انقلاب اسلامی و غائله ترکمن صحرا
جمعیت ترکمن ایران که عمدتا در شمال شرق کشور و در همجواری با ترکمنستان قرار دارند، به یک میلیون نفر بالغ می شود که اغلب از اهل تسنن می باشند. معارضه بین ترکمنها و دولت مرکزی از جمله معضلات حل نشدنی ای بوده است که در دوران پس از انقلاب اسلامی شرایط رو به بهبودی داشته است. در روز 23 بهمن 57 یعنی یک روز پس از پیروزی انقلاب ایران جوانان انقلابی ترکمن به شهربانی گنبد حمله و نیروهای حاضر در پاسگاه را خلع سلاح کردند. در بعد از ظهر همان روز چریک های فدایی خلق و هواداران آنها به مردم انقلابی مستقر در شهربانی هجوم بردند و خواهان تقسیم سلاح ها شدند.چریک های فدایی خلق شایعه کرده بودند” شیعه ها تفنگ را گرفته اند و قصد تلافی حمله چماق به دستهای ترکمن در دوران پهلوی را دارند.” در این روزها جریان چپ به رهبری فدائیان خلق به شدت در منطقه ترکمن صحرا فعال شده بود و با تحریک احساسات قومی و نفوذ در بین روستائیان اهداف پشت پرده خود را پیش می برد. در نیمه اول اسفند ماه 57 خانه فرماندار سابق گنبد برای سازماندهی نیروهای چپ اشغال و به مرکز ستاد خلق ترکمن تبدیل می شود. 14 اسفند 57 درگیری مسلحانه ای بر سر تغییر نام بند شاه بین نیروهای کمیته انقلاب با هواداران چریک های فدایی خلق در بندر ترکمن رخ می دهد. چپی ها ضمن راه اندازی تظاهرات علیه کمیته های انقلاب مدارس شهر گنبد را به تعطیلی می کشانند و خواستار انحلال ارتش ضد خلقی با کمک فدائیان خلق و مجاهدین خلق می شوند. شهر گنبد تقریبا حالت متشنج دارد. جنگ اول گنبد بین کانون مرکزی شوراهای ترکمن و فداییان خلق با پاسداران انقلاب و کمیته امام در گنبد آغاز می شود. روز هفتم فروردین آیت الله طالقانی طی پیامی خطاب به مردم ترکمن صحرا، ضمن محکوم کردن نغمه های تجزیه طلبانه، خواستار ترک هر نوع مخاصمه و برخورد قهرآمیز و دخالت نظامی از هر فرد یا گروهی شد. رادیو عشق آباد ترکمنستان شوروی مرتبا به زبان ترکمنی مردم منطقه را تحریک و دعوت به مقاومت در برابر نیروهای اعزامی از مرکز می کند. تمام نوار مرزی ایران با شوروی به غیر از دو پاسگاه اینجه برون و داشمند در دست گروههای چپ گراست. 11 فروردین 58 مذاکرات بین آیت الله طالقانی و هیئت اعزامی دولت با نمایندگان ترکمنها به نتیجه می رسد و طرفین آتش بس را امضا می کنند. اما هنوز درگیری ها ادامه دارد. دو روز بعد 70 نفر از چریکهای فدایی خلق در درگیری با پاسداران انقلاب دستگیر می شوند. اطلاعات و مدارک مهمی مبنی بر دخالت عناصر کمونیست غیر ترکمن در این غائله به دست می آید.” ناآرامی ها در ترکمن صحرا تا بهمن سال 58 ادامه داشت. 18 بهمن جمع زیادی از مردم ترکمن اعم از شیعه و سنی در مقابل چریکهای فدایی موضع گرفتند و درگیری سختی بین مردم و هواداران فداییان خلق رخ می دهد که به کشته و مجروح شدن دهها تن می انجامد. جنگ بین پاسداران انقلاب و فداییان خلق آغاز می شود. با شدت گرفتن درگیری ها، ارتش در روز 22 بهمن عملاوارد جنگ می شود. در روز 23 بهمن آخرین سنگرهای چریکها سقوط کرده و ستاد خلق ترکمن به تصرف نیروهای انقلاب در می آید و ارتش حفظ امنیت و انتظامات منطقه ترکمن صحرا را بر عهده می گیرد. پس از این درگیری ها به مرور آرامش بر منطقه حاکم می شود و از نفوذ نیروهای چپ در منطقه کاسته می شود. [1] جمعیت ترکمن ایران که عمدتا در شمال شرق کشور و در همجواری با ترکمنستان قرار دارند، به یک میلیون نفر بالغ می شود که اغلب از اهل تسنن می باشند. معارضه بین ترکمنها و دولت مرکزی از جمله معضلات حل نشدنی ای بوده است که در دوران پس از انقلاب اسلامی شرایط رو به بهبودی داشته است. ترکمنها چندان با مقولات نوینی چون ایدئولوژی آشنایی نداشته و خواهان نوعی حیات مستقل بوده اند و از این رو مشاهده می شود که مناطق ترکمن نشین، همواره مناطقی پردردسر به شمار آمده اند که حتی در سال 1881حکام ایران از این که طی قرارداد موسوم به آخال بخشی از این مناطق از ایران جدا شده و به روسیه داده می شود، با خوشحالی هیچ گونه ادعای حقوقی ای را مطرح نمی سازند! در مجموع آن چه خلق ترکمن آزموده است نه ناسیونالیسم ترکمن بلکه شورشهای مستمری بوده که در قالب خواستارهای محدود ترکمنها برای نفی هرگونه دخالتی در امورشان، صورت می گرفته است؛ از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: • همدستی با مخالفان مشروطه جهت سرکوب مشروطه خواهان • تأسیس شورای ده نفری در 1303و فعالیت آشکار در مخالفت با حکومت مرکزی • همکاری ترکمنهای ایران با ترکمنهای جمهوری ترکمنستان و تشدید برخورد با دولت مرکزی • سوءاستفاده از وضعیت پس از انقلاب اسلامی در ایران و ظهور جنبش موسوم به خلق ترکمن که درگیریهای خونینی را در شهرهایی مثل گنبد کاووس، در سال 1358به دنبال داشت. در سالهای اخیر شاهد برخی اقدامات خشونت آمیز از سوی برخی نخبگان قومی ایران بوده¬ایم. رفتارهای گروه¬های قومی معترض به وضعیت فعلی در مجموع دو رویکرد را به کار بسته¬اند. در رویکرد اول گروه¬های معترض با رفتارهای خشونت آمیز و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم که معمولاً در قالب اقدامات تروریستی و خشونت آمیز خود را نشان داده است اهداف خود را دنبال نموده-اند که در سالهای اخیر اقدام گروهکهایی قومی نظیر پژاک، جندالله و الاحوازیه از برجسته¬ترین نمودهای این رویکرد می¬باشد. در رویکرد دوم گروه¬های ناراضی با رویکردی نرم اهداف خود را دنبال نموده¬اند. این رویکرد را می-توان به دو شاخه تقسیم نمود. در شاخه اول معترضین با پذیرفتن قوانین جمهوری اسلامی و با استفاده از ظرفیتهایی که قانون اساسی در اختیارشان گذارده است از طرق مختلف نظیر اقدام برای تصویب قوانین خاص و نیز فعالیتهای مدنی دیگر اهداف و مطالبات خود را پی گرفته¬اند. در شاخه دوم معترضین خواستار تحول جدی در وضعیت فعلی بوده و اساساً قوانین و ظرفیتهای موجود را برای رسیدن به مطالبات خود کافی ندانسته و با استفاده از ابزارهای گوناگون به تقابل با وضعیت موجود پرداخته¬اند. راه¬اندازی شبکه¬های ماهواره¬ای(دیداری و شنیداری) که رسالتی جز ترویج فرهنگ یک قومیت خاص را در تقابل با فرهنگ قوم فارس ندارند ازجمله این اقدامات است.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی 3 دی 1392
نظرات