مدرنیته فوتبالی؛ از دوره رضاشاه تا امروز
رضاشاه فهمید که فوتبال میتواند به نهادینه ساختن ارزشهای غربی کمک کند. برای او ورزش نماد مدرنیته بود تا جایی که دستور داد مسجدها را از بین ببرند و زمین فوتبال را جایگزین آن کنند.
در سال ۱۹۴۷ فدراسیون ملی فوتبال در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، پسر رضاشاه، تاسیس شد. محمدرضا شاه به ورزش علاقه داشت و آن را یک سرگرمی پر هیجان میدانست که فراتر از ابزاری برای گسترش مدرنیته عمل میکرد.
در دهۀ ۱۹۶۰ و با آغاز پوششهای تلویزیونی، فوتبال بیانگر شور و شوق مردم ایران شد. ورزش برای مردم ابزاری آرمانگرایانه بود که آنها را به دنیای غرب نزدیک میکرد.
تیم ملی ایران سه بار پیاپی در جام ملتهای آسیا برنده شد ـ سالهای ۱۹۶۸، ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶- اما اولین پیروزی بود که لحظهای تاریخی به حساب میآمد. فینال جام ۱۹۶۸ در ایران برگزار میشد و بسیاری از همسایههای عربی به دلیل جنگ شش روزه اسرائیل در سال ۱۹۶۷ این مسابقات را بایکوت کرده بودند؛ ایران به مصاف اسرائیل رفت. اسرائیل با جمعی از هواداران ایران مواجه شد که شعارهای ضد یهود سر میدادند. هوشنگ شهابی، مورخ مینویسد که پیروزی ۲ بر ۱ ایران فوتبال را به پدیدهای فراگیر در کشور بدل ساخت.
پس از آنکه انقلابیون در سال ۱۹۷۹ به قدرت رسیدند، فوتبال را حاصل برنامههای مدرنیزاسیون دانستند که توسط رضاشاه اعمال شده بود. اگرچه موفق شده بودند که از رشد فرهنگ پاپ و دیگر انواع سرگرمیها ممانعت به عمل بیاورند ولی به زودی متوجه شدند که تلاش برای سرکوب فوتبال به معنای از دست دادن آن گروهی از مردم است که برای استوار ساختن حکومت، به پشتیبانیشان نیاز است.
با این وجود در طول هشت سال جنگ با عراق که از سال ۱۹۸۰ آغاز شده بود، دولت ایران حمایت کمی از تیم فوتبال کرد. به علاوه تمام باشگاههای فوتبال ملی شدند و مسابقات فوتبال با تاخیر و سانسور از تلویزیون پخش میشدند و تماشای فوتبال برای زنان ممنوع اعلام شد. این محدودیتها در پایان مسابقات راهیابی به جام جهانی در سال ۱۹۹۸ سرریز شدند. تیم ملی پس از بازگشت از ملبورن به ورزشگاه آزادی رفت و در آنجا با استقبال هزاران زن و مرد مواجه شد.
چند ماه پیش از بازی فینال با استرالیا، انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد. ناطق نوری، کاندیدای محافظهکاران به پیشکسوتان کشتی برای حمایتشان دل بست ولی روحانی اصلاحطلب، محمد خاتمی که اعلام کرده بود اسلام میتواند با ارزشهای آزادیخواهانه نیز همزیستی داشته باشد، حمایت ستارگان فوتبال را جلب کرد. ورزش به عقیدۀ خاتمی یک پدیدۀ ذاتا مدرن بود، او نیز همچون بسیاری از مردم ایران ورزش را وسیلهای برای برقراری پیوند با غرب و فرهنگ پیشرو میدانست. خاتمی پیروز انتخابات شد.
ایران برای حضور در جام جهانی ۱۹۹۸ مجبور شد بر بازی آخر با استرالیا تکیه کند. تیم ملی که در آن زمان حمایت و کنترل همهجانبه از سمت خاتمی را داشت مربیگری تیم را به سرمربی برزیلی والدیر ویرا واگذار کرد. این نخستین بار پس از زمان شاه بود که یک مربی خارجی انتخاب میشد. گلدبلت مینویسد: «این آشکارترین پیام اعتدال از سوی حکومت بود.»
ایران در فرانسه با آمریکا همگروه شد. اگرچه ایران نتوانست به مرحلۀ بعد راه یابد ولی برد ۲ بر ۱ در مقابل آمریکا، شور و شعف در تهران را به همراه داشت. با این وجود فوئر گزارش میدهد که تلویزیون ملی ایران از نشان دادن تصویر تماشاچیان حاضر در استادیوم جام جهانی خودداری میکرد.
با این وجود، سالها پس از جام جهانی ۱۹۹۸، فوتبال هنوز هم یک ابزار سیاسی در کشور محسوب میشد. محمود احمدینژاد که پس از خاتمی در سال ۲۰۰۵ به ریاست جمهوری رسید نیز از جایگاه منحصر به فرد فوتبال در جامعه آگاه بود. در واقع، بلافاصله پس از اینکه به مسند قدرت دست یافت دستور داد تا زنان نیز بتوانند در ورزشگاهها حضور داشته باشند، دستوری که با مخالفت ملغی شد. علیرغم تلاشهای اولیه برای حمایت احمدینژاد از این ورزش، فوتبال همچون گذشته به عنوان ابزاری برای بیان مخالفت مورد استفاده قرار گرفت، مخالفتی گسترده با دولت احمدینژاد.
با این وجود احمدینژاد حتی برای حفظ ظاهر به حمایت و سرمایهگذاری در تیم ملی فوتبال ایران پرداخت و پیش از بازیهای مقدماتی جام جهانی، مقابل کره جنوبی در اکتبر ۲۰۱۲ بازیکنان را مورد خطاب قرار داد.
اکنون حسن روحانی رئیسجمهور اعتدالگرای ایران است. سرور و شادمانیهای خیابانی پس از انتخاب او به ریاست جمهوری بیشباهت به جشنهای پس از پیروزی تیم ملی در مقابل استرالیا در سال ۱۹۹۸ نیستند.
* سوریت پارتاساراتی فارغالتحصیل رشتۀ روزنامهنگاری از دانشگاه کلمبیاست. او وکیل و نویسنده است و در شهر چنای هند سکونت دارد.
نظرات