شاه در آینه شاه (بررسی مصاحبه‌های مطبوعاتی محمدرضا پهلوی)


2100 بازدید

شاه در آینه شاه (بررسی مصاحبه‌های مطبوعاتی محمدرضا پهلوی)


 

«... اگرچه مصدق مخالف با حکومت شاه بود ولی هیچ گاه مخالفتی با سلطنت وی نداشت. حتی در 25 مرداد که کودتای شاه با شکست مواجه شد مصدق طی نامه‌ای از شاه می‌خواست که به ایران برگردد. تنها هدف مصدق قدرت بخشیدن به مجلس و رأی مردم و مبارزات ضد استعماری بود. این خود شاه بود که با توهم بیمارگونه‌اش نسبت به اطرافیان و دولتمردان چنین توهمی را نسبت به دکتر مصدق پیدا کرد و در آخر این توهماتش به جایی رسید که او را عامل انگلیس نامید... در نهایت شاه تحت تأثیر هدف مشترک آمریکا و انگلیس در از بین بردن مصدق با این توجیه که حضور او خطر نفوذ کمونیسم به ایران را به همراه دارد قرار گرفت و این باور منجر به کودتای 28 مرداد شد. اگر چه اسناد منتشره از طرح این کودتا نشان می‌دهد که حتی اگر شاه نیز با آنها همکاری نمی‌کرد مصدق باید می رفت» 1
به تازگی از مجموعه تاریخ سیاسی انتشارات نگاه معاصر، کتاب «شاه در آینه شاه؛ بررسی مصاحبه‌های مطبوعاتی شاه» نوشته بیتا عظیمی نژادان، در چهار فصل (فصل اول؛ 1332-1320 دوره فترت، فصل دوم؛ 1342-1332 دوره تثبیت قدرت، فصل سوم؛ 1357-1343 دوره فرمانروایی سلطانی و فصل چهارم؛ بهمن 1356 الی بهمن 1357) راهی بازار کتاب ایران شده است. همان طور که در پیشگفتار کتاب اشاره شده ، هدف از نگارش این کتاب، دست یافتن به پاسخ این پرسش مهم است که در مخیله شاه چه می گذشت؟ کسی که از سال 1320 بر تخت سلطنت تکیه زد و سی و هفت سال از تاریخ این سرزمین با زمامداری وی سپری شد...
به این ترتیب، نویسنده برای فهم آنچه در ذهن و ضمیر شاه می گذشت، به سراغ گفته‌ها، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های او در متن مناسبت‌ها، رخدادها، پدیده‌های سیاسی و اجتماعی و بحران‌های مختلف در طول سلطنت رفته، که مناسب‌ترین شیوه برای شناخت و درک اندیشه‌های وی به نظر می‌رسد. این کتاب، نتیجه کاری پژوهشی است که کوشیده، چهره شاه را آن طور که از گفته‌ها و نوشته‌های خودش، بر می‌آید، به صورت تطبیقی، در فصل‌های گوناگون تاریخ معاصر ایران و دوره سلطنتش بررسی کند.
برای نمونه در بخش آخر از فصل نخست کتاب که «شاه و اندیشه هایش در مورد مصدق» نام دارد، به یکی از مهمترین فصل‌های تاریخ ایران پرداخته و درباره چند و چون رابطه میان محمد رضا شاه و نخست وزیر وقت، دکتر محمد مصدق، نکته هایی را برجسته می‌سازد که جای اندیشیدن فراوان دارد. رابطه‌ای که چنانچه در مصاحبه ها و خاطرات شاه آمده در آغاز، خوب و با احترام بوده و سپس به دلیل توهم های ساخته و پرداخته ذهن توطئه محور شاه تا آنجا پیش می‌رود که مصدق را عوام فریب خوانده، او را عامل خارجی قلمداد کرده، و برخورداری مصدق از حمایت مردم را، برنامه ریزی شده از سوی انگلیسی‌ها دانسته و با مقایسه «ملی شدن صنعت نفت و مبارزات ضداستعماری مصدق» با حادثه «باز پس گرفتن آذربایجان» خود را محبوب‌تر از مصدق می‌پنداشته است، که ریشه چنین تفکری را بیش از هر چیز شاید بتوان در ضعف روحی و اخلاقی وی جستجو کرد . اکنون پس از گذشت زمان، و با تأمل در نگرش وی در اداره کشور، برگزیدن شیوه‌های استبدادی و سرکوبگرانه، نشنیدن صدای مردم (و صدای مخالف) و خود را حقیقت مطلق پنداشتن، داوری درباره این موضوع چندان دشوار به نظر نمی رسد. زیرا شاه پس از استقرار دولت کودتا (دولت سرلشگر زاهدی) و پایان دادن به دولت برآمده از متن ملت (دولت دکتر مصدق) با وجود تلاش های فراوانش هیچ گاه نتوانست چهره خود را که به خاطر مقابله با خواسته های ملت، آسیب دیده بود، بازسازی کند، و در خوابی زمستانی غرق شد تا سرانجام فریادهای خشمگین ملت در انقلاب 1357 طومار سلطنت وی را در هم پیچید.

پی نوشت:
1.عظیمی نژادان، بیتا، شاه در آینه شاه؛ بررسی مصاحبه‌های مطبوعاتی شاه 1357-1320، تهران، نگاه معاصر، 1388، صص 8-137


گفت‌وگو؛ وبلاگ شخصی محمد صادقی