ضربهای را که قرار بود به امام وارد شود به جان میخرید و لحظهای از مراقبت از امام غافل نبود.
*تصحیح تألیفات مرحوم آقا مصطفی خمینی به عهده شما بوده است. تألیفات ایشان را در میان سایر آثار عالمان معاصر، در چه جایگاهی میبینید؟
بیتردید آثار ایشان در زمره ذخایر نفیس حوزه علمیه است، از جمله کتاب تحریرات اصول که بیش از ده سال روی آن زحمت کشید و گفتار بزرگانی چون شیخ انصاری، آخوند خراسانی، مرحوم نائینی، آقا ضیاء عراقی، آیتالله بروجردی و امام را در آن گردآوری کرد.
*درباره تفسیر ایشان چه نظری دارید؟
تفسیر ایشان بسیار متین، زیبا، بدیع و از نظر جامعیت در میان تفاسیر موجود کمنظیر است. ایشان در هر مبحثی نهایت دقت و ظرافت را به کار برده و در تفسیر هر آیه در لغت، صرف، نحو، اعراب، رسمالخط، کتابت، معانی، بیان، بلاغت، تجوید، قرائت، فقه، اصول، حکمت، فلسفه، کلام، عرفان و اخلاق بحثی را مطرح کرده و از هر بابی روزنهای گشوده است.
*چگونه از خبر شهادت ایشان باخبر شدید؟
یادم هست دو ماه قبل از شهادت ایشان، خواب دیدم پیکرشان به طرز عجیبی وارد حرم مطهر حضرت علی(ع) شد! هر روز پای درس ایشان میرفتم، اما جرئت نداشتم این رؤیا را برای کسی نقل کنم. خانهام نزدیک خانه ایشان بود. آن روز صبح پدرم آمدند و گفتند: حال حاجآقا مصطفی به هم خورده است و ایشان را به بیمارستان بردهاند. برایم خیلی عجیب بود، چون روز قبل نشانه هیچ کسالتی را در ایشان ندیده بودم. به بیمارستان رفتم و به من گفتند: ایشان از دنیا رفته است!
*واکنش امام چه بود؟
وقتی امام خبر را شنیدند، سه بار فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون». امام در برابر این مصیبت چون کوه ایستادند و فرمودند: «شهادت مصطفی از الطاف خفیه الهی بود.»
*نقش ایشان را در دوره حیات و پس از شهادت در روند شکلگیری انقلاب اسلامی چگونه میبینید؟
ایشان از ابتدای نهضت امام لحظهای از مبارزه غفلت نکرد و برجستهترین نقش را در تبیین آرمانهای امام و مبانی انقلاب داشت. شهادت ایشان هم در تاریخ انقلاب نقطه عطف مهمی است. پس از شهادت ایشان، مجالس ختم متعددی که گرفته شد، به یک جریان عظیم مردمی در مبارزه علیه رژیم ستمشاهی تبدیل شد.
نظرات