هوشنگ انصاری که بود؟

رابط قراردادهای خارجی پهلوی‌ها


هوشنگ انصاری که بود؟

هوشنگ انصاری از سیاستمداران عصر پهلوی دوم بود که بارها توانسته بود قراردادهای موفقیت‌آمیز بزرگی با کشورهای مختلف خارجی منعقد نماید، اما در آبان‌ماه 1357 با شکست در امضای یک قراردادی نفتی مسیر زندگی او به کلی تغییر کرد

هوشنگ انصاری از سیاستمداران عصر پهلوی در دی‌ماه 1304 در اهواز به دنیا آمد. او تحصیلات خود را از ابتدایی تا دانشگاهی را در اهواز و تهران گذرانید و مقطع کارشناسی ارشد اقتصاد را در دانشگاه تهران به اتمام رسانید. البته جعفر اخوان، یکی از سرمایه‌داران دوره پهلوی، معتقد بود که انصاری تحصیلاتی بیش از دوره متوسطه نداشت.1 با این حال، انصاری بعد از فراعت از تحصیل در حوزه عکاسی و خبرنگاری به فعالیت مشغول شد، اما بعد از مدتی سر از کشور ژاپن درآورد.

فعالیت‌های انصاری در ژاپن

انصاری در طول یا قبل از جنگ جهانی دوم به عنوان نماینده جعفر اخوان، تاجر واردات و صادرات منسوجات در آن زمان (و بعد از آن مالک شرکت‌های سهامی جیپ) انتخاب شد. این همکاری باعث شد تا اخوان بعد از مدتی هوشنگ انصاری را برای اداره دفتر صادرات و واردات توکیو به آنجا فرستاد. او مدتی به خوبی در این عرصه کار کرد، اما هنگامی که جعفر اخوان برای بازرسی به توکیو رفت، متوجه شد که انصاری با دست‌کاری در مدارک، پول زیادی برای خودش دست و پا کرده است و بنابراین اخوان وی را از کار اخراج نمود.2

البته برخی نیز معتقدند که هوشنگ انصاری به پیشنهاد یکی از بازرگانان شیرازی به نام حاج محمد نمازی به ژاپن رفت تا به او در ایجاد یک کارخانه در ایران کمک کند. به عبارتی قرار بر آن بود تا انصاری نظر مساعد سرمایه‌داران و متخصصان ژاپنی را جهت همکاری و سرمایه‌گذاری در ایران جلب نماید. گفته شده است انصاری با جدیت تمام کارها را انجام داد و برای راه‌اندازی کارخانه از متخصصین ژاپنی استفاده کرد و به‌ خاطر تمام زحماتش تعدادی از سهام و مدیریت کارخانه ریسندگی و بافندگی فخر ایران نمازی را به او بخشیدند.3

هوشنگ انصاری بعد از مدتی از این کار فارغ شد؛ با این حال همچنان در ژاپن ماند، در آنجا زبان ژاپنی را به خوبی یاد گرفت و حتی با یک ژاپنی ازدواج کرد. هرچند این ازدواج خیلی زود به طلاق منجر شد. او زمانی که دولت ایران در حال باز کردن سفارت خود در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم بود، به عنوان رایزن بازرگانی استخدام شد. این موضوع باعث شد تا انصاری برای چندین سال در توکیو بماند و متعاقبا تا سطح رایزن اقتصادی یا تجاری سفارت با مسئولیت‌های منطقه‌ای ارتقا یابد. انصاری در کنار این کارها دستی در امور تجارتی نیز داشت. او و برادرش مالک کارخانه مجهز اتومبیل رامبلر بودند که بنا بر برخی از اقوال، آن را از جعفر اخوان خریداری نموده بود.4 هوشنگ انصاری بعد از چندین سال کار و فعالیت در ژاپن در دهه 1340 به ایران بازگشت و در امور دولتی و سیاسی به فعالیت پرداخت.

انصاری به ایران احضار می‌شود

هوشنگ انصاری بعد از بازگشت به ایران مدتی در سفارت ژاپن در تهران مشغول به کار شد. او این شغل را مدیون غلام‌عباس آرام، یکی از سیاستمداران عصر پهلوی، بود که رابطه خوبی نیز با دربار داشت. این آشنایی باعث معرفی انصاری به دربار پهلوی شد و موجبات سمت‌های مختلف سیاسی برای او را فراهم آورد. البته برخی معتقدند که راهیابی انصاری به دربار به یکی از دیدارهای شاه از توکیو بازمی‌گردد. هر چه هست، هوشنگ انصاری در دهه 1340 به دربار راه یافت و در سال 1341 به عنوان معاون وزیر بازرگانی و در سال 1344 به عنوان سفیر ایران در پاکستان انتخاب شد.

او در مقام معاونت وزیر بازرگانی، جایگزین دکتر غفاری شد، اما گویا این تغییر چندان با مزاق غربی‌ها سازگار نبود؛ چنان‌که سفارت آمریکا کاملا از این تغییر ناخشنود بود. این احساس مشترکی بود که بسیاری از دپیلمات‌های اروپای غربی در تهران داشتند. علت این ناخشنودی بیشتر به دلیل شخصیت دکتر غفاری و همبستگی او با غربی‌ها بود. موضوعی که احتمال داشت روی کار آمدن هوشنگ انصاری موجب خلل در آن گردد. به عبارتی دکتر غفاری که یک مقام عالی‌رتبه به مدت بیش از بیست سال در این وزارتخانه بود، به علت همبستگی، کارآیی و محبتی که در بین بسیاری از تجار ایرانی داشت، مورد احترام زیادی بود. علاوه بر این یکی از نزدیک‌ترین و سودمندترین رابطین سفارت بود.5

بااین‌حال انصاری دو سال در این مقام ماند و سپس به عنوان سفیر ایران در پاکستان انتخاب شد. انتصاب انصاری به این سمت، در یکی از برهه‌های حساس تاریخ پاکستان، یعنی در زمان جنگ این کشور با هند، صورت گرفت. در این شرایط هوشنگ انصاری یکی از واسطه‌های مهم محمدرضا پهلوی و محمد ایوب‌خان، نخست‌وزیر پاکستان، بود و برای تبادل اطلاعات، هفته‌ای دوبار به تهران می‌آمد. او تا سال 1345 به خدمت در این عرصه پرداخت و بعد از آن، به وزارت اطلاعات و جهانگردی و سپس وزارت امور اقتصاد و دارایی در کابینه هویدا انتخاب شد.

پرویز راجی، سفیر ایران در بریتانیا، در این رابطه آورده است: انتخاب جمشید آموزگار به نخست‌وزیری کاملا اشتباه بود و این در حالی است که اگر شاه بخواهد این اشتباه را با برگزیدن هوشنگ انصاری جبران کند، باز هم به سبب نوع زندگی پرجلوه هوشنگ انصاری اشتباه بزرگ‌تری را مرتکب می‌شود

 در اسناد مرتبط با این موضوع آمده است که با پایان یافتن ترمیم کابینه، «آقای اردشیر زاهدی با مراجعت به ایران عهده‌دار وزارت امور خارجه یا وزارت کشور خواهند شد و آقای هوشنگ انصاری، وزیر اطلاعات، به وزارت اقتصاد تعیین و آقای دکتر آموزگار، وزیر دارایی، به یکی از سفارتخانه‌های ایران در خارج منصوب می‌گردند».6 انصاری در سال 1354 به حزب رستاخیز نیز راه یافت و درحالی‌که سرپرستی وزارت اقتصاد را بر عهده داشت، رهبری جناح سازنده حزب رستاخیز را نیز قبول نمود. وی بعد از آنکه توانست به مراتب خاص قدرت سیاسی راه یابد، به فکر تصاحب پست نخست‌وزیری نیز افتاد.

انصاری در اندیشه نخست‌وزیری

گفته شده است هوشنگ انصاری تمایل و علاقه زیادی به کسب مقام نخست‌وزیری داشت و از همین رو وقتی هویدا از نخست‌وزیری برکنار شد، تلاش زیادی در این راستا به کار برد و به یکی از رقبای جدی آموزگار تبدیل شد؛ زیرا آموزگار مهم‌ترین گزینه نخست‌وزیری بود. البته محمدرضا پهلوی به نخست‌وزیری انصاری نیز متمایل بود. هرچند بسیاری معتقدند او هم مانند آموزگار انتخاب مناسبی نبود و حتی در صورتی که انصاری به جای آموزگار انتخاب می‌شد کاری از پیش برده نمی‌شد.

پرویز راجی، سفیر ایران در بریتانیا، در این رابطه آورده است: انتخاب جمشید آموزگار به نخست‌وزیری کاملا اشتباه بود و این در حالی است که اگر شاه بخواهد این اشتباه را با برگزیدن هوشنگ انصاری جبران کند باز هم به سبب نوع زندگی پرجلوه هوشنگ انصاری اشتباه بزرگ‌تری را مرتکب می‌شود.7 با این حال در نهایت آموزگار توانست پست نخست‌وزیری را از آن خود کند و در مقابل، هوشنگ انصاری توانست به عنوان مدیر عامل شرکت نفت انتخاب شود. او یک سال در این سمت باقی ماند، اما خیلی زود از کار برکنار شد.

در رابطه با علل برکناری هوشنگ انصاری به عواملی چون اختلاس و یا رشوه‌خواری اشاره شده است. برکناری انصاری بعد از شکست او در انعقاد قرارداد نفتی با شرکت اکسون فرانسه صورت گرفت. او در آبان‌ماه 1357 جهت امضای قراردادی نفتی با فرانسه، کشور را ترک نموده و محمدرضا پهلوی که امیدوار بود بتواند از طریق انصاری اعتماد خارجیان را جلب نماید، او را مأمور انعقاد قرارداد با پاریس نمود؛ زیرا انصاری پیش از آن بارها توانسته بود قراردادهای موفقیت‌آمیز بزرگی با کشورهای مختلف انعقاد نماید، اما این بار برخلاف انتظارات، انصاری با شکست مواجه شد و نتوانست در این زمینه موفق عمل نماید.

بعد از این شکست، محمدرضا پهلوی از هوشنگ انصاری خواست به کشور بازگردد، اما او از اجرای فرمان شاه طفره رفت و به بهانه بیماری قلبی و ضرورت مداوا، در پاریس ماند و بعد از مدتی پاریس را به مقصد آمریکا ترک کرد. گفته شده است که انصاری از آینده تحولات سیاسی ایران خبر داشت و پیروزی انقلاب را حتمی می‌دانست؛ از این رو دیگر به ایران بازنگشت. البته برخی از منابع نیز معتقدند علت برکناری انصاری رشوه‌خواری او بوده است و شاه درصدد بود با برکناری او، چهره حکومتی خود را تطهیر و تعدیل نماید. در این رابطه به نقل از برخی از منابع آمده است: «1 دی 1357. تولید نفت ایران امروز به سه‌میلیون و یکصدهزار بشکه رسید که نسبت به دیروز چهارصدهزار بشکه کاهش نشان می‌دهد. عبدالله انتظام رسما به سمت مدیرعامل جدید شرکت ملی نفت ایران به جای هوشنگ انصاری که متهم به رشوه‌خواری است معرفی شد».8

هوشنگ انصاری توانست از موقعیت‌های سیاسی به‌دست‌آمده در راستای افزایش قدرت اقتصادی خود نیز بهره ببرد و به یکی از ثروتمندان بزرگ تبدیل شود؛ چنان‌که «بنا به یک ادعا، فهرستی در سال 1357 دست به دست می‌شد از آنهایی که در دو ماه گذشته (آبان و آذر 1357) میلیون‌ها دلار به بیرون از کشور فرستاده‌ بودند. فهرست را یک مقام ناراضی بانک مرکزی تهیه کرده بود. هژبر یزدانی با ۵۵۰ میلیون تومان (حدود ۴۰ میلیون پوند) در صدر بود و پس از او انصاری با ۴۰۰ میلیون تومان».9

هوشنگ انصاری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در آمریکا ماند و در همان‌جا سکنی گزید. او در این کشور نیز به مانند سابق به فعالیت‌های تجارتی روی آورد.

پی نوشت ها :

1. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 8، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 377.

2. همان، ص 377.

3. باقر عاقلی، شرح‌ حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، تهران، نشر گفتار، نشر علم، ‎1380، ص 235.

4. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ص 377.

5. همان‌جا.

6. مرکز بررسی اسناد تاریخی، دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۱۳۸۵، ص 182.

7. سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چ هفدهم، ص 344.

8. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ج 9، ص 660.

9. دزموند هارنی، روحانی و شاه، ترجمه کاوه باسمنجی و کاووس باسمنجی، تهران، انتشارات کتاب‌سرا، 1377، صص 138- 139.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران