دوران تبعید، دوران تولید آثار فرهنگی و اجتماعی
محمد توسلی میگوید: در رژیم شاه به جای زندانی کردن روحانیون، به آنها حکم تبعید میدادند. در آن شرایط صدور حکم زندان برای روحانیون، خصوصاً بعد از 15 خرداد 42، هزینهبردار بود. روحانیون تبعیدی روی جامعه شهری تبعیدگاه خود تأثیرات اجتماعی و فرهنگی فراوانی داشتند.
به گزارش ایسنا، روزنامه «قانون» نوشته است: اولین دلیل برای این مصاحبه و بهانه آن سالگرد درگذشت کریم کشاورز، نویسنده و مترجمی که در تبعید، کتاب مهم «چهارده ماه در خارک» را نوشت که به موضوع «آفرینش در تبعید» بپردازد و خاطرات تبعیدیانی که در رژیم شاهنشاهی توانستهاند آثار ارزشمند خود را به رشته تحریر درآورند، مرور کند؛ اما مجموعهای از اتفاقات پیشبینی نشده، کار گفتوگو با «محمد توسلی» را به تأخیر انداخت. این تأخیر باعث شد تا مصاحبهشونده درباره مفهوم تبعید و تأثیراتی که روی تبعیدیان میگذارد بیشتر تأمل کند.
محمد توسلی با توجه به سابقه سیاسی و اجتماعیاش، نیاز به معرفی دوباره ندارد اما اینبار از او نه به عنوان یک چهره سیاسی و انقلابی و حتی نخستین شهردار تهران بعد از انقلاب بلکه به عنوان فردی که پیش از انقلاب علاوه بر تحمل زندان با تبعیدیان بسیاری از نزدیک آشنا بوده، خواستهایم به «قانون» توضیح دهد که در آن روزگار، تبعید چگونه و چرا روی تبعیدیان چنان اثری میگذاشت که آنها بخش مهمی از تولیدات ادبی، مذهبی و سیاسی خود را در آن روزها به رشته تحریر درآورند.
12 بهمن و آغاز روزهای پیروزی انقلاب ایران و مردم ایران بر سلطنت پهلوی بهانه خوبی شد برای انتشار این گفتوگو با یکی از بازماندگان مبارز قدیمی در دوران پهلوی، شاید زمانی مناسبتر از 12 بهمن یافت نمیشد.
- اولین مواجهه مستقیم شما با مسأله زندان و تبعید در چه سالی بود و در آن دوره چگونه به این چالش مهم نگاه میکردید؟
شرایط قبل از انقلاب، به خصوص در حوالی سالهای 50 که جنبشهای مسلحانه علیه حکومت پهلوی آغاز شده بود، شرایط ویژه ای بود و من در ارتباط با کمک به مجاهدین خلق، به همراه مهندس سحابی و آقایهاشمیرفسنجانی بازداشت شدم. با توجه به سوابق مبارزات اجتماعی و سیاسی و این که عمده وقتم را در اروپا و آمریکا صرف تلاشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و ایجاد نهادهای مدنی کرده بودم، زندان که به نوعی تبعید اجتماعی محسوب میشد، فرصت و بهانهای بود برای آشنایی با نهادهایی که در جهت مبارزه با رژیم دست به اقدامات مسلحانه میزدند. در این مدت تجربه سلولهای دو نفره اوین، اتاقهای عمومی زندان قزلقلعه و همراهی با دیگر زندانیان همچون آقایان ربانی شیرازی، هاشمی رفسنجانی، مهندس سحابی و جمعی از مجاهدین خلق را داشتم. همچنین در 6 ماهی که در زندان قصر بودم نیز با تودهایها و برخی افراد هیاتهای مؤتلفه و زندانیان حزب ملل اسلامی همچون آقای کاظم بجنوردی و دوستانشان آشنا شدم.
- پس در ابتدا، زندان برای شما بیشتر فرصت آشنایی بود تا درگیر شدن با سختیهایش؟
بله، دقیقا! از آن جایی که حکم حبس یک ساله داشتم، این زمان، فرصت مغتنمی بود که با افکار گروههای مختلف که آن زمان در زندان به سر میبردند آشنا شوم. کوشش کردم که با حدود 50 گروه گوناگون سیاسی، اعتقادی و اندیشهای آشنا شوم و چون جوان بودم، بستر این ارتباط، یادگیری و انتقال اطلاعات دوسویه بود. راستش هیچگونه خستگی و ناراحتیای از آن ایام به خاطر ندارم جز این که دنبال یادگیری و یاد دادن بودم و میخواستم بر اساس آشناییهایی که در این شرایط جسته بودم، زمینهای برای ارائه راهکارهای مفید در سطح اجتماعی و فرهنگی به دست بیاورم. به عنوان نمونه به خاطر دارم که در زندان قزل قلعه با دانشجویانی آشنا شدم که از نظر سطح سواد عمومی و بینش مسائل روز جامعه، مطلوب بودند، سعی کردیم با ارائه تحلیلهای تازه از شرایط امروز و راهنمایی آنها به آنها کمک کنیم تا راهکارهای تازهای برای حل مشکلات جامعه خود پیدا کنند.
- از این آشناییها بیشتر توضیح دهید. به نظر میرسد که بسیاری از چهرههایی که آن زمان فرصت دیدارشان در تبعید یا زندان فراهم میشد، بخش عمدهای از آثار خود را در فراغت زندان یا تبعید، خلق میکردند.
این موضوع، بحث قابل ملاحظهای است چون ساخته شدن شخصیت اجتماعی من بیشتر تحت تاثیر آثاری است که بخشی از آنها در دوران تبعید و زندان خلق و تولید شده اند. شاید اگر کمیبه عقب برویم، مهمترین آثاری که در دوران دانشجویی روی من اثر گذاشت، آثار مهندس بازرگان بودند که بخشی از آنها را در دوران زندان خود در فاصله سالهای 34 تا 35، مربوط به فعالیتهای نهضت مقاومت ملی، به رشته تحریر درآورده بودند. بخش دیگر این آثار که در سالهای 42 تا 45 خلق شده نیز از کتابهای مهم مهندس بازرگان به شمار میروند که از آن میان میتوانم به کتاب «ترمودینامیک» ایشان اشاره کنم که یک کتاب علمی است و در سطوح دانشگاهی تدریس میشد. این کتاب حاصل یادداشتهای پراکندهای است که او در سالها مطالعه، فراهم کرده بود و در زندان، این فرصت را یافت تا با تعمق، مطالعه و نگرش دوباره به آنها، به صورت کتاب آماده چاپ کند. اثر «عشق و پرستش» که با آثار «راه طی شده» و «ذره بیانتها» در جلد یکم مجموعه آثار ایشان منتشر شدهاند، سه اثر پایه مهندس بازرگان به شمار میروند که روی جوانان تاثیر ویژه ای گذاشتند. به اعتقاد من، خود مهندس بازرگان با آن شخصیت والایی که داشت به محض قرار گرفتن در فضای تبعید و زندان، توان مضاعفی مییافت و میتوانست آثاری خلق کند که از عمق وجودش نشات گرفته بود و روی مخاطب تاثیر فوقالعاده میگذاشت. یکی دیگر از آثاری که او توانسته بود در زندان تولید کند، مجموعه بررسیهای او و مهندس سحابی در دوران زندان مبارزات نهضت مقاومت ملی بود؛ این کتاب که بعدها با نام «احتیاج روز» در مجموعه آثار هشتم منتشر شد، نگاهی موشکافانه به وضعیت روشنفکری و روشنفکران در ایران است و پاسخ به پرسشهایی از این دست که «چرا نمیتوانیم به صورت گروهی و جمعی عمل کنیم؟» و «چرا تکرویها، خودخواهیها و خودبزرگبینیها وضعیت فعالیت ما را در مقابل نهاد حاکمیت به چالش میکشد؟» این کتاب همان طور که از نامش پیداست، هنوز هم احتیاج روز ماست. خاطرم هست که در جشن عید فطر سال 1346 ایشان در دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در کرج این سخنرانی را ارائه دادند. انگار همین دیروز بود که من در آن جشن عید فطر انجمن اسلامی دانشجویان شرکت کردم و شاهد بودم که چطور مهندس بازرگان بی آن که نامی از مصدق ببرد، با گفتن این جمله که «همان پیرمرد...» باعث شد تمام شرکتکنندگان به احترام مصدق بایستند و یاد و خاطره اش را زنده کنند. از خاطرمان نرود که در آن زمان یعنی بعد از کودتا، بردن نام مصدق خط قرمز محسوب میشد. این کتاب راهبردی هنوز هم بعد از 50 سال که از نگارش آن در زندان میگذرد، مسائل روز جامعه روشنفکران ایران و مبارزان جامعه را به خوبی مورد بررسی قرار میدهد و به ما میگوید که چرا مبارزات نتوانسته ما را به سمت تحولات اجتماعیای که در پی آن هستیم، سوق دهد. خودِ من تا به حال در دو یادداشت تفصیلی، شرح دادهام که چطور این نوشته ایشان در زندان، میتواند به صورت یک راهنمای عملی برای امروز جامعه ما باشد.
- به نظر میرسد که مهندس بازرگان یکی از شخصیتهای کلیدی پیش از انقلاب هستند که در دوره زندان و تبعید، آثار فراوانی را به رشته تحریر درآوردهاند؟ آثاری که در این شرایط تولید شده بودند، چطور میتوانستند روی قشرهای مختلف جامعه آن زمان تاثیر بگذارند؟
همین تجربه را در دوران فعالیت نهضت آزادی داشتیم، در اول بهمن 1341 رهبران و جمعی از فعالان بازداشت شدند، چراکه در آستانه انقلاب شاه و ملت با انتشار بیانیهای به تبیین اهداف واقعی شاه از این تصمیم دست زده بودند و بلافاصله همگی بازداشت شدند. فهرست آثار مهندس بازرگان در فاصله سالهای 42 تا 45 نشان میدهد که ایشان در این دوره لااقل 16 اثر کلیدی خود را به رشته تحریر درآوردهاند که برخی از آنها، از آثار کلیدی و راهبردی به شمار میروند. حتی دفاعیات ایشان در دادگاه نظامیکه بعدها تحت عنوان «چرا ما دچار استبداد شدهایم؟ و چرا با استبداد مخالفیم؟» در مجموعه ششم آثار به چاپ رسیده، حکایت از آن دارد که حتی دفاعیات اظهار نشده ایشان در دادگاه هم میتواند ما را در حل پیچیده ترین مسائل روز کشور کمک کند. ایشان در آن کتاب به جوانان همعصر خود نشان داد که چرا فرهنگ استبدادی یکی از ریشههای توسعه نیافتگی جامعه ما را تشکیل میدهد و چطور باید با آن مقابله کرد و مغلوبش ساخت. در این 16 جلد کتاب میتوان سراغ کتابی چون «سازگاری ایرانی» را گرفت که به بررسی روحیات ملت ایران اختصاص دارد یا میتوان اثر «سیر تحول قرآن» را که در مجموعه آثار 12 و 13 آمده است، جستوجو کرد که در تبعید نوشتهاند. نگارش این اثر مربوط به زمانی است که به دلیل مشکلات پیش آمده با مدیران زندان قصر، ایشان و جمعی از دوستانشان را به زندان برازجان فارس تبعید کردند و مهندس بازرگان در شرایط بسیار سخت تبعید، قرآن را رها نکرده و بلکه به سیر و سلوک در آن پرداختهاند. «سیر تحول در قرآن» کتابی است که نشان میدهد، قرآن کلید وحی الهی است؛ اثری نوشته شده توسط بشر نیست و از یک قانونمندی ویژه در سبک و محتوا برخوردار است. مهندس بازرگان در روزهای سخت تبعید برازجان با محاسبات و جداول و نمودارهای ریاضی قانونمندی نه تنها سیر تحول لفظی قرآن را مورد بررسی قرار دادند بلکه سیر تحول موضوعی آیات را هم کنکاش کرده اند. این اثر در سالهای اخیر توسط پروفسور بهنام صادقی، استاد دانشگاه استانفورد آمریکا، به روش سبک سنجی صحت مطالعات سیر تحول قرآن را مورد ارزیابی و تایید قرار داده است. این 16 اثر بازرگان همگی در یک ویژگی خاص مشترک هستند که از فرصت تبعید و زندان و شرایط سخت آن به وجود آمده اند و به اعتقاد من، هر متفکری که در چنین شرایطی قرار میگیرد، میتواند آثاری متفاوت با آثار روزهای رهاییاش خلق کند که ماندگاری خاصی داشته باشد.
- به نظر میرسد که در آن دوران، تبعید، حکمیبرای ایجاد تنهایی اجتماعی فرد بوده تا با دور کردن او از جامعه، خانواده و محل زندگیاش، زمینه در هم شکستن مقاومتش را فراهم کنند. فکر میکنید، فردی که در چنین شرایطی قرار میگیرد، چطور میتواند به آفرینش در حوزههای مختلف دلخوش باشد؟
کسانی که این افراد را روانه زندان میکردند یا به تبعید میفرستادند، به دنبال شکستن فرد بودند. آنها فرد را از محیط جامعه، خانواده و بستر زندگی خود دور میکردند تا دیگر نتواند در جامعه پیرامونی اش تاثیرگذار باشد و دور بودنش از جامعه و خانواده زمینهای شود که به تدریج از لحاظ روحی و جسمیضعیف شود. چنین موقعیتی از نظر من باید به شکل یک جنگ روانی مورد تحلیل قرار بگیرد چرا که بدون تردید اگر فرد تبعیدی، فردی که به زندان افتاده، آمادگیهای لازم را نمیداشت، در طولانی مدت تحت فشار قرار میگرفت و تسلیم میشد. در این میان افرادی که روحیه بالا، ایمان قوی، توکل به خدا و پایبندی به ارزشهای الهی داشتند تسلیم چنین پروژهای نشدند و جنگ روانی نتوانست روی آنها تاثیر بگذارد. این در حالی است که آنها حتی از این شرایط سخت بیشترین بهره را برده و سعی کردند در جایگاهی قرار بگیرند که تا پیش از آن، امکانش را نداشتند. متوجه منظورم هستید؟ برخی از این تبعیدیها یا زندانیها، با ورود به فضای سخت زندان و تبعید، بخشی از موتورهای وجودیشان، که در شرایط عادی فعال نیست، روشن میشود و میتوانند از تمام ظرفیت خود استفاده کنند.
- خود شما هم که زندان را به نوعی تبعید اجتماعی ارزیابی میکنید، چنین تجربهای داشتهاید؟
خود من در چنین شرایطی قرار گرفته ام و آن فضا را با گوشت و پوست و استخوان تجربه کرده ام و توانسته ام حتی در دورههایی کل قرآن را مرور کنم و از تعمق و تامل در مفاهیم آن، به تابلویی منسجم از کلام الهی در ذهنم برسم و به صورت راهبردی به پیامهای قرآن توجه کنم. تصویری که من از قرآن در روزهای زندان به دست آوردم، هیچگاه در مراجعههای پراکنده روزمره قابلیت به دست آمدن، نداشت. این تجربه برای بسیاری از فعالان فرهنگی ما در رژیم پهلوی اتفاق افتاده؛ حتی مرحوم طالقانی هم در فاصله سالهای 45-42 که در زندان بودند، این فرصت را یافتند که کتاب ارزشمند «پرتویی از قرآن» را تکمیل و تدوین کنند. این تفسیر خاص و متفاوت از قرآن که حاصل جلسات ایشان در مسجد هدایت بود و نسلهای بسیاری را در محدوده دهههای 20 و 30 تربیت کرد، پس از چاپ توانست تاثیر شگرفی بر فعالان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور بگذارد.
- بخش عمدهای از احکام صادر شده برای روحانیون در دوره پهلوی نیز، تبعید بود، چرا حکومت به جای زندان از حکم تبعید استفاده میکرد؟
در سالهای قبل از انقلاب، ساواک کوشش میکرد به جای زندانی کردن روحانیون، به آنها حکم تبعید بدهد. توجه داشته باشید که در آن شرایط صدور حکم زندان برای روحانیون، خصوصا بعد از 15 خرداد 42، هزینه بردار بود و حکومت بسیاری از روحانیون سیاسی را به نقاط دور افتاده کشور تبعید میکرد. در همین دوره، آیتالله خمینی ابتدا به بورسای ترکیه و سپس به نجف تبعید میشوند، آیتالله طالقانی به کرمان، آیتالله منتظری به شهرهای مختلف و نهایتا به سقز و... . در این دوره، روحانیون تبعیدی روی جامعه شهری تبعیدگاه خود تاثیرات اجتماعی و فرهنگی فراوانی داشتند که برای حکومت آثار منفی به همراه داشت و گاه حتی به جنبشهای اجتماعی ختم میشد، همچنان که حضور آیت ا... منتظری در کردستان به تحولات اجتماعی و سیاسی آن منطقه کمک فراوانی کرد. خاطره ای دارم از مرحوم احمدعلی بابایی که یکی از تجار بازار بودند و از وظایفشان این بود که در دوران تبعید به خانواده تبعیدیان و شخص تبعید شده سرکشی کنند؛ در این سرکشیها، مرحوم علی بابایی، سعی در بهبود روحیه و کمک به حل مشکلات تبعیدیها و خانوادههایشان داشتند. حضور چنین افرادی در بطن جامعه آن روزگار نشان میدهد که هر تبعیدی به ایجاد پدیدههای اجتماعی ختم میشد که شخص تبعیدی در راس آن قرار میگرفت و نه تنها روی جغرافیای تبعیدگاه تاثیر میگذاشت بلکه در ایجاد گروههایی که برای سرکشی به تبعیدگاهها میرفتند، نقش داشت. به طور طبیعی این افراد در دوران تبعید خود، مطالعه داشتند، تحقیق میکردند و مجموعه فعالیتهایشان به ایجاد زمینه تحولات فرهنگی، اجتماعی و بعضا سیاسی ختم میشد.
- به نظر میرسد این تاثیر به حدی است که برای ما که با فاصله بسیار زیاد از آن روزها ایستاده ایم، نام شهرهای تبعیدگاهی آشناتر از شهرهای همجوارشان است، مثلا تبعید آیتالله مدرس به کاشمر، شهر کاشمر را در خراسان به یکی از شهرهای مهم در آن منطقه بدل میکند.
برای این که پاسخ به چنین سوالی مستند باشد، بد نیست به گزارش فعالیت جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر مراجعه کنید که در سال 1356 و همزمان با باز شدن فضای سیاسی کشور تشکیل شد. دفتر این جمعیت در ابتدای خیابان قبا بود و مهندس بازرگان دبیرکلی این جمعیت را بر عهده داشت. یکی از وظایف این جمعیت، پرداختن و رسیدگی کردن به مشکلات و مسائل تبعیدیها، بازداشتیها و زندانیها در سراسر ایران بود و شما میتوانید مجموعه مکاتباتی که با این مرکز شده را در دفتر دوم جلد نهم مجموعه آثار نهضتآزادی ایران مشاهده کنید. در این کتاب، مجموعه اقدامات جمعیت به تفصیل آمده و نشان میدهد که چهرههایی چون آیتالله خامنهای، آیتالله محمدی گیلانی و ... زمانی که در تبعید بوده اند در نامههایشان چه درخواستهایی را مطرح کرده اند و جمعیت چه خدماتی به آنها ارائه داده است و پیامد این تلاشها چه تاثیری در توسعه جنبش اجتماعی داشته است.
- به اعتقاد شما، تبعید در آن دوره، یک حکم فردی بود یا اجتماعی و فکر میکنید تاثیر چنین احکامیروی تفکری که این احکام را صادر میکرد چه بود؟
ظاهر تبعید، حکمی فردی است اما تاثیرش یک مسأله اجتماعی است. درست است که در ظاهر فردی تبعید میشد اما واقعیت این است که دستگاه، سعی در تبعید یک گفتمان و یک فکر داشت. اگر مدرس به کاشمر تبعید شد، برای در انزوا قرار دادن فکر و اندیشهاش بود و طبعا حضور او در این شهر کوچک هم جریانی اجتماعی را به راه انداخت. در تبعید، جریانی اجتماعی به محاق میرود و تاثیرش را روی تبعیدگاه خود میگذارد؛ فضای اجتماعی شهر تبعیدگاه را تکان میدهد، حساسیتهای عمومیو اجتماعی را در مردم به وجود میآورد و باعث میشود که در خاطره جمعی مردم نام شهر باقی بماند، چراکه حالا هم عرض نام شخصی شده که در آنجا تبعید بوده است. اما به نظر میرسد که در اواخر آن دوره حکومت به تجربه دریافته بود که با تبعید نمیشود فکری را سرکوب کرد.
ایسنا
نظرات