بازخوانی عوامل موثر در سقوط بنی صدر


1631 بازدید


در یک جمع بندی می توان عوامل سقوط ابوالحسن بنی صدر را اینگونه برشمرد :
1 _ خود بزرگ بینی : روحیات و منش بنی صدر با فرهنگ انقلاب اسلامی که ممزوج با تواضع در برابر مردم بود سازگاری نداشت ، اولین رفتار متکبرانه او را در هنگام تنفیذ ریاست جمهوری می بینیم ، گویا برای او بسیار سخت بود که حکم تنفیذش را از امام بگیرد . مردم انتظار داشتند که او نسبت به امام تواضع داشته باشد و حداقل با رعایت احترام و نزاکت اخلاقی رفتار نماید ، نوشته های او تحت عنوان کارنامه رئیس جمهور و سخنرانی هایش در مراسم مختلف به ویژه سالگرد 17 شهریور و 14 اسفند 59 به خوبی نشان داد که راه او از راه ملت ایران جداست . یکی از مطبوعات آن روز طی مقاله ای چنین می نویسد :
"کارنامه بنی صدر این چنین است که وقتی به ریاست جمهوری دست می یابد در غرور و خودخواهی فرو می رود و لذا همواره سخن از «من» در جبهه، کودتا علیه «من» ، توطئه علیه «من» ، تقویت «من» ، مردم خواهان «من» ، شعار و احساسات به نفع «من» و تخصص «من» ، ترجیح بند سخنان او می شود !"
حضرت امام در پاسخ به منیت بنی صدر می فرمود :
"هی نگویید که توطئه علیه من است ، آن یکی می گوید که توطئه علیه من هست ، نه توطئه خارجی علیه افراد نیست ، افراد قابل توطئه نیستند ، توطئه علیه اسلام است ، هیچ شکی نکنید که هر کس گفت من ، این من شیطان است ، اگر ملت را می خواهید هی نگویید که ملت با من است ، ملت با اسلام است ، نه با من است نه با شما و نه با دیگری .... ملت اسلام را می خواهد ، ملت شخص نمی خواهد ، ملت شخص پرست نیست ."(صحیفه نور ، ج 14 ، ص 240 ، 6 خرداد 60)
خود بزرگ بینی او آن قدر نمایان شده بود که می گفت : "من خودم را نمی خواهم چک کنم ، من امروز بزرگترین اندیشه معاصرم ."
آقای هاشمی رفسنجانی در این باره می گوید :
" آقای بنی صدر می گفت من اجتهاد را قبول دارم ، ولی مصداق مجتهد در دنیا فقط من هستم ، با صراحت می گفت این یک حرف شوخی یا مزاح نیست ، با همان عددی که درست می کرد ، مثلاً صد و شصت و چند و .... مکرر در شورای انقلاب می گفت اجتهاد این مقدار علم لازم دارد و این مقدار را فقط من دارم و مشکل ما این بود و این شخص هم که نبود ، یک جریان بود ."
2 _ رفتار فریب کارانه : در این رابطه آقای هاشمی رفسنجانی ضمن بیان خاطره یا می گوید :
" سیاست بنی صدر این جور بود که شروع می کرد به کار ، هر کاری که خوب می شد می گفت ما فکر کردیم ، ما متخصصیم ، ما کار خوب کردیم... هر کاری هم که بد می شد می گفت اینها نمی گذارند ... در عمل هر کمبودی که توی مملکت بود به یک شکلی به دادگاه های انقلاب ، سپاه ، حزب جمهوری و ... این چیزها می بست ، یک جوری هم به امام و جامعه . متأسفانه عده ای گول خورده بودند که بله ، آقای بنی صدر می خواهد کار بکند و دیگران نمی گذارند. ما هم زبان مان بسته بود و حرف نمی توانستیم بزنیم ، چون امام فرموده بودند تضعیف نشود ."
آیت الله خلخالی که ابتدا از بنی صدر حمایت می کرد، بعدها از حمایت او دست کشید. او در خاطرات خود چنین می نویسد :
" روزنامه انقلاب اسلامی در واقع از آنچه که مردم می خواستند خالی بود ، ضدیت با اسلام را علناً ترویج می کرد و با تیترهای درشت و عناوین زننده مردم را اغفال می نمود ."
وی به تشکیلات ریاست جمهوری اشاره می کند و می گوید :
" دفتر هماهنگی یکی از پدیده هایی بود که در اوج قدرت بنی صدر متولد شد و رشد کرد و به همه جا ریشه دواند و شاخه های خود را گستراند ، دفتر هماهنگی رئیس جمهوری با مردم در ابتدا در تهران دایر شد و سپس شعباتی در اکثر شهرستان ها تأسیس نمود . گردانندگان دفتر هماهنگی افرادی بودند ، روشنفکرنما و از اروپا برگشته و مقید به آداب و رسوم غربی و لیبرالی و دارای کراوات و پوشش اروپایی ، حرکات آنها اکثراً مشابه حرکت فراماسون ها و نمایندگان و مدیران کل دوره طاغوت بود . آنها نمی خواستند صریحاً با امام مخالفت کنند ، ولی طرز رفتار و گفتار آنها غالباً به گونه ای بود که مخالفت با امام و اسلام و مذهب را در بر داشت ، دفتر هماهنگی به عنوان دفاع از رئیس جمهور تلاش می کرد که تمام نهادهای انقلابی را مشکوک نشان دهد ، آنها با تمام توان سعی می کردند که طرفداران مذهب و امام و حزب الله را بی بند و بار و چاقو کش و شکنجه گر و دزد معرفی کنند ."
3 _ وابستگی : یکی از موارد دیگری که موجب سقوط بنی صدر شد وابستگی او بود ، این موضوع پس از تسخیر لانه جاسوسی افشا شد ، در اسناد اول تا هفتم مجموعه منتشره لانه جاسوسی آمده است که سازمان CIA با توجه به نکاتی که در بنی صدر دیده بود به وی طمع کرده بود. در پاریس یکی از جاسوسان برجسته سیا به عنوان یک تاجر آمریکایی با وی ملاقات نمود و سپس به بهانه تجارت به ایران آمده و در ایران با بنی صدر ملاقات کرد . تام اهرن رئیس ایستگاه سیا در تهران می گوید :
" راتر فورد به ایران آمده است و با آقای بنی صدر ملاقات کرده و وی را با حقوق ماهانه 1000 دلار به عنوان مشاور شرکت آمریکایی استخدام کرده است ." (روزنامه کیهان ، 7 تیر 60 ، ص 4)
4 _ حمایت از گروهک های محارب : خشم مردم علیه بنی صدر هنگامی افزایش یافت که او از مواضع و عملکرد سازمان منافقین به ویژه فرقه مسعود رجوی حمایت کرد. در این رابطه اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که آنان یک توطئه سازمان یافته علیه انقلاب اسلامی و رهبری امام در سر می پروراندند. یکی از مسئولین سپاه در جلسه شورای عالی سپاه از بنی صدر می پرسد که :
" چرا هر وقت ما می خواهیم با شما ملاقات کنیم باید روزها منتظر بمانیم ، ولی مسعود رجوی هر وقت اراده کند می تواند با شما ملاقات کند ؟! "
بنی صدر در جواب می گوید :
" من باید این گروه را داشته باشم ، زیرا وقتی که ما از دولت آلمان علت شرکت شان در تحریم اقتصادی ایران را پرسیدم ، به ما گفتند ما با مطالعه بولتن های پزشکی امام به این نتیجه رسیده ایم که امام بیش از سه ماه دیگر زنده نیست ، بنابراین امام سه ماه دیگر فوت می کند و روحانیت دسته دسته می شوند ، تنها این گروه ها هستند که به علت داشتن تشکیلات در ایران باقی می مانند و قدرت را در دست می گیرند. من باید این گروه ها را داشته باشم ."
بر اساس اسنادی که از خانه های تیمی منافقین به دست آمده منافقین از اولین روزهای سال 59 به برنامه ریزی و جلسات مستمر با بنی صدر مبادرت ورزیدند و نیروهای خود را برای ائتلاف با بنی صدر آماده کرده بودند . آقای هاشمی رفسنجانی که خود شاهد قضایا بوده چنین می گوید :
" یک جلسه داشتیم خدمت امام ، آقای رجایی هم تشریف آوردند ، آقای مهندس بازرگان هم بودند ، خیلی از آقایان بودند ، در آن جلسه امام عیوب شان را بهشان گفتند و قرار شد حرف های این جلسه را بیرون نزنیم ، خوب او معلوم بود که بیرون نمی زند ، ماها قرار شد نزنیم . پس از جلسه که آمد دید هیچ راهی ندارد غیر از این که یک قیافه خندان بشاشی جلوی تلویزیون بگیرد که مردم خیال بکنند امام این را تأیید کرده و ما را محکوم کرده ، بعد بیرون آمدیم ، هر که به ما می رسید می گفت که تو عصبانی بودی . آن روز امام انگشتان شان را زدند به شقیقه شان و فرمودند که این فکر را از توی مغزت بیرون کن که اگر تو نباشی این جنگ می خوابد ، من خودم این جنگ را به خوبی اداره می کنم و .... بنی صدر در پاسخ یک چیزی گفت که روی آرای خودش تکیه کرد ، امام فرمودند تو خیال می کنی این 11 میلیون رأی مال توست ، 500 هزار از اینها هم به تو رأی ندادند ، همان هایی که کف می زنند و سوت می زنند تازه اینها هم آن زمان به تو رأی ندادند ، مردم مسلمانند و نظرشان به مرجع تقلیدشان است . بنی صدر یک قدر بی حیایی کرد خدمت امام، امام فرمودند که اگر این جوری بخواهید باشید دستور می دهم همین جا حبست کنند ، همین تو خونه تا یک سال نگهت می دارم ، بنی صدر به امام گفت مثلاً من چه کرده ام ؟ امام گفتند تو این گروهک های نفاق را مسلح کردی ، او گفت من اسلحه دادم خودشان را حفظ کنند ، جان شان حفظ بشه . امام فرمودند تو مگر مسئول جان آنها هستی ، به درک که جانشان در خطر باشد ، اسلحه مسلمان ها را می دهی به کی ، به محارب ؟! "(روزنامه کیهان ، 1 تیر 60 ، ص 13)
5 _ خیانت در جنگ : بنی صدر علاوه بر این که گروه های محارب و ضد انقلاب را حمایت و مسلح کرده بود در جنگ نیز خیانت کرد، او اجازه داده بود که دشمن تا عمق 90 کیلومتری خاک ایران نفوذ کند و مدعی بود که بیایند داخل مثل اشکانیان آنها را دور می زنیم، در حالی که یکی از مسئولین سپاه که خود شاهد بوده گفته است ایشان مدعی بود در جبهه هاست ولی ما می دانیم که ایشان در جبهه نبود. چقدر خوب است که رادیو و تلویزیون ما از محل کار ایشان در دزفول فیلمبرداری بکند و نشان بدهد که ایشان در کجا بودند و کتاب های هیتلر و دیگران را می خواندند و در کارنامه شان همه مشخص است این کتاب ها را کجا خوانده اند ؟ آیا در جبهه بوده یا این جبهه ایشان کجا بوده و نیز قبلاً این جای ایشان متعلق به چه کسی بوده ، خود من قبلاً اینجا را دیدم و امیدوارم که ملت ایران هم جایی را که آقای بنی صدر 80 درصد وقت خود را در آن می گذراند ، ببیند .
شهید صیاد شیرازی می گوید :
" اطراف بنی صدر را مشاورانی گرفته بودند که به جز تخصص و یک مقدار آگاهی های تئوری از علم نظامی چیزی سرشان نمی شد و .... بنی صدر گمان می کرد آن فلش ها که روی نقشه کشیده شد در روی زمین هم راحت انجام می شود .... با عزل بنی صدر سرعت عمل برای هماهنگی و ایجاد قاطعیت برای حمله به دشمن افزایش یافت ."
6 _ رأی مجلس به عدم کفایت سیاسی : آن روزها برخوردهای نمایندگان مجلس و بنی صدر جزو مهمترین مسائل روز بود ، در روز 31 خرداد ماه 1360 بحث عدم کفایت سیاسی بنی صدر شروع شد و سخنرانی های مفصل در این زمینه در مجلس ایراد گردید که به اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم . یکی از نمایندگان مجلس به نام هادی غفاری طی سخنانی مفصل از فاجعه ای که در خیابان ولیعصر ، انقلاب و میدان فردوسی اتفاق افتاده می گوید :
" من در آنجا بودم که محافظ آقای فدایی را با 20 ضربه کارد نقش خیابان کردند و گلوله هم زدند .... سر نیزه های کلاشینکف را به چشم بچه ها فرو می کردند ." (روزنامه کیهان ، 1 تیر 60 ، ص 13)
 نماینده دیگر آقای امامی کاشانی نیز طی سخنانی گفت :
" آقای بنی صدر به نام قانون اساسی ، قانون اساسی را زیر پا گذارده است ، گروه های ضد انقلاب زیر پرچم ایشان قرار گرفته تا وسیله ای برای بازگشت آمریکا به ایران باشد ، به آبروی جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان لطمه زد ."
وی سپس خطاب به بنی صدر گفت : " آقای بنی صدر ! می دانید مردم به چه رأی دادند ؟ به رئیس جمهور مجری قانون اساسی ، نه رئیس جمهور قانون شکن ... آقای بنی صدر حکم عدم لیاقت جنابعالی را چندین بار در باطن وجودم صادر کردم ." (روزنامه کیهان ، 1 تیر 60 ، ص 15)
در ادامه شهید دیالمه طی سخنانی گفت :
" من قبل از انتخاب آقای بنی صدر به ریاست جمهوری گفته بودم که ریاست جمهوری بنی صدر برای انقلاب ما فاجعه است ، زیرا به ولایت فقیه ایمان ندارد .... آقای بنی صدر نه تنها قادر نبود بین سه قوه هماهنگی ایجاد کند بلکه باعث به وجود آمدن ناهماهنگی و اشکالاتی هم شد ." (روزنامه کیهان ، 1 تیر 60 ، ص 15)
در مجلس اول 36 نفر از نمایندگان با بنی صدر همفکر بودند ، روزی که قرار شد مجلس شورای اسلامی برای عدم صلاحیت بنی صدر رأی گیری کند این گروه مجلس را ترک کردند تا مجلس از اکثریت بیفتد ، اما به رغم خروج آنها اینگونه نشد. برخی از افرادی که از شرکت در مجلس امتناع کردند عبارت بودند از :
" مهندس مهدی بازرگان ، ابراهیم یزدی ، دکتر یدالله سبحانی ، علی اکبر معین فر ، هاشم صباغیان ، دکتر کاظم سامی ، حسن لاهوتی ، علی گلزاده غفوری ، غضنفرپور ، احمد سلامتیان ، اعظم طالقانی ، منوچهری ، دکتر اخوتیان ، برومند و رجاییان . "
بعدازظهر روز آخر خرداد ماه 1360 رأی مجلس مبنی بر تصویب عدم کفایت سیاسی بنی صدر با 177 رأی موافق و یک رأی مخالف اعلام گردید . بلافاصله پس از آن هزاران موتور سوار در سراسر شهر تهران با فریاد شوق این خبر را به گوش مردم رساندند و جلوی مجلس شورای اسلامی ازدحام نمودند که سر درهای مجلس این همه هیجان و ازدحام را کمتر به خود دیده بود . با این تصمیم مجلس ، امام امت حکم عزل بنی صدر را صادر فرمودند ، متن حکم حضرت امام به این شرح است :
" بسم الله الرحمن الرحیم ، پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر این که آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری ایران کفایت سیاسی ندارند ، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم . روح الله الموسوی الخمینی ، اول تیر ماه 1360 "


مرکز اسناد انقلاب اسلامی - 1388