روایت ایرانی از تسخیر سفارت آمریکا


11 بازدید

روایت ایرانی از تسخیر سفارت آمریکا

«ایستگاه خیابان روزوِلت» به قلم محمد محبوبی از کتاب‌های مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی بوده که زمستان ۱۴۰۲ روانه بازار نشر شده و به روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران پرداخته است. این کتاب با اشاره به فعالیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا در ایران پس از انقلاب، شرح جامعی از روابط ایران و آمریکا از روز تسخیر سفارت در آبان ۱۳۵۸ تا آزادی گروگان‌ها در دی ۱۳۵۹ ارائه داده و همچنین شماری از اسناد منتشر نشده سرویس اطلاعاتی آمریکا را برای نخستین بار منتشر کرده است. این کتاب را می‌توان نخستین «روایت ایرانی» از واقعه تسخیر سفارت آمریکا در تهران دانست. از این رو خواندن این اثر برای افرادی که به تاریخ معاصر به خصوص تاریخ انقلاب اسلامی علاقه‌مند هستند، توصیه می‌شود. 

ویژگی‌های کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت»
همان طور که گفته شد یکی از مزایای برجسته این کتاب آن است که شماری از اسناد منتشر نشده سرویس اطلاعاتی آمریکا را برای نخستین بار منتشر کرده است. در این اسناد، هویت تعدادی از منابع سی‌آی‌ای در بدنه اداری و نظامی کشور افشا شده است به عنوان مثال انتشار اسناد عباس امیرانتظام، ویکتوریا بصیری تهرانی و حمید جرایدی با سرویس اطلاعاتی آمریکا در این روزها صورت گرفت.
بر اساس ادعای این کتاب، برجسته‌ترین منبع سی‌آی‌ای در وزارت امور خارجی، ویکتوریا بصیری تهرانی، دیپلمات ارشد و مشاور وزیر در سال ۱۳۵۸ بود. ویکتوریا بصیری تهرانی متولد ۱۳۱۱، در سال ۱۳۳۷ به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. مأموریت‌های ابتدایی او در دبیرخانه سنتو در آنکارا و اداره همکاری‌های بین‌المللی و دفاتر و معاونت‌های دیگر وزارت امور خارجه بود تا اینکه در سال ۱۳۵۳ به‌ عنوان دبیر اول سفارت شاهنشاهی ایران در لندن منصوب شد. 
او در سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ دبیر اول سفارت ایران در دهلی نو بود و پس از آن تا پیروزی انقلاب در جایگاه معاونت اداره امور دانشجویی خدمت کرد. پس از پیروزی انقلاب بصیری معاون اداره گذرنامه و همچنین مشاور فرهنگی و اقتصادی وزیر امور خارجه شد.
نقطه آغازین تماس بصیری و افسران سی‌آی‌ای به سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ بازمی‌گردد؛ زمانی که او در دهلی‌نو به ‌عنوان دبیر اول سفارت ایران مشغول به کار بود. در این دوره جوزف پِتینِلی، مأمور سی‌آی‌ای در دهلی با بصیری آشنایی پیدا کرد و اندکی بعد رفت‌وآمدهای خانوادگی آن‌ها شروع شد، بدون آنکه بصیری از هویت پتینلی مطلع باشد. پس از آنکه بصیری به ایران بازگشت، حوزه مأموریت پتینلی هم به سفارت آمریکا در تهران منتقل شد.
ویکتوریا بصیری که دیگر به هویت پتینلی پی برده بود، موافقت کرد در ازای دریافت ۳۰۰دلار در ماه با افسران اطلاعاتی آمریکا همکاری کند. در مکاتبات داخلی سی‌آی‌ای، نام رمز «اس‌دی‌گاستو۱(SDGUSTO۱)» برای بصیری انتخاب شد و او علاوه بر ارائه اطلاعات وزارت امور خارجه، مأموریت‌هایی نیز برای آمریکایی‌ها انجام داد. پس از پیروزی انقلاب، بصیری همچنان به همکاری خود ادامه داد و با خروج پتینلی از ایران، افسران دیگری به نام‌های ویلیام دارتی و جون والش، رابط بصیری و سازمان اطلاعاتی آمریکا بودند. بصیری برای آمریکایی‌ها اطلاعات روزمره چهار حوزه عمده را تعقیب می‌کرد: معاونت فرهنگی اقتصادی وزارت امور خارجه، کنفرانس غیرمتعهدها و فعالیت‌های ابراهیم یزدی در آن، دانشجویان ایرانی در کشورهای سوسیالیستی و خط مشی کلی وزارت امور خارجه.
با تسخیر سفارت آمریکا، سندهای جاسوسی او برای سازمان سی‌آی‌ای به دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) افتاد. ویکتوریا بصیری در زمستان ۱۳۵۸ بازداشت و به پنج سال حبس و پرداخت وجوه دریافتی از سرویس اطلاعاتی آمریکا محکوم شد، اما در همان سال ۱۳۵۸ با سفارش و توصیه غیرقانونی، از زندان اوین آزاد شد و به خارج از کشور رفت. 

بررسی اسناد شهید بهشتی در سفارت آمریکا
اما پس از انتشار این اسناد توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سازمان مجاهدین خلق با انتشار سلسله گزارش‌هایی در نشریه مجاهد این دانشجویان را متهم به افشای گزینشی اسناد کرد و مدعی شد آیت‌الله سیدمحمد بهشتی نیز با سفارت آمریکا همکاری داشت ولی دانشجویان از انتشار این اسناد خودداری می‌کنند. 
برخی شخصیت‌های سیاسی مثل شیخ علی تهرانی ادعای مجاهدین را تأیید کردند، اما آیت‌الله بهشتی در چند سخنرانی به صراحت اعلام کرد هر سندی از او در سفارت آمریکا وجود دارد منتشر شود. اسناد سفارت آمریکا درباره شهید بهشتی هیچ گاه منتشر نشد و ادعای سازمان مجاهدین خلق به شکل یک ابهام تاریخی در ذهن تاریخ معاصر ایران باقی ماند.
حالا کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» برای نخستین بار اسناد شهید بهشتی در سفارت آمریکا را بررسی کرده است. نویسنده کتاب توضیح می‌دهد نام شهید بهشتی در سندهای دو بخش سفارتخانه به تفصیل آمده است؛ یکی بخش سیاسی سفارت و دیگری ایستگاه سیا در تهران. در اسناد بخش سیاسی سفارت آمریکا، ملاقات‌های کارکنان بخش سیاسی سفارت با شخصیت‌های سیاسی برجسته در سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ ذکر شده است.
اعضای بخش سیاسی سفارت آمریکا تنها با آیت‌الله بهشتی ملاقات نکرده بودند، بلکه دیدارهایی با شخصیت‌های فراوان دیگر مانند آیت‌الله حسینعلی منتظری و آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی نیز داشتند. 
برخلاف جوسازی مجاهدین خلق، متن کامل این اسناد نشان ‌داد آیت‌الله بهشتی ضمن مرزبندی دیدگاه انقلاب اسلامی در برابر مداخلات دولت آمریکا، از موضعی صریح و بی‌لکنت با آمریکایی‌ها گفت‌وگو کرده است.
گروه دوم این اسناد مربوط به تحقیقات ایستگاه سیا در تهران درباره آیت‌الله بهشتی بود. اسناد رشته‌ شده‌ای که از ایستگاه سیا در تهران استخراج شدند نشان می‌دهد سازمان سیا تا زمان تسخیر سفارت شناخت ناچیزی از آیت‌الله بهشتی داشت. مدارک موجود همگی گویای آن هستند که نه مقر فرماندهی سیا، نه ایستگاه تهران و نه ایستگاه هامبورگ، هیچ پرونده‌ای از آیت‌الله در بایگانی خود ندارند و در اواخر مهر ۱۳۵۸ یعنی حدود دو هفته پیش از تسخیر سفارت، ایستگاه سیا در هامبورگ تحقیقات خود درباره شهید بهشتی را از طریق ایرانیان مقیم هامبورگ آغاز کرد.
 
پشتکار و تسلط «محبوبی»
محمدمهدی اسلامی، معاون پژوهشی سابق مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به روایت چگونگی نگارش کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» پرداخته است. به گفته او رهبر معظم انقلاب در آبان ۱۳۹۴ جوانان را به خواندن اسناد لانه جاسوسی ارجاع داده‌اند. همچنین ایشان در سال‌های اخیر بر آشنایی نسل جوان با اسناد لانه جاسوسی و گنجاندن این اسناد در کتاب‌های درسی تأکید داشته‌اند. همین مسئله سبب می شود او بررسی کند و متوجه شود کتاب‌های زیادی در دهه ۶۰ با همین موضوع منتشر شده که برای پژوهش منابع دست اولی هم بودند، اما خواندن آن ۸۰-۷۰ جلد از حوصله مخاطب غیرتخصصی خارج است و همان وقت متوجه شده بخشی از ریشه این ارجاع، فقدان کتابی است که روایتی مستند در این حوزه ارائه دهد.
او می‌گوید: «در این دغدغه تنها نبودم؛ وقتی در جلسات همفکری صحبت به میان می‌آمد، معلوم بود برخی دیگر از همکاران نیز پیش‌تر و بیشتر به همین دغدغه‌ها فکر کرده‌اند.
 اما پیچ و خم بروکراسی از یک سو و دشواری‌های پیش رو از سوی دیگر کار را چنان به درازا کشاند که وارد قرن جدید شدیم. در نهایت موضوع در مرجع مربوط به تصویب رسید و پس از کش و قوس‌های فراوان و ارائه اسامی مختلف از نویسندگان، آقای محبوبی شانه زیر این بار داد و گفت من حاضرم این کتاب را بنویسم. سابقه کاری او نشان می‌داد خیالمان از همه آن مؤلفه‌هایی که می‌خواستیم راحت خواهد بود. تنها مشکل که از قضا منطبق بر نیاز ما هم بود، فقدان بخشی از اسناد مورد نیاز بود. 
نه او اهل تسلیم شدن بود و نه برخی اهل همکاری؛ اگرچه با روحیه جهادی و پشتکار موانع یک به یک برطرف شد و بخشی از اسناد برای نخستین ‌بار در این کتاب به افکار عمومی عرضه شده است، اما سایه این جنگ تا آخرین روز تألیف ادامه یافت».  
گویا تسلط محمد محبوبی به عنوان نویسنده کتاب به زبان انگلیسی و مهارتش در یافتن اسناد خارجی موجود در پستوهای فضای مجازی، بخشی از کم‌کاری نهادهای موظف به پشتیبانی سندی را جبران کرده است. باز هم به گفته معاون پژوهشی سابق مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، محبوبی گاه برای رمزگشایی از یک اسم رمز، هفته‌ها به کاوش و تطبیق زیرکانه اسناد پرداخته است. 
به گفته محمدمهدی اسلامی کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» مملو از نکات نویافته بوده و دیدن حوادث در بستر زمان آن‌ها، کتاب را به اعتباری رسانده که مطمئناً هر خواننده‌ با هر سلیقه‌ای از خواندن کتاب رویگردان نخواهد شد. 


قدس