تدوین خاطرات آزاده تبریزی در «تجمع ممنوع»
مسعود زینالعابدین، خاطرات اسیر آزادشدهٔ تبریزی، «محمدعلی ملتجائی فرید» را به رشته تحریر در آورد تا در ادامهٔ درخشش کتابهای خاطرات رزمندگان آذربایجانی همچون «نورالدین پسر ایران»، «لشکر خوبان»، «اخراجیها» و...، برگی دیگر از مجاهدتهای فرزندان ایران زمین، به زیور طبع آراسته شود.
به گفته نویسندهٔ کتاب «تجمع ممنوع»، این اثر در 16 دفتر تنظیم شده است و روایتی ساده و صمیمی از زندگی و خاطرات این اسیر ایرانی است. این کتاب به روایت زندگی نوجوانی 14 ساله میپردازد که عزم جبهه میکند و در دومین اعزام خود و در عملیات مطلع-الفجر پس از چندین روز محاصره، به اسارت گرفته میشود. وی در زمان اسارت مجروح میشود و در اثر عدم رسیدگی، پای چپش قطع میشود.
این کتاب در چندین فصل متمادی توانسته است جلوههایی از وقایع اتفاق افتاده و سبک زندگی اسیران ایرانی را در اردوگاههای العنبر، موصل1، موصل 2 و موصل3 به تصویر بکشد و از آنجا که زندگی اولین گروههای اسرای ایرانی (سالهای 60 تا 62) را روایت میکند، از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است. این کتاب همچنین اشاراتی موثر به زندگی و نقش «شهید خلیل فاتح» دارد که با فداکاری خاصی در زندانهای رژیم بعث، مظلومانه به شهادت رسیده است و همچنین به سبب همآسایشگاه بودن با «مرحوم حجتالاسلام ابوترابی» جلوههایی از خاطرات و نقش ایشان را در رهبری اسرای ایرانی به تصویر کشیده است.
مسعود زینالعابدین، که این خاطرات را در طی نزدیک به 50 ساعت مصاحبه حضوری با راوی جمعآوری کرده، به رشته تحریر درآورده است، میگوید: معمولا خاطرات اسرا در یک خط مستقیم قرار دارند و فراز و فرود چندانی ندارند چرا که اسرا معمولا به علت زندگی در یک فضای مشترک، بسیاری از خاطراتشان مشترک است، اما آزادی راوی این کتاب در سال 1362 و بازگشت دوباره او به جبهه و نقش ویژه او پس از آزادی، رنگ و بویی متفاوت به این کتاب داده است و آن را از سایر آثار مشابه متمایز ساخته است.
این کتاب، تا حدی توانسته است به نقش تربیت خانوادگی و سبک زندگی ایرانی در تربیت شیرمردان جبههها بپردازد. در فصلهای نخست سعی شده است تا با بیانی از کودکی، رشد و نمو، شرایط خانوادگی و نقش پدر روحانی این خانواده در تربیت فرزندان، نگاهی به سبک زندگی ایرانی و اسلامی صورت گیرد. «تجمع ممنوع» همچنین نگاهی انسانی به دفاع مقدس دارد و در کنار نشان دادن ایستادگیها و پایمردیهای خانوادههای اسرا، بخشی از مرارتها و سختیهای روزهای فراق را در قالب نامههایی که رد و بدل شده است، نشان داده است.
محمدعلی ملتجایی در سال 1362 در اقدامی نمادین توسط صدام، آزاد میشود و به خاک وطن بازمیگردد. او پس از آزادی، نقشهای ویژهای را در سرکشی به خانواده اسرا و ارسال نامههای متعدد به اسرا ایفا میکند و همچنین با پای مصنوعی دوباره به جبهه بازمیگردد. سراسر این کتاب حاوی وقایع و اتفاقات بسیار جالبی است که این آزادهٔ سرافزار از جنگ تحمیلی، اسارت و ایام پس از آزادی بیان کرده است.
یکی دیگر از نقاط امتیاز این کتاب، نامههایی است که بین راوی کتاب و اسرای در بند رژیم بعث، مبادله شده است و حاوی نکات بسیار عمیق اخلاقی و عرفانی است و نویسنده کتاب، آنها را از بین نزدیک به 2000 نامه گلچین کرده و در بخشهای مختلف کتاب آورده است. سفر به نقاط مختلف ایران، تهیه عکس از خانواده و ارسال آن به همراه نامهای به اسرا، آنچنان تاثیر داشته است که بسیاری از اسرای اردوگاههای موصل همواره آرزوی آن داشتهاند که در نوبتهای بعدی، نامهای از محمدعلی به همراه عکسی از خانوادهشان را دریافت کنند.
این کتاب که در 258 صفحه تنظیم شده است، توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
تسنیم
نظرات