خاطرات آیت الله ابراهیم امینی


2256 بازدید

خاطرات آیت الله ابراهیم امینی

خلاصه: آیت الله ابراهیم امینی متولد 1304 خاطرات خود را به نوعی متفاوت نوشته و علاوه بر زندگی خصوصی و عمومی خود، تاریخ حوزه وانقلاب را به تفصیل و با حریت نوشته اند که به خصوص این روزها خواندنی است.

آیت الله ابراهیم امینی متولد 1304 خاطرات خود را به نوعی متفاوت نوشته و علاوه بر زندگی خصوصی و عمومی خود، تاریخ حوزه وانقلاب را به تفصیل و با حریت نوشته اند که به خصوص این روزها خواندنی است.

حلقه ای دیگر از خاطرات پیشگامان روحانی انقلاب انتشار یافت. خاطرات آیت الله حاج شیخ ابراهیم امینی نجف آبادی متولد 1304 که از طلاب فاضل دهه بیست به این سوی بوده و اکنون نیز در مسند امامت جمعه شهر قم، همچنان مدافع حقوق مردم است. کتاب با خاطرات دوران کودکی و سپس تحصیلات اولیه آغاز شده است.

آقای امینی که تربیت شده مرحوم شیخ علی منتظری است، در همان آغاز شرحی در باره نجف آباد و عالمان آن دیار بدست داده و نام 21 تن از عالمان این خطه و شرح حال مختصر آنان را بیان کرده که بسیار مغتنم است.

ارتباط وی با عالمان این شهر، سبب علاقه وی به طلبگی شده و اوائل سال 1321 ش راهی قم شده است. ایشان همواره در کنار طلاب نجف آبادی بوده و به همین دلیل این خاطرات مشحون از اطلاعاتی در باره طلاب و فضلای این شهر و نقش و جایگاه آنان در حوزه علمیه قم از دهه بیست به این سوست.
ایشان تابستان سال بعد را به نجف آباد باز می گردد. به او گفته شده اگر بروی کوه های شمال نجف آباد برود و بلند ندای یا مهدی بدهد، صدای جواب را خواهد شنید. با زحمت این راه را طی کرده و رفته است، اما «با کمال تاسف نه حضرت مهدی را دیدم و نه خضر پیامبر را».

(ص 56). بعد از تابستان به حوزه علمیه اصفهان می شوند و در مدرسه نوریه در بازار مسجد جمعه اقامت می کنند. در اینجا خاطراتی از مدرسه نوریه و مدرسه کاسه گران که نزدیک آن است، دارند. آنگاه شرحی از اساتید خود در اصفهان بیان کرده اند که یکی از آنها مرحوم سید محمد جواد غروی نائینی است که ایشان را «مردی فاضل، ادیب و دقیق» معرفی کرده اند. ایشان نظراتی هم داشته است که اشاره کرده اند.

آقای امینی از مرحوم معلم حبیب آبادی هم آموخته و یادی از وی کرده است که درس او شلوغ و پر جمعیت بود. همین طور از آسید محمد باقر ابطحی که نزد شیخ محمد تقی نجفی و سید محمد باقر درچه ای تحصیل کرده بوده است. خاطراتی که از او نقل کرده بسیار مغتنم است.

یکی از مجتهدان بزرگ این زمان اصفهان، مرحوم حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی بوده که آقای امینی با تفصیل بیشتری از او سخن گفته است. اطلاعات ریز ایشان از آن مرحوم بسیار عالی و درجه یک است.(صص 65 ـ 69).
در اینجا باز نام عالمان بلند مرتبه این شهر یک یک نام برده شده و از هر یک سخنی گفته شده است. شیخ محمد رضا جرقویه ای، علی اصغر محقق برزونی، صدرالدین کوپایی، میرزا علی آقا شیرازی که نهج البلاغه درس می داده است. به علاوه یک لیست بلند از نام طلابی که در اصفهان بوده اند و ایشان نامشان را در خاطر داشته اند (ص 72 ـ 73). در ادامه در باره وضع مالی طلاب و وضع معنوی آنها هم نکاتی را آورده است که از آن جمله درس اخلاق مرحوم نجف آبادی است و درس نهج البلاغه میرزا علی اقای شیرازی. نگاهی هم به وضع درسی طلاب دارد که چه می خوانده اند و چگونه. «اکثر ابواب مغنی و کتاب مجمع البحرین را مباحثه کردم». در ادامه یک بررسی در باره نقاط آسیب پذیر زندگی طلبگی دارد که آن هم جالب و نو است. یکی از آنها نرسیدن به وضع جسمی در میان طلاب است که همیشه برای آنان خسارت به همراه داشته است. تغذیه نامناسب، نداشتن خواب مرتب، ورزش نکردن و عواملی از این دست.

آقای امینی پس از شش سال تحصیل در اصفهان، دوباره عازم قم می شود. در این وقت، قم با آمدن آیت الله بروجردی رونق زیادی یافته و شهرتی بدست آورده است. امتحانات شفاهی ورودی را می دهد و به همین مناسبت شرحی از چگونگی امتحان گرفتن از طلاب را بیان می کند. سپس فهرستی از اساتید دروس سطح و خارج حوزه قم را مع مدرس وی بوده اند به دست داده است. همچنین از هم مباحثه ای های خود یاد کرده که آیت الله جوادی، شیخ عباس ایزدی، محمد مفتح و تنی چند نفر دیگر هستند.

در اینجا از اساتید درس خارج خود یاد کرده و نخستین آنها امام خمینی است که در باره وی و درس ایشان به تفصیل سخن گفته است: «چندی بعد درس امام به صورت بهترین و پرجمعیت ترین درسها درآمد. علاوه بر علم و فضل و کمالات ذاتی امام، قطعا آقای منتظری و مطهری بزرگترین نقش را داشتند». (ص 87). ایشان وصفی از امتیازات درس امام گفته اند که به 16 مورد می رسد. (ص 89 ـ 90).

آقای امینی سپس خاطراتی از خود را با امام خمینی بیان کرده اند. از جمله اشاره می کنند که بار اول که به قم آمدند، سه ماه به درس اخلاق امام رفته اند، بار دوم درس تعطیل بوده، اما کتابی که امام در اخلاق نوشته بوده را از خود ایشان گرفته و مطالعه کرده اند. این کتاب که دست نوشته بوده، پس از چندی به امام باز گردانده که مدتی بعد گویا ناپدیده شده و در نهایت سر از همدان و کتابخانه مرحوم آخوند درآورده که به نام چهل حدیث منتشر شد. ایشان البته زمانی به قم آمده که امام درس حکمت و عرفان را کاملا کنار گذاشته و مشغول فقه شده بودند. به هر حال خاطرات سیزده گانه ایشان که تا ص 96 ادامه یافته حاوی نکات تازه ای است. زان پس بحثی هم در باره اخلاق و رفتار امام خمینی دارند که آن نیز حاوی نکات تازه ای است: «خنده های او از حد تبسم تجاوز نمی کرد. با افراد زود مأنوس نمی شد. با این که بداخلاق نبود، از اقتدار نفسانی و هیبت ویژه ای برخوردار بود... به شاگردان احترام می گذاشت و از ریاکاری جدا اجتناب می ورزید» (ص 97).

آقای امینی پس از امام، از علامه طباطبایی به عنوان استاد برجسته خود یاد کرده و ابتدا فهرست کتابهایی را که از ایشان درس گرفته، مانند منظومه، اسفار، و شفا و جز اینها را بیان کرده است. در ادامه از ویژگی های درسی علامه سخن گفته و بحثی هم در باره مخالفت با توسعه درس فلسفه دارند که به شرح جزئیات در این باره پرداخته اند. ایشان همچنین از درس تفسیر علامه، خارج اصول، عرفان و بخصوص جلسات پربرکت هفتگی علامه طباطبائی سخن گفته و نام حاضرین را که یک لیست طولانی است بدست داده اند. در ادامه مطالبی در باره آثار تألیفی علامه از جمله المیزان، و نیز بحثی در باره اخلاق علامه دارند. برخی از داستانها لطیف است و نمونه آن آمدن علامه امینی به در خانه علامه است که مستخدم ترک زبان او را نشناخته و وقتی نام امینی را برای علامه گفته، تصور کرده همین آقای امینی خودمان است! لذا با تأخیر در را باز کرده و سبب خجلت او شده است. (ص 113). «از همسرش راضی بود و بعد از مرگ او گریه و بی قراری می کرد». (ص 114). همچنین بحثی در باره زندگی معنوی علامه دارد «علامه اهل ذکر و دعا و مناجات و قرآن بود» (ص 116). خاطراتی نیز در باره سال های پایانی عمر علامه دارد (صص 118 ـ 121).

سومین استادی که ایشان از او یاد کرده آیت الله بروجردی است که به همین ترتیب در باره درس ایشان، و ویژگی های نه گانه آن سخن گفته اند (تا ص 125). بحثی در باره تآلیف کتاب جامع احادیث الشیعه دارند که بسیار طولانی است (تا ص 132). پس از آن بحثی در باره رابطه آیت الله بروجردی با فدائیان اسلام. در این باره مطالب در خاطرات فراوان و گاه مختلف و متفاوت است و آقای امینی هم خاطرات خود را در این باره به تفصیل نقل کرده اند (ص 132 ـ 137) که بخشی هم در باره خود فدائیان است. بحث آیت الله بروجردی و کودتای 28 مرداد، و همین طور غائله علی اکبر برقعی در قم از دیگر خاطرات ایشان از آن سالهای قم است. (تا ص 141). نیز مبارزات آیت الله بروجردی با بهائیت که با حمایت از آقای فلسفی و اقدامات دیگر همراه بود، در ادامه آمده است.

ایشان در اینجا، بحثی در باره وضعیت درسی و عمومی حوزه به دست داده و از تلاشهایی که در جهت اصلاح حوزه صورت گرفته، سخن گفته اند. جلساتی که گروه بحث و تحقیق داشتند و منجر به تألیف آثاری شد، همراه با نام افرادی که در آن دخیل بودند، در اینجا آمده است. نگاهی به بنای مسجد اعظم و سپس گوشه ای از اخلاقیات مرحوم بروجردی در دنبال آن آمده است (ص 150 ـ 154) که حاوی 12 نکته از خاطرات خودشان و دیگران است. سپس از ارتحال آیت الله بروجردی و انعکاس آن سخن گفته اند. طبعا به مناسبت بحث اصلاحات در حوزه، از شهید مطهری و اندیشه بلند وی، مسأله تخصصی شدن فقه در حوزه، مسأله بودجه روحانیت و دشواری های مربوط به آن، بحث سهم امام، مسأله عوالم زدگی، در ادامه آمده که حاوی دیدگاه های شهید مطهری و خود ایشان است. (تا ص 174).

استادی بعدی ایشان آیت الله گلپایگانی است که باز در باره ویژگی های درسی و اخلاقی ایشان سخن گفته است. «به علاوه مواضع سیاسی او را از دیگران بهتر می پسندیدم.. ایشان عالمی وارسته و متعبد ... متواعض و خوش برخورد بود». (ص 177). ایشان مواضع سیاسی آیت الله گلپایگانی را در دورانی که تقریبا مبارزه با شاه در حوزه علمیه محدود به ایشان شده بود، مورد توجه خاص قرار داده است. «آقای گلپایگانی در پیروزی انقلاب سهم بزرگی بر عهده داشت» (ص 179). یکی از موارد مهم سرباز گرفتن طلبه ها بود که مواضع آقای گلپایگانی در این باره مورد توجه قرار گرفته است.

آقای امینی گزارشی ازسفر خود همراه با حضرات هاشمی، سعیدی، ربانی املشی به نجف آباد در سال 1344 دارد که میهمان آیت آلله منتظری بوده و به کوهرنگ رفته اند. حکایت این سفر هم از نکات جالبی است که آقای امینی به آن توجه کرده و این قبیل گزارشها، خاطرات ایشان را از دیگران متمایز می کند (ص 182 به بعد).

از این پس، خاطرات ایشان وارد مسائل انقلاب از سال 41 به بعد شده و از رویدادهای مهم یاد کرده و خاطرات خود را در باره آنها بیان کرده است. (تا ص 196) از صفحه 197 به بعد، یک مرور کلی روی رویدادهای سالهای 43 تا 57 دارد. بحث ولایت و دفاع از آن که سوژه شماری از مخالفان حرکت های انقلابی بود، و عمدتا علیه آقایان منتظری و بهشتی، مورد توجه ایشان قرار گرفته و نکات جالبی را بیان کرده اند (ص 201 به بعد). به همین مناسبت، شرحی از جریان های فکری در جامعه اعم از ماتریالیسم، روشنفکران مذهبی و غیر مذهبی، بیان کرده و یادی هم از شریعتی دارند. عنوانی به انجمن حجتیه اختصاص داده شده است (207 ـ 208).

جریان جامعه مدرسین که آقای امینی از اعضای اولیه آن بوده و نامشان پای اطلاعیه های سیاسی از زمان آغاز حرکت های انقلابی به بعد بوده، موضوع بعدی خاطرات ایشان است. (ص 209). کشف اساسنامه این گروه در خانه آقای آذری قمی و دستگیری ایشان و ماجراهای بعدی در ادامه آمده است. ایشان به تدریج به مسال سال 56 رسیده و مروری بر رویدادهای دو سال انقلاب دارند که از ارتحال حاج آقا مصطفی آغاز شد دارند. در اینجا به پیروزی انقلاب رسیده و شرحی از کارهای خود در جامعه مدرسین ارائه کرده اند که مفصل است. (ص 225 ـ 229). بحث حوزه و نظام، تدوین قانون اساسی در دنبال آن آمده است. داستان ملاقات ایشان با امام در پاریس نیز به تفصیل نقل شده است (ص 224 ـ 247). این قسمت ها البته کمی فاقد نظم است، زیرا مسائل دوران امام بسرعت رد شده و ایشان سراغ مسأله نصب و عزل آیت الله منتظری آمده اند (ص 253 تا 267) که حاوی نکات ریز و جالب توجهی است.

بحث بازنگری قانون اساسی، مأموریت های آقای امینی از طرف امام برای مناطق مختلف هم در ادامه آمده که همراه با نامه ها و احکامی است که در این باره صادر شده است. (تا 279). اداره مدارس آیت الله منتظری پس از ماجراهای مربوط به عزل ایشان، نیز حضور ایشان در خبرگان از بحث هایی است که در ادامه آمده است. ارتحال امام، انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری و مسائل مربوط به آن نیز در این قسمت نسبتا مفصل بیان شده است. بخشی از آن مربوط به دیدگاه هایی است که در خبرگان در باره انتخاب آقای گلپایگانی و آیت الله خامنه ای وجود داشته است (ص 294). آقای امینی عضو شورای بازنگری قانون اساسی بوده و در این باره، هم توضیحات تفصیلی داده اند. (ص 302).

زین پس آقای امینی از دیگر مناصب خود نیز یاد کرده و تا امام جمعه شدن قم نیز سخن گفته اند. همین طور این که به امامت جماعت مسجد اعظم طی سالهای متمادی اشتغال داشته و دارند. در این دوره، ایشان همواره از منتقدان دولت بوده و به جانبداری از حقوق مردم پرداخته اند. همچنین از برنامه های درسی و تألیفی خود نیز در این بخش یاد کرده اند که تنوع آن جالب اما عمدتا در حوزه دین و اخلاق بوده است. فهرستی از تألیفات ایشان در ص 334 ـ 335 آمده است. در انتها بخشی از سفرنامه های ایشان به نقاط مختلف دنیا درج شده که در نوع خود دلپذیر و خواندنی است. از جمله سفر حج ایشان در سال 49 و سفرهای دیگر تمتع و عمره (ص 342 ـ347).اطلاعاتی در باره همسر و فرزندان نیز در صفحه 351 آمده است «یک پسر و چهار دختر». پسر ایشان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رشته زمین شناسی است. دختران هم غالبا تحصیل کرده اند. فهرستی از تقدیرنامه هایی که برای ایشان صادر شده (بیش از پانزده عدد) در آخرین دو صفحه کتاب آمده است (ص 352 ـ 353)


تاریخ شفاهی