وضعیت نابسامان ایران در سالهای پس از مشروطه
در سال 1283 شمسی با تلاش علماء و روشنفکران زمینه برای یک انقلاب علیه خاندان قاجار فراهم گردید که انقلاب مشروطه نام گرفت. اوضاع عمومی ایران در آستانه ی انقلاب مشروطه را میتوان به شرح ذیل دانست: 1ـ حکومت خودکامه مطلق و رژیم بزرگ ایلی و مالکی 2ـ از میان رفتن استقلال سیاسی و مالی مملکت 3ـ نابودی هر کوششی در جهت اصلاح امور اعم از سیاسی و مالی 4ـ فقر و تنگدستی عمومی 5ـ بروز انواع بیماری های خطرناک و قحطی های طبیعی و مصنوعی 6ـ عدم بهداشت عمومی و بی فرهنگی عموم 7ـ از میان رفتن کارگاه های کوچک و صنایع بومی در رقابت با صنایع و محصولات اروپایی 8ـ عدم وجود راه های مناسب ارتباطی 9ـ فساد درباریان و شاهزادگان قاجار 10ـ فرار دهقانان از روستاها و مهاجرت های دسته جمعی به کشورهای هم جوار و شاید ده ها عامل دیگر که در این مقال امکان بررسی آن نیست، موجب در هم ریختگی و نهایتاً آشوب و انقلاب در ایران گردید.
حکومت مشروطه در میان تودة مردم و طبقه دهقانان تحولات عمیق به جای نگذارد . چرا که حوادث و وقایع شوم دوران سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه چنان آثار عمیقی در روحیه مردم و اموال اجتماعی ملت ایران باقی گذاشته بود که تنها با تغییر رژیم سیاسی و برطرف کردن آن آثار امکان پذیر نبود.
ایران زیربار قروض کمرشکن و قیود سیاسی و اقتصادی دول استعماری به سختی می نالید و در آن ایام تنها یک حکومت مقتدر ملی و متکی به افکار عمومی می توانست علاوه بر اصلاح امور داخلی به سیاست خارجی ایران نیز سرو صورتی بدهد و قیود سیاسی واقتصادی را از دست و پای مردم بردارد ولی حکومت مشروطه ایران، هر چند رکن اعظم آن، یعنی مجلس شورای ملی را مردی پرشور و وطن دوست و با ایمان تشکیل داده بودند. اما آن امتیاز را نسبت به حکومتهای سابق نداشت که از عهده انجام چنان اصلاحاتی برآید. در واقع جزء از جنبة قانونگذاری، در ماهیت حکومت ایران نسبت به دوران استبداد و در ماهیت عناصر تشکیل دهند آن نسبت به هیئت حاکمه دورة استبداد تغییر اساسی روی نداده بود.(دانشنامه رشد،1392)
انقلاب مشروطه ایران با آنکه صدو پنج سال از عمر آن گذشته است هنوز رخدادی مهم و تاثیرگذار در تاریخ ایران به شمار میرود. اینکه آنچه را که آن سالها مشروطه خواهان جویایش بودند تا ایران را وارد عرصه نوین کنند و ایرانشهری برپا سازند درخور نام ایران وایرانیان بدان رسیده اند یا خیر، مجال دیگری میطلبد.
مطالعه منابع موجود درباره وضعیت اقتصادی کشور در آن دوران نشان می دهد که اقتصاد کشور در شرف نابودی بود. وضع کشاورزی بسیار بد بود و اگر فعالیتی در این زمینه بود به سختی کفاف امور خود کشاورز را میداد . صنایع داخلی و کارگاهی هم در حال برچیده شدن بود چند کارخانهای را هم که «امینالسلطان» در این اواخر دایر کرده بود، از آنجا که یارای برابری با کالاهای مشابه خارجی را نداشت تقریبا به حال تعطیل در آمده بودند. تجار ایرانی، کالاهای ایرانی را توزیع و خرید و فروش نمیکردند و در عمل به صورت واسطه و دلال محصولات خارجی درآمده بودند. دراین هنگام وضع به صورتی شده بود که که تجار ایرانی خود را تحت حمایت سفارتخانههای خارجی در میآوردند تا از آسیب در امان باشند.
از سوی دیگر بخشهای بزرگی از تجارت پر سود روسها با ایران توسط بازرگانان خود آنها انجام میگرفت و جایی برای تجار ایرانی باقی نمیگذاشت. دهقانان به بدترین وضعی امرار معاش میکردند. اغلب آنان همراه با صاحبان کارگاهها و کارگرانی که در اثر رقابت خارجی و فقر عمومی مردم کارگاههایشان به حال تعطیل درآمده بود جهت کار مزدوری در داخل و خارج به مهاجرت دست میزدند . در قرن سیزدهم که زمان ظهور عواملی چون رقابت امپراتوریها، تجارت آزادو تکنولوژی جدید بود، اقتصاد ایران همانند سیاست آن بود.
اقتصاد کشور در پی جنگ و از دست رفتن پارهای از مناطق فقیرتر شد. از جمله پیامدهای این امر انعقاد موافقتنامههای تعرفهای ویژهای بود که صنعت داخلی را که از لحاظ اقتصادی کم بنیه و از حیث فنی عقب افتاده بود، در رقابت با محصولات ماشینی ارزان قیمت بیدفاع گذاشت، حاصل این فرآیند از دست دادن صادرات کالاهای ساخته شده، گرایش به سمت تولید فرآوردههای کشاورزی تجاری، کاهش تولید مواد غذایی اصلی و افزایش عمومی واردات بود. در نتیجه تسلط سیاسی روسیه و انگلستان، تغییراتی در تجارت ایران رخ داد و تجارت با اروپا افزایش یافت. تعرفههای گمرکی متفاوت برای کالاهای مربوط به ملیت وارد کننده یا صادرکننده که طبق پیمان بازرگانی منعقده براساس پیمان ترکمانچای( 1828 م )معمول شده بودبرای تجار ایرانی زیان آور بود. به علاوه رقابت اروپائیان تاثیرات زیانآوری بر بسیاری از صنایع محلی به ویژه صنعت نساجی داشت.
نمونههای متعددی از شکایات بازرگانان محلی علیه ورود کالاهای خارجی و نیز ورشکستگیهایی که نتیجه تغییر شرایط متغیر تجارت خارجی بود وجود دارد. رقابت خارجی فزاینده، عامل کمکی در رشد نارضایتی و احساس بی عدالتی بود و چون این رقابت نیز از غیر مسلمانان سرچشمه میگرفت، به عنوان تهدیدی برای شیوه زندگی اسلامی تلقی میشد .اعتراض مردم نیز از طریق علما ومجتهدین بیان می شد (ماجرای موسیو نوز یکی از این موارد بود).از سوی دیگرموانع داخلی رشد اقتصادی ایران در دوره قاجار به طور کلی ریشه در ویژگیهای نظام اقتصادی سیاسی ایران در این دوره داشت.
منابع:
[1] تبیان زنجان،"وضعیت اقتصاد ایران در آستانه مشروطه "
In: http://www.tebyan-zn.ir/News-Article/Economic/2012/8/16/73296.html, 26,5,1391.
[2] دانشنامه رشد،وضعیت مردم در زمان مشروطه،
[3] رونوون، پییر ، تاریخ روابط بینالملل: بحرانهای قرن بیستم ، ترجمهی احمد میرفندرسکی، تهران: دانشگاه ملی ایران ، جلد اول.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نظرات