نگاهی به زندگی و کارنامه آیتالله میلانی
آیتالله میلانی و دغدغههایش
1402 بازدید
آیتالله سیدمحمدهادی میلانی از روحانیون مبارز دوران حاکمیت پهلوی بود و اسناد و شواهد بهجایمانده از مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی در برههای و البته کنارهگیری از فعالیتهای سیاسی در برهه دیگر حکایت میکند
آیتالله سیدمحمدهادی میلانی از روحانیون مبارز دوران حاکمیت پهلوی بود و اسناد و شواهد بهجایمانده حاکی از مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی در برههای و البته کنارهگیری از فعالیتهای سیاسی در برهه دیگر است. وی از جمله روحانیونی بود که در نزد وی جایگاه علمی و شخصیتی امام راحل ممتاز بود و از نگاه وی این جایگاه بر هیچ کس پوشیده نبود.۱
تولد و زیست علمی
آیتالله سیدمحمدهادی حسینی میلانی در سال 1273ش در شهر نجف اشرف متولد شد؛ وی از سمت پدر و مادر، روحانیزاده بود و تحصیلات خود را در همان محل تولد آغاز کرد؛ تحصیلی که بعدها وقتی جدیتر و حرفهایتر شد و زندگی حوزوی آیتالله میلانی را رقم زد سبب بهرهگیری وی از درس استادانی همچون شیخالشریعه اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و میرزا محمدحسین نائینی شد.
حضور در ایران
آیتالله میلانی درمدت زمان حضور خود درعراق،بارها به ایران سفر کرد،اما این سفرها منجر به اقامت دائم وی درایران نمیشد تا اینکه در سال ۱۳۳۲ درایران اقامت گزید.برخی اسناد تاریخی مؤید این مسئله است که در حضور و اقامت دائم آیتالله میلانی در مشهد، اصرار برخی علما نیز مؤثر بوده و وی که با هدف زیارت حرم امام هشتم(ع) به مشهد سفر کرده بود به مدت ۲۲ سال در این شهر ماندگار شد.
مبارزه با حاکمیت پهلوی
«گویا اینان نه فقط قرآن مجید و آیین اسلام را فراموش کردهاند، بلکه قوانین مملکتی و منشور ملل را نیز زیرپا گذاشتهاند.»۲ این نامهای است که آیتالله میلانی در واکنش به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که از سوی حکومت پهلوی ابراز شده است مینگارد و نخستین برخورد جدی خود را با رفتارهای غربیمابانه محمدرضا پهلوی بروز میدهد. وی در قبال این لایحه بارها نامههای دیگری نیز نگاشت و مخالفت خود را با آن اعلام کرد.۳ آیتالله سیدمحمدهادی میلانی خطاب به منوچهر سالور، رئیس بنیاد پهلوی، نیز آورده است که شایسته نیست هیئت حاکمه ایران برخلاف رضایت حضرت بقیهالله کاری را تمشیت دهد.۴
حمایت از امام خمینی
مسئله دیگری که در آن میتوان شاهد موضعگیری سیاسی آیتالله میلانی بود، تبعید امام خمینی(ره) است. وی همان زمان که زمزمه این مسئله ایجاد شده بود خطاب به پاکروان، رئیس وقت ساواک، عنوان میکند: «از طریق آقای شریعتمداری مطلع شدیم که میخواهید آقای خمینی را به ترکیه تبعید کنید، ولی این را بدانید هرگز نمیتوانید دست به چنین کار خطرناکی بزنید مگر اینکه در این چند روزی که این همه مردم را کشتید چندین برابر آن را بکشید و از روی جنازه آنها عبور کنید و ایشان را به ترکیه تبعید کنید که در این صورت اولین کشته نیز خودم خواهم بود».۵ بعدها و پس از موضعگیری قاطعانه امام خمینی(ره) در قبال مسئله کاپیتولاسیون، آیتالله میلانی نیز در زمره روحانیونی بود که از موضع امام در این زمینه حمایت کرد.
مسئله ارادت به امام خمینی بعدها نیز در سیره سیاسی و مشی رفتاری آیتالله میلانی نمود داشت؛ همچنانکه به اذعان خودش «آنها (رژیم پهلوی) پس از فوت آیتالله بروجردی به من پیغام دادند که اگر شما بخواهید کمک میکنیم تا به عنوان مرجع شناخته شوید... . آنها میخواستند مرا مقابل حاج آقا روحالله قرار دهند و من حاضر نشدم مرجعیتی را که اینها به من پیشنهاد دادند بپذیرم؛ چون به حاج آقا روحالله معتقد هستم».۶
مسئله قتل منصور
ترور حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، توسط سیدمحمد بخارایی در سال 13۴۳ از نکات بحثبرانگیزی است که برخی رد آن را در اندیشههای سیاسی آیتالله میلانی جستوجو کردهاند؛ برخی عنوان میکنند: جمعیت مؤتلفه اسلامی برای اطمینان از شرعی بودن عمل خود اذن این حرکت مسلحانه را از آیتالله میلانی گرفت و رسول جعفریان نیز براساس اسناد تاریخی مدعی است: «حضرت آیتالله انواری عنوان کردند آیتالله میلانی کشتن شاه را تأیید کرد که بعدها چون بچهها نتوانستند شاه را بهدست آورند منصور را کشتند».۷ البته این مسئله به همان اندازه که تأییدکننده دارد مخالفانی نیز همچون مهدی عراقی یا صادق خلخالی دارد و در مجموع در هالهای از ابهام باقی مانده است.
کنارهگیری از سیاست
برهه آغازین سالهای دهه 13۴۰ را باید اوج فعالیتهای سیاسی آیتالله میلانی در زمینه مخالفت با حاکمیت پهلوی و مصوباتش قلمداد کرد؛ تا جایی که وی بعضا این مخالفتها را بعد بینالمللی نیز بخشید؛ برای مثال در نامهای به شیخ شلتوت در مورد اوضاع ایران بحث و گفتوگو میکند. ۸ با وجود این فعالیتها، به ناگاه و بعد از سال 13۴۳، فعالیت سیاسی آیتالله سیدمحمدهادی میلانی فروکش کرد.
رسول جعفریان نیز براساس اسناد تاریخی مدعی است: «حضرت آیتالله انواری عنوان کردند آیتالله میلانی کشتن شاه را تأیید کرد که بعدها چون بچهها نتوانستند شاه را بهدست آورند منصور را کشتند». البته این مسئله به همان اندازه که تأییدکننده دارد مخالفانی نیز همچون مهدی عراقی یا صادق خلخالی دارد
آیتالله میلانی در این سالها و سالهای پس از آن، بعضا و به فراخور موقعیت، مواضع سیاسی اتخاذ و اعلام میکرد، اما هرگز همچون مشی سیاسی سالهای گذشته نبود. آیتالله خامنهای در مورد مشی اتخاذشده از سوی آیتالله میلانی در این ایام اظهار نموده است: «آیتالعظمی میلانی در روزهای نخستین نهضت تلاش چشمگیر داشت و هنگامی که حضرت امام دستگیر و زندانی شد از مشهد به تهران آمد و همراه با سایر مراجع به اعتراض پرداخت، اما بعدا به دلایلی سکوت اختیار کرده و جز در موارد خاصی از اظهار نظر خودداری میکرد».۹
گسترش فعالیتهای علمی و تأسیس مدارس
انزوای سیاسی آیتالله میلانی در این برهه مصادف با گسترش فعالیتهای عمدتا علمی و آموزشی وی در مشهد است. ایشان در این برهه کمتر به تعطیلی درسهایشان در اعتراض به حاکمیت اقدام میکردند و حتی زمانی که آیتالله سعیدی در زندان پهلوی به شهادت رسیدند، وی تعطیلی درس خود را به نظر طلاب موکول نمود۱۰ و تمام اینها بیانگر مشی سیاسی جدید آیتالله میلانی در این برهه است.
تأسیس مدرسه امام صادق(ع)، اهتمام و مشارکت در تأسیس مدرسه حقانی، تأسیس مدرسهای با هدف تدریس و با محوریت دروس مقدماتی در مشهد و تأسیس مدرسه دینی دیگری برای پانصد محصل علوم دینی از اقدامات شاخص آموزشی و علمی آیتالله میلانی در برهه کنارهگیری از سیاست است.
از دیگر اقدامات شاخص آیتالله میلانی در این برهه باید به بازسازى مسجد هامبورگ آلمان اشاره کرد که ایشان نقش بسیار مؤثرى را در این امر ایفا کرد و در اعزام آیتاللّه شهید بهشتى به آنجا تلاش زیادى کرد. آیتالله میلانی علاوه بر کمک به مسجد امام على(ع) هامبورگ، به مسلمانان و اندیشمندان اروپا کمک مىکرد تا در نشر اسلام جدى باشند.
خدمات عامالمنفعه
علاوه بر این، در این برهه آیتالله میلانی سایر امور عامالمنفعه را نیز در دستور کار قرار داده بود؛ به عنوان مثال و براساس اسناد تاریخی وی در جریان زلزله سال ۱۳۴۷ که در منطقه کاخک و در جنوب خراسان رخ داده بود مردم و طلاب را به خدمت به مردم این منطقه و ضرورت کمک به آنها ترغیب میکرد و در امر ساخت خانه برای زلزلهزدگان نیز مشارکت نمود.
آثار علمی و درگذشت
مشی علمی و آموزشی آیتالله سیدمحمدهادی میلانی سبب شد ایشان در دوران حیات در حوزه درباره مسائل مختلف دینی دست به قلم ببرد و کتب متعددی نیز از وی منتشر شد؛ حاشیه بر مکاسب، مناسک حج، تفسیر سوره تغابن و جمعه و... تنها بخشی از کتب متعدد آیتالله میلانی است. ایشان در سال ۱۳۵۴ و در سالهای منتهی به مبارزات انقلابی در بستر بیماری بود و پس از دو ماه مبارزه با بیماری، نهایتا در تیرماه سال 13۵۴ دیده از جهان فروبست.
فرجام سخن
آیتالله سیدمحمدهادی حسینی میلانی جزء روحانیون و مراجعی است که بهویژه در دهه 13۴۰ در تقابل با حاکمیت پهلوی و حمایت از مواضع امام خمینی(ره) نقش بارزی داشت؛ مخالفت با مسئله کاپیتولاسیون و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی جزء اقدامات شاخص این روحانی مبارز است و در مسئله اعدام انقلابی منصور نیز نقش و جایگاه صدور فتوا یا عدم تأیید وی همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است؛ همچنان که درباره کنارهگیری یکباره ایشان از سیاست در سالهای بعد از دهه 13۴۰ نیز قضاوتهای مختلفی صورت گرفته است.
پی نوشت ها :
1. اسناد انقلاب اسلامی ایران، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، ۱۳۷۴، ص ۱۵۲.
2. همان، ص ۲۶۶.
3. آیتالله سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۰، ص ۴۵.
4. «نامه آیتالله میلانی به اسدالله علم»، مجله حافظ، ش ۳۴ (۱۳۸۵)، ص ۵۶.
5. عبدالرحیم اباذری، خاطرات آیتالله شیخ مرتضی بنیفضل، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، ص ۱۷۱.
6. سیدمهدی حسینی، خاطرات محمدمهدی عبدخدایی (مروری بر تاریخچه فدائیان اسلام)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، ص ۲۸۴.
7. رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۹۲، ص ۲۵۶.
8. سیدمحمدعلی میلانی، علم و جهاد، قم، الغدیر، ۱۳۸۴، ص ۷۳.
9. یاران امام به روایت اسناد ساواک (سیدمحمدرضا سعیدی)، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۶، ص ۳۶۳.
10. سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی(ره)، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۶۴، ص ۶۴۰.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات