مروری بر فعالیت های مداخله گرانه فرانسه در ایران

با استفاده از پوشش فراماسونری


مروری بر فعالیت های مداخله گرانه فرانسه در ایران

 

فعالیت‌های فراماسون‌ ها در ایران توسط عسگر‌خان افشار ارومی از سال 1223 قمری در دوران قاجاریه شکل گرفت و با توجه فرخ‌خان امین‌الدوله، امیرنظام گروسی و یوسف‌خان مستشارالدوله تبریزی توسعه یافت و محافلی چون فراموش‌خانه میرزا ملکم خان، جامع آدمیت ( که با پیش‌گامی عباس‌قلی خان آدمیت تأسیس گردید )، لژ میرزا محسن خان مشیرالدوله و انجمن اخوت به ریاست میرزا علی خان ظهیرالدوله شکل گرفت. اگرچه این محافل از سوی یک سازمان یا شورای عالی ماسونی جهانی فاقد مجوز بودند ولی در جلسات هر‌کدام از آن تشکیلات آئین‌ها و آداب ویژه‌ای به اجرا در می‌آمد، که شباهت بسیاری با مراسم مخصوص لژهای فراماسونری داشت.

در گیر‌و‌دار نهضت مشروطیت، جامعه روشنفکران ایرانی مبتلا به تب تحول خواهی و مردم گرایی، آشنایی با مفاهیم و علوم و فنون جدید گردیدند که بیش‎تر در سایه رابطه با اروپائیان به وجود آمد. بنابراین روز­به­روز توجه اروپائیان به ایران رو به فزونی نهاد، که از میان آنان فرانسویان کوشاتر و پیش‎روتر بودند. آنان برخلاف دو کشور روس و انگلیس که بیش‎تر در امور سیاسی و نظامی دخالت‌های پیدا و ناپیدا می­کردند، به امور و مسائل فرهنگی توجه نشان داده دست‎یابی به اهداف و منافع خود را در آن راه می‌جستند؛ برای گسترش فرهنگ خود در میان مردم ایران به طرق مختلف و متعدد دست آویز شدند. آنچه در این میان انگیزه فرانسویان را بیشتر و عمیق‎تر می‌نمود علاقه‌مندی ایرانیان برای آشنایی با فرهنگ و فراگیری زبان و ادبیات فرانسه بود، که رو به افزایش داشت. ایجاد مدارس و آموزشگاه‌های متعدد، لازاریست‌ها و مسیونرها، اعزام مستشار در حرف و علوم مختلف و ترجمه کتاب‌های گوناگون از بارزترین فعالیت‎های فرانسه برای گسترش فرهنگ و ادب در ایران بود، که در دوران مشروطیت رونق بیشتری یافت. اما روش دیگری که فرانسویان در این اوان به منظور دست­یابی به اهداف و مطامع خود در پیش گرفتند فراماسونری بود که با شعارهای" برادری، برابری، آزادی" توجه بسیاری از مردان ایرانی را به سمت خود جلب نمود. سازمان فراماسونری فرانسه به دنبال ظهور اندیشه‌های تجددخواهی و نوگرایی در میان ایرانیان پا به خاک ایران گذاشت و رسماً نخستین لژ ماسونی را در تهران بنیاد نهاد. این سازمان که با نام شرق اعظم‌/‌شرق اکبر یا بزرگ فرانسه شناخته می‌شد مستقل و نسبت به سازمان‌های فراماسونری انگلیس و اسکاتلند و امریکایی متفاوت عمل می‌کرد، که عمده‌ترین وجه تمایز و تفاوت آن "نبرد با چیرگی دینی و استبداد سیاسی" بود. به همین سبب نیز در میان سازمان‌های همگن خود به نوگرایی و نوین بودن شهرت داشت.  شرق اعظم بیشتر رهبران عصر روشنگری فرانسه را به عضویت پذیرفته بود و برخلاف انگلیسیان که به ظاهر در سیاست دخالت نمی‎کردند به امور سیاسی و اجتماعی اهمیت نشان داده در کشمکشهای سیاسی به طرف‎داری از جناح یا حزب خاصی بر می‌خاست. از این ‎رو برای تأسیس شعبهای در کشور دیگر همین ویژگی‌ها را مطمح نظر داشت و برای راه اندازی لژ وابسته به خود، وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع را مورد سنجش قرار می‌داد؛ کشورها و ملت‌ها را سبک­ـ­سنگین و در صورت وجود و بروز نشانه‌های روشنگری و با توجه به میزان علاقه‌مندی آنان به جریان‌های تحول‌خواهی و تجددگرایی، اقدام به تأسیس لژ می‌کرد. کشورهای مصر، ترکیه، لبنان، سوریه و ایران نمونه عینی این گونه از فعالیت‌های فراماسونگری فرانسویان است که پس از وقوع انقلابات فکری در آن‎ها، شرق اعظم فرانسه شعباتی را در آن کشورها به راه انداخت و افرادی را به عضویت پذیرفت که در تحولات روشن‎گرانه و نوگرایانه اثرگذار و مسئولیت‌های اساسی را بر عهده داشتند.

در همین راستا سازمان فراماسونری فرانسه، لژی را به نام لژ بیداری ایران در تهران تأسیس کرد که نام آن شاخصه بیداری ایرانیان را نیز به همراه داشت. این لژ به دلیل آنکه از شرق اعظم و شورای عالی ماسونی فرانسه اجازه رسمی برای فعالیت داشته، دارای تشکیلات منظم اداری بود و عملاً از نظام‎نامه فراماسونری پیروی می‎کرد که نخستین محفل فراماسونری رسمیت یافته در ایران به شمار می‌رود و در شوال 1324 تاسیس یافت. اعضای هیئت مؤسس آن به غیر از چند تن از اعضای خارجی، همه ایرانی بودند که بسیاری از آن‌ها رجال صاحب نفوذ، پرکار و پرآوازه‌اند که نه تنها در میان خواص، بلکه نزد عامه نیز از پایگاه تعیین‎کننده و احترام زیادی برخوردار بوده، همگان بر نیک نامی آنان باور داشتند. در جمعشان شخصیت‌های ملی، روشن‌فکر، انقلابی، مذهبی، علمی و فرهنگی حاضر بودند که هر‌کدام به دنبال هدف خاصی بدان لژ پیوستند؛ عده­ای آن را مرکزی برای تنویر افکار عموم، محل تلاقی اندیشه‌های نو و عامل بیداری ایرانیان می‌پنداشتند. برخی با توجه به ویژگی اصلی سازمان فراماسونری فرانسه که همان مبارزه در برابر حاکمیت سرکوب‎گر بوده، به این امید به عضویت آن درآمدند که بلکه به عمر استبداد خودکامه قدرت سیاسی پایان دهند. گروهی به شعائر انسانی و نوع دوستانه و برادرانه لژ دل بستند و با صداقت و پاکی در جمع فراماسون­ها به فعالیت پرداختند. علاوه براینان، افرادی به منظور مصون ماندن از حوادث و برخی ناملایمت‌های دربار قاجار که وقت­و­بی‌وقت و تنها به خواست شاه گریبان آدم‌ها را می‌گرفت عضویت لژ را پذیرفتند، بلکه در مواقع ضروری از حمایت­های سیاسی و اجتماعی آن برخوردار باشند. البته نباید از یاد برد که برخی هم برای دست‌یابی به منافع شخصی در لژ عضو شدند تا از طریق آن با نهاد قدرت و مجامع بزرگ و پرسود رابطه پیدا کنند و به نان و نوائی برسنـد جان کلام آنکه دشمن واحد که همان سلطنت مستبد بوده همه آنان را با هر اندیشه و ایده و هدفی که داشتند دور هم گرد آورده بود تا در سایه همکاری و همگامی‎شان بر آن پیروزی شود.

به گزاف نمی باشد که گفته شود هرجا که سخن از فراماسونری و فراماسون به میان آمده صفات و تعاریفی چون خیانت و در خدمت استعمار جهانی بودن آن‎ها پیش کشیده شده، برخی از محققان فراماسون‎گری را برای " کمک به همان آرمان‎های رویه استعماری " بیان کرده که "بازو به بازوی برنامه‌های استعماری گام" برمی‌داشتنــد. اما با توجه به شخصیت و عملکرد بسیاری از کسانی که به لژ بیداری ایران به امید یک محفل ماسونی فعال پیوستند خالی از درشت‎گویی و به دور از نقدپذیری نیست. چنانچه با بررسی زندگی، افکار و آثار به جا مانده از تعدادی از آنان همچون، میرزا علی‌اکبر‌خان دهخدا و محمد کمال الملک غفاری سخت می توان گفت که ایشان از سر خیانت پیشگی به عضویت آن لژ درآمدند. به سخنی ساده‎تر نمی‌توان همه آنان را به حساب آنکه چند سالی در چنان لژی فعالیت داشتند با یک چوب راند و در معرفی همه آنان از الفاظی چون خائن یا خادم به استعمار خارجی استفاده کرد. حال برای آنکه سخن در این باره بیش از این به درازا نکشد از روحانی طراز اول آن دوران به نام آیت­الله سید­محمد طباطبائی یاد می‌کنیم که در میان عامه مردم به زهد و پارسایی مشهور و به گواه معاصرانش در دیانت و عمل به فرائض شرعی‌اش راسخ بوده است. علاوه براین در مسائل سیاسی روز ورود و در چند انجمن دوران مشروطیت فعالیت درخوری داشته است. وی حتی به رغم آشنایی خانوادگی با میرزا ملکم‎خان، مؤسس فراموش‎خانه درتهران، پیشنهاد او را برای عضویت در فراموش‎خانه‌اش که فعالیتی شبه ماسونی داشته، نپذیرفت اما همین‌که لژ بیداری ایران در تهران تأسیس یافت نه تنها خود بلکه فرزندش، سید محمد صادق، نیز که از روحانیون بنام و مورد احترام عامه و نماینده مجلس شورای ملی بوده، به عضویت آن در آمده، هر دو به جرگه فراماسونرها پیوستند.

لژبیداری ایران پس از آغاز جنگ جهانی اول ( اوت 1914 / رمضان 1332 ) که فرانسه نیز در آن شرکت داشت به محاق تعطیلی رفت. چندی بعد از جنگ فعالیت نامنظمی کرد تا اینکه در 1933 م / 1312 ش تعطیل شد و از فعالیت باز ایستاد.

از آنجاییکه مجلس بعد از حادثه به توپ بستن مجلس در  23 جمادی الاول 1326 / 2 تیر 1287 تعطیل شد، فعالیت لژ بیداری نیز با وقفه روبرو شد. در این حادثه مأموران حکومتی با یورش به خانه تعدادی از نمایندگان از جمله میرزا‌علی‌خان ظهیرالدوله که ریاست انجمن اخوت را نیز بر عهده داشت، سعی داشتند به اسناد لژ بیداری دست پیدا کنند که بواسطه عوامل نفوذی سفارت فرانسه در دربار محمدعلی شاه، همه اسناد و مدارک مربوط به لژ بیداری ایران بدون آسیب به خانه سفیر فرانسه در تهران انتقال یافت.

نویسنده کتاب انجمن‎های سری در انقلاب مشروطیت ایران در این باره می‌نویسد: «در لژ بیداری ایران عده زیادی از مشروطه ­خواهان عضویت داشتند و عده‌ای از آن‎ها در مجلس اول و دوم وکیل شدند. محمدعلی شاه می‌خواست با دست یافتن به اسناد و مدارک این مرکز فراماسونری، از ارتباط مشروطه­ خواهان با انگلیس­ها مطلع شود. ولی فراماسون‎ها عضو لژ، که در کنار محمدعلی‎شاه می‌زیستند شبانه ماجرا را به مرکز خود اطلاع دادند و در نتیجه قبل از همه فراماسون‎ها شبانه همه اسناد و مدارک لژ را به وسیله میرزا محمود خان، منشی سفارت فرانسه ( سناتور جم ) از خانه بیرون برده و به گاو صندوق سفیر فرانسه [ در تهران ] منتقل کردند. قسمتی از این اسناد بعدها در سال 1329 قمری به وسیله ابراهیم حکیمی (حکیم الملک) به فرانسه منتقل گشت و به بایگانی راکد گرانداوریان تحویل گردید ».

از جمله افرادی که در لژ بیداری ایران مجال عضویت پیدا کردند میرزا محمود خان مدیرالملک است که بعدها به جم شهرت یافت و تا پایان عمرش بدان مشهور گردید. او در هنگام به توپ بسته شدن مجلس، منشی سفارت فرانسه در تهران بود، که چه بسا به سبب همین شغلش و رفت‌و‌آمدهایی که میان لژ و سفارت مزبور موجود بوده با لژ آشنایی یافت و درشمار اعضای آن جای گرفت.

سفارت فرانسه در تهران با لژ رابطه نزدیکی برقرار کرده، تعدادی از اعضای سفارت­خانه و مستشاران فرانسوی هم در آن عضو بودند، که دولت فرانسه به وسیله همین عوامل نفوذی خود فعالیت و اقدامات لژ را زیر نظرداشته و در مواقع حساس و ضروری وارد میدان می‌شد و دست به اقداماتی می‎زد.

با فتح تهران از سوی مشروطه خواهان، آنان را مصمم ساخت تا بار دیگر مجلس شورای ملی را از نو بازگشایند. طولی نکشید که انتخابات دومین دوره مجلس شورای ملی آغاز و نمایندگان آن برگزیده شدند. بازگشایی این دوره در مجلس سازمان فراماسونری فرانسه را امیدوار ساخت تا بعد از حدود یک سال وقفه در فعالیت لژ بیداری ایران، بار دیگر این مجموعه را فعال سازند.

به نوشته اسماعیل رائین چندی بعد از مراسم افتتاح دومین دوره مجلس شورای ملی در اواخر همان ماه (جمادی الاخر) تشریفات رسمی لژ تنصیب شد و لژ بیداری ایران اعضایش را دور هم گرد آورده و کارش را از سر گرفت.

در هر 4 دوره هیئت رئیسه دائمی مجلس دوم، لژ بیداری ایران حضور چشم‎گیری داشته و در برخی از آن‎ها بیش از نیمی از کرسی‌ها را به اعضای خود اختصاص داده بود. به عبارتی دیگر از 10 تا 13 نفر عضو انتخاب شده برای هیئت رئیسه مجلس، 4 تا 7 نفرشان در لژ بیداری ایران عضو بودند که همین امر در بردارنده این نکته است که لژ سهم چشم‌گیر داشته در اداره جلسات مجلس و سمت وسوی موضوعات مطرح شده در آن جلسه‎ها، ‌و قوانینی که رد یا تصویب شدند.

همچنین در دوره دوم مجلس شورای ملی که موضوع تحزب از سوی برخی از نمایندگان مطرح شد، اغلب نمایندگان که در اندیشه ایجاد تشکیلات حزبی افتادند و حزب و دسته‎ای را به راه انداختند در لژ بیداری ایران عضویت داشتند و نامشان در شمار ماسون‎های تابع سازمان فراماسونری فرانسه قرار داشت.

این افراد که عمدتا برای مدتی در خارج از ایران اقامت داشتند، تصور می کردندکه یکی از اصول و پایه‌های اساسی کنترل قدرت‎های خودکامه تشکیلات منظم حزبی است و می توان با فراهم­سازی زمینه‎های حزب‎گرایی، در مقابل اشرافی‎گری و سلطنت مطلقه، از دست‌آوردهای انقلاب مشروطیت مراقبت به عمل آورد.

شایان ذکر در مجلس دوم به جای انجمن‎های محلی و ملی دو حزب اجتماعیون عامیون و اجتماعیون اعتدالیون محور فعالیت سیاسی در داخل کشور گردیدند و تعدادی از احزاب و دسته جات کوچک تر را نیز به دنبال خود می‎کشیدند. در هر دو حزب، تعدادی از اعضای لژ بیداری ایران حضور داشتند که بالطبع تامین کننده مطامع سازمان فراماسونری فرانسه بودند اگرچه در عرصه فعالیت حزبی، با یکدیگر جدال داشتند و پیگیر منافع حزبی خود بودند.

منابع:

  1. پیام بهارستان، فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون، دوره دوم، سال سوم، ویژه نامه تاریخ مجلس 2 (ضمیمه شماره 12)، تابستان 1390
  2. "من موسس فراماسونری در ایران هستم"، آسیای جوان ، شماره 94، 28 خرداد 1331
  3. خاطرات محمود احتشام السلطنه، به کوشش محمد مهدی موسوی ، تهران، زوار ، 1366ش
  4. لژبیداری ایران نوشته مجید بزرگمهری "، فصلنامه مطالعات تاریخی ، س2، ش 6 ، بهار 1384ش
  5. تاریخ جنبش‌ها و تکاپوهای فراماسونرگری در کشورهای اسلامی، نوشته عبدالهادی حائری، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368ش
  6. تاریخ آغازین فراماسونری در ایران به کوشش یحیی آریابخشایش، تهران، سوره مهر،1384
  7. فراموشخانه و فراماسونری در ایران، نوشته اسماعیل رائین، تهران ، امیرکبیر ، 1357ش
  8. تاریخ آغازین فراماسونری در ایران، نوشته حمید رضا شاه آبادی، تهران، حوزه هنری، 1378ش  
  9. محمود کتیرایی، فراماسونری در ایران از آغاز تا تشکیل لژبیداری ایران ، (تهران ، اقبال ، 1361ش)  


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی