ارتش، شاه و انقلاب/ بخش هشتم

ماجرای صحبت امام خمینی درباره آهن پاره چه بود؟


شاداب عسگری
4194 بازدید

ماجرای صحبت امام خمینی درباره آهن پاره چه بود؟

یکی از مهمترین کلماتی که در فضای مجازی مطرح شده و انصافاً تحلیل­های ناصواب زیادی علیه آن مطرح گردیده است، جمله­ای منتسب به حضرت امام(ره) می­باشد که ایشان در یکی از مصاحبه­ها در ارتباط با معاوضه مستقیم سلاح­های خریداری شده در مقابل وجوهی که بایستی بابت فروش نفت به ایران مسترد می­گردید، ایراد فرموده­اند.

آنجائی که با استناد به یکی از فرمایشات حضرت امام(ره) در سال 1357، عنوان می­گردد: «نفت ما را به هدر دادند، و به عوض آن یک آهن‌ پاره‌هایی به نفع خود آنها آوردند برای ما» سپس، با جوسازی، هجمه غیرقابل باوری را پیرامون ایشان و جمهوری اسلامی ایران مطرح نموده و چنین وانمود می­نمایند که امام(ره) نقش تعیین کننده و ارزش غیرقابل انکار سلاح­ها و تجهیزات موجود در ارتش که طی 8 سال جنگ تحمیلی از سوی عراق به ایران مورد استفاده قرار گرفته را به خوبی درک ننموده یا بی اعتنا از کنار آنها گذشته است. در ادامه نیز، این موضوع را تبدیل به فرصتی نموده تا صلاحیت­های بسیاری را مورد تردید یا سؤال جدی قرار داده و از آن طریق، نسبت به تخریب باورهای نسل جوان ایران و سایر کشورهای منطقه و جهان با هدف تخریب شخصیت ایشان و تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران، اقدام نمایند.

در متن فوق از بیانات حضرت امام(ره)، برداشت صحیح نشده است و حال آنکه همانگونه که در بیانات امام(ره) آمده، ایشان در صدد تبیین عملکرد رژیم پهلوی در ارتباط با درآمدهای نفتی است. از این منظر شاه با وابستگی به آمریکا، نفت ایران را حراج می‌کند و به جای آن اسلحه و آهن قراضه (صنایع مونتاژ)‌ وارد می‌سازد. از همین‌ رو تأکید عمده امام خمینی خصوصاً در سال‌های پایانی مبارزه بر روشن کردن افکار مردم از وضعیت فروش نفت ایران بود و منظور ایشان از آهن قراضه، صنایع مونتاژ و یا کالاهایی همانند هواپیماهای گران قیمتی است که دولت پهلوی در ازای وجه‌المعامله‌ نفت از غربی‌ها خریده بود.[1]

از دیگر نکات مهم و حائز اهمیت در خصوص این فرمایش امام خمینی(ره) آن است که تاکنون پیرامون مجموعه مستندات و دلایل متقنی که می­توانسته دلیلی برای چگونگی بیان این جمله گردیده باشد، پرداخته نشده­است.  از جمله مصادیق مؤثر در این ارتباط، می­توان به خرید هواپیماهای جمبوجت 747 از رده خارج و غیرقابل پرواز یکی از شرکت­های امریکائی با هدف تبدیل آنها به هواپیماهای باربری و سوخت رسان اشاره نمود:

سپهبد خلبان شاپور آذربرزین آخرین جانشین نیروی هوائی حکومت پهلوی در این­خصوص، عنوان می­نماید: «اعلیحضرت گفتند که 11 فروند هواپیمای 747 جمبوجت از شرکت آمریکائیTWA  خریداری کرده­ایم.» در بررسی متوجه شدیم که آنها از رده خارج و در قبرستان هواپیماهای آن شرکت قرار داشته و از فرم­های این هواپیماها نیزمتوجه شدیم که تماماً غیرقابل پرواز هستند. جریان را به شخص شاه اطلاع دادیم. وی پاسخ داد که با بوئینگ صحبت کرده­ام و آنها قول داده­اند که هواپیماها را بازرسی اساسی نموده و تحویل دهند.

در تاریخ بیستم اردیبهشت ماه 1354، یک فروند از این هواپیمای ۷۴۷خریداری شده به شماره سریال ۲۸۳- ۵ با خدمه کامل و 9 نفر از مستشاران نظامی آمریکا که به کشورشان بر می­گشتند، از تهران به پرواز درآمده تا در پایگاه "مگوار" آمریکا فرود آید. بعد از چند ساعت پرواز، هواپیما بر فراز قاره اروپا و شهر مادرید رسیده بود که خلبان متوجه می­شود، فرامین کار نمی­کند و متعاقب آن سقوط می­نماید. بعد از ماه­ها بررسی متوجه می­شوند که عدم وجود دو وجب سیم ضد مغناطیس در بال هواپیما باعث گردیده بود تا رعد و برق حاصل از ابر سی بی، به داخل جعبه باک بنزین اصابت کرده و به دلیل دفع نشدن جریان قوی الکتریسته، موجب انفجار گردد. این تحت شرایطی بود که آنها متعهد به انجام بازرسی اساسی شده بودند ولی عملاً اینکار را نکرده بودند.

در همان مقطع زمانی، نمایندگان کمپانی لوفت هانزا آلمان به نیروی هوائی مراجعه نموده و با توضیح اینکه یکی از هواپیماهای ما هم همینطوری شده و تأکید بر این واقعیت که شکایت از بوئینگ هیچ خرجی برای ایران ندارد، درخواست می­نماید که در کنار آنها قرار گرفته تا دوتائی شکایت را جلو ببریم. اما، شاه مخالفت نموده و می­گوید: «ما خودمان کار غلطی کرده­ایم، کسی ما را مجبور نکرده بود که این هواپیماها را بخریم، حالا برویم شکایت کنیم.» نکته جالب توجه آن است که به جز ایران، هیچ کشوری از هواپیمای جمبوجت 747 به­عنوان هواپیمای سوخت رسان، به­دلیل هزینه بالای این اقدام، استفاده ننموده­است.

آذربرزین ادامه می­دهد: «قیمت یک هواپیمای 747 معادل 150 میلیون دلار بود و دولت شاهنشاهی برای هر فروند مبلغ 40 میلیون دلار داده­است تا آنها را تبدیل به تانکر نماید. زمانی که از مستشاران آمریکا، کتابچه راهنمای این هواپیماها را خواستیم، با خنده جواب دادند که اصلاً چنین کتابچه­ای وجود ندارد چون در ارتش هیچ کشوری، حتی در امریکا هم چنین تانکری وجود ندارد. ما تعدادی هواپیمای سوخت رسان هوائی خریداری کرده بودیم که حتی نمی­دانستیم برای سوخت گیری چطور باید زیر آن برویم.»[2]

 


[1]. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص ر. ک: صحیفه‌ نور، جلد ۴، ص 275.

[2]. حسین دهباشی، کتاب فرماندهی و نافرمانی؛ مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر- خاطرات سپهبد خلبان شاپور آذربرزین، تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1393، ص302 تا 304.